برطبق نصوص مبارکه، مؤسّسهی ولایت امرالله وشخص ولیّ امر باید همواره در کنار بیت العدل حضور داشته باشد؛ چرا که به فرمودهی شوقی ربّانی، نظم جهانآرای الهی بدون مؤسّسه ولایت امرالله متزلزل خواهد شد.
در یک برهه خاص یعنی پس از صعود شوقی افندی، با تبانی برخی از ایادیان امر، بیت العدل بدلی تشکیل شد و جایگاه رهبری جامعه بهائی را تصرّف نمود و با تبلیغات گسترده، بهعنوان رهبری بلامنازع و مصون از خطا به بهائیان جهان معرفی شد.
با اینکه اختیارات و وظایف بیت العدل در الواح و آثار کاملاً مشخص شده بود و وظیفهی مهم تشریع قوانین و احکام جدید از جملهی اهداف اصلی آن محسوب میگردید، ولی بیت العدل بدلی دامنهی اختیارات خود را بهتدریج افزایش داد و با مصادرهی اختیارات و وظایف ولیّ امرالله و سپردن قدرت به هیئتهای انتصابی مشاورین قارّهای و محدود کردن اختیارات محافل ملّی و محلّی، به دیکتاتوری خطرناک برای جامعه بهائی تبدیل شد!
ممکن است برخی از احبّا با اینکه به اقدام ناحق و عمل ناشایست و خلاف قانون بیت العدلی که بدون حضور ولیّ امر، رهبری انحصاری دیانت بهائی را در تصرّف گرفته است، آگاهی و اقرار دارند؛ ولی در مورد دیکتاتور شمردن آن مردد باشند.
برای توضیح بیشتر در مورد اطلاق صفت دیکتاتور برای بیت العدل بدلی، مناسب است برخی از مشخّصات رهبران دیکتاتور را مرور کنیم:
در پی صعود حضرت شوقی ربّانی، جناب میسن ریمی که از سوی اوّلین ولیّ امر، بهعنوان جانشین تعیین گشته و بههمین دلیل در سال ۱۹۵۱ به سمت رئیس شورای بینالملی بهائی یا بیت العدل جنینی منصوب شده بود؛ در جایگاه دومین ولیّ امر دیانت بهائی قرار گرفت. پس از صعود ایشان، در سال ۱۹۷۴، جناب جوئل مارانژلا بر اساس وصیّت ولیّ امر دوم، بهعنوان سومین ولیّ امر، به خدمت امر جمال مبارک قیام نمودند. صعود ایشان در سال ۲۰۱۳ واقع شد و مطابق وصیّت ایشان، جناب نصرتالله بهرهمند بهعنوان چهارمین ولیّ امر دیانت بهایی تعیین گشت.
جناب بهرهمند آشنا به معارف و نصوص بهائی، آشنا به رموز آیات الهی و مسلّط به متون بهائی و حقایق روحانی و مراتب و فیوضات ربّانی و مرکز تفسیر و تأویل آیات الهی هستند.
تولّد ایشان در سال ۱۹۴۲، در شهر مقدّس شیراز واقع گردید و از سن چهار سالگی به سبب مهاجرت والدین در تهران پرورش یافتند. وی تحصیلات خود را در رشتهی علوم اداری و مدیریت در دانشگاه تهران به پایان رساند، در وزارت مسکن و شهرسازی استخدام شده و سمتها و مشاغل گوناگونی را طیّ بیش از بیست سال خدمت برعهده داشت. حین آخرین شغل، (مدیر کل دفتر وزارتی) در آن وزارت، به شرکت نفت مأمور خدمت شده و سپس بعد از انقلاب ایران، مدّت کوتاهی در وزارت کار به سمت بازرس ویژهی وزارتی خدمت نمود و سپس بهخاطر عقیده، از خدمت دولت اخراج گردید. از آن پس برای گذران زندگی به فعّالیّتهایی در بخش خصوصی مشغول گردید تا آنکه در سال ۱۹۸۸ به استرالیا مهاجرت نمود. او که ضمیرش با عشق و ایمان به حضرت بهاءالله و مرکز میثاق، حضرت عبدالبها شعلهور میشد و در زمرهی پیروان صادق شوقی ربّانی ولیّ امر اوّل آئین بهائی، وفادار به عهد و میثاق الهی حضرت بهاءالله و پایبند به الواح وصایای حضرت عبدالبهاء بود، مجذوب مغناطیس روحانی ولایت امر، رو بهسوی شهر پرت کشور استرالیا آورده در مجاورت و مصاحبت سومین ولیّ امرالله، جناب مارانژلا رحل اقامت افکند و در این دوران با جناب مارانژلا و مؤمنین خالص همنشین گشت و پیوسته خود را وقف ترویج امرالله نمود.
ولیّ امر سوم، در سپتامبر سال ۲۰۰۶ به مناسبت تأسیس سومین شورای بینالمللی بهائی اعلام نمودند:
بیت
العدل، طرفداران میسن ریمی ـ ولیّ امر دوم دیانت بهائی ـ را ناقض عهد و میثاق معرفی مینماید؛ در حالیکه
بر اساس متون و آثار مبارکه، ناقض عهد و میثاق
به کسی اطلاق میگردد که با یکی از طلعات مقدّسه یعنی جمال مبارک یا حضرت
عبدالبهاء و یا شوقی ربّانی، مخالفت
نماید یا منکر مقام آنان گردد و یا به لوح عهدی و الواح
وصایای مبارکه، مؤمن و معتقد نباشد؛ چنان که
در الواح وصایای مبارکه به صراحت بیان میفرماید:
«هرگاه نفسی با ولیّ امرالله مخالفت نماید، باید ایادی
امرالله او را اخراج از جمع بها نماید.»
میرزا
محمّد علی بهعلّت مخالفت با مرکز میثاق، به مرکز نقض معروف و به ناقض اکبر موصوف
گشت. برادران شوقی ربّانی، بهدلیل مخالفت
با غصن ممتاز، مطرود و از جامعه منفصل گردیدند
یا نفوسی که بر خلاف دستور مبارک به آمریکا و فلسطین
مسافرت نمودند، مستحقّ طرد گردیدند.
بهائیان ارتدکس به حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء، شوقی ربّانی، کتاب عهدی، الواح وصایای مبارکه ایمان دارند و اگر اعتقاد به ولایت امری جناب میسن ریمی نیز دارند، بهدلیل وجود نصوص مبارکهی فراوان در اثبات استمرار حضور ولات امر آینده است و اگر به بیت العدل فعلی اعتراض دارند، به استناد آیات و الواح نازله و به سبب عدم حضور ولیّ امر در رأس آن است.
پایبندی به ایمان و باور قلبی و استقامت در راه ایمان و آیین، هیچگاه سهل و آسان نبوده و نخواهد بود! با گوشهای کوچک از رنجها و مصائب در مسیر بهائی حقیقی بودن، از زبان یک بهائی ارتدکس آشنا شوید!
با تشکّر از عنایت جنابعالی،
به نظر رسید نکاتی در تأیید و تکمیل توضیحات آنجناب خاطرنشان شود:
۱- اسناد ارائه شده همگی جزو اسناد رسمی موجود و ثبت شدهی کشور میباشد و دسترسی به آنها برای هر شهروند ایرانی اعم از بهائی یا غیربهائی به سادگی امکانپذیر است.
تمامی اسناد دارای شماره، تاریخ و ممهور به مهر مرجع صادرکننده بوده و در صورت مراجعه به دفتر اسناد رسمی موردنظر، نه تنها کپی آن قابل دریافت است؛ بلکه میتوان از دفتر اسناد رسمی درخواست نمود که آنها را تأیید رسمی و ممهور به مهر «برابر با اصل» نمایند.
۲- عمل ایادیان با هر هدفی که صورت گرفته باشد، اشتباهی محرز و خطایی نابخشودنی، جبرانناپذیر و غیرقابل توجیه است. مسلمان معرفی کردن بالاترین شخصیت دیانت بهائی، تبانی و همدستی با ناقضین مطرود و مصالحه با آنها، هرگز نمیتواند مورد تأیید قرار گیرد.
اخیراً پیامی قدیمی از بیت العدل
بدلی تحت عنوان «پیام مورخ ۶ ژانویه ٢۰۰٢؛ حمله به امرالله در نقاب دانش پژوهى» در شبکههای مجازی باز نشر شده است. به نظر میرسد
تشکیلات حیفا تصمیم گرفته است که همزمان با برگزاری انتخابات صوری و نمایشی بیت العدل،
با انتشار این گونه مطالب از شدّت انتقادات به فرآیند انتخابات بکاهد و هر گونه صدای
مخالف را ساکت سازد و این روند خود ساخته و پر از خطا را مشروع و صحیح جلوه دهد!
محتوای پیام در حقیقت، تعرّضی است
به نتایج پژوهشهای علمی برخی از محققان و دانشمندان بهائی. این پژوهشگران نتیجه تحقیقات
و تتبعات خویش در آثار و نصوص مبارکه را در گروهی اینترنتی با یکدیگر به اشتراک گذاشته
بودند؛ امّا چون برخی از نتایج این تحقیقات با نظرات بیت العدل همراستا نبوده است،
اعضای بیت العدل بدلی برآشفته شده و این گونه تحقیقات را برنتابیدهاند! به همین علّت
همانند موارد مشابه، به جای پاسخ مستدل به مباحث این پژوهشگران ـ که دارای مدارج عالیّه
از معتبرترین دانشگاههای جهان هستندـ به فحّاشی پرداخته و با متهم ساختن و نسبت دادن
نیّت سوء به ایشان، کوشیده آنان را مخالف و معاند معرفی کند!
بیت العدل بدلی به این وسیله بدون
اینکه پاسخ مستدلی به پرسشها و انتقادات آنان بدهد، به زعم خویش، خود را از اتهامات
وارده مبرّا ساخته تا سلطهی نامشروع خویش بر جامعهی مظلوم بهائی را توجیه کند و احبّا
را از تحرّی حقیقت باز دارد!
در ادامه به برخی از قسمتهای این
پیام اشاره میشود تا خوانندگان عزیز خود قضاوت کنند که آیا بیت العدل مورد نظر
شوقی ربّانی که قرار بود واضع قوانین الهی و یکی از ارکان نظم بدیع امرالله بوده و
اعضای آن از فرهیختهترین مؤمنین جامعه بهائی باشند، میتواند بیت العدل فعلی باشد؟!
در ابتدای پیام، بیت العدل تحقیقات
این محققان آکادمیک را به «حملات»تعبیر کرده
و آن را «تفرقه انداز»میخواند؛
سپس با اعتراف به مراتب علمی و دانشگاهی این عدّه، مطالعات آنها را «تهاجمی»قلمداد کرده و با اشاره به این نکته که «عهد
و میثاق کوششهاى نسبتاً مشابهى را در گذشته در هم شکسته است»، به زعم خود، نیّت این
محققان را «تضعیف نفوذ عهد و میثاق در ایمان مؤمنین»دانسته و چند مورد را بهعنوان اتهام نسبت به این محققان مطرح
میکند که در نوع خود بسیار بحث انگیز است.
از اتهاماتی که بیت العدل به این
دانشمندان وارد کرده، «متهم ساختن انتخابات بهائى به نداشتن جامعیّت بهخصوص در انتخابات
بیت العدل اعظم»است. در
واقع این مطلب نه اتهام، بلکه عین واقعیت است؛ چنانکه در چند دورهی اخیر انتخابات
بیت العدل مشخص است؛ همواره افراد قبلی مجدداً «انتخاب» شدهاند و در روند چندین دوره
این بهاصطلاح انتخابات، تقریباً هیچ کس جایگزین افراد دوره قبل نشده است! تنها اگر
کسی به علّت فوت، بیماری، کهولت سن یا … توانایی ادامهی کار در بیت العدل را نداشته
است، با فرد دیگری از مجموعهی دارالتبلیغ بینالمللی ـکه خود منصوب بیت العدل هستند!ـ
جایگزین شده است که این امر نشاندهنده واقعی نبودن انتخابات فعلی بیت العدل بدلی و
دوری این مؤسّسه از روند مقرّر در نصوص مقدّسه است. در انتخابات اخیر تنها دو تن از
افراد دورهی قبل که خود دیگر نخواستند که در بیت العدل حضور داشته باشند، با دو نفر
از اعضای دارالتبلیغ بینالمللی جایگزین شدند و این مطلبی بود که قبلاً توسط بسیاری
از افراد پیشبینی شده بود!
در اتهامی دیگر، بیت العدل محقّقان
مورد بحث را «دست اندرکاران این توطئه صیّادانه»خطاب میکند که سعی میکنند نظرات خود را بر آثار حضرت بهاءالله
تحمیل کنند!
باید پرسید، بیت العدلی که خود
صلاحیّت تبیین و تفسیر نصوص طلعات مقدّسه را ندارد، چگونه میتواند به نظرات دیگر محقّقان
هجوم آورده و آنها را از اظهارنظر منع نماید؟!
در ادامه، اظهارنظر کسانی را که
به شهادت خود بیت العدل محقّق می باشند، «تجاوز به تمامّیت امر حضرت بهاءالله»، «تجاوزات
در لباس دانش پژوهى یا تحت پوشش احقاق حقّ آزادى عقیده»و«برداشتهاى
غلط شگفتانگیز»خوانده
است!
آیا مؤسّسهای که مدّعی رهبری جامعهی جهانی بهائی است و خود را جانشین طلعات مقدّسه میداند باید چنین سخن بگوید؟! به راستی کار امر مقدّس حضرت بهاءالله به کجا کشیده که متحرّیان حقیقت را متجاوز قلمداد کرده و با هر گونه تحقیق علمی که نتایج آن به مذاق اعضای بیت العدل بدلی حیفا خوش نیاید با حربهی دشنامگویی و طرد و اخراج و به تعبیر خودشان: «یک فرایند پاکسازى»!! مقابله میشود؟!
اخیراً جناب «بیژن یگانه» از کاربران سرشناس وبگاه عهد و میثاق، ذیل مقالهی «پیوند تاریخی ایادیان با ناقضین» به قلم جناب «کوروش جمالی»، نظر خود را مرقوم نمودهاند و از ایشان تقاضا کردهاند تا کپی اسناد محضری مورد اشاره در این مقاله را منتشر نمایند و دلیل این درخواست خویش را ارائهی مدارک و اسناد مثبته و لازم در جهت اثبات ادّعای نویسندهی مقاله برشمردهاند.
در این راستا، عهد و میثاق از جناب «کوروش جمالی» درخواست نمود تا اسناد و مدارک مورد اشاره را جهت انتشار در اختیار قرار دهند؛ ضمن تشکّر از ایشان برای پاسخ مثبت و اقدام به این مهم، این اسناد و مدارک محضری تاریخی و بینظیر برای نخستین بار توسط عهد و میثاق منتشر شده و در اختیار شما همراهان گرامی قرار میگیرد تا صحّت و ثبات مدّعی مقاله در موضوع «پیوند تاریخی ایادیان با ناقضین» بیش از پیش آشکار گردد و جای هیچگونه شک و ابهامی برای حقیقتجویان باقی نماند.
برای بارگذاری اسناد بر روی آیکون ذیل کلیک نمایید
همچنین متن نظر و درخواست جناب بیژن یگانه را در ادامه میتوانید مطالعه نمایید:
جناب آقای علی ثابتی: هدف از اجرای این برنامهها آشنایی بینندگان و شنوندگان عزیز به اهمیت و لزوم وجود یکایک ارکان اصلی نظم جهانی حضرت بهاءالله و لزوم وجود ولیّ امرالله و مفهوم عهد و میثاق در دیانت بهائی بر مبنای نصوص و آثار دیانت بهائی میباشد.
سعی بنده این است که این توضیحات تا حدّی جامع و کامل باشند تا در صورتی که این برنامهها از ابتدا تا انتها دنبال و مشاهده شوند به تمام ابهاماتی که در مورد وجود ولیّ امر حیّ و زنده در دیانت بهائی است، پایان داده شود و جای شکّی نماند که نظم جهانی حضرت بهاءالله که از دو رکن ولایت امر و بیت العدل اعظم تشکیل میشود؛ بدون ولیّ امر حیّ و زنده بر مبنای آثار و الواح بهائی، امکانپذیر نیست و نخواهد بود.
جناب آقای علی ثابتی: هدف از اجرای این برنامهها آشنایی بینندگان و شنوندگان عزیز به اهمیت و لزوم وجود یکایک ارکان اصلی نظم جهانی حضرت بهاءالله و لزوم وجود ولیّ امرالله و مفهوم عهد و میثاق در دیانت بهائی بر مبنای نصوص و آثار دیانت بهائی میباشد.
سعی بنده این است که این توضیحات تا حدّی جامع و کامل باشند تا در صورتی که این برنامهها از ابتدا تا انتها دنبال و مشاهده شوند به تمام ابهاماتی که در مورد وجود ولیّ امر حیّ و زنده در دیانت بهائی است، پایان داده شود و جای شکّی نماند که نظم جهانی حضرت بهاءالله که از دو رکن ولایت امر و بیت العدل اعظم تشکیل میشود؛ بدون ولیّ امر حیّ و زنده بر مبنای آثار و الواح بهائی، امکانپذیر نیست و نخواهد بود.
گفتگویی داشتیم با دوستان، پیرامون رویدادهای بعد از صعود شوقی ربّانی. دوستی، ادّعای عجیبی میكرد و میگفت: روحیّه ماكسول، همسر شوقی ربّانی و برخی از ایادیان امرالله با نصوص و نظامات بهائی آشنایی چندانی نداشتند و حتّی برخی از متون و نصوص مهمّ امری را نیز با دقّت مطالعه نكرده بودند!
با تعجّب پرسیدم: چطور چنین چیزی ممكن است؟ ایادیان امر به عنوان حارثان امرالله به زوایای نظم جهان آرای الهی و نصوص امری كاملاً آگاهی داشتهاند، آیا برای این مدّعا، شاهدی هم داری؟ گفت: بله؛ شاهد مثال آن كاملاً روشن و قابل فهم است و آن این كه، حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مباركه كه نه تنها وصیتنامهی آن حضرت میباشد؛ بلكه مكمّل كتاب اقدس و بهقولی وصیتنامهی حضرت بهاءالله نیز محسوب میگردد، فرمودند:
«ای احبّای الهی! ولیّ امرالله باید در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»
الواح وصایا، ولیّ امر را موظّف ساخته است تا در زمان حیات خویش، جانشین خود را منصوب نماید تا به این ترتیب اطمینان حاصل شود كه مؤسّسهی ولایت امر، هرگز محروم از حضور ولیّ امر حیّ و زنده نخواهد بود؛ نه اینكه ولیّ امر، وصیّتنامهای برای بعد از صعودش باقی بگذارد!
در هیچ كجای الواح وصایا و متون دیگر امری، ذكر نشده است كه پس از صعود یک ولیّ امر، ایادیان تشكیل جلسه دهند و وصیّتنامهی بهجامانده از او را بگشایند تا معلوم شود چه كسی را برای جانشینی خود تعیین كرده است!
متأسفانه روحیّه خانم و ایادیان مقیم ارض اقدس، یا این فراز الواح وصایای مباركه را ندیده بودند و یا دیده و خود را به تجاهل زدند و همانطور كه در ابلاغیّه مورخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۷ خود، اعلام كردند، در رویکردی انحرافی، بهجای تمرکز بر شناسایی شخص جانشین شوقی ربّانی و ولیّ امر دوم، همگی بهدنبال پیدا كردن وصیّتنامه شوقی افندی بودند!