عید اعظم رضوان
عید اعظم رضوان بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)
عید اعظم رضوان بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)
MESSAGE FROM THE GUARDIAN TO ALL BAHÁ’ÍS:
Shoghi Effendi never was silent
Enemies of the Baha’i Faith are criticizing the Faith by accusing Shoghi Effendi, the first Guardian of the Cause of God, of being silent despite the fact that Shoghi Effendi wrote:
“the Will and Testament of ‘Abdu’l-Bahá, which, together with the Kitáb-i-Aqdas, constitutes the chief depository wherein are enshrined those priceless elements of that Divine Civilization, the establishment of which is the primary mission of the Bahá’í Faith. A study of the provisions of these sacred documents will reveal the close relationship that exists between them, as well as the identity of purpose and method which they inculcate. Far from regarding their specific provisions as incompatible and contradictory in spirit, every fair-minded inquirer will readily admit that they are not only complementary, but that they mutually confirm one another, and are inseparable parts of one complete unit.” (The World Order of Baha’u’llah, p. 3)
And although He said:
“Everything that is written in the Will and Testament [of ‘Abdu’l-Bahá] will be fulfilled. The Bahá’ís must not be anxious about this.”
He did not act according to the obligatory commandment of Abdu’l-Baha in His Will and Testament which decrees:
“It is incumbent upon the Guardian of the Cause of God to appoint in his own life-time him that shall become his successor, that differences may not arise after his passing.”
And they say:
(بیشتر…)
ایّام هاء بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)
در حاشیهی سفر استرالیا؛ بخش اوّل
پاسخ به سخنان علی نحجوانی در استرالیا
طی سفری که جناب نخجوانی به استرالیا داشتند، پرسشهایی دربارهی مفهوم عهد و میثاق در دیانت بهائی مطرح گردید که ایشان بهزعم خود پاسخهای لازم و کافی دادهاند. با خواندن این پرسش و پاسخها ذهن فعّال و بدون جهتگیری حتماً دچار پرسشهای جدیدتر و اشکالات بیشتری میشود که در ذیل به آنها اشاره میکنم.
سؤال شده بود که چرا حضرت ولیّ امرالله فرمودهاند: اگر بیت العدل اعظم برخلاف تبیین ایشان تصمیمی اتخاذ نماید، ایشان در مقام اصلاح آن بر خواهند آمد؟ چگونه حضرت ولیّ امرالله و بیتالعدل اعظم میتوانند مغایر هم واقع شوند؟
جناب نخجوانی در جواب، ابتدا متن دقیق توقیع دور بهائی را به این شرح میفرمایند:
«هرچند ولیّ امر رئیس لاینعزل این مجلس فخیم است معهذا نمیتواند بنفسه حتّی بهطور موقت واضع قوانین و احکام گردد و یا تصمیمات اکثریت اعضای مجلس را الغاء نماید و لکن هرگاه طرح تصمیمی را وجداناً مباین با روح آیات منزله تشخیص دهد، باید ابرام و تأکید در تجدیدنظر آن نماید.»
سپس سه نکته از این متن برداشت مینمایند که پس از ذکر هرکدام توضیحاتی ذکر شده است.
از دردمندانهترین صفحات تاریخ دیانت بهائی تضییقات وارده بر جامعهی بهائیان ایران است. بهائیان ایران، پیش از انقلاب سال پنجاهوهفت، تضییقاتی را متحمّل میشدند؛ که بعد از آن تاریخ به دلایلی گستردهتر شد؛ امّا در این میان، بهائیان ارتدکس نهتنها این مشکلات را تحمّل کردهاند، بلکه از بیمهری تشکیلات بیت العدل نامشروع، رنجی مضاعف بردهاند و میتوان گفت که از جانب تشکیلات وابسته به بیت العدل بدلی، قربانی نوعی نسلکشی روحانی شدهاند.
باور بهائیان حقیقی بر این است که الواح وصایای حضرت عبدالبهاء سندی است جاودانه که هرگز تغییر و تبدیل نمییابد. بر اساس این سند، سلسلهی ولایت امرالله هرگز قطع نمیشود و ولیّ امر در هر زمانی حضور دارد و مؤسّسهی ولایت امر نهادی است زنده و پایدار که هرگز تعطیل نشده و نخواهد شد؛ بنابراین آنان بعد از صعود اوّلین ولیّ امر ـ شوقی ربّانی ـ با جانشین ایشان و سپس سومین و چهارمین ولیّ امرالله، پیمان بستند و بیت العدل بدون رأس مقدّس را مؤسّسهای خودخوانده، جعلی و غیرقانونی میدانند؛ به همین جهت بهائیان ارتدکس همواره از سوی تشکیلات بیت العدل بدلی مورد بیمهری، آزار و طرد قرارگرفتهاند.
امّا بهراستی چرا جامعه بهائیان ایران دچار اینهمه تضییقات شد؟ بیت العدل بدلی به دلیل عدم حضور ولیّ امرالله در رأس آن، مصون از خطا نیست و همچون دیگر سازمانهای بشری در معرض اشتباه و خطا بوده و با اتخاذ سیاستهای نادرست، پیروان خود را با انواع و اقسام مشکلات مواجه ساخته است؛ بهطور مثال در آموزههای ما بهروشنی بیانشده است كه احبّای الاهی در هر سرزمین و كشوری كه زندگی میكنند؛ باید از دخالت در سیاست خودداری نمایند و مطیع اوامر حكومت و اولیای امور كشور خود باشند، همچنین بهائیان موظفاند تمام سعی خود را در آبادانی و سرفرازی كشور محلّ اقامت خود بهکاربرده و در برخورد با اولیای امور با صداقت، راستی و درستی رفتار نمایند.
متأسفانه بیت العدل بدلی، این تعالیم مهم و غیرقابل تغییر را نادیده گرفته است؛ برای مثال در مورد ایران، بهجای تعامل با حكومت ایران و تلاش برای آبادانی و سرفرازی کشور، بهائیان را به نافرمانی از حكومت و حتّی مقابله با آن دعوت مینماید و با ورود به میدان منازعات و مشاجرات سیاسی و اقداماتی چون ارتباط با چهرههای سیاسی مخالف و استفادهی تبلیغاتی از اینگونه شخصیتها در کنفرانسها و برنامههای رادیو و تلویزیونی، جایگاه روحانی خود را فراموش كرده و به جنگ با حکومت برخاسته است و در این جنگ، از بهائیان مظلوم ایران بهعنوان سپری انسانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده مینماید؛ بنابراین حاصل سیاستهای نادرست بیت العدل حیفا موجب شده است که حکومت نیز بهائیان را در صف افراد مخالف تلقّی نموده و نسبت به این جامعه، دیدگاهی منفی و آمیخته با سوءظن یافته، به جامعهی بهائی بیاعتماد شده و به آن بهعنوان یک پدیده و معضل امنیّتی بنگرد!
(بیشتر…)
آموزهی اطاعت از حکومت از جمله آموزههای بنیادین مذکور در الواح و آثار طلعات مقدّسه است. حضرت عبدالبهاء در لوح عزیزالله خان ورقا میفرمایند، قوله الاحلی:
«باری به نص قاطع جمال مبارک روحی لاحبائه الفداء ابداً بدون اذن و اجازهی حکومت جزئی و کلّی نباید حرکتی کرد؛ و هرکس بدون اذن حکومت ادنی حرکتی نماید، مخالفت با امر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست. این امر الهی است، ملعبه صبیان نیست که نفسی چنین مستحسن شمرده و به میزان عقل خود بسنجد و نافع داند. عقول بهمنزله تراب است و اوامر الهیه، نصوص رب الارباب. تراب چگونه مقابلی با فیوضات آسمانی نماید.»
این بیان حضرت عبدالبهاء روشی روشن و راهنمایی رهگشا برای بهائیان حقیقی است. بر این اساس، بهاییان ارتدکس در ظلّ ولایت امرالله همواره آموزهی عدم مداخله در سیاست و اطاعت از حکومت را مدّنظر قرار داده و از آن اطاعت میکنند.
گاهی بعضی از احبّای کماطلاع عنوان مینمایند که عباراتی که در نصوص امری در مورد لزوم اطاعت از حکومت آمده است، مربوط به حکومتهای صالحه بوده و در مورد حكومتهای ظالم صدق نمیکند. آشکار است که این سخنان توجیهی است که این قبیل افراد برای معاندت سیاسی و اقدامات ستیزهجویانهی خود در مقابله با حکومت به كار میبرند. در اکثر نصوص الاهی، به مطلق حكومت اشاره شده و ذكری از عادل یا ظالم بودن آنها نشده است.
از سوی دیگر باید دقّت داشت که هیکل مبارک، این عبارات را زمانی بیان فرمودهاند که خود ایشان در فشارهای بسیار شدید حکومتهای ظالم گرفتار بودهاند؛ امّا با این حال، هیچگاه در جهت مخالفت با حکومت قدمی برنداشتند و اقدامی ننمودند.
(بیشتر…)
نسخهی آماده چاپ یادداشت را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:
روزی که شب در پی نخواهد داشت
یادداشتی ارزشمند از جناب نصرتالله بهرهمند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی
حضرت بهاءالله میفرمایند:
«در جمیع أعهاد و أزمان أنبیاء و أولیاء با قوت ربانی و قدرت صمدانی در میان ناس ظاهر گشته وعقل سلیم هرگز راضی نشود که نظر به بعضی کلمات که معانی آن را ادراک ننموده این باب هدایت را مسدود انگارد… و شکی نیست که اگر یک آن عنایت و فیض او از عالم منقطع شود البته معدوم گردد لهذا لم یزل ابواب رحمت حق بر وجه کون و امکان مفتوح بوده و لایزال امطار عنایت ومکرمت ازغمام حقیقت بر اراضی قابلیات وحقایق واعیان متراکم ومفیض خواهد بود اینست سنّت خدا من الازل الی الابد»
(مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر)
اراده الهی در الواح مبارک وصایا که جزء یتجزی کتاب مستطاب اقدس است متبلور است. اراده الهی حتمی است و آنچه وعده فرموده اند حتماً اجرا خواهد شد بهعلاوه بر طبق این سند الهی تعیین جانشین ولاة امرالله ربطی به نوشتن وصیتنامه ندارد زیرا ” باید” در زمان حیات خویش من هو بعده )کسی که بعد از اوست ـ ولی عهد خود) را تعیین فرمایند.
«ای احبای الهی باید ولیّ امرالله در زمان حیات خویش من هو بعده راتعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معین باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد لهذا اگر ولد بکر ولیّ امرالله مظهر الولد سر ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه و شرف اعراق باحسن اخلاق مجتمع نیست باید غصن دیگر را انتخاب نماید»
(بیشتر…)
نسخهی آماده چاپ پیام را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:
عید زاد روز حضرت بهاءالله (شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵ مطابق ۱۲ نوامبر ۲۰۱۶) را به همهی بهائیان تبریک و شادباش میگویم.
حضرت بهاءالله در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۸۱۷ میلادی مطابق دوم محرم ۱۲۳۳ هجری قمری به عرصه دنیای جسمانی قدم نهادند و جهان را روشنایی بخشیدند.
شایسته است که سال آینده بهائیان در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۷ مطابق با ۲۱ آبان ۱۳۹۶ که مصادف با دویستمین سال تولد حضرت بهاءالله است در سراسر دنیا جشنهایی درخور و مناسب چنین روز مهم و ارجمند را برگزار نمایند.
متأسفانه مؤسّسهای که بناحق و به غلط خود را بیت العدل مینامد و هر لحظه از دیانت حقیقی بهائی بیشتر فاصله میگیرد، دو سال قبل بهدلیل نادانی و عدم درک نصوص مبارکه مرتکب اشتباهی بسیار زشت و ناپسند گردید، سبب گمراهی بیشتر مقلّدان خود شد و ثابت نمود که واقعاً مشمول این بیان اولین ولیّ امرالله است:
«هر هیئتی که به نظام الهی و برحسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویه که در صحف الهیه مشروحأ مثبوت و مسطور است کاملاً کما ینبغی و یلیق لهذا المقام الرفیع والمرکز المنیع انتخاب و تشکیل نشود آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه روحانی ساقط و از حق تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیر منصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه علیا محروم»
(توقیعات مباركه، ١٩٢٢-١٩٢٦: صفحه ٢۴۰)
بیت بدلی در پیام ١۰ ژوئیه ٢۰١۴ خود نوشته است:
(بیشتر…)
۱- لطفاً به سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس) اشاره بفرمایید و این که اصولاً جدائی بهائیان پیرو بیت العدل بدلی از دیانت حقیقی بهائی از چه زمانی آغاز گردید و آیا آن را اصولاً میتوان یک انشعاب نامید؟
سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس): «زمان اظهار امر حضرت بهاءالله است زیرا آنها از کلیه تعالیم و دستورات حضرت بهاءالله و تبینات حضرت عبدالبهاء و تبینات اولیاء امرالله پیروی نموده و برخلاف افرادی که از یک مؤسسه بدلی و کاذب که به غلط خود را بیت العدل مینامد تقلید میکنند، اعتقاد دارند که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء جزء جدا نشدنی کتاب مستطاب اقدس است و مفاد آن تا پایان دوران دیانت بهائی به قوت و اعتبار خود باقی و برقرار خواهد بود و آنچه در آن مقرر گشته تغیر ناپذیر بوده و به مرحله اجرا در خواهد آمد؛ زیرا اراده و وعود الهی حتمی است.»
«صخرهای که اين نظم اداری بر آن استوار است مشيّت ثابته الهيّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّدهی ملکوت ابهی است… محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامين محکمه الواح وصايای حضرت عبدالبهآء است… ارکانی که سلطهاش مستظهر بدانست دو مؤسّسۀ ولايت امر اللّه و بيت عدل اعظم است.»
(دور بهائی، صفحه ۹۵)
«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم مؤید مرکز عهد و میثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: “و آنچه از قلم جاری البته ظاهر شده و خواهد شد و لایبغی من حرف الا و قدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور”…»
(توقیع ۶ مارچ ۱۹۲۵)
– سابقه بیت عدل بدلی و طرفداران آن که توسط روحیه خانم و ایادیان سابق ایجاد گردید، برمیگردد به زمان صعود اولین ولی امرالله شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷.
باید خاطرنشان نمود که راه انشعاب در دیانت حقیقی بهایی مسدود میباشد؛ زیرا تا پایان دوران این دیانت وجود مُبيّن آيات اللّه و وظایف و اختیاراتی که در الواح وصایای حضرت عبدالبها به ولاة امرالله تفویض گشته دین بهائی را از انشعاب و تبدیل به مذاهب گوناگون حفظ مینماید و امکان تشخیص و فهم حقیقیت را با جستجوی حقیقت و ترک تعصبات برای همگان میسّر و سهل کرده است. بدون تردید علت بروز فرقهها و مذاهب گوناگون در ادیان گذشته برداشتها، تفاسیر و تبینات مختلف و متفاوت از کتابهای مقدسه آن ادیان بوده و نتیجتاً تباین آراء و استنباط های گوناگون بزرگترين منبع و منشأ اختلاف و انشقاق بوده است.
(بیشتر…)
تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه (شبههی اطاعت نکردن شوقی ربّانی از دستور تعیین جانشین)
مدّتی قبل در اینترنت به مطلبی برخوردم که من را بسیار متأثر کرد. یادداشت کنایهآمیزی بود از سمت دشمنان امرالله به بهائیان و حملهی مستقیمی بود به شوقی ربّانی که چرا ولیّ امر بعد از خود را معرفی نکرده است، در حالی که حضرت عبدالبهاء تأکید فرموده بودند که ولیّ امر باید «من هو بعده» را در زمان حیاتش تعیین فرماید!
بیش از هر چیز از این مطلب ناراحت شدم که چگونه بیتوجّهی برخی از احبّای الاهی به اصول امر مبارک سبب میشود که تهمتهای ناروایی به امرالله و جامعهی بهائی وارد شود و آبروی دیانت بهائی در نظر اهل انصاف از دست برود. چگونه باید به بسیاری از پیروان دیانت بهائی تفهیم کرد که اینگونه نبوده و حضرت شوقی ربّانی سرپیچی از دستورات هیکل مبارک نکردهاند و این خردهگیری غیرمنصفانه، حاصل اعمال برخی بهائیان است و به ولیّ امر الله ارتباطی ندارد؟! متأسفانه انتشار این گمان باطل میتواند صلاحیّت شخص حضرت ولیّ امر الله را زیر سوال ببرد؛ اینگونه است که رفتار برخی از بهائیان در سالیان گذشته سبب شده است تا امروزه الاهی بودن دیانت بهائی به زیر سوأل رود!
(بیشتر…)