عید اعظم رضوان
عید اعظم رضوان بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)
عید اعظم رضوان بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)
اخیراً كانال «نگاه نو»، در مطلبی با عنوان «یک ماه دیگر تا انتخابات بیت العدل اعظم» به نقل از سایت رسمی جامعه بهائی، به فرآیند و چگونگی انتخابات اعضای بیت العدل در اردیبهشت ماه سال 1397 پرداخته و توضیحات اغراقآمیزی را در مورد جایگاه بیت العدل مطرح نموده است .
«نگاه نو» در این پست، بیت العدل را مؤسّسهای بینظیر و بیسابقه در تاریخ ادیان دانسته كه مظهر ظهور الهی صراحتاً آنرا مقرّر نموده و وظایفی را بهعهدهاش قرار داده است .
در ابتدا باید گفت كه ادّعای «نگاه نو» دور از حقیقت بوده و با نصوص بهائی سازگاری ندارد؛ چون همانطور كه میدانید حضرت بهاءالله بهعنوان مظهر ظهور الهی در كتاب مستطاب اقدس و الواح دیگر هیچ اشارهای به بیت العدل عمومی و جهانی با ساختار و ساز و كار فعلی نداشتهاند و منظور ایشان از بیت العدل، تشكیل مجامعی بهعنوان خانههای عدل و انصاف در هر محلّه و شهر بوده است. مفهوم بیت العدل جهانی با شرایط خاص، اوّل بار توسط حضرت عبدالبهاء مطرح گردید؛ بنابراین انتصاب آن به مظهر ظهور، دور از واقعیت است.
مضافاً اینکه، بیت العدل فعلی، نه تنها مورد تأیید جمال قدم نیست؛ بلكه از نظر حضرت عبدالبهاء نیز فاقد وجههی قانونی و مردود است؛ بیت العدلی را كه حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مباركه معرفی نموده است، زمین تا آسمان با بیت العدل بدلی فعلی تفاوت دارد. بر طبق آموزههای بهائی آن بیت العدلی مورد تأیید است كه زیر نظر مستقیم ولیّ امرالله تشكیل شود و با ریاست ایشان اداره گردد.
نسخهی آماده چاپ متن پیام را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:
پیام نوروزی جناب نصرتالله بهرهمند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی (نوروز ۱۳۹۷)
نوروز را به همه کسانی که آنرا پاس میدارند و جشن میگیرند، از هر ملیّتی که هستند و با هرباوری که دارند تبریک میگویم.
امیدوارم که سال نو آغازی باشد برای آگاهیهای بیشتر ساکنین زمین و درک وفهم اینکه: باور های تقلیدی، خودخواهی، حرص و طمع، تعصّب نژادی، تعصّب ملّی، تعصّب جنسی و تعصّب دینی، سبب اصلی اختلافات بین مردم و حتّی بروزجنگهای بزرگ میباشد . درک این موضوع آسان خواهد بود؛ چنانچه افراد قدری به اطراف خود بنگرند و با استفاده از رسانههای گوناگون، مروری بر آنچه در جهان میگذرد داشته باشند .
با مطالعه تعالیم ودستورات کتب مقدّسه ادیان گذشته و توجّه به زمان ومکان نزول آنها آشکار میشود که مظاهر الهی و پیامبران، هر یک در زمان خود آخرین پیامبر بوده وتعالیم آنها در طیّ زمان جنبهی تکاملی داشته و هرکدام به مقتضای زمان ومکان کامل بودهاند؛ برای مثال میتوان به موضوع حقوق زنان در ادیان قبل اشاره نمود؛ امروز در پرتو تعالیم دیانت بهائی، حقوق زنان با مردان برابر است در حالیکه تا قبل از اسلام، زنان دارای هیچ حقّی نبودند و بعضاً جزئی از اموال و دارایی مردان محسوب میشدند؛ امّا دیانت اسلام برای زنان حقّی معادل نصف حق مردان مقرّر داشت. تکامل تعالیم متناسب با میزان رشد فهم و درک بشر و امکانات مادّی و ارتباطی او بوده است .
گرچه اکنون خیلی دیراست؛ امّا تا دیرتر نشده است میبایست مردم دنیا خرافات، تعصّبات و تقالید را بدور افکنند و با استفاده از خرد، عقل و مطالعه به جستجوی حقیقت پردازند و دریابند تعالیم کدام آیین الهی پاسخگوی نیاز های کنونی وآیندهی بشر است؛ بدیهی است که دانستن به تنهائی کافی نیست ، بکاربستن و عمل نیز لازم است ، دراین باره حضرت عبد البهاء میفرمایند:
(بیشتر…)
نسخهی آماده چاپ متن پیام و ترجمهی فارسی آن را با کلیک بر روی آیکونهای ذیل بارگذاری نمایید:
نسخهی آماده چاپ متن پیام
نسخهی آماده چاپ ترجمهی فارسی پیام
ترجمهی پیام مورخ شانزدهم اکتبر ۲۰۱۷ ولیّ امرالله
دویستمین سالگرد تولد حضرت بهاءالله – روز تعیین شده برای جشن سالگرد
این روزها جوامع بهائی در سراسر جهان، برگزاری جشنهای دویستمین سالگرد میلاد حضرت بهاءالله را در روزنامههای محلّی و یا با استفاده از اینترنت به آگاهی مردم میرسانند. این کاری شایسته است، امّا متأسفانه کسانی که دستورالعملهای بیت العدل بدلی را به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه دنبال میکنند، در آگهیهای خود روز تولد حضرت بهاءالله را ۲۲ اکتبر اعلام کردهاند، در صورتیکه میلاد آنحضرت روز ۱۲ نوامبر ۱۸۱۷، میباشد. انگیزه این اشتباه شرمآور، پیروی کورکورانه آنها از نامه مورخ ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۴ بیت العدل بدلی میباشد که نوشته است:
«یوم تولّد حضرت بهاءالله و تولّد حضرت ربّ اعلی تا به حال همیشه در شرق در روزهای اوّل و دوم ماه محرّم مطابق تقویم هجری قمری برگزار شده است. حضرت بهاءالله تصریح میفرمایند که «این دو یک یوم محسوب شده عندالله.» در عین حال در مکتوبی به زبان انگلیسی از طرف حضرت ولیّ امرالله ذکر شده است که «در آینده بدون تردید همهی ایّام متبرّکه طبق تقویم شمسی رعایت خواهد شد و تمهیدات لازم برای برگزاری عمومی دو عید سعید میلاد فراهم خواهد گردید.» این مسأله که چگونه خصوصیّت قمری بودن این دو یوم مبارک در متن تقویم شمسی حفظ خواهد شد تا کنون بدون پاسخ مانده بود. این دو عید مبارک از این پس بر طبق تصمیم این جمع، در اوّلین و دومین روز هشتمین ماه قمری پس از نوروز بر اساس جداول نجومی که از پیش با در نظر گرفتن طهران به عنوان نقطهی مبدأ تهیّه شده، برگزار خواهد گردید. در نتیجه، ایّام برگزاری دو عید میلاد، سال به سال تغییر خواهد کرد و دو روز متوالی در شهرالمشیّه، شهرالعلم و یا شهرالقدره در تاریخ بهائی و بین نیمهی اکتبر تا نیمه نوامبر در تاریخ میلادی خواهد بود.»
(http://donyayebahai.org)
حضرت بهاءالله در رسالهی سوأل و جواب در پاسخ به سوألی دربارهی تاریخ میلاد ایشان و حضرت باب میفرمایند که «این دو یک یوم محسوب شده عندالله.»
چنانچه مجریان بیت العدل بدلی آثار حضرت بهاءالله را مطالعه کرده بودند، متوجّه میشدند سبب آن که «این دو یک یوم محسوب شده عندالله.» آن است که حضرت باب نیز از مظاهر کلیه الهیه میباشند و این دو روز نزد خداوند همانند هستند.
«مقصود از شمس و قمر که در کلمات انبیاء مذکور است، منحصر به این شمس و قمر ظاهری نیست که ملاحظه میشود … یک معنی از شمس، شمسهای حقیقتاند که از مشرق قدم طالع میشوند و بر جمیع ممکنات ابلاغ فیض میفرمایند و این شموس حقیقت، مظاهر کلّیّه الهی هستند در عوالم صفات و اسمای او.»
(حضرت بهاءالله، کتاب ایقان، صفحه ۲۲)
(بیشتر…)
دویستمین سالروز میلاد جمال اقدس ابهی جل سلطانه بر چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی و شما ثابتان بر عهد و میثاق الهی مبارک باد!
(۱۲ نوامبر ۲۰۱۷ مطابق با ۲۱ آبان ۱۳۹۶)
(بیشتر…)
نقل است که روزی جوان تازه دامادی نوعروسش را دید که در آشپزخانه، برای تهیّه غذا سوسیسها را خرد میکند. به او گفت عزیزم سوسیسهای مرا درسته سرخ کن، من سوسیس خرد کرده دوست ندارم! همسرش گفت: «امکان ندارد! مگر میشود سوسیس را خرد نکرده سرخ کرد! من از وقتی به یاد دارم مادرم سوسیس را خرد کرده سرخ میکرد! حتماً حکمتی در این کار بوده است وگرنه مادرم بیدلیل کاری نمیکند! مرد جوان هر چه کرد نتوانست به همسر خود بفهماند که سرخ کردن هاتداگ بهطور کامل اشکالی ندارد. پس به اتّفاق هم به دیدن مادر زن رفتند. جالب اینکه مادر هم گفت: «هرگز، نباید سوسیس را بهصورت کامل سرخ کرد. این کار اشتباه است، چرا که از وقتی یادم میآید، مادرم سوسیس را خرد کرده سرخ میکرد. می دانی که مادرم به دانش و حکمت مشهور است!»
مرد هر چه کرد نتوانست مادر و دختر را قانع کند. نهایتاً خسته از بحث طولانی، چاره را در آن دید که حکمت خرد کردن سوسیس را از مادر بزرگ بپرسند. هر سه به نزد مادر بزرگ رفتند و گفتند: «از آنجایی که وصف حکمت و دانش شما شهره شهر است، لطفاً حکمت خرد کردن سوسیس را برای ما بفرمایید.»
مادر بزرگ دانا لبخندی زد و گفت: «ما در اوایل زندگی فقط یک تابهی کوچک داشتیم و من برای اینکه تمام سوسیسها را یکجا سرخ کنم، اجباراً آنها را خرد می کردم!»
این حکایت را از آن جهت نقل کردم که بگویم، گهگاه افرادی کم اطّلاع و مغرور، از عمل شخصیّتی دانا و حکیم برداشتی غلط و غیر واقعی میکنند و آنچنان از برداشت جاهلانهی خود سرمست و مشعوف میشوند که آن را قانونی انکارناپذیر میپندارند و حتّی لحظهای به اشتباه بودن آن قانون خودساخته فکر نمیکنند. وای از آن زمان که این قانونهای غلط خودساخته، بهرهی مادّی هم برای آنها دربر داشته باشد!
نمونه روشن این اشتباه، اقدام بیت العدل بدلی به ناقض خواندن منتقدان خود از جمله بهائیان ارتدکس و ممانعت از تحقیق احبّا در موضوع جانشینی شوقی ربّانی است. این اقدام بیت العدل خودخوانده، برگرفته از اعمال غیرمشروع ایادیان، بعد از صعود شوقی ربّانی است. آنها میسن ریمی و پیروانش را ناقض خوانده و حکم به طرد روحانی ایشان دادند. جالب اینجا است که آنها اعمال غیرقانونی خود را مستند به عملکرد شوقی افندی نمودند و به احبّای عالم القاء کردند که طردهای انجام شده و انتخابات نابهنگام تعدادی از محافل محلّی و بعضا ملّی لازمهی حفظ امرالله است!
(بیشتر…)
در سفری که جناب علی نخجوانی به استرالیا داشتند، پرسشهای مختلفی در موضوع «عهد و میثاق» از ایشان پرسیده شد؛ پاسخهای جناب نخجوانی نه تنها مشکلی را از افراد پرسشکننده برطرف ننمود؛ بلکه پرسشهای جدیدی را نیز به وجود آورد!
در متن حاضر به یکی دیگر از این پرسشها و پاسخهای مطرح شده خواهیم پرداخت و قضاوت را به احبّای عزیز خواهیم سپرد.
پرسش:
حضرت ولیّ امرالله در آثار خود فرمودهاند که حضرت عبدالبهاء امکان تأسیس بیت العدل اعظم را در دوران حیات خود در نظر داشتهاند؛ آیا این امر بهمعنای همزمانی و تقارن غصن منصوص و بیت العدل اعظم خواهد بود؟
(بیشتر…)
از جمله پرسشهای دیگری که از جناب نخجوانی پرسیده شده؛ این است که بر طبق الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، اگر یکی از اعضای بیت العدل اعظم مرتکب گناهی گردد که به رفاه جامعه زیان وارد سازد؛ ولیّ امرالله حق دارد که او را از عضویّت بیت العدل عزل نماید. اکنون که ولیّ امر وجود ندارد، چگونه باید عمل نمود و در حال حاضر اجازهی اخراج اعضاء خاطی با چه کسی است؟
جناب نخجوانی در پاسخ به این پرسش میگوید که در زمان حیات حضرت ولیّ امرالله، ایشان خود قیادت و مرجعیّت امرالله را عهدهدار بودند؛ ولی بعد از نوامبر 1957 مؤسّسه ولایت امر، به عنوان یک مرکز زنده و فعال دیگر وجود نداشت و بنابر این با انتخاب بیت العدل در سال 1963 ، قیادت و مرجعیت امر، خود به خود به این هیئت (بیت العدل) منتقل گردید؛ بنا بر این اخراج افراد خاطی بیت العدل به عهده خود بیت العدل است (!!)
واقعاً عجیب است! وقتی حضرت عبدالبهاء به وضوح میفرمایند که ولیّ امر حقّ عزل عضو خاطی بیت العدل را دارد؛ جناب نخجوانی چگونه به خود اجازه میدهند خودسرانه این حقّ مسلّم را سلب شده تلقّی نموده و به دیگری واگذار کنند؟!
به نظر میرسد لازم است با طرح چند پرسش این مسأله بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
ابتدا باید دانست که اخراج عضو خاطی بیت العدل از جمله اختیارات خاصّ ولیّ امرالله است و بعد از ایشان چه کسی قادر خواهد بود تا این اختیارات را به دیگری منتقل کند؟ لذا باید بپرسیم چه کسی گفته که قیادت و مرجعیّت میتواند خود به خود به شخصی یا مؤسّسهی دیگری منتقل گردد؟! آیا حقیقتاً جناب نخجوانی آن همه تأکیدات حضرت مولیالوری و شوقی ربّانی را بر اهمیت و عظمت مقام و موقعیت ولیّ امر فراموش کردهاند؟!
ثانیاً چرا و چگونه وظایف مؤسّسه ولایت امر به بیتالعدل منتقل شد؟! آیا نمیشود به مؤسّسه و یا به فرد دیگری حتّی از خود ایادی امر منتقل شود؟! و یا اصلاً این مسؤولیّت از بین برود؟! ایادیان بر چه مبنائی تشخیص دادند خود به خود مسؤولیّت اخراج فرد خاطی بیت العدل در اختیار خود بیت العدل است؟!
ثالثاً بالاخره تکلیف اعضاء خاطی چه میشود؟! چه کسی مسؤول مقابله با اعضای خطاکار بیت العدل است؟! فرض کنید جناب نخجوانی به عنوان کسی که از اعضای بیت العدل است مرتکب خطایی شود؛ در این صورت چه کسی مسؤولیّت مقابله با ایشان را دارد؟! آیا این معقول است که خود ایشان به عنوان عضو بیتالعدل با خودشان مقابله کنند؟! آیا اساساً سپردن فرد خطاکار به فرد خطاکار دیگر معقول است؟! چگونه متهم و قاضی و مجری حکم میتواند یکی باشد؟!
در حقیقت وقتی ولیّ امر در بیت العدل نباشد٬ اساساً کسی وجود ندارد که بتواند با اعضای خطاکار بیت العدل مقابله کند.
بعد از این پرسشها به اشکال اساسی و بنیادین پاسخهای جناب نخجوانی میپردازیم: (بیشتر…)
پس از انتشار پیام اخیر چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، جناب نصرتالله بهرهمند و ترجمهی فارسی آن در وبگاه عهد و میثاق، همچون همیشه با اظهار لطف همراهان و کاربران عزیز مواجه شدیم، در این میان، یکی از دوستان و همراهان گرامی پیام و پرسش ذیل را مطرح کردهاند:
«با تشکر از انتشار این پیام، لطفاً متن اصلی و منبع این نقل قول از روحیّه خانم را ذکر بفرمایید: «بدون داشتن سند معتبری که ما را تایید کند چگونه زمام امور و قدرت را بدست بگیریم.» سپاسگزارم.»
پرسش این دوست عزیز را با صاحبنظران در میان گذاشتیم؛ پاسخ آنکه، این جملهی روحیّه خانم «بدون داشتن سند معتبری که ما را تأیید کند، چگونه زمام امور و قدرت را بدست بگیریم.» در کتاب:
“Ministry of the Custodians”
(An Account of the Stewardship of the Hands of the Cause 1957-1963)
در صفحه ۹ قسمت “Introduction” موجود است؛ بهمنظور سهولت دسترسی شما عزیزان، لینک متن این کتاب نیز در ذیل درج میگردد:
https://bahai-library.com/uhj_ministry_custodians#1
(بیشتر…)
نسخهی آماده چاپ ترجمه فارسی پیام را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:
پیام ولیّ امرالله به همه بهائیان
حضرت شوقی افندی هیچگاه سکوت نکرد!
دشمنان دیانت بهائی با متهم کردن اولین ولی امرالله حضرت شوقی افندی به سکوت، این دیانت را مورد انتقاد قرار میدهند در حالی که حضرت شوقی افندی نوشتهاند:
«الواح وصايا تؤام با کتاب اقدس به منزله گنجينه گرانبهائی است که عناصر پر بهای مدنيّت الهيّه را که تأسيسش مقصد اصلی ديانت بهائی است در بر دارد. مطالعه دقيق اين دو سند مقدّس نشان ميدهد که هر دو با يکديگر ارتباطی نزديک دارند و هر دو مقصدشان يکی است و دارای روش واحدی هستند. در نظر هر محقّق منصفی مواد مندرجه در آن دو کتاب مقدّس نه تنها با يکديگر تضادّ و ناسازگاری ندارند بلکه بر عکس مکمّل و مؤيّد يکديگرند و دو جزء لا يتجزّی از يک واحد به شمار می روند »
(توقيع موّرخ ۲۷ فوريه ۱۹۲۹، نظم جهانی حضرت بهاءالله، ص ۳)
(بیشتر…)