بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش سوم

Ali Nakhjavani-3

در سفری که جناب علی نخجوانی به استرالیا داشتند، پرسش‌های مختلفی در موضوع «عهد و میثاق» از ایشان پرسیده شد؛ پاسخ‌های جناب نخجوانی نه تنها مشکلی را از افراد پرسش‌کننده برطرف ننمود؛ بلکه پرسش‌های جدیدی را نیز به وجود آورد!

در متن حاضر به یکی دیگر از این پرسش‌ها و پاسخ‌های مطرح شده خواهیم پرداخت و قضاوت را به احبّای عزیز خواهیم سپرد. 

پرسش:

حضرت ولیّ امرالله در آثار خود فرموده‌اند که حضرت عبدالبهاء امکان تأسیس بیت العدل اعظم را در دوران حیات خود در نظر داشته‌اند؛ آیا این امر به‌معنای هم‌زمانی و تقارن غصن منصوص و بیت العدل اعظم خواهد بود؟ 

(بیشتر…)

ادامه خواندندر حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش سوم

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش دوم

Ali Nakhjavani-2

از جمله پرسش‌های دیگری که از جناب نخجوانی پرسیده شده؛ این است که بر طبق الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، اگر یکی از اعضای بیت العدل اعظم مرتکب گناهی گردد که به رفاه جامعه زیان وارد سازد؛ ولیّ امرالله حق دارد که او را از عضویّت بیت العدل عزل نماید. اکنون که ولیّ امر وجود ندارد، چگونه باید عمل نمود و در حال حاضر اجازه‌ی اخراج اعضاء خاطی با چه کسی است؟

جناب نخجوانی در پاسخ به این پرسش می‌گوید که در زمان حیات حضرت ولیّ امرالله، ایشان خود قیادت و مرجعیّت امرالله را عهده‌دار بودند؛ ولی بعد از نوامبر 1957 مؤسّسه ولایت امر، به عنوان یک مرکز زنده و فعال دیگر وجود نداشت و بنابر این با انتخاب بیت العدل در سال 1963 ، قیادت و مرجعیت امر، خود به خود به این هیئت (بیت العدل) منتقل گردید؛ بنا بر این اخراج افراد خاطی بیت العدل به عهده خود بیت العدل است (!!)

واقعاً عجیب است! وقتی حضرت عبدالبهاء به وضوح می‌فرمایند که ولیّ امر حقّ عزل عضو خاطی بیت العدل را دارد؛ جناب نخجوانی چگونه به خود اجازه می‌دهند خودسرانه این حقّ مسلّم را سلب شده تلقّی نموده و به دیگری واگذار کنند؟!

به نظر می‌رسد لازم است با طرح چند پرسش این مسأله بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.

ابتدا باید دانست که اخراج عضو خاطی بیت العدل از جمله اختیارات خاصّ ولیّ امرالله است و بعد از ایشان چه کسی قادر خواهد بود تا این اختیارات را به دیگری منتقل کند؟ لذا باید بپرسیم چه کسی گفته که قیادت و مرجعیّت می‌تواند خود به خود به شخصی یا مؤسّسه‌ی دیگری منتقل گردد؟! آیا حقیقتاً جناب نخجوانی آن همه تأکیدات حضرت مولی‌الوری و شوقی ربّانی را بر اهمیت و عظمت مقام و موقعیت ولیّ امر فراموش کرده‌اند؟!

ثانیاً چرا و چگونه وظایف مؤسّسه ولایت امر به بیت‌العدل منتقل شد؟! آیا نمی‌شود به مؤسّسه و یا به فرد دیگری حتّی از خود ایادی امر منتقل شود؟! و یا اصلاً این مسؤولیّت از بین برود؟! ایادیان بر چه مبنائی تشخیص دادند خود به خود مسؤولیّت اخراج فرد خاطی بیت العدل در اختیار خود بیت العدل است؟!

ثالثاً بالاخره تکلیف اعضاء خاطی چه می‌شود؟! چه کسی مسؤول مقابله با اعضای خطاکار بیت العدل است؟! فرض کنید جناب نخجوانی به عنوان کسی که از اعضای بیت العدل است مرتکب خطایی شود؛ در این صورت چه کسی مسؤولیّت مقابله با ایشان را دارد؟! آیا این معقول است که خود ایشان به عنوان عضو بیت‌العدل با خودشان مقابله کنند؟! آیا اساساً سپردن فرد خطاکار به فرد خطاکار دیگر معقول است؟! چگونه متهم و قاضی و مجری حکم می‌تواند یکی باشد؟!

در حقیقت وقتی ولیّ امر در بیت العدل نباشد٬ اساساً کسی وجود ندارد که بتواند با اعضای خطاکار بیت العدل مقابله کند.

بعد از این پرسش‌ها به اشکال اساسی و بنیادین پاسخ‌های جناب نخجوانی می‌پردازیم:  (بیشتر…)

ادامه خواندندر حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش دوم

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

ali-nakhjavani-1

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

پاسخ به سخنان علی نحجوانی در استرالیا

طی سفری که جناب نخجوانی به استرالیا داشتند، پرسش‌هایی درباره‌ی مفهوم عهد و میثاق در دیانت بهائی مطرح گردید که ایشان به‌زعم خود پاسخ‌های لازم و کافی داده‌اند. با خواندن این پرسش و پاسخ‌ها ذهن فعّال و بدون جهت‌گیری حتماً دچار پرسش‌های جدیدتر و اشکالات بیشتری می‌شود که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌کنم.

سؤال شده بود که چرا حضرت ولیّ امرالله فرموده‌اند: اگر بیت العدل اعظم برخلاف تبیین ایشان تصمیمی اتخاذ نماید، ایشان در مقام اصلاح آن بر خواهند آمد؟ چگونه حضرت ولیّ امرالله و بیت‌العدل اعظم می‌توانند مغایر هم واقع شوند؟

جناب نخجوانی در جواب، ابتدا متن دقیق توقیع دور بهائی را به این شرح می‌فرمایند:

«هرچند ولیّ امر رئیس لاینعزل این مجلس فخیم است معهذا نمی‌تواند بنفسه حتّی به‌طور موقت واضع قوانین و احکام گردد و یا تصمیمات اکثریت اعضای مجلس را الغاء نماید و لکن هرگاه طرح تصمیمی را وجداناً مباین با روح آیات منزله تشخیص دهد، باید ابرام و تأکید در تجدیدنظر آن نماید.»

سپس سه نکته از این متن برداشت می‌نمایند که پس از ذکر هرکدام توضیحاتی ذکر شده است.

(بیشتر…)

ادامه خواندندر حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

عدم توجّه به دستورات هیاكل مباركه، ریشه‌ی مشكلات جامعه بهائی ایران

آموزه‌ی اطاعت از حکومت از جمله آموزه‌های بنیادین مذکور در الواح و آثار طلعات مقدّسه است. حضرت عبدالبهاء در لوح عزیزالله خان ورقا می‌فرمایند، قوله الاحلی:

«باری به نص قاطع جمال مبارک روحی لاحبائه الفداء ابداً بدون اذن و اجازه‌ی حکومت جزئی و کلّی نباید حرکتی کرد؛ و هرکس بدون اذن حکومت ادنی حرکتی نماید، مخالفت با امر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست. این امر الهی است، ملعبه صبیان نیست که نفسی چنین مستحسن شمرده و به میزان عقل خود بسنجد و نافع داند. عقول به‌منزله تراب است و اوامر الهیه، نصوص رب الارباب. تراب چگونه مقابلی با فیوضات آسمانی نماید.»

این بیان حضرت عبدالبهاء روشی روشن و راهنمایی رهگشا برای بهائیان حقیقی است. بر این اساس، بهاییان ارتدکس در ظلّ ولایت امرالله همواره آموزه‌ی عدم مداخله در سیاست و اطاعت از حکومت را مدّنظر قرار داده و از آن اطاعت می‌کنند.

گاهی بعضی از احبّای کم‌اطلاع عنوان می‌نمایند که عباراتی که در نصوص امری در مورد لزوم اطاعت از حکومت آمده است، ‌مربوط به حکومت‌های صالحه بوده و در مورد حكومت‌های ظالم صدق نمی‌کند. آشکار است که این سخنان توجیهی است که این قبیل افراد برای معاندت سیاسی و اقدامات ستیزه‌جویانه‌ی خود در مقابله با حکومت به كار می‌برند. در اکثر نصوص الاهی، به مطلق حكومت اشاره ‌شده و ذكری از عادل یا ظالم بودن آن‌ها نشده است.

از سوی دیگر باید دقّت داشت که هیکل مبارک، این عبارات را زمانی بیان فرموده‌اند که خود ایشان در فشارهای بسیار شدید حکومت‌های ظالم گرفتار بوده‌اند؛ امّا با این حال، هیچ‌گاه در جهت مخالفت با حکومت قدمی برنداشتند و اقدامی ننمودند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنعدم توجّه به دستورات هیاكل مباركه، ریشه‌ی مشكلات جامعه بهائی ایران

روزی که شب در پی نخواهد داشت

Nosrat'u'llah Bahremand--2

نسخه‌ی آماده چاپ یادداشت را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

روزی که شب در پی نخواهد داشت

یادداشتی ارزشمند از جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی

حضرت بهاءالله می‌فرمایند:

«در جمیع أعهاد و أزمان أنبیاء و أولیاء با قوت ربانی و قدرت صمدانی در میان ناس ظاهر گشته وعقل سلیم هرگز راضی نشود که نظر به بعضی کلمات که معانی آن را ادراک ننموده این باب هدایت را مسدود انگارد… و شکی نیست که اگر یک آن عنایت و فیض او از عالم منقطع شود البته معدوم گردد لهذا لم یزل ابواب رحمت حق بر وجه کون و امکان مفتوح بوده و لایزال امطار عنایت ومکرمت ازغمام حقیقت بر اراضی قابلیات وحقایق واعیان متراکم ومفیض خواهد بود اینست سنّت خدا من الازل الی الابد»

(مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر)

اراده الهی در الواح مبارک وصایا که جزء یتجزی کتاب مستطاب اقدس است متبلور است. اراده الهی حتمی است و آنچه وعده فرموده اند حتماً اجرا خواهد شد به‌علاوه بر طبق این سند الهی تعیین جانشین ولاة امرالله ربطی به نوشتن وصیتنامه ندارد زیرا ” باید”  در زمان حیات خویش من هو بعده  )کسی که بعد از اوست ـ  ولی عهد خود) را تعیین فرمایند.

«ای احبای الهی باید ولیّ امرالله در زمان حیات خویش من هو بعده راتعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معین باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد لهذا اگر ولد بکر ولیّ امرالله مظهر الولد سر ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه و شرف اعراق باحسن اخلاق مجتمع نیست باید غصن دیگر را انتخاب نماید»

(بیشتر…)

ادامه خواندنروزی که شب در پی نخواهد داشت

پیام جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، به‌مناسبت سالروز میلاد حضرت باب و حضرت بهاءالله

Nosrat'u'llah Bahremand--2

نسخه‌ی آماده چاپ پیام را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

عید زاد روز حضرت بهاءالله (شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵ مطابق ۱۲ نوامبر ۲۰۱۶) را به همه‌ی بهائیان تبریک و شادباش می‌گویم.

حضرت بهاءالله در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۸۱۷ میلادی مطابق دوم محرم ۱۲۳۳ هجری قمری به عرصه دنیای جسمانی قدم نهادند و جهان را روشنایی بخشیدند.

شایسته است که سال آینده بهائیان در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۷ مطابق با ۲۱ آبان ۱۳۹۶ که مصادف با دویستمین سال تولد حضرت بهاءالله است در سراسر دنیا جشنهایی درخور و مناسب چنین روز مهم و ارجمند را برگزار نمایند.

متأسفانه مؤسّسه‌ای که بناحق و به غلط خود را بیت العدل می‌نامد و هر لحظه از دیانت حقیقی بهائی بیشتر فاصله می‌گیرد، دو سال قبل به‌دلیل نادانی و عدم درک نصوص مبارکه مرتکب اشتباهی بسیار زشت و ناپسند گردید، سبب گمراهی بیشتر مقلّدان خود شد و ثابت نمود که واقعاً مشمول این بیان اولین ولیّ امرالله است:

«هر هیئتی که به نظام الهی و برحسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویه که در صحف الهیه مشروحأ مثبوت و مسطور است کاملاً کما ینبغی و یلیق لهذا المقام الرفیع والمرکز المنیع انتخاب و تشکیل نشود آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه روحانی ساقط و از حق تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیر منصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه علیا محروم»

(توقیعات مباركه، ١٩٢٢-١٩٢٦: صفحه ٢۴۰)

بیت بدلی در پیام ١۰ ژوئیه ٢۰١۴ خود نوشته است:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپیام جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، به‌مناسبت سالروز میلاد حضرت باب و حضرت بهاءالله

توضیحاتی در مورد مقاله «میسن ریمی معمار صلح، وحدت و روحانیت»

14

در پی انتشار مقاله «میسن ریمی معمار صلح، وحدت و روحانیت» اصلاحیّه‌ی ذیل به همراه تصاویری از طرح‌های جناب میسن ریمی از سوی یکی از همراهان فرهیخته‌ی عهد و میثاق واصل گردید؛ ضمن سپاس و تشکّر از نکته‌سنجی و عنایت این یار گرامی، ذیلاً به قسمت‌هایی از یادداشت رسیده جهت تصحیح و تکمیل مقاله اشاره می‌گردد.


«…  برای مزید آگاهی: ایادی امرالله خانم  “Corinne Knight True” هیچ نسبتی با جناب میسن ریمی نداشت و نام همسر وی “Moses Adams True” بود. خانم ترو عضو گروه هماهنگی ساختمان مشرق الاذکار بود و به‌خاطر کوشش بسیار برای تأسیس و ساختمان آن بنام «مادر مشرق الاذکار» شهرت یافته بود.

نام همسر جناب میسن ریمی “Gertrude Heim Klemm”  بود که پس از فوت نابهنگام وی تا پایان عمر همسر دیگری اختیار نکردند … .»

و نیز:

«… ضمناً جناب میسن ریمی شخصاً طرح خود را از مسابقه خارج نمودند نه بنا به توصیه خانم ترو یا شخص دیگری. به‌نظر می‌رسد که اشتباه در ترجمه متن زیر در مقدمه‌ كتاب خاطرات «ژولیت تامپسون»، ص ۱۳رخ داده است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتوضیحاتی در مورد مقاله «میسن ریمی معمار صلح، وحدت و روحانیت»