بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

با آمدن فرزام ارباب و استقرار طرح روحی و دستور اجرای آن در سطح جهان، اختلاف در بین برخی از اعضای بیت العدل بدلی در گرفت! البتّه این تنها اختلاف موجود بین اعضای بیت العدل نبود؛ هرچند برخی احبّا تصوّر می‌نمایند که جمال مبارک است که در مقرّ بیت العدل حضور دارد و چون اعضا ملهم به الهامات الهی هستد، هیچ اختلافی در بین آن‌ها نیست و هیچ مصوبه‌ی خطایی از سوی اعضای بیت العدل، صادر نخواهد شد! در صورتی‌که فی الواقع در غیاب ولیّ امرالله، اختلافات و چالش‌ها فراوان است! به‌طور نمونه جناب نخجوانی به طرح روحی معترض بود و در منازعه با فرزام ارباب، این فرزام بود که غالب شد.

علی نخجوانی عضو مستعفی بیت العدل جعلی، بعدها به‌عنوان اعتراض به طرح ارباب، در چند سخنرانی، از جمله در انجمن بهائی در لتکن آلمان از این‌که فعّالیّت‌های تبلیغی، منحصر به کتاب‌های روحی شده است اظهار نارضایتی نمود و آن را اشتباه اعلام کرد. او در قسمتی از سخنرانی خود اظهار داشت:

«… در بازدیدی که از چند مؤسّسه داشتم مشاهده کردم که فقط فعّالیّت مؤسّسه آموزشی به‌عنوان تنها فعّالیّت انحصاری بهائی معرفی شده است؛ حتّی به قیمت از بین رفتن بقیّه‌ی فعّالیّت‌ها مانند فایرساید، مطالعات بهائی، تبلیغ فردی و مدارس تابستانه! من قبلاً در مورد تبلیغ و کارهای تحقیقاتی صحبت کرده‌ام و در مورد درک درست این مطلب که دانش و فهم با هم فرق دارد، سخن گفته‌ام؛ امّا امروز چیزهایی می‌بینم که برای من قابل تعجّب است! من در مسافرت به ایالات متحده، ژاپن و کانادا این مسائل را آن‌جا دیدم! سه ماه در سفر بودم وقتی برگشتم آن‌قدر ضعیف شده بودم که ذائقه‌ام را از دست دادم. اگر بیت العدل به ما فعّالیّت آموزشی را به‌عنوان تنها کاری که باید انجام دهیم، توصیه کرده است، این اشتباه است! بیت العدل این را نگفته است! چیزهای دیگری هم در آثار هست!

ما نداریم که به جای فایر ساید ما کلاس مطالعاتی راه بیندازیم و آن روش را قدیمی معرفی کنیم! این اشتباه است! این هرگز در نوشته‌های بیت العدل نیامده است …. بهاءالله می‌گوید هر فردی باید امر را تبلیغ نماید. عبدالبهاء می‌گوید تبلیغ باید در مسیری باشد که هر سال فردی را نزدیک‌تر به امر کند.

آیا بیت العدل اعظم گفته است الواح حضرت عبدالبهاء را فراموش کنیم و فقط به مؤسّسه‌ی آموزشی توجّه داشته باشیم؟ نه، این‌طور نیست! شوقی فایرساید را مورد تأیید قرار داده است؛ ممکن است یک معاونی از بین مشاورین همچین مطلبی را گفته باشد، به آن عضو بگویید به من سند نشان دهد…»

همان‌طور که ملاحظه فرمودید، نخجوانی با گسترش طرح ابداعی فرزام ارباب مخالف بود. در واقع نیز این طرح، نه الهام الهی بود و نه مورد تأیید قاطبه‌ی اعضاء! علاوه بر آن‌که رافع اختلاف یعنی ولیّ امر نیز، در بیت العدل حضور نداشت!

سخنان نخجوانی نشان‌دهنده‌ی عمق اختلافات موجود در بیت العدل بود و چه بسا استعفا و خروج او از بیت العدل را بتوان به‌نوعی اخراج تلقّی نمود!

بعد از اعتراض نخجوانی به برنامه‌ی مؤسّسه آموزشی، بسیاری از احبّاء که اتفاقاً نظر نخجوانی را تأیید می‌کردند، خواهان توضیح از بیت العدل شدند. بیت العدل بدلی در پاسخ معترضین طیّ نامه‌ی ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ خطاب به محافل ملّی دنیا، به جای تأیید سخنان عضو سابق خود که به‌نوعی بیت العدل را از اتهامات مبرّا شمرده بود، اظهارت نخجوانی را اظهارنظر شخصی و مخالف با نقشه‌های جهانی بهائی اعلام نمود و از این اظهارات ابراز تاسف کرد!

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

در مقاله‌ی «علی نخجوانی که بود؟»، به توضیح این نکته پرداختیم که نخجوانی با توجّه به مصاحبت با شوقی ربّانی در اواخر عمر ایشان، سابقه‌ی طولانی عضویّت بیت العدل بدلی و تظاهر به حالات روحانی، توانست با چرب‌زبانی و نقل داستان‌های خیالی و ساختگی، اصل اساسی حضور ولیّ امر در رأس جامعه و تشکیلات امری را وارونه جلوه داده و لزوم استمرار آن‌را به کلّی انکار نماید.

او با برگزاری کنفرانس‌های مختلف و درج مقالات گوناگون، وانمود کرد که بیت العدل می‌تواند به تنهایی رهبری جامعه بهائی را بر عهده داشته و فعال ما یشاء باشد. هرچند نخجوانی توانست با بحث‌های مختلف، ذهن بسیاری از بهائیان را از اصل ولایت امر، منحرف نماید؛ ولی این بیم همواره وجود داشت که احبّاء با مراجعه به متون اصیل امری، نظیر الواح وصایای مبارکه حضرت عبدالبهاء، کتاب دور بهائی و یا حتّی کتاب نظر اجمالی جناب احمد یزدانی و …، هر از چند گاهی، بیت العدل را مورد سوأل قرار دهند که چگونه مهم‌ترین رکن دیانت بهائی، بدون درد و خون‌ریزی (!) از پیکر شریعت ربّانی جدا گردید و آب از آب هم تکان نخورد؟! و به قول ایرج میرزا:

«رفته گویی همه ذرّات به خواب                      نخورد هیچ تکان آب از آب»

در این‌جا بود که رسالت فرزام ارباب، عضو دیگر بیت العدل بدلی، آغاز شد تا با ارائه و گسترش طرح روحی و گسترش محتوا و مفاد سطحی آن، نسل جدید بهائی را به کلّی با متون اصیل و معتبر دیانت بهائی بیگانه نماید تا مبادا که مانند جوانان قدیمی بهائی که با الفبای آموزه‌های امری آشنایی داشتند، فیلشان یاد هندوستان کند!

فرزام ارباب از بدو ورود به بیت العدل جعلی، اختیارات فراوانی را به‌دست گرفت و سعی کرد با کمک عوامل خود در آن‌جا، چون شهریار رضوی، فریدون جواهری، گوستاو کوریا و برخی افراد دیگر، سیاست‌های خود را حاکم نماید.

او در زمان اشتغال در بنیاد راکفلر از طرف آن بنیاد ماموریّت یافت، تا طرح سوادآموزی بنیاد را به‌صورت میدانی در مناطق روستایی محروم کلمبیا پیاده نماید. فرزام ارباب این پروژه را به اجرا در آورد و گزارش موفّق فعّالیّت‌های خود را، به مؤسّسه‌ی راکفلر اعلام نمود.

وی پس از اجرای طرح آموزشی در کلمبیا، گزارش‌هایی نیز از فعّالیّت‌های تبلیغی خود در کلمبیا، به بیت العدل نامشروع ارائه داد؛ به‌طوری که به‌عنوان فردی فعّال در حوزه‌ی تبلیغ امر شناخته شد و توانست پلکان ترقّی را در تشکیلات امری به‌صورت پرشی طی نماید و در سال ۱۹۹۳ به عضویّت بیت العدل بدلی درآید.

او پس از حضور در بیت العدل یک کپی از مطالعات انجام شده‌ی بنیاد راکفلر در کلمبیا را، همراه با پیشنهاد تشکیل مؤسّسه‌ی آموزشی رشد و طرح روحی (که به نام پدر خود روحی ارباب، نام‌گذاری کرده بود) به بیت العدل ارائه نمود. این طرح که برای با سواد کردن افراد روستایی و بومی کلمبیا، تهیّه شده بود، بعدها جایگزین طرح مؤسّسه‌ی معارف امری گردید که دانش‌آموختگان آن تسلّطی عمیق بر متون امری داشتند.

فرزام ارباب به مدّت ۱۰ سال (۱۹۷۰-۱۹۸۰)، در کلمبیا عضویّت محفل ملّی آن کشور را برعهده داشت. سپس در سال های (۱۹۸۸-۱۹۹۳) به عضویّت دارالتبلیغ بین‌المللی در آمد و در سال ۲۰۱۳ در حالی‌که هفتاد و دو سال داشت، به بهانه کهولت سن از عضویّت بیت العدل استعفاء داد و در حال حاضر با همکاری فریدون جواهری (عضو دیگر مستعفی بیت العدل بدلی) و فرزام کمال‌آبادی، به برنامه‌ریزی برای توسعه درآمد و فعّالیّت‌های مالی بیت العدل و به اقدامات مشکوک به پولشویی و تولید رمز ارز و تقویت بنیه‌ی مالی خود و اعضای خودی بیت العدل جعلی مشغول است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

شعبده‌بازی ایادیان امر

یکی از احبّایی که برای زیارت شوقی افندی به ارض اقدس مسافرت نمود، خانم «کابل مرسون» مهاجر موفّق صفحات آمریکای لاتین بود. او در یادداشت‌های خود می‌نویسد:

هنگامی که در حضور ولیّ امرالله، یکی از زائران درباره‌ی آینده کار و فرزند ذکور شوقی افندی سوأل کرد، ایشان فرمودند:

«هر آن‌چه در الواح وصایا نوشته شده محقّق خواهد شد، بهائیان نباید در این باره نگرانی داشته باشند»

(به نقل از کتاب عهد و میثاق، نوشته ژوئل مارانژلا)

به‌راستی چرا شوقی ربّانی از آینده نگران نبود؟!

برای این‌که در زمان حیات، طبق دستور حضرت عبدالبهاء، تمهیدات لازم برای تعیین جانشین خود و معرفی او را فراهم کرده بود.

چه شد که جانشین شوقی افندی کنار گذاشته شد و به جامعه معرفی نگردید؟ چگونه احبّا به سادگی پذیرفتند که ولیّ امر بدون تعیین جانشین برای خود و بدون روشن کردن سرنوشت آینده‌ی امر، این جهان خاکی را  ترک کرده باشد؟!

اجازه بدهید به صراحت عرض کنم که  نوعی چشم‌بندی و شعبده‌بازی  صورت گرفت! روحیّه خانم و ایادیان امر، احبّاء را به‌دنبال نخود سیاه فرستادند! سر آن‌ها را گرم کردند! و گفتند داریم دنبال وصیّت‌نامه می‌گردیم؛ در حالی‌که خودشان می‌دانستند وصیت‌نامه مکتوبی در کار نیست!

روحیّه خانم، همسر بی‌وفای شوقی ربّانی، برخلاف آن گروه از احبّا که در گذشته تصور می‌کردند که شوقی افندی پسری دارد که به‌طور مخفیانه پرورش یافته است و در موقع لزوم به‌عنوان جانشین پدر معرفی می‌گردد، می‌دانست که مشکل نازایی دارد و هرگز فرزندی نخواهد داشت. می‌دانست که اگر سلسله‌ی ولایت امرالله ادامه یابد، برای او که فاقد فرزند است، جایگاهی در رهبری جامعه بهائی وجود نخواهد داشت.

ایادیان امرالله نیز به‌خوبی می‌دانستند که قرار نیست شوقی افندی جانشین خود را از طریق نوشتن وصیّت‌نامه مکتوب تعیین کند؛ بلکه بر طبق دستور الواح وصایای مبارکه باید در زمان حیات خویش، جانشین را انتخاب و معرفی کند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنشعبده‌بازی ایادیان امر

آیا با صعود ولیّ امر، سیستم ولایت امر نیز تعطیل می‌گردد؟!

از ساخت مشرق الاذكار حیفا چه خبر؟

بیت العدل بدلی بعد از استقرار در جایگاه رهبری جامعه بهائی، به بهانه‌ی صعود شوقی ربّانی و فقدان ولیّ امرالله، اصل جایگاه و مقام مؤسّسه‌ی ولایت امر را از نظم بدیع جهان‌آرای الهی حذف نمود و بزرگترین مانع جدّی خودکامگی خود را از صحنه خارج كرد!

بر اساس نصوص امری و نظر حضرت عبدالبها و دستور شوقی ربّانی، بیت العدل به تنهایی نمی‌تواند هدایت جامعه‌ی بهائی را به‌عهده داشته باشد؛ بلكه این دو ركن، باید بدون این‌كه در كار هم دخالت نمایند، همواره در كنار هم باشند تا بتوانند ضامن بقای امر الهی گردند.

اگر بنای عظیمی بر روی دو ستون بنا شده باشد، در صورتی که یک ستون حذف شود، قطعاً ساختمان فرو خواهد ریخت!

ساختمان نظم بدیع آئین بهائی، از ابتدا بر دو ستون «مؤسّسه ولایت امرالله»  و «بیت العدل» بنا گردیده است و بیت العدل اجازه ندارد بنابر امیال شخصی، یک ستون مهم را تخریب كرده و نادیده بگیرد!

خانم روحیّه ماكسول، همسر شوقی ربّانی، در مقاله‌ای كه در اخبار امری آمریكا به شماره ۲۲۰ مورخ ژوئن ۱۹۴۹ درج گردیده است، صحّت این دیدگاه را تأیید نموده است. او در قسمتی از این مقاله‌ی مفصّل كه به فارسی ترجمه شده و در اخبار امری شهریور ماه ۱۳۲۸ صفحه‌ی ۶ به چاپ رسیده است، می‌نویسد:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا با صعود ولیّ امر، سیستم ولایت امر نیز تعطیل می‌گردد؟!

علی نخجوانی که بود؟

علی الله نخجوانی، عضو پیشین و مستعفی بیت العدل بدلی در سن صد سالگی در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۹ درگذشت. او در سال ۱۹۱۹ در شهر باکوی آذربایجان در یک خانواده بهائی متولّد شد. در دو سالگی پدر خود را از دست داد و با خانواده به حیفا رفت. او لیسانس هنرخود را از دانشگاه بیروت دریافت کرد و پس از مهاجرت به چند کشور و انجام فعّالیّت‌های تبلیغی مختلف، در سال ۱۹۵۰ به عضویّت محفل ملّی ایران درآمد و حدود پنج سال نیز عضو محفل مرکزی آفریقا بود.

بعد از واقعه صعود شوقی ربّانی، با تشکیل شورای بین المللی انتخابی و غیر قانونی ایادیان، به عضویّت آن درآمد و با تشکیل بیت العدل بدلی در سال ۱۹۶۳، عضو آن شد.

هرچند او تحصیلات عالیّه آکادمیک نداشت؛ ولی به دلیل دانستن زبان فارسی و عربی و انگلیسی و آشنایی با نصوص، الواح و آثار بهائی و هم‌چنین دوره‌ی کوتاه معاشرت با شوقی ربّانی، خیلی زود در بین اعضای غیر ایرانی و بعضاً بی‌اطّلاع بیت العدل جعلی، جایگاهی یافت و با دست‌آویز تأویل الواح و توجیه آثار و نقل خاطرات و داستان‌هایی از ولیّ امرالله، توانست بیت العدل خودخوانده، نامشروع، غیر قانونی و محروم از ریاست ولیّ امر را به‌عنوان قدرت مطلقه در جهان بهائی، معرفی نماید و عامل شکاف در وحدت جامعه بهائی گردد.

توضیح این‌که شوقی ربّانی در سال ۱۹۵۱ اوّلین شورای بین المللی بهائی را به دست مبارک خود تشکیل دادند و طیّ پیامی به محافل ملّیّه در شرق و غرب عالم، این شورا را طلیعه‌ی مؤسّسه‌ی کبرای اداری نامید و تشکیل آن را، بزرگترین قدم در سبیل پیشرفت نظم اداری حضرت بهاءالله در سی سال اخیر معرفی  فرمود. ایشان در اهمیت این شورا اظهار داشتند:

«چون این شورا که نخستین مؤسّسه‌ی بین‌المللی و اکنون در حال جنین است، توسعه یابد عهده‌دار وظایف دیگری خواهد گردید و به مرور ایّام به عنوان محکمه‌ی رسمی بهائی شناخته شده و سپس به هیئتی مبدّل می‌گردد که اعضایش از طریق انتخاب معیّن می‌شوند و موسم گل و شکوفه آن هنگامی است که به بیت عدل عمومی تبدیل گردد. با قلبی مملو از شکرانه و سرور تشکیل این شورای بین‌المللی را که پس از مدّت‌ها انتظار به‌وجود می‌آید تهنیت می‌گویم. این تأسیس در صفحات تاریخ به منزله بزرگترین اقدامی است که مایه‌ی افتخار عهد دوم عصر تکوین دور بهائی محسوب خواهد شد به طوری‌که هیچ یک از مشروعاتی که از آغاز نظم اداری امرالله از حین صعود حضرت عبدالبهاء تا به‌حال به انجام آن‌ها مبادرت گشته، بالقوه به این درجه از اهمیت نبوده است… .».

 به‌دلیل اهمیت این شورا، شوقی ربّانی، جناب میسن ریمی را به ریاست آن منصوب نمود.

متأسفانه بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر به طور خودسرانه  اقدام به انحلال شورای بین المللی بهائی نمودند و با طرد ریاست آن، جناب میسن ریمی، عملاً اهداف بزرگ شوقی را از مسیر اصلی آن خارج نمودند و به جای آن، چند نفر از افراد هم عقیده و مورد اعتماد خود را در مجمعی به‌نام  «شورای بین المللی انتخابی بهائی» جمع و آن را مقدمه‌ی تشکیل بیت العدل معرفی کردند. از جمله عوامل فرمانبردار ایادیان، علی نخجوانی بود. او در قراردادی نانوشته، پذیرفت که تعطیلی مؤسّسه‌ی ولایت امرالله و حذف ولیّ امر را، با چرب زبانی توجیه نماید و در عوض این خدمت، به عضویّت بیت العدل بدلی دست یابد؛ برای این منظور، او در سال ۱۹۶۱ به عضویت شورای بین المللی جعلی و خودساخته و سپس در سال ۱۹۶۳ به عضویت بیت العدل غیرقانونی و نامشروع درآمد.

(بیشتر…)

ادامه خواندنعلی نخجوانی که بود؟

اندر حکایت بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد حضرت باب

این روزها در بین احبّای الهی و در صفحات فضای مجازی متعلّق به احبّا یا تشکیلات بیت العدل، صحبت از بزرگداشت دویستمین سالگرد تولّد حضرت باب است. دو سال قبل نیز سیستم تبلیغات بیت العدل بدلی به بهانه‌ی دویستمین سالگرد میلاد حضرت بهاءالله، به‌صورت گسترده اقدام به برگزاری جلسات و برنامه‌های متعدد کرد.

در این جریان، اوّلین نکته‌ای که نشان‌گر دوری بیت العدل فعلی از نصوص الهی است، تاریخ برگزاری این مراسم است. بیت العدل بدلی برخلاف بیانات اوّلین ولیّ امر آیین بهائی، تاریخی دلخواه را به‌عنوان تاریخ تولّد حضرت باب اعلام کرده که با هیچ اساسی سازگار نیست! جناب نصرت الله بهره‌مند، ولیّ امر چهارم آیین بهائی، نیز چند سال قبل طیّ مقاله‌ای به این ماجرا اعتراض کرده‌اند که می‌توانید آن را از این‌جا مطالعه بفرمایید.

آن‌چه در نزد بهائیان روشن‌ضمیر، واضح است این است که بیت العدل فعلی در حقیقت به‌دنبال نشر نفحات الله و آموزه های حقیقی دیانت بهائی نیست و تنها با توسّل به شیوه‌های تبلیغی، در پی گسترش تشکیلات خود ساخته و جمع و جذب افراد ناآگاه به این سیستم نامشروع و جعلی می‌باشد. در این شیوه، تنها ملاک، تعداد نفرات است و آن‌چه که مغفول می‌ماند، میزان ایمان حقیقی افراد جذب شده به آموزه‌های حضرت بهاء الله است.

بسیاری از افرادی که بیت العدل بدلی در نقاط مختلف جهان آن‌ها را بهائی می‌شمرد، کم‌ترین اطّلاعی از بیانات و تعالیم طلعات مقدّسه بهائی ندارند و صرفاً با مطالعه‌ی چند کتاب روحی، بهائی نامیده شده‌اند و این همان مشکل اساسی است که سبب دوری بسیاری از اهل بهاء از ولایت امر شده است. آن بهائی که از مطالعه‌ی نصوص دور مانده باشد و مثلاً نداند که در الواح وصایای مبارکه حضرت عبدالبها در مورد مقام ولیّ امر الله چه نوشته شده، قطعاً از حقیقت دور خواهد ماند و از فیوضاتی که ولات امر الله بر بهائیان عالم مبذول می‌دارند محروم خواهد شد!

همین مراسم پر سر و صدا ولی خالی از حقایق امر بهائی، نشان‌گر آن است که بیت العدل با ایجاد شور و حرارت کاذب در میان احبّا، به دنبال دور کردن آنان از واقعیّت و سرپوش نهادن بر عدم مشروعیّت و ناکارآمدی خود است. چه آن‌که در همین برنامه‌ها هم تنها موضوعی که مشاهده می‌شود، تبلیغ برای تشکیلات عریض و طویل فعلی است و اثری از بیان حقایق آثار هیاکل مقدّسه نیست!

به نظر می‌رسد این گونه رفتارهای بیت العدل، مصداق تعبیر معروف «فرار به جلو (فرار رو به جلو)» باشد؛ یعنی در حالی که مشروعیّت نظام فعلی بیت العدل و تشکیلات خود ساخته آن زیر سوأل بوده و مهم‌ترین مسأله حال حاضر بیت العدل بدلی، پاسخ‌گویی به علّت انحراف از نظم بدیع حضرت بهاءالله و حذف مؤسّسه‌ی ولایت امر است، به تبلیغ خود پرداخته و سعی در ازدیاد پیروان خود دارد!

(بیشتر…)

ادامه خواندناندر حکایت بزرگداشت دویستمین سالگرد میلاد حضرت باب

کادوی جشن تولّد جناب نخجوانی!

با خبر شدیم، بیت العدل بدلی و پیروان آن، یک‌صدمین سالگرد تولّد جناب علی نخجوانی را به ایشان تبریک گفته و پیشاپیش جشن گرفته‌اند!

وبگاه عهد و میثاق نیز به‌نمایندگی از بهائیان ارتدکس ایران، برای تولّد صد سالگی ایشان، هدیه‌ای ویژه تدارک دیده است که آن را در سالگرد تولّد ایشان تقدیم می‌کند:

مجموعه‌ای از برخی مقالات وبگاه عهد و میثاق در سالیان اخیر و پاسخ‌ها به سخنان و پرسش‌ها از متن سخنرانی‌های جناب نخجوانی در موضوع عهد و میثاق که تمامی آن‌ها هم‌چنان بی‌پاسخ مانده ‌است!

جناب علی نخجوانی از ابتدای تأسیس بیت العدل جعلی و نامشروع در سال ۱۹۶۳ در هشت دوره‌ی پیایی از آن تا سال ۲۰۰۳ و به مدّت ۴۰ سال،‌ عضو ثابت آن بوده‌اند و از مؤسّسان و ارکان بیت العدل فعلی شمرده می‌شوند!

اگر بیت العدل بدلی و یا خود جناب نخجوانی را بعد از جشن میلاد و خاموش کردن یک‌صد شمع روشن تعبیه‌شده بر روی کیک تولّدشان، فرصتی دست داد؛ موجب امتنان است که حدّاقل، یک مورد از این پرسش‌های بی‌پاسخ را پاسخی مرحمت نمایند!

هر چند هم‌چون سالیان گذشته، برای همگان واضح و مبرهن است که بیت العدل بدلی و جناب نخجوانی برای هیچ‌یک از این پرسش‌های مهم و بسیار، پاسخی در چنته ندارند و دریافت پاسخ از سوی ایشان محال است؛ لکن وبگاه عهد و میثاق و سایر احبّای حق‌طلب و حق‌جو، هم‌چنان چشم‌انتظار خواهند ماند و برای انتشار و مطالعه‌ی پاسخ احتمالی ایشان لحظه‌شماری می‌کنند، شاید پاسخی بیاید؛ البتّه اگر وجود داشته باشد!

به قول منطقیّون: فرض محال که محال نیست!

مقالات به‌ترتیب تاریخ مرتّب شده‌اند،
برای دسترسی به هر کدام، کافی است بر روی عنوان و لینک آن کلیک نمایید:

(بیشتر…)

ادامه خواندنکادوی جشن تولّد جناب نخجوانی!

ناتوانی بیت العدل در صدور احکام جدید در غیاب ولیّ امر (قسمت دوم)

همانطور که در قسمت اوّل مقاله اشاره شد، حضرت بهاءالله، در کتاب مستطاب اقدس، کلیّات برخی از احکام را بیان داشتند و صدور احکام جدید را به مقام تشریع یعنی بیت العدل عمومی محوّل فرمودند تا بر اساس مقتضیّات روز، احکام جدید را صادر نماید.

حضرت بهاءالله در این رابطه می‌فرمایند:

«… آن‌چه از حدودات در كتاب، برحسب ظاهر، نازل نشده است، باید امنای بیت العدل مشورت نمایند آن‌چه  پسندیدند مجری دارند… .» ۱

حضرت عبدالبهاء نیز فرمودند:

«… آن‌چه در كتاب مستطاب اقدس تشریع نگردیده و هم‌چنین جزئیات امور و مسائل فرعیّه كه در نتیجه اجرای احكام منزله حضرت بهاءالله به‌میان آید، باید توسط بیت العدل عمومی وضع شود.» ۲

پر واضح است تا زمانی كه احكام مورد نیاز دیانت بهائی كه به‌فرموده‌ی حضرت بهاءالله: «سبب اوّل است از برای حیات عالم» تشریع نگردد، نمی‌توان به ترقیّات جوامع بشری و تحقق وحدت عالم انسانی امیدوار بود.

حضرت بهاءالله در مجموعه‌ی مباركه‌ی اشراقات می‌فرمایند:

«… خیمه‌ی نظم عالم به دو ستون قائم و پابرجا، مجازات و مكافات»

با این وجود، با گذشت بیش از پنجاه سال، بیت العدل بدلی قادر به صدور قوانین جدید نبوده است. قوانینی که وجود آن‌ها کاملاً ضروری می‌باشد.

در مقاله‌ی قبلی به چرایی عدم صدور احکام جدید توسط بیت العدل خودخوانده اشاره گردید، که مهم‌ترین آن، عدم حضور ولیّ امرالله در رأس بیت العدل و عدم آشنایی اعضاء، با نصوص بهائی و مصون از خطا نبودن ایشان است.

حضرت عبدالبها، در الواح وصایای مبارکه، تأكید فرمودند که حضور ولیّ امر و مقام تبیین، در جلسات بیت العدل ضروری است تا او با ارائه تفسیر صحیح نصوص و رمزگشایی از مبهمات آن‌ها، امكان صدور حكم را برای اعضا فراهم آورد. بیت العدل ساختگی به‌دلیل عدم حضور ولیّ امرالله و مقام تبیین و عضو مصون از خطا، به تنهایی قدرت و توانایی تشریع احكام جدید را ندارد و همواره نگران است كه صدور یک حكم جدید، تبعاتی را به‌همراه داشته و عامل رسوایی‌اش گردد!

در این قسمت به برخی از قوانین که کمبودش، مدّت‌ها است در جامعه‌ی بهائی، احساس می‌شود، اشاره می‌گردد:

(بیشتر…)

ادامه خواندنناتوانی بیت العدل در صدور احکام جدید در غیاب ولیّ امر (قسمت دوم)

تأمّلی در باب توسعه‌یافتگی جوامع

یکی از نشانه‌های توسعه یافتگی جوامع مدرن، رعایت حقوق و آزادی‌های مردم و شهروندان از سوی حاکمیت‌ها و رهبران است. رعایت حقوق و آزادی‌ها، موجب باز شدن فضای اندیشه و پیشرفت جوامع خواهد شد. متقابلاً فقدان آزادی و محدود ساختن حقوق اجتماعی دیگران، عملاً موجب رکود و خمودی می‌گردد. به‌تدریج در دراز مدّت، روحیّه‌ی استبدادی بر افراد متبوع چنین جوامعی حاکم شده و خود این افراد نیز در روابط فردی و اجتماعی با عینک بدبینی و سوء ظن با دیگران مواجه می‌شوند و در مناسبات خصوصی، آگاهانه یا ناخودآگاه، از موضع استبداد و خودکامگی با مسائل برخورد می‌کنند.

حضرت عبدالبها در حین سفر به آمریکا، درباره‌ی تأثیر آزادی بر عدالت و پیشرفت جامعه فرمود:

«به هنگام استقرار حکومت استبدادی، آراء و عقاید افراد آزاد نیست؛ راه توسعه و پیشرفت مسدود است. حال آن‌که در حکومت دمکراسی، چون افکار و گفتار محدود و بسته نیست، شاهد پیشرفت‌های زیادی خواهیم بود. در زمینه‌ی امور دینی نیز چنین است. هنگامی‌که آزادی اندیشه و آزادی فکر و گفتار حاکم باشد ـ یعنی شرایطی که هر انسان بتواند بنابر تفکّر و اندیشه‌ی خویش عقاید خود را ابراز کند ـ رشد و پیشرفت اجتناب‌ناپذیر است.»

در مطالعه‌ی نصوص و آثار امری، به عباراتی در بیان و تشریح آزادی‌های قانونی، تساوی، یا آزادی‌های اخلاقی افراد در جامعه‌ای که بر اساس تعالیم بهائی اداره شود، بر می‌خوریم. این موارد گاهی «آزادی‌ها» و زمانی «حقوق» نامیده شده است.

متأسفانه بیت العدل فعلی، بر خلاف ادّعاها، هیچ‌گاه در جهت رعایت حقوق سایر گروه‌های بهائی اقدامی صورت نداده است؛ به‌عنوان مثال بهائیان ارتدکس مدّت‌ها است که از بسیاری از حقوق و آزادی‌ها در جامعه‌ی امر محرومند. بیت العدل بدلی که با حذف «مؤسّسه‌ی ولایت امرالله» و روگردانی از ولیّ امر، عملاً تبدیل به حاکمی مستبد شده است؛ هر گونه آزادی و حقّ حیات را از این گروه مظلوم ربوده است و آنان را از حقوق اوّلیّه‌ای که حضرت عبدالبها، آن‌ها را ضروری دانستند، محروم ساخته است!

راستی جرم بهائیان حقیقی چیست؟!

ایشان به جمال مبارک عشق می‌ورزند. فرامین حضرت عبدالبها را به جان و دل می‌خرند، شوقی ربّانی را به‌عنوان ولیّ امرالله و مبیّن آیات الله می‌شناسند، به کتاب آسمانی و نظم جهان‌آرای الهی، اعتقاد دارند؛ فقط بیت العدل بدلی، نامشروع، خودخوانده و بدون ولیّ امر را نمی‌توانند قبول کنند. بهائیان حقیقی که به غلط ناقض عهد و میثاق معرفی شده‌اند، از حقوق فراوانی از جمله: حقّ آزادی عقیده ، آزادی اندیشه و بیان، آزادی انتقاد، آزادی تحقیق و تحرّی حقیقت، آزادی زندگی با همسر و فرزندان، حقّ سلام و کلام با هم‌کیشان خود، حقّ زیارت اماکن متبرکه، حقّ برخورداری از ارث، حقّ پیشرفت و توسعه و حقوق و آزادی‌های فراوان دیگر، محرومند و در سخت‌ترین شرایط روحی قرار دارند.

بهائیان حقیقی ناقض عهد و میثاق نیستند و هیچ‌کس اجازه‌ی طرد آن‌ها را نخواهد داشت؛ زیرا شوقی ربّانی تشخیص بیماری نقض را فقط در صلاحیّت خود دانسته و اجازه‌ی طرد را به هیچ فرد و مؤسّسه‌ای از جمله بیت العدل، تفویض ننموده‌اند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتأمّلی در باب توسعه‌یافتگی جوامع

شستشوی مغزی

شستشوی مغزی

کوروش جمالی

چندی قبل یادداشتی از «دکتر لشکر بلوکی» دیدم که نکات قابل توجّهی داشت. ایشان به نوشته‌های پروفسور «ادگار شاین» دانش آموخته‌ی دانشگاه هاروارد و رییس دانشکده‌ی مدیریت آم.آی.تی در زمینه‌ی شستشوی مغزی در زندان‌های چین پرداخته بود. وی با بررسی روش‌های اعمال شده در زندان‌های چین و هم‌چنین ترفندهایی که سازمان‌ها برای متقاعدسازی و همرنگ‌سازی کارکنان خود به کار می‌برند، به این نتیجه رسیده بود که این دو (یعنی زندان‌های چین و سازمان‌های بزرگ)، نقاط مشترکی دارند که آن را شستشوی مغزی یا متقاعدسازی اجباری خوانده بود.

برای شروع، بهتر است، ببینیم شستشوی مغزی (Brainwashing) چیست؟

«کنترل ذهن» که به شستشوی مغزی، کنترل فکر یا اصلاح ذهن نیز معروف است، شامل فرایندی است که طی آن، گروه یا شخصی «به طور سیستمیک و با استفاده از روش‌های غیر اخلاقی، دیگران را به پیروی از خواسته‌های خود وادار می‌کند.» این فرایند اغلب به ضرر شستشو شوندگان است. شستشوی مغزی به این معناست که تحت شرایط خاص، فرد، ناخودآگاه وادار به تبعیّت از اندیشه یا خواسته‌های افراد دیگر می‌شود و تغییرات عمده‌ای در باورها و در نتیجه در رفتارهای او به وجود می‌آید.

بنا به گفته ادگار شاین دو روش اصلی برای شستشوی مغزی متصوّر است: «ایزوله شدن از دیگران» و «دستبند‌های طلایی». به‌طور خلاصه، ايزوله شدن از دیگران به این معناست که ارتباطات فردی یا گروهی را با دیگران کم یا قطع کنیم تا از منابع دیگر، ورودی نداشته باشد و دستبندهای طلایی یعنی آن که به نوعی منافعش را به خودمان گره بزنیم که تداوم وضعیت فعلی برایش جذّاب باشد.

این‌جا بود که ناگهان به فکر فرو رفتم. آیا ما نیز دچار این فرآیند شده‌ایم؟ یعنی ما هم به طور سیستماتیک ایزوله شده‌ایم؟! یا منافعمان به گروهی خاص گره خورده است؟! با خودم گفتم قطعاً کسی که به دنبال وحدت عالم انسانی باشد، این‌گونه نیست که منافع گروه خاصی را در نظر داشته باشد. ما که خودمان همیشه از بایکوت خبری رنج برده‌ایم، نمی‌شود خودمان را ایزوله کنیم؛ پس حتماً این برای دیگران است که از تعالیم و آموزه‌های ما محرومند!

اما ادامه‌ی مطلب مرا بیشتر به فکر فرو برد. نشانه‌های فرآیند شستشوی مغزی چیست؟ در واقع می‌توان پنج شاه کلید اصلی شستشوگران را به ترتیب زیر برشمرد:

• تکرار خستگی‌ناپذیر: یک ایده‌ی اصلی یا جمله محوری مرتّب تکرار می شود تا کاملاً ملکه ذهن شود. موضوعی که ملکه ذهن شد، دیگر خلاف آن را نمی‌پذیریم و تصوّر می‌کنیم قطعی و یقینی است. در حالی که فقط به دلیل تکرار، بدیهی فرض شده است؛ مثلاً تاسیس هیئت‌های مشاورین قارّه‌ای که در هیچ منبع و مکتوبی پیش‌بینی نشده و این همه تأکید بر این‌که این جمع بر پیشرفت‌ها و جامعه‌سازی بهائی وقوف کامل دارند یا این‌که همه احبّا تابع بی‌چون و چرای بیت العدل هستند و هیچ یک از نفوس بهائی هیچ مخالفتی با نظرات بیت العدل ندارد یا این‌که بیت العدل «به تنهایی» مصون از هر خطا و اشتباهی است و در حال حاضر، همه‌ی تصمیمات و وظایفی که به‌عهده‌ی ولیّ امر بوده، به بیت العدل سپرده شده است!

دقّت کنید، این مطالب چقدر به طرق مختلف بیان می‌شود! این‌گونه جملات محوری آن‌قدر تکرار می‌شود که حتّی احتمال غلط‌ و نادرست‌بودن آن هم دیگر به ذهن خطور نمی‌کند! این همه تکرار بدون حتّی یک دلیل قانع‌کننده، شک برانگیز نیست؟!

• ترس‌آفرینی از دیگران: ایده‌ها و دیدگاه‌های متفاوت با ایده‌ی اصلی معمولاً به توطئه، خطای فاحش، سوء نیّت، ساده دلی یا فریب‌کاری متهم می‌شوند. کسی هم که قصد توطئه یا فریب‌کاری داشته باشد، تکلیفش مشخص است. با خودم فکر می‌کردم که آیا ما نیز هر کسی را که ایده‌ای متفاوت با تشکیلات دارد، طرد نمی‌کنیم و ناقض نمی‌خوانیم؟! یا بیت العدل به دانش‌پژوهان امری نمی‌گوید «حملات تهاجمی و تفرقه‌انگیز» و «توطئه‌های صیّادانه» انجام ندهید و «برداشت‌های غلط شگفت‌انگیز نکنید» و …

(بیشتر…)

ادامه خواندنشستشوی مغزی