جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا
جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا
سومین ولیّ امر دیانت بهایی
در 21 سپتامبر 1964، جناب چارلز مـِـیـسن ریمی، دومین ولی امر دیانت بهایی خبر از ایجاد دومین شورای بینالمللی بهائی را داد و جناب ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا را بهعنوان رئیس آن منصوب نمود. این انتصاب بویژه برای بهائیانی که تحت ولایت شوقی ربانی قرار داشتند، حائز اهمیت بود. شوقی افندی نیز جناب میسن ریمی را به عنوان رئیس اولین شورای بینالمللی دیانت بهائی (بیت العدل اعظم جنینی) انتخاب نموده بودند.
- تاریخچه ابتدائی
ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا در 22 سپتامبر 1918 در لین[1]، ماساچوست[2]، ایالاتمتحده آمریکا دیده به جهان گشود. پدرش فیلیپ آمالفی مارانجـِـلا[3]، ازیك خانواده بزرگ ایتالیائی بود مارانجلا زمانی که کودکی تقریباً چهارساله بوده به آمریکا مهاجرت کرد. در سنین جوانی بهتدریج نسبت به آئین مذهبی گذشته اش اظهار نارضایتی کرد و درراه دستیابی به حقیقت به تحقیقات گستردهای دست زد. روزی بهطور اتفاقی در کتابخانه عمومی شهر نیویورک به کتابی برخورد که در مخالفت با آیین بهائی نوشتهشده بود. این امر باعث شد که به یافتن حقیقت در خصوص این آئین مشتاق گردد. مطالعات و بررسیهای بعدی او منجر به پذیرفتن آیین بهائی گردید. این خصوصیت را مادر ژوئل، «ادیس بروکس گادری[4]» نیز که در ویرجینیا به دنیا آمده بود؛ داشت او نیز اهل تحقیق بود و حتی پیش از آشنایی با فیلیپ مارانجـِـلا، در مورد آئینی که بتواند نیاز های او را پاسخ دهد. بررسیهای فراوان داشت كه منجر به بهایی شدن خود و همسرش گردید. از این رو، ژوئل در سـِنیـن كودكی با اصول آئین بهایی آشنا شد؛ اما با توجه به تأکید آئین بهائی به تحری حقیقت، خانواده وی همیشه او را به بررسی ادیان و آیین های دیگر تشویق میکردند و او نیز همین کار را کرد.
در خلال این سالها مارانجـِـلا شانس آنرا داشت که در هر تابستان برای چند ماه در گرین آکر[5]، الیوت[6]، ماین[7] که اولین مدرسه تابستانی بهاییان محسوب می شد، بگذراند. این مدرسه در آن زمان تازه پایهگذاری شده بود و آن محوطه به عنوان قدمگاه حضرت عبدالبهاء از زمانی که در سال 1912 به آمریکا آمده و از آن محل دیدن کرده بودند، بهنوعی مقدس محسوب میشد. هر کس از این مکان زیبا که حدود پنج کیلومتر با اقیانوس و رودخانه پیسکاتاکو[8] فاصله داشت بازدید میکرد و فضای روحانی و معنوی نافذ آن را درک میکرد، بهخوبی متوجه میشد که چرا شوقی افندی اولین ولی امر آئین بهایی آن را «عکّای مغرب زمین» مینامید. اولین ملاقات ژوئل از گرین آکر زمانی بود که او دو سال بیشتر نداشت و پس از آن، زمانی که پدرش به پارسموس[9] عزیمت کرد و خانهای تابستانی را در گرین آکر بنا نمود، این فرصت را پیدا کرد تا در خلال تابستانها مدتی طولانی تر با افرادی که بهعنوان میهمان به مسافرخانه گرین آکر میآمدند، همنشین شده و در آنجا حضور داشته باشد. در این شرایط بود که توانست توجه بیشتری به کلاسها و مقالات ارائه شده در مدرسه داشته باشد و بیشتر افرادی را که تحت عنوان گروههای زائرین اولیه حضرت عبدالبهاء از آن مکان مقدس دیدن کرده بودند، بشناسد. بهراستی که ضمیر این افراد با عشق و ایمان به حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء شعلهور میشد. همینکه این افراد به اهمیت عهد و میثاق بهاءالله و مفاد وصیتنامه ایشان – که منشاء تشکیل مؤسسات و نظامات اداری بهایی گردید، آگاه میگشتند، در زمره پیروان صادق شوقی افندی، ولی امر اول آئین بهایی درمیآمدند. وی همچنین با بعضی مؤمنین اولیه این آئین آشنایی پیدا کرد که از ساکنین دائمی گرین آکر محسوب میشدند مانند ماریون جک[10] یکی از مفاخر بهایی که از سوی شوقی افندی بهعنوان نمونهای درخشان برای رهروان آینده این آئین ستایش شد؛ و پیش از آن در پاسخ به درخواست شوقی افندی برای تبلیغ امر، زندگی خود را تا زمان مرگ، بهطور تمام و کمال وقف اشاعه آئین بهایی در بلغارستان کرد.
معاشرت و آشنایی او با اینگونه افراد باایمان که خود را وقف ترویج امرالله نموده بودند، بر روی او، به عنوان پسری جوان که در تمام طول عمرش از خود ایستادگی نشان داده بود تأثیر عمیقی گذاشت.
(بیشتر…)