جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق مقالهای با عنوان «نکتهسنجیهای شوقی ربّانی» را ارسال نمودهاند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به ارسال مقالات و یادداشتهای خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا میخوانیم و به مطالعهی این مقالهی خواندنی دعوت میکنیم:
نکتهسنجیهای شوقی ربّانی
اخیراً به دو خاطرهی جالب از ایادی امرالله جناب لروی آیوآس در مورد حضرت شوقی ربّانی برخوردم که بسیار درسآموز بودند. اوّلین داستان مربوط به ملاقات یکی از احبّای ساکن کانادا با هیکل مبارک است:
«. . . زائری از کانادا آمده بود که عضو محفل ملّی بود. او مشغول صحبت با حضرت ولیّ امرالله درباره ترجمه آثار و کتب بهائی به زبان اسکیمویی بود. میدانید که در شمال کانادا تعداد زیادی اسکیمو زندگی میکنند و در آنجا همیشه برف و یخ حاکم است. آنها هرگز، مثل شما که اینجا آفتاب دارید، از آفتاب گرم بهرهمند نیستند. آنها هرگز گلهای زیبا ندارند و هیچگاه پرندگان زیبایی را که شما دارید ندارند؛ بنابر این از حضرت ولیّ امرالله اجازه خواست در هنگام ترجمه به اسکیمویی از اسامی و عناوینی که برای اسکیموها آشنا است استفاده کند. او گفت که مثلاً حضرت بهاءالله در آثار مبارکه از بلبل و گل سرخ صحبت میکنند و اسکیموها اصلاً نمیدانند بلبل چیست و معنای گل سرخ را هم نمیفهمند؛ بنابر این، آیا میتوانیم مثلاً کلمه پنگوئن را به کار ببریم یا گلهای یخ را که در بعضی از اراضی شمالی میروید استفاده کنیم؟
حضرت ولیّ امرالله فرمودند که هنگام ترجمه هر اثری دربارهی امر مبارک که توسط مظاهر ظهور و حضرت عبدالبهاء نوشته نشده باشد این اجازه را دارید و میتوانید تغییر داده توضیحات دیگری را که میخواهید به کار ببرید؛ امّا هنگام ترجمهی کلام حضرت بهاءالله یا حضرت عبدالبهاء باید هر آنچه که هست عیناً ترجمه شود، هیچ چیز را نباید تغییر دهید و باید « بلبل» و «گل سرخ» را برای اسکیموها ترجمه کنید.
شب بعد هنگامی که حضرت ولیّ امرالله با او خداحافظی میکردند دست در جیب کردند و یک شیشه عطر گل سرخ، که در واقع روغن غلیظ گل سرخ بود، بیرون آوردند ـ بهترین و خوشبوترین عطر گل سرخی بود که یافت میشد ـ و فرمودند: «این عطر گل سرخ را به شما میدهم که وقتی به کانادا مراجعت میکنید از طرف من یاران را با آن مسح کنید و محبّت مرا به آنها برسانید». بعد، یکی دو دقیقه که گذشت، دست در جیب کرده شیشه دیگری عطر گل سرخ بیرون آوردند و فرمودند: «این هم برای احبّای اسکیمو است. هر زمان که اسکیمویی را تبلیغ کردید و به ظلّ امر مبارک در آوردید، او را با این عطر گل سرخ مسح کنید و محبّت مرا به او ابلاغ نمایید، به این ترتیب آنها با گل سرخ ایران آشنا خواهند شد.»
این داستان نشانگر آنست که ما اجازه نداریم نصوص بهائی را با سلیقه و خواست خود تفسیر کنیم و یا در ترجمه به گونهای تغییر دهیم که خوشایند شنونده باشد.
دومین خاطره٬ داستان هدیهی حضرت شوقی به خانم ترو است. خانم ترو از احبّای آمریکا و از خادمین مشرق الاذکار و یکی از ارکان قویم امر الله و نیز از جمله ایادی امر الله بودهاند. زمانی که ایشان برای زیارت به ارض اقدس آمده بودند،
(بیشتر…)