بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

به رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

به رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

به‌سوی نور دیده گشودیم و از عما رستیم

در آمدیم به جمع ثابتان بر میثاق

به محفل پیمان و عهد یار بنشستیم

اگرچه دیر شنیدیم آوازه‌ی رحیل 

به قافله‌سالار کاروان روان بستیم

اگر چه تیر ملامت به سینه‌مان بنشست

به یمن عهد ولایت، ز پای ننشستیم

دل از رقیبان ناسپاس بر کندیم

به جمع رفیقان حق‌شناس بنشستیم

ز بی‌وفایی و طغیان ناقضان رستیم 

به خدمت نصرت کمر بسته‌ایم تا هستیم

(بیشتر…)

ادامه خواندنبه رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

بر ما چه گذشته است؟!

بر ما چه گذشته است؟!

دیریست عادت کردهایم!

مدّتی است که بی‌تفاوت شده‌ایم!

گویی امری عادی و مرسوم است که نرم بگوییم و درشت بشنویم!

از مهر بگوییم و نامهربانی ببینیم!

به راه بخوانیم و بیراه‌مان بخوانند!

حقیقت میثاق بنماییم و ناقضمان بنامند!

با دوستان و آشنایان و نزدیکان با دلیل و منطق سخن بگوییم و پاسخمان جز تهمت و ناسزا نباشد!

عزیزان! مگر ما چه گفته‌ایم جز این بشارت که ولیّ امر، حیّ و حاضر است و ما را فرا می‌خواند به ایفای عهد و میثاقی که با جمال مبارک بسته‌ایم!

مگر ما چه می‌گوییم جز این هشدار که بیایید با چراغ عقل و نور ایمان راه رستگاری را از بیراهه گمراهی بازشناسیم تا مبادا در دام فریب و تعصب، به وادی تاریک گمراهی درغلطیم!

انصاف دهید! آیا پاسخ این گفتار، تنها ناسزاست و قهر و غضب و نسبت ناروا؟!

آیا این است شیوه‌ای که از آیین نازنین نورانی آموخته‌ایم؟!

به راستی بر ما چه گذشته است که چنین آسان از سر ایمان و آموزه‌هایمان می‌گذریم؟!

چگونه جهانیان را به اجتناب از خشک اندیشی فرا می‌خوانیم و خود پای بسته، در بند تعصب درمانده‌ایم؟!

اگر ما منتقد متعصّبان و در راه ماندگانی هستیم که در پاسخ به دعوت حضرت ربّ اعلی و یا فراخوان جمال مبارک، به‌جای دیدن نور الهی و شنیدن ندای مظهر حق، از سر تعصّب، چشم و گوش بستند و دهان گشودند و زبان به لعن و طعن و نفرین و ناسزا گشودند؛ چگونه است، اکنون که ندای ولیّ امر چهارم آیین بهائی مرتفع گشته و با بیان نرم و لیّن و براهین آشکار و بیّن، طالبان حکمت، جویندگان طریق سعادت و تشنگان شراب حقیقت را مخاطب ساخته خود به همان شیوه ناهنجار خشک‌اندیشان و قشری مسلکان محروم از درک حقیقت، با غیظ و غضب و ادبیاتی به دور از ادب و حتّی گاه گستاخی و جسارت، فضای روحانی گفتگوی دینی را به کلام ناشایست خود می‌آلایند!

آن هنگام که در کژراهه‌ی نادانی، منطق، پای در گل می‌ماند، ﻛﻤﺎﻻت روﺣﺎنی و ﺻﻔﺎت ﻧﻮرانی و اﺧﻼق رﺣﻤﺎنی رنگ و روی باخته و تعصّب، در هیئت مرکبی رهوار رخ می‌نماید که مهارناشدنی و لجام گسیخته، راکب را به قعر پرتگاه گمراهی سرنگون می‌سازد و دریغا که چنگ یازی به دستاویز تکراری و فرسوده‌ی تهمت و ناسزا نیز مانع این سقوط محتوم نخواهد بود!

امّا بهائیان حقیقی از گفتار و کردار ولیّ امر بزرگوار آموخته‌اند و این بیت خواجه‌ی شیراز را آویزه گوش کرده‌اند که:

وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم

که در طريقت ما کافريست رنجيدن

و از سر ایمان و با دل و جان، پیوسته بر آن پیمان که با ولیّ امر حیّ خود دارند، پایدارند؛ که خوش سروده‌اند پیشینیان:

این نکته نوشته‌اند بر دفتر عشق

سر، دوست ندارد آن‌که دارد سرِ دوست

(بیشتر…)

ادامه خواندنبر ما چه گذشته است؟!