بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

بیت‌العدل بدلی ناقض كرامت انسانی و عامل نفرت‌پراكنی علیه بهائیان ارتدكس

interview

در هفته‌ی گذشته فرصتی پیش آمد تا با جناب كوروش جمالی، یكی از اعضای جامعه‌ی بهائیان ارتدكس ایران و از همراهان عزیز عهد و میثاق که با ارسال مقالات متعدّد برای این وبگاه با ما همکاری داشته‌اند، گفتگویی داشته باشیم و از نقطه‌نظرات ایشان در موضوعات مختلف استفاده نماییم.


نسخه‌ی آماده‌ی پرینت مصاحبه را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید

pdf-dl-Ahdvamisagh

بیت‌العدل بدلی ناقض كرامت انسانی و عامل نفرت‌پراكنی علیه بهائیان ارتدكس

در گفتگو با جناب كوروش جمالی

کوروش عزیز، از این‌که دعوت ما را قبول كردی،متشکّرم. به‌عنوان اوّلین پرسش، لطفاً بفرمایید تاریخ بهائیان حقیقی به چه زمانی بر می‌گردد و اصولاً چه تفاوتی بین دیدگاه بهائیان ارتدکس و بهائیان طرفدار بیت العدل فعلی وجود دارد؟

با تشكّر از فرصتی كه در اختیار من قرار دادید، باید عرض كنم بیان سابقه‌ی تاریخی بهائیان حقیقی و طرح دیدگاه‌ها و نظرات آنان و هم‌چنین تشریح چگونگی انحراف و اختلاف پیش‌آمده در جامعه‌ی بهائی توسط ایادیان خائن و استمرار آن تاکنون به‌وسیله‌ی بیت العدل بدلی، در یک مصاحبه‌ی كوتاه مقدور نیست و نیاز به زمان طولانی و ارائه‌ی دلایل و مستندات مختلف در این موضوع دارد؛ بنابراین، دوستان علاقه‌مند و جویندگان حقیقت را به مراجعه به وبگاه عهد و میثاق و مطالعه و تأمّل در مقالات بسیار ارزشمند و مستدلّ آن دعوت می‌کنم؛ ولی برای این‌که پرسش شما را بی‌پاسخ نگذاشته باشم، به‌طور مختصر، نکاتی را در این زمینه عرض می‌کنم.

بهائیان حقیقی (ارتدکس)، پیروان راستین حضرت بهاءالله هستند و سابقه‌ی تاریخی ایشان برمی‌گردد به زمان اظهار امر حضرت بهاءالله؛ زیرا آن‌ها از کلیّه‌ی تعالیم و دستورات حضرت بهاءالله و تبیینات حضرت عبدالبهاء و اولیای امرالله به‌طور دقیق پیروی نموده و برخلاف کسانی که از یک مؤسّسه‌ی بدلی و کاذب که به‌غلط خود را بیت العدل می‌نامد تقلید می‌کنند، اعتقاد دارند که الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، جزء جدانشدنی و لاینفک از کتاب مستطاب اقدس است و مفاد آن تا پایان دوران دیانت بهائی به قوّت و اعتبار خود باقی و برقرار خواهد بود.

هدف دیانت بهائی، وحدت عالم انسانی است و تنها با پیروی و اجرای فرامین و تعالیم و برقراری نظم نوین حضرت بهاءالله که حضرت عبدالبهاء آن‌را در الواح وصایای خود تشریح و تبیین و تدوین فرموده و شوقی افندی، اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی، طیّ سی و شش سال دوران ولایت خویش با توضیح و تبیین آن، طیّ توقیعات متعدّد خود و به‌خصوص در کتاب دور بهائی، احبّا را از چگونگی آن آگاه نموده‌اند، تحقّق خواهد یافت.

به نظر ما در حال حاضر، به‌جز بیت عدل جنینی که شوقی ربّانی آن را تحت عنوان (شورای بین المللی بهائی) ایجاد نمودند، بیت عدل دیگری وجود ندارد. بیت عدل واقعی و مصون از خطا، بر اساس بیان مبارک حضرت عبدالبهاء، بیت عدلی است که ولیّ امرالله «رئیس مقدّس» و «عضو اعظم ممتاز لاینعزل» آن باشد؛ هم‌چنین مقرّر فرموده‌اند که اگر بنا به دلایلی ولیّ امرالله نتواند در جلسات بیت عدل حضور یابد، نماینده‌ای تعیین نماید تا به نیابت از ایشان در جلسات بیت العدل حاضر گردد.

این‌که افرادی که ولایت امرالله را انکار می‌کنند و اوّلین ولیّ امر بهائی را متهم می‌سازند که به مهم‌ترین وظیفه‌ی خود عمل ننموده و جانشین خود را تعیین نکرده است و الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء را سندی تلقّی می‌نمایند که کارآیی و اعتبار خود را از دست داده و دستورات صادره در آن دیگر قابل اجرا نمی‌باشد، بیایند در انتخاباتی، افرادی مانند خود را به عضویّت بیت العدلی جعلی انتخاب نمایند (برفرض این‌که انتخاب آن‌ها درست و بدون هرگونه شائبه‌ای باشد)، بیت عدل عمومی یا اعظم ایجاد نخواهد شد!

شوقی افندی در کتاب توقیعات مباركه (١٩٢٢– ١٩٢٦)، صفحه‌ی ٢۴۰ فرموده‌اند:

«هر هیئتی که به‌نظام الهی و برحسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویّه که در صحف الهیّه مشروحاً مثبوت و مسطور است تشکیل نشود؛ آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه‌ی روحانی ساقط و از حقّ تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیرمنصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه‌ی علیا محروم.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنبیت‌العدل بدلی ناقض كرامت انسانی و عامل نفرت‌پراكنی علیه بهائیان ارتدكس

روحی امّا بی‌روح!


اخیراً مقاله‌ای از یکی از همراهان عزیز به عهد و میثاق واصل شده است و ایشان تقاضا کرده‌اند در صورت انتشار این مقاله، نام نویسنده نزد ما محفوظ باشد. وبگاه عهد و میثاق ضمن تشکّر از این دوست عزیز و احترام به درخواست ایشان برای عدم ذکر نامشان،‌ شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق را به مطالعه‌ی این مقاله‌ی بسیار خواندنی و تأمّل و تعمّق در مفاد آن فرا می‌خواند.


روحی امّا بی‌روح!

یکی از وجوه تمایز انسان با سایر مخلوقات، نیرویی است در درون او به نام وجدان. این وجدان تأثیر غریبی بر افکار و افعال و رفتار آدمیان دارد؛ امّا مهم‌ترین اشکال این ویژگی آنست که انسان را وامیدارد که حقوق دیگران را در معاشرت و قضاوت رعایت کند و ضمناً پیوسته در مورد افکار و اعتقادات خود تأمّل نماید و برای پرسش‌های ذهنی خود در پی‌پاسخ‌های مستند و منطقی باشد.

سال‌ها از دوران شباب گذشت و من هرچه کردم نتوانستم خود را از گرفتاری رعایت وجدان خلاص کنم و این ویژگی را از تفکّرات، قضاوت‌ها و تأمّلات ذهنی خود کنار بگذارم و آن را نادیده بگیرم. ابتدا تمایلی به زیر پا گذاشتن وجدان نداشتم؛ ولی اطرافیان ترغیبمان کردند که سعیمان را بکنیم! روش‌های گوناگونی را امتحان کردم؛ ولی اثر نکرد که نکرد! می‌گفتند هر آن‌چه ما می‌اندیشیم درست و هر آن‌چه دیگران می‌گویند نادرست است! می‌گفتند به گفته‌های دیگران و به سؤالات ذهنی خودت توجّه نکن!

به‌طور مثال، می‌گفتند: کنجکاوی و پرس و جو در مورد حقیقت عهد و میثاق، ولایت امرالله و امثال این مقولات، القائات اعدای امر و افکار شیطانی هستند و اجازه ترقّی روحانی به تو نمی‌دهند!

می‌گفتند: بطلان این افکار و پاسخ این پرسش‌ها بعداً معلوم می‌شود!

می‌گفتند: توضیحاتش در کتاب‌ها هست، برو خودت بخوان تا بفهمی و من هرچه خواندم نفهمیدم که بالاخره این توضیحات چه ربطی به پرسش‌هایم داشت؟!

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:

«وجدانِ انسانی مقدّس و محترم است و آزادگی آن باعثِ اِتّساعِ افكار و تعدیلِ اخلاق و اطوار و اكتشافِ اَسرارِ خلقت و ظهورِ حقایقِ مكنونه‌ی عالمِ امكان است.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنروحی امّا بی‌روح!

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

با آمدن فرزام ارباب و استقرار طرح روحی و دستور اجرای آن در سطح جهان، اختلاف در بین برخی از اعضای بیت العدل بدلی در گرفت! البتّه این تنها اختلاف موجود بین اعضای بیت العدل نبود؛ هرچند برخی احبّا تصوّر می‌نمایند که جمال مبارک است که در مقرّ بیت العدل حضور دارد و چون اعضا ملهم به الهامات الهی هستد، هیچ اختلافی در بین آن‌ها نیست و هیچ مصوبه‌ی خطایی از سوی اعضای بیت العدل، صادر نخواهد شد! در صورتی‌که فی الواقع در غیاب ولیّ امرالله، اختلافات و چالش‌ها فراوان است! به‌طور نمونه جناب نخجوانی به طرح روحی معترض بود و در منازعه با فرزام ارباب، این فرزام بود که غالب شد.

علی نخجوانی عضو مستعفی بیت العدل جعلی، بعدها به‌عنوان اعتراض به طرح ارباب، در چند سخنرانی، از جمله در انجمن بهائی در لتکن آلمان از این‌که فعّالیّت‌های تبلیغی، منحصر به کتاب‌های روحی شده است اظهار نارضایتی نمود و آن را اشتباه اعلام کرد. او در قسمتی از سخنرانی خود اظهار داشت:

«… در بازدیدی که از چند مؤسّسه داشتم مشاهده کردم که فقط فعّالیّت مؤسّسه آموزشی به‌عنوان تنها فعّالیّت انحصاری بهائی معرفی شده است؛ حتّی به قیمت از بین رفتن بقیّه‌ی فعّالیّت‌ها مانند فایرساید، مطالعات بهائی، تبلیغ فردی و مدارس تابستانه! من قبلاً در مورد تبلیغ و کارهای تحقیقاتی صحبت کرده‌ام و در مورد درک درست این مطلب که دانش و فهم با هم فرق دارد، سخن گفته‌ام؛ امّا امروز چیزهایی می‌بینم که برای من قابل تعجّب است! من در مسافرت به ایالات متحده، ژاپن و کانادا این مسائل را آن‌جا دیدم! سه ماه در سفر بودم وقتی برگشتم آن‌قدر ضعیف شده بودم که ذائقه‌ام را از دست دادم. اگر بیت العدل به ما فعّالیّت آموزشی را به‌عنوان تنها کاری که باید انجام دهیم، توصیه کرده است، این اشتباه است! بیت العدل این را نگفته است! چیزهای دیگری هم در آثار هست!

ما نداریم که به جای فایر ساید ما کلاس مطالعاتی راه بیندازیم و آن روش را قدیمی معرفی کنیم! این اشتباه است! این هرگز در نوشته‌های بیت العدل نیامده است …. بهاءالله می‌گوید هر فردی باید امر را تبلیغ نماید. عبدالبهاء می‌گوید تبلیغ باید در مسیری باشد که هر سال فردی را نزدیک‌تر به امر کند.

آیا بیت العدل اعظم گفته است الواح حضرت عبدالبهاء را فراموش کنیم و فقط به مؤسّسه‌ی آموزشی توجّه داشته باشیم؟ نه، این‌طور نیست! شوقی فایرساید را مورد تأیید قرار داده است؛ ممکن است یک معاونی از بین مشاورین همچین مطلبی را گفته باشد، به آن عضو بگویید به من سند نشان دهد…»

همان‌طور که ملاحظه فرمودید، نخجوانی با گسترش طرح ابداعی فرزام ارباب مخالف بود. در واقع نیز این طرح، نه الهام الهی بود و نه مورد تأیید قاطبه‌ی اعضاء! علاوه بر آن‌که رافع اختلاف یعنی ولیّ امر نیز، در بیت العدل حضور نداشت!

سخنان نخجوانی نشان‌دهنده‌ی عمق اختلافات موجود در بیت العدل بود و چه بسا استعفا و خروج او از بیت العدل را بتوان به‌نوعی اخراج تلقّی نمود!

بعد از اعتراض نخجوانی به برنامه‌ی مؤسّسه آموزشی، بسیاری از احبّاء که اتفاقاً نظر نخجوانی را تأیید می‌کردند، خواهان توضیح از بیت العدل شدند. بیت العدل بدلی در پاسخ معترضین طیّ نامه‌ی ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ خطاب به محافل ملّی دنیا، به جای تأیید سخنان عضو سابق خود که به‌نوعی بیت العدل را از اتهامات مبرّا شمرده بود، اظهارت نخجوانی را اظهارنظر شخصی و مخالف با نقشه‌های جهانی بهائی اعلام نمود و از این اظهارات ابراز تاسف کرد!

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

در مقاله‌ی «علی نخجوانی که بود؟»، به توضیح این نکته پرداختیم که نخجوانی با توجّه به مصاحبت با شوقی ربّانی در اواخر عمر ایشان، سابقه‌ی طولانی عضویّت بیت العدل بدلی و تظاهر به حالات روحانی، توانست با چرب‌زبانی و نقل داستان‌های خیالی و ساختگی، اصل اساسی حضور ولیّ امر در رأس جامعه و تشکیلات امری را وارونه جلوه داده و لزوم استمرار آن‌را به کلّی انکار نماید.

او با برگزاری کنفرانس‌های مختلف و درج مقالات گوناگون، وانمود کرد که بیت العدل می‌تواند به تنهایی رهبری جامعه بهائی را بر عهده داشته و فعال ما یشاء باشد. هرچند نخجوانی توانست با بحث‌های مختلف، ذهن بسیاری از بهائیان را از اصل ولایت امر، منحرف نماید؛ ولی این بیم همواره وجود داشت که احبّاء با مراجعه به متون اصیل امری، نظیر الواح وصایای مبارکه حضرت عبدالبهاء، کتاب دور بهائی و یا حتّی کتاب نظر اجمالی جناب احمد یزدانی و …، هر از چند گاهی، بیت العدل را مورد سوأل قرار دهند که چگونه مهم‌ترین رکن دیانت بهائی، بدون درد و خون‌ریزی (!) از پیکر شریعت ربّانی جدا گردید و آب از آب هم تکان نخورد؟! و به قول ایرج میرزا:

«رفته گویی همه ذرّات به خواب                      نخورد هیچ تکان آب از آب»

در این‌جا بود که رسالت فرزام ارباب، عضو دیگر بیت العدل بدلی، آغاز شد تا با ارائه و گسترش طرح روحی و گسترش محتوا و مفاد سطحی آن، نسل جدید بهائی را به کلّی با متون اصیل و معتبر دیانت بهائی بیگانه نماید تا مبادا که مانند جوانان قدیمی بهائی که با الفبای آموزه‌های امری آشنایی داشتند، فیلشان یاد هندوستان کند!

فرزام ارباب از بدو ورود به بیت العدل جعلی، اختیارات فراوانی را به‌دست گرفت و سعی کرد با کمک عوامل خود در آن‌جا، چون شهریار رضوی، فریدون جواهری، گوستاو کوریا و برخی افراد دیگر، سیاست‌های خود را حاکم نماید.

او در زمان اشتغال در بنیاد راکفلر از طرف آن بنیاد ماموریّت یافت، تا طرح سوادآموزی بنیاد را به‌صورت میدانی در مناطق روستایی محروم کلمبیا پیاده نماید. فرزام ارباب این پروژه را به اجرا در آورد و گزارش موفّق فعّالیّت‌های خود را، به مؤسّسه‌ی راکفلر اعلام نمود.

وی پس از اجرای طرح آموزشی در کلمبیا، گزارش‌هایی نیز از فعّالیّت‌های تبلیغی خود در کلمبیا، به بیت العدل نامشروع ارائه داد؛ به‌طوری که به‌عنوان فردی فعّال در حوزه‌ی تبلیغ امر شناخته شد و توانست پلکان ترقّی را در تشکیلات امری به‌صورت پرشی طی نماید و در سال ۱۹۹۳ به عضویّت بیت العدل بدلی درآید.

او پس از حضور در بیت العدل یک کپی از مطالعات انجام شده‌ی بنیاد راکفلر در کلمبیا را، همراه با پیشنهاد تشکیل مؤسّسه‌ی آموزشی رشد و طرح روحی (که به نام پدر خود روحی ارباب، نام‌گذاری کرده بود) به بیت العدل ارائه نمود. این طرح که برای با سواد کردن افراد روستایی و بومی کلمبیا، تهیّه شده بود، بعدها جایگزین طرح مؤسّسه‌ی معارف امری گردید که دانش‌آموختگان آن تسلّطی عمیق بر متون امری داشتند.

فرزام ارباب به مدّت ۱۰ سال (۱۹۷۰-۱۹۸۰)، در کلمبیا عضویّت محفل ملّی آن کشور را برعهده داشت. سپس در سال های (۱۹۸۸-۱۹۹۳) به عضویّت دارالتبلیغ بین‌المللی در آمد و در سال ۲۰۱۳ در حالی‌که هفتاد و دو سال داشت، به بهانه کهولت سن از عضویّت بیت العدل استعفاء داد و در حال حاضر با همکاری فریدون جواهری (عضو دیگر مستعفی بیت العدل بدلی) و فرزام کمال‌آبادی، به برنامه‌ریزی برای توسعه درآمد و فعّالیّت‌های مالی بیت العدل و به اقدامات مشکوک به پولشویی و تولید رمز ارز و تقویت بنیه‌ی مالی خود و اعضای خودی بیت العدل جعلی مشغول است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

علی نخجوانی که بود؟

علی الله نخجوانی، عضو پیشین و مستعفی بیت العدل بدلی در سن صد سالگی در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۹ درگذشت. او در سال ۱۹۱۹ در شهر باکوی آذربایجان در یک خانواده بهائی متولّد شد. در دو سالگی پدر خود را از دست داد و با خانواده به حیفا رفت. او لیسانس هنرخود را از دانشگاه بیروت دریافت کرد و پس از مهاجرت به چند کشور و انجام فعّالیّت‌های تبلیغی مختلف، در سال ۱۹۵۰ به عضویّت محفل ملّی ایران درآمد و حدود پنج سال نیز عضو محفل مرکزی آفریقا بود.

بعد از واقعه صعود شوقی ربّانی، با تشکیل شورای بین المللی انتخابی و غیر قانونی ایادیان، به عضویّت آن درآمد و با تشکیل بیت العدل بدلی در سال ۱۹۶۳، عضو آن شد.

هرچند او تحصیلات عالیّه آکادمیک نداشت؛ ولی به دلیل دانستن زبان فارسی و عربی و انگلیسی و آشنایی با نصوص، الواح و آثار بهائی و هم‌چنین دوره‌ی کوتاه معاشرت با شوقی ربّانی، خیلی زود در بین اعضای غیر ایرانی و بعضاً بی‌اطّلاع بیت العدل جعلی، جایگاهی یافت و با دست‌آویز تأویل الواح و توجیه آثار و نقل خاطرات و داستان‌هایی از ولیّ امرالله، توانست بیت العدل خودخوانده، نامشروع، غیر قانونی و محروم از ریاست ولیّ امر را به‌عنوان قدرت مطلقه در جهان بهائی، معرفی نماید و عامل شکاف در وحدت جامعه بهائی گردد.

توضیح این‌که شوقی ربّانی در سال ۱۹۵۱ اوّلین شورای بین المللی بهائی را به دست مبارک خود تشکیل دادند و طیّ پیامی به محافل ملّیّه در شرق و غرب عالم، این شورا را طلیعه‌ی مؤسّسه‌ی کبرای اداری نامید و تشکیل آن را، بزرگترین قدم در سبیل پیشرفت نظم اداری حضرت بهاءالله در سی سال اخیر معرفی  فرمود. ایشان در اهمیت این شورا اظهار داشتند:

«چون این شورا که نخستین مؤسّسه‌ی بین‌المللی و اکنون در حال جنین است، توسعه یابد عهده‌دار وظایف دیگری خواهد گردید و به مرور ایّام به عنوان محکمه‌ی رسمی بهائی شناخته شده و سپس به هیئتی مبدّل می‌گردد که اعضایش از طریق انتخاب معیّن می‌شوند و موسم گل و شکوفه آن هنگامی است که به بیت عدل عمومی تبدیل گردد. با قلبی مملو از شکرانه و سرور تشکیل این شورای بین‌المللی را که پس از مدّت‌ها انتظار به‌وجود می‌آید تهنیت می‌گویم. این تأسیس در صفحات تاریخ به منزله بزرگترین اقدامی است که مایه‌ی افتخار عهد دوم عصر تکوین دور بهائی محسوب خواهد شد به طوری‌که هیچ یک از مشروعاتی که از آغاز نظم اداری امرالله از حین صعود حضرت عبدالبهاء تا به‌حال به انجام آن‌ها مبادرت گشته، بالقوه به این درجه از اهمیت نبوده است… .».

 به‌دلیل اهمیت این شورا، شوقی ربّانی، جناب میسن ریمی را به ریاست آن منصوب نمود.

متأسفانه بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر به طور خودسرانه  اقدام به انحلال شورای بین المللی بهائی نمودند و با طرد ریاست آن، جناب میسن ریمی، عملاً اهداف بزرگ شوقی را از مسیر اصلی آن خارج نمودند و به جای آن، چند نفر از افراد هم عقیده و مورد اعتماد خود را در مجمعی به‌نام  «شورای بین المللی انتخابی بهائی» جمع و آن را مقدمه‌ی تشکیل بیت العدل معرفی کردند. از جمله عوامل فرمانبردار ایادیان، علی نخجوانی بود. او در قراردادی نانوشته، پذیرفت که تعطیلی مؤسّسه‌ی ولایت امرالله و حذف ولیّ امر را، با چرب زبانی توجیه نماید و در عوض این خدمت، به عضویّت بیت العدل بدلی دست یابد؛ برای این منظور، او در سال ۱۹۶۱ به عضویت شورای بین المللی جعلی و خودساخته و سپس در سال ۱۹۶۳ به عضویت بیت العدل غیرقانونی و نامشروع درآمد.

(بیشتر…)

ادامه خواندنعلی نخجوانی که بود؟

پیام بهائیان ارتدکس ایران به آقای دکتر سازگارا

mohsen-sazegara-Ahdvamisagh

دکتر محمّدمحسن سازگارا پژوهشگر، فعّال سیاسی و حقوق‌بشر و روزنامه‌نگار است. ایشان در سال‌های پیش از ۱۳۵۷ از دانشجویان مقیم آمریکا بود و در آن زمان با انجمن‌های اسلامی دانشجویان مسلمان همکاری می‌کرد و در دوره‌ای رهبری این تشکّل را نیز بر عهده داشت. در آستانه‌ی زمستان سال ۵۷، تحصیلاتش را در آمریکا ناتمام گذاشت و برای انجام امور خبرنگاری و ترجمه‌ی متون، به نوفل‌لوشاتو رفت. ایشان در بهمن ماه همان سال به‌همراه آیت الله خمینی به ایران بازگشت. او در دوران حکومت جمهوری اسلامی مناصبی هم‌چون معاون سیاسی اجتماعی نخست وزیر و مشاور در امور اجرایی، معاون وزارت صنایع سنگین و رییس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، مدیریت رادیو و رییس هیئت مدیره شرکت داده‌پردازی ایران را برعهده داشت. وی پس از چندی از مشاغل دولتی کناره گرفت و به کسب و کار خصوصی و عضویّت در هیئت مدیره شرکت‌ها روی آورد. از جمله فعّالیّت‌های او، اداره‌ی شرکتی مطبوعاتی و انتشار و سرمایه‌گذاری در نشریّاتی چون روزنامه جامعه بود.

در دهه ۱۳۸۰، او دو بار به اتهام اقدام علیه امنیّت ملّی زندانی شد و سپس به آمریکا مهاجرت کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته‌ی تاریخ تا مقطع دکترا ادامه داد.

دکتر سازگارا در چند سال اخیر با همکاری دکتر کاویان صادق‌زاده میلانی و دکتر آرام حسامی در پروژه «دیار جانان؛ پروژه‌ی ضبط تاریخ شفاهی بهايی‌ستیزی در ایران معاصر» در موضوع حمایت از حقوق بهائیان، تحت نظر بیت العدل حیفا، نقشی فعّال بر عهده گرفته است.

به همین جهت در تاریخ ششم مهرماه ۱۳۹۸ از سوی بهائیان ارتدکس ایران، نامه‌ای به شرح ذیل برای ایشان ارسال شد و هرچند هنوز جوابی از سوی ایشان واصل نشده است؛ امّا امیدواریم که به‌زودی پاسخی دلگرم‌کننده از سوی ایشان دریافت نماییم.

فایل آماده پرینت متن نامه را با کلیک بر روی آیکون ذیل، بارگذاری نمایید.

pdf-dl-Ahdvamisagh

پیام بهائیان ارتدکس ایران به آقای دکتر سازگارا

تقدیم درود و احترام خدمت جناب سازگارا؛

پیش از هر کلامی آفرین و هزاران آفرین بر وجدان و انصاف شما که از دوران جوانی به دفاع از مظلوم روی آوردید و در دوران کمال و پختگی عقل به یاری سلاح قلم، شجاعانه قدم به میدان دفاع از هم‌وطنان بهائی نهادید.

خوشحالیم از این که امر الهی و تعالیم جمال مبارک امروز جهان‌شمول شده است و موجب وحدت میان ملل و اقوام و ادیان مختلف گشته است و حضور فعّال جنابعالی در پیگیری حقوق از دست‌رفته‌ی بهائیان ایران، گویای فکر روشن، جان آگاه و وجدان بیدار شماست، هم‌چنین نشانه‌ی روشنی از تأثیر عظیم و عدیم النظیر تعالیم بدیع حضرت بهاالله در قلب شما است.

اکنون که مردانه در این میدان کارزار روحانی گام نهاده‌اید، انتظار داریم نیم نگاهی هم به جامعه‌ی بهائیان ارتدکس داشته باشید که به جرم پایداری بر ایمان و اخلاص و دلبستگی به حق و حقیقت امر مقدّس بهائی و وفاداری به عهد و میثاق و میراث رفیع روحانی حضرت بهاالله، یعنی مؤسّسه‌ی جلیله‌ی ولایت امرالله، تحت ظلم مضاعف هستند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپیام بهائیان ارتدکس ایران به آقای دکتر سازگارا

به رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

به رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

به‌سوی نور دیده گشودیم و از عما رستیم

در آمدیم به جمع ثابتان بر میثاق

به محفل پیمان و عهد یار بنشستیم

اگرچه دیر شنیدیم آوازه‌ی رحیل 

به قافله‌سالار کاروان روان بستیم

اگر چه تیر ملامت به سینه‌مان بنشست

به یمن عهد ولایت، ز پای ننشستیم

دل از رقیبان ناسپاس بر کندیم

به جمع رفیقان حق‌شناس بنشستیم

ز بی‌وفایی و طغیان ناقضان رستیم 

به خدمت نصرت کمر بسته‌ایم تا هستیم

(بیشتر…)

ادامه خواندنبه رغم غیرت اغیار، به یار پیوستیم

بر ما چه گذشته است؟!

بر ما چه گذشته است؟!

دیریست عادت کردهایم!

مدّتی است که بی‌تفاوت شده‌ایم!

گویی امری عادی و مرسوم است که نرم بگوییم و درشت بشنویم!

از مهر بگوییم و نامهربانی ببینیم!

به راه بخوانیم و بیراه‌مان بخوانند!

حقیقت میثاق بنماییم و ناقضمان بنامند!

با دوستان و آشنایان و نزدیکان با دلیل و منطق سخن بگوییم و پاسخمان جز تهمت و ناسزا نباشد!

عزیزان! مگر ما چه گفته‌ایم جز این بشارت که ولیّ امر، حیّ و حاضر است و ما را فرا می‌خواند به ایفای عهد و میثاقی که با جمال مبارک بسته‌ایم!

مگر ما چه می‌گوییم جز این هشدار که بیایید با چراغ عقل و نور ایمان راه رستگاری را از بیراهه گمراهی بازشناسیم تا مبادا در دام فریب و تعصب، به وادی تاریک گمراهی درغلطیم!

انصاف دهید! آیا پاسخ این گفتار، تنها ناسزاست و قهر و غضب و نسبت ناروا؟!

آیا این است شیوه‌ای که از آیین نازنین نورانی آموخته‌ایم؟!

به راستی بر ما چه گذشته است که چنین آسان از سر ایمان و آموزه‌هایمان می‌گذریم؟!

چگونه جهانیان را به اجتناب از خشک اندیشی فرا می‌خوانیم و خود پای بسته، در بند تعصب درمانده‌ایم؟!

اگر ما منتقد متعصّبان و در راه ماندگانی هستیم که در پاسخ به دعوت حضرت ربّ اعلی و یا فراخوان جمال مبارک، به‌جای دیدن نور الهی و شنیدن ندای مظهر حق، از سر تعصّب، چشم و گوش بستند و دهان گشودند و زبان به لعن و طعن و نفرین و ناسزا گشودند؛ چگونه است، اکنون که ندای ولیّ امر چهارم آیین بهائی مرتفع گشته و با بیان نرم و لیّن و براهین آشکار و بیّن، طالبان حکمت، جویندگان طریق سعادت و تشنگان شراب حقیقت را مخاطب ساخته خود به همان شیوه ناهنجار خشک‌اندیشان و قشری مسلکان محروم از درک حقیقت، با غیظ و غضب و ادبیاتی به دور از ادب و حتّی گاه گستاخی و جسارت، فضای روحانی گفتگوی دینی را به کلام ناشایست خود می‌آلایند!

آن هنگام که در کژراهه‌ی نادانی، منطق، پای در گل می‌ماند، ﻛﻤﺎﻻت روﺣﺎنی و ﺻﻔﺎت ﻧﻮرانی و اﺧﻼق رﺣﻤﺎنی رنگ و روی باخته و تعصّب، در هیئت مرکبی رهوار رخ می‌نماید که مهارناشدنی و لجام گسیخته، راکب را به قعر پرتگاه گمراهی سرنگون می‌سازد و دریغا که چنگ یازی به دستاویز تکراری و فرسوده‌ی تهمت و ناسزا نیز مانع این سقوط محتوم نخواهد بود!

امّا بهائیان حقیقی از گفتار و کردار ولیّ امر بزرگوار آموخته‌اند و این بیت خواجه‌ی شیراز را آویزه گوش کرده‌اند که:

وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم

که در طريقت ما کافريست رنجيدن

و از سر ایمان و با دل و جان، پیوسته بر آن پیمان که با ولیّ امر حیّ خود دارند، پایدارند؛ که خوش سروده‌اند پیشینیان:

این نکته نوشته‌اند بر دفتر عشق

سر، دوست ندارد آن‌که دارد سرِ دوست

(بیشتر…)

ادامه خواندنبر ما چه گذشته است؟!

بیت العدل بدلی و حربه‌ی پوسیده‌ی طرد

دوستان گرامی! اکنون زمان آن فرارسیده است که بیت العدل بدلی و آن دسته از وابستگانش که تصوّر می‌کنند با توسّل به ارعاب و تهدید، می‌توان افکار بهائیان حقیقی و مؤمن را محدود نمود، سر از خواب گران بردارند و این حقیقت را دریابند که امروز دیگر مانند آن روزگاری نیست که با طرد و تهدید و ارعاب، مانع از انتشار بیانیه و پیام دومین ولیّ امر دیانت بهائی شوند و بر این حقیقت که شوقی افندی اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی، به مهم‌ترین وظیفه‌ی الهی خود یعنی تعیین «من هو بعده» جامه‌ی عمل پوشانیده است، سرپوش بگذارند.

به اعتقاد اهل بهاء، الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، قابل مقایسه با وصیّت‌نامه یک فرد عادی نیست. این سند، به‌گفته‌ی شوقی ربّانی، جزء لایتجزی کتاب مستطاب اقدس محسوب می‌گردد و می‌توان آن‌را به‌منزله‌ی دستورالعمل نظم بدیع جهانی و اساس نظم اداری بهائی تلقّی نمود.

در بررسی الواح وصایای مبارکه چند مبحث اساسی را می‌توان به‌صورت جداگانه ملاحظه کرد.

بخشی که به نصایح و انذارات به احبّا اختصاص دارد، که فعلاً موضوع بحث ما نیست.

قسمتی دیگر به تعیین شوقی ربّانی و انتصاب وی به جانشینی حضرت عبدالبهاء پرداخته است که جمله‌ی معروف آن چنین است:

«ای یاران مهربان بعد از مفقودی این مظلوم باید اغصان و افنان سدره مبارکه و ایادی امرالله و احبّای جمال ابهی توجّه بفرع دو سدره . . . یعنی شوقی افندی نمایند؛ زیرا آیت الله و غصن ممتاز و ولیّ امرالله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله و احباءالله است و مبیّن آیات الله و من بعده بکراً بعد بکر یعنی در سلاله او»

این بخش از الواح مبارکه وصایا، صرفاً مختص به تعیین شوقی افندی به مقام ولایت امرالله بوده «و من بعده بکراً بعد بکر» یعنی در «سلاله‌ی او» تأکیدی است بر این انتصاب و به‌هیچ‌وجه به این معنا نیست که تسلسل ولایت امرالله تنها از طریق ارتباط خونی با شوقی افندی میسّر است؛ چرا که در قسمت بعدی که به‌نظرتان می‌رسد، این موضوع را روشن فرموده‌اند.

سه بخش  دیگر الواح وصایا اختصاص به مؤسّسات نظم اداری بهائی دارد که عبارتند از: مؤسّسه‌ی ولایت امرالله، بیت العدل، و ایادی امرالله.

در خصوص اهمیت مؤسّسه‌ی ولایت امرالله می‌فرمایند:

«حصن متین امرالله به اطاعت من هو ولی امرالله محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و . . . باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را به ولیّ امرالله داشته باشند. اگر چنان‌چه نفسی مخالفت نمود مخالفت به‌حق کرده است»

هم‌چنین در ادامه، حضرت عبدالبهاء به یکی از وظایف مهمّ شوقی افندی به شرح ذیل اشاره می‌فرمایند:

«ای احبّای الهی باید ولیّ امرالله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد؛ لهذا اگر ولد بکر ولیّ امرالله مظهر الولد سرّ ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه، و شرف اعراق به احسن اخلاق مجتمع نیست؛ باید غصن دیگر را انتخاب نماید.»

مطابق شواهد غیر قابل انکار در الواح و آثار مشخص است که: «غصن دیگر» نشان‌دهنده‌ی یک رابطه جسمانی نیست زیرا:

(بیشتر…)

ادامه خواندنبیت العدل بدلی و حربه‌ی پوسیده‌ی طرد

کادوی جشن تولّد جناب نخجوانی!

با خبر شدیم، بیت العدل بدلی و پیروان آن، یک‌صدمین سالگرد تولّد جناب علی نخجوانی را به ایشان تبریک گفته و پیشاپیش جشن گرفته‌اند!

وبگاه عهد و میثاق نیز به‌نمایندگی از بهائیان ارتدکس ایران، برای تولّد صد سالگی ایشان، هدیه‌ای ویژه تدارک دیده است که آن را در سالگرد تولّد ایشان تقدیم می‌کند:

مجموعه‌ای از برخی مقالات وبگاه عهد و میثاق در سالیان اخیر و پاسخ‌ها به سخنان و پرسش‌ها از متن سخنرانی‌های جناب نخجوانی در موضوع عهد و میثاق که تمامی آن‌ها هم‌چنان بی‌پاسخ مانده ‌است!

جناب علی نخجوانی از ابتدای تأسیس بیت العدل جعلی و نامشروع در سال ۱۹۶۳ در هشت دوره‌ی پیایی از آن تا سال ۲۰۰۳ و به مدّت ۴۰ سال،‌ عضو ثابت آن بوده‌اند و از مؤسّسان و ارکان بیت العدل فعلی شمرده می‌شوند!

اگر بیت العدل بدلی و یا خود جناب نخجوانی را بعد از جشن میلاد و خاموش کردن یک‌صد شمع روشن تعبیه‌شده بر روی کیک تولّدشان، فرصتی دست داد؛ موجب امتنان است که حدّاقل، یک مورد از این پرسش‌های بی‌پاسخ را پاسخی مرحمت نمایند!

هر چند هم‌چون سالیان گذشته، برای همگان واضح و مبرهن است که بیت العدل بدلی و جناب نخجوانی برای هیچ‌یک از این پرسش‌های مهم و بسیار، پاسخی در چنته ندارند و دریافت پاسخ از سوی ایشان محال است؛ لکن وبگاه عهد و میثاق و سایر احبّای حق‌طلب و حق‌جو، هم‌چنان چشم‌انتظار خواهند ماند و برای انتشار و مطالعه‌ی پاسخ احتمالی ایشان لحظه‌شماری می‌کنند، شاید پاسخی بیاید؛ البتّه اگر وجود داشته باشد!

به قول منطقیّون: فرض محال که محال نیست!

مقالات به‌ترتیب تاریخ مرتّب شده‌اند،
برای دسترسی به هر کدام، کافی است بر روی عنوان و لینک آن کلیک نمایید:

(بیشتر…)

ادامه خواندنکادوی جشن تولّد جناب نخجوانی!