بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

پاسخ به پرسش‌های الناز

porsesh-va-pasokh

یکی از کاربران عهد و میثاق با نام الناز ذیل مقاله‌ی «تأملی در امتحانات الاهی» پرسش‌هایی خطاب به خانم نازنین نویسنده محترم این مقاله و نظر جناب آقای علی ثابتی در مورد آن درج کرده‌اند؛ وبگاه عهد و میثاق ضمن استقبال از پرسش‌ها و نظرات کاربران و همراهان عزیز، مناسب دید تا پرسش‌های خانم الناز و پاسخ‌های کامل و دقیق خانم نازنین را به صورت یک یادداشت مستقل منتشر نماید.


پاسخ خانم نازنین به پرسش‌های خانم الناز


سرکار خانم الناز عزیز؛

باعث خوشحالی است که شما نیز هم‌چون دیگر احبّای آزاده، پس از مطالعه مطالب بهائیان حقیقی، به تحرّی حقیقت پرداخته و نتیجه تفکرات و مسائل ذهنی خود را به‌راحتی مطرح می‌نمایید و به دنبال جواب‌های قانع‌کننده هستید. با کمال احترام نظر شما را به توضیحات ذیل جلب می‌نمایم.

۱- مبنای تمامی مباحث بهائیان ارتدکس، توجّه دادن احبّا به مقام ولیّ امرالله از نصوص صریح طلعات مقدسه، به‌خصوص الواح مبارکه‌ی وصایا، توقیعات مبارکه حضرت شوقی افندی و کتاب قرن بدیع می‌باشد. همان‌طور که می‌دانید طبق نصوص فراوان وحدت امرالله تنها ذیل تبعیت صرف از ولی امرالله به‌عنوان ادامه‌ی عهد و میثاق جمال مبارک امکان‌پذیر است و تفرقه‌افکنی و القای شبهات به کسانی نسبت داده شده است که به علّت حبّ به دنیا و ریاست در آن، با اعمال خود درصدد دور کردن احبّا از ولیّ امر الاهی و در نتیجه، اضمحلال آن می‌باشند.

مباحث مطرح‌شده در این وبگاه کاملاً در جهت ایجاد و حفظ وحدت احبّای عزیز فارسی‌زبان می‌باشد. برای نمونه تعداد اندکی از این‌دست نصوص را از جلد ۴ منتخب مکاتیب حضرت عبدالبهاء تقدیم می‌کنم:

«باری وحدت بهائی را جز به ميثاق‌ الهی، محافظه ممکن نه. ‌امروز قوّه محرّکه در جسم آفاق، ميثاق است، اگر ميثاق مهمل شود به چه قوّتی حرکت نمايد؟»

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به پرسش‌های الناز

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم

Nakhjavani-3

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم

اعضای خطاکار بیت العدل

یکی از نکاتی که جناب نخجوانی برای پایان یافتن سلسله‌ ولایت امرالله به آن استناد می‌کنند، توقیعی است که در ماه آخر حیات مبارک شوقی ربّانی از آن وجود مبارک صادرشده و علی نخجوانی مدّعی است که در آن لوح، وظیفه قیادت و سرپرستی امرالله به وظایف سابقه‌ی ایادیان امرالله اضافه‌شده و آن‌ها متصدی قیادت و حراست امرالله خواهند بود و همین نکته را دلیلی می‌گیرد که شوقی افندی پایان یافتن سلسله‌ی ولایت امرالله را پیش‌بینی کرده بودند و به همین سبب ایادیان امر را موظّف به سرپرستی و راهبری جامعه بهائی کرده‌اند.

جناب نخجوانی در سخنرانی خود به لوحی اشاره می‌کنند که یک ماه پیش از صعود شوقی ربّانی صادرشده است، هرچند جناب نخجوانی به تاریخ دقیق و منبعی که لوح را از آن قرائت کرده‌اند اشاره نمی‌کنند؛ ولی با توجّه به استنادی که به عبارت «Chief Stewards» می‌نمایند مشخص می‌شود که اصل لوح به زبان انگلیسی و تاریخ صدور آن اکتبر ۱۹۵۷ است و ترجمه این لوح به فارسی در کتاب «توقیعات مبارکه» آمده است.

در این لوح شوقی ربّانی به دست‌آوردهای اجرای برنامه ده‌ساله‌ای که تنظیم کرده بودند می‌پردازند و موفقیت‌ها در نشر نفحات‌الله در سراسر جهان را برمی‌شمرند. در میانه این لوح به ایادیان امر الله و وظایف آن‌ها اشاره می‌کنند. در قسمتی از این لوح می‌خوانیم:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش دوم

Nakhjavani-2

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش دوم

لزوم امتداد سلسله‌ی ولایت امرالله

جناب نخجوانی برای این‌که بتواند این مسأله را به اثبات برساند که سلسله ولات امر بعد از شوقی ربانی منقطع گردیده و ولیّ‌امر جدیدی نخواهد آمد به دو مطلب بی‌اساس و غیرواقعی استناد نموده است که در قسمت اوّل به یکی از آن دو پاسخ داده شد و در متن حاضر به پاسخ توجیه دوم می‌پردازیم.

ایشان به استناد فقره‌ی ۴۲ کتاب مستطاب اقدس که در آن جمال مبارک مرجع اوقاف را بیان می‌فرمایند، با ذکر ترجمه فارسی و البته تحریف اساسی منظور آیات، مدّعی می‌شوند که طبق این فقره اصولاً وجود غصن منصوص و بیت‌العدل اعظم در یک‌زمان در کتاب اقدس پیش‌بینی‌نشده است.

در حالی‌که هم‌زمان‌بودن ولایت عظمی و بیت العدل به‌صراحت در الواح وصایا ذکرشده است و حتی ولی امرالله را رئیس این مجمع معرفی می‌کند که باید در تمام جلسات حاضر باشد و یا نماینده‌ای را به‌جای خود، جهت حضور در جلسه معرفی کند؛ حتّی وظیفه‌ی اخراج عضو خطاکار بیت‌العدل را به عهده‌ی ولیّ امر گذاشته‌اند.

حال باید از آقای نخجوانی پرسید که این تناقض آشکار بین ادّعای ایشان و فرموده حضرت عبدالبها به چه معنی است؟ در پاسخ این پرسش چند احتمال وجود دارد:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش دوم

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش اوّل

Nakhjavani

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش اوّل

لزوم تداوم سلسله‌ی ولایت امر الله

اساس توجیهات غیر­واقع جناب نخجوانی به جهت پوشاندن حقیقت لزوم تداوم سلسله ولات امر پس از صعود حضرت شوقی ربّانی بر دو پایه استوار است: پایه‌ی اوّل تحریف معنای عبارت «مرجع کل کتاب اقدس، هر مسأله غیر منصوصه راجع به بیت العدل عمومی است.» و پایه‌ی دوم تحریف معنای فقره ۴۲ کتاب مستطاب اقدس و بیان این ادّعای دروغین که «اصولاً وجود یک غصن منصوص و بیت العدل اعظم در یک زمان، در کتاب اقدس پیش‌بینی‌نشده است».

نتیجه اعتقاد به این دو تحریف بزرگ، جدایی جامعه بهایی از اصلی‌ترین رکن نظم نوین جهان‌آرای جمال مبارک، یعنی ولایت امر و جایگزین کردن رکن دوم یعنی بیت العدل اعظم الهی، آن‌هم به‌صورت ناقص و با مجمع نُه نفره محروم از ریاست ولی امرالله است.

محور اصلی الواح وصایای حضرت عبدالبها، بیان اهمیت شخص ولی امرالله و لزوم تبعیت فرد فردِ جامعه از ایشان، تعیین وظایف و اختیارات ایشان، تأکید بر عدم تکرار نقض عهد توسط احبا و سپس تعیین شوقی ربانی به جانشینی است. همچنین مفاد الواح وصایا مهم‌ترین دلیل امتداد سلسله ولایت امر است. حضرت عبدالبها در قسمتی از این الواح می‌فرمایند:

«مرجع کل کتاب اقدس، هر مسأله غیر منصوصه راجع به بیت العدل عمومی است.»

استنباط آقای نخجوانی از این عبارت این است که اگر مسأله‌ای در الواح وصایا ذکر شده که ظاهراً با مفاد کتاب اقدس مغایرت دارد باید چنین مطالبی را تحت‌الشعاع کتاب مستطاب اقدس محسوب نماییم؛ یعنی اگر طبق ادّعای ایشان، منظور فقره ۴۲ کتاب اقدس این است که در زمان تشکیل بیت العدل، ولی امرالله حضور ندارد، باید با توجّه به اهمیت کتاب اقدس و بیان مرجع بودن این کتاب از قول حضرت عبدالبها، چشم خود را بر مطالب محوری و اساسی بیان‌شده در الواح وصایا ببندیم و تداوم سلسله‌ی ولایت امر را منکر شویم؛ این در حالی است که حضرت عبدالبها به نص صریح در الواح مبارک وصایا می‌فرمایند:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش اوّل

تأملی در امتحانات الاهی

Exam Key Shows Examination Exams Or Web Test

گه‌گاه می‌شنویم که برخی از احبا در مقالات و سخنرانی‌های خود، سخن از آزمایش و امتحان الاهی به میان می‌آورند و به همگان هشدار می‌دهند که بکوشند تا از این امتحانات موفق و سربلند بیرون بیایند.

از جمله جناب علی نخجوانی در برنامه سال ۲۰۱۳ مجمع عرفان آکوتو ایتالیا، در نطق خود، این‌گونه ابراز داشتند که امتحانات الاهی انواع مختلفی دارد و در هر زمان به‌نوعی پدیدار می‌شود. ایشان با استناد به یکی از توقیعات مبارکه خطاب به احبای امریکا و غرب، الواح وصایای حضرت عبدالبهاء را دارای رموز و اسرار متعدد و پیچیده و چندجانبه دانستند و علت و حکمت این قبیل رموز و اسرار و مبهمات را که در آثار مرسلین آمده، موقعی قابل درک دانستند که کتاب مستطاب ایقان را مطالعه نماییم.

طبق بیان جمال مبارک، به کار بردن رموز و تغییر احکام مانند تغییر محل قبله مسلمانان یا گزینش فردی متهم به قتل یعنی حضرت موسی به مقام پیامبری، یا پذیرش این گفته، حضرت مریم که به قوه روح‌القدس حامله شده است، نیست مگر برای تربیت و خلاصی نفوس از قفس نفس و هوی و امتیاز حق از باطل و شمس از ظلّ.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتأملی در امتحانات الاهی

چرا این‌چنین شد؟!

Why

چرا این‌چنین شد؟!

دل‌نوشته‌ی یک هم‌وطن بهائی

 

دوستان عزیز روحانی؛

حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه، شوقی ربانی را به‌عنوان جانشین خود، مبین و ولی امر دیانت بهائی معرفی نمودند و اطاعت ایشان را بر همگان ضروری دانستند.

همچنین هیكل مبارك برای حفظ وحدت در جامعه به شوقی ربانی دستور فرمودند که جانشین خود را در زمان حیات تعیین نماید تا جامعه‌ی بهایی پس ازایشان دچار اختلاف نگردد. عبارت حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا چنین است:

«ای احبّای الهی، ولیّ امر الله باید در زمان حیات خویش مَنْ هُوَ بَعدَه را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»

متأسفانه همان اتفاقی که حضرت عبدالبهاء از آن نگران بودند به وقوع پیوست و به دلیل وجود ابهام در جانشینی حضرت ولی امرالله، بین پیروان دیانت بهائی شکافی عمیق به وجود آمد و حاصل این‌که من و توی بهائی به‌جای اینکه با هم متحد باشیم؛ و در جهت پیشرفت امر الهی بکوشیم، سال‌هاست که از هم دوریم و بدون اینکه ریشه‌ی این اختلاف را جستجو کنیم با هم سر جنگ و نزاع داریم.

تو بی‌آنکه استدلالی داشته باشی من را ناقض عهد و میثاق حضرت عبدالبها می‌دانی و من نیز تو را به خاطر عدم توجه به توصیه‌های حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه مورد انتقاد قرار می‌دهم.

در این مختصر، من در پی اثبات حقانیت یک‌طرف و یا رد معتقدات طرف دیگر نیستم بلکه می‌خواهم منشاء اختلاف و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهم.

ابتدا توجه به این نكته مهم ضروری است: شوقی ربانی در بیانات مختلف خود، استحکام و بقای نظم جهان‌آرای دیانت بهائی را بر دو پایه و رکن اساسی یعنی بیت العدل و ولایت امر می‌دانند و این دو رکن را لازم و ملزوم یکدیگر شمرده‌اند و بدون وجود مؤسسه ولایت امر، وحدت جامعه را در خطر دانسته و جدائی بین مؤسسه ولایت امر و بیت العدل را موجب تزلزل بنیان امر الاهی معرفی فرموده‌اند.(۱)

به بیان حضرت ولی امرالله مؤسسه ولایت امر می‌بایست همواره تداوم یابد و بدون حضور ولی امر، مصوبات بیت العدل از رسمیت و مشروعیت لازم برخوردار نخواهد بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندنچرا این‌چنین شد؟!

جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا

Joel Bray Marangella

جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا

سومین ولیّ امر دیانت بهایی

در 21 سپتامبر 1964، جناب چارلز مـِـیـسن ریمی، دومین ولی امر دیانت بهایی خبر از ایجاد دومین شورای بین‌المللی بهائی را داد و جناب ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا را به‌عنوان رئیس آن منصوب نمود. این انتصاب بویژه برای بهائیانی که تحت ولایت شوقی ربانی قرار داشتند، حائز اهمیت بود. شوقی افندی نیز جناب میسن ریمی را به عنوان رئیس اولین شورای بین‌المللی دیانت بهائی (بیت العدل اعظم جنینی) انتخاب نموده بودند.

  1. تاریخچه ابتدائی

ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا در 22 سپتامبر 1918 در لین[1]، ماساچوست[2]، ایالات‌متحده آمریکا دیده به جهان گشود. پدرش فیلیپ آمالفی مارانجـِـلا[3]، ازیك خانواده بزرگ ایتالیائی بود مارانجلا زمانی که کودکی تقریباً چهارساله بوده به آمریکا مهاجرت کرد. در سنین جوانی به‌تدریج نسبت به آئین مذهبی گذشته اش اظهار نارضایتی کرد و درراه دستیابی به حقیقت به تحقیقات گسترده‌ای دست زد. روزی به‌طور اتفاقی در کتابخانه عمومی شهر نیویورک به کتابی برخورد که در مخالفت با آیین بهائی نوشته‌شده بود. این امر باعث شد که به یافتن حقیقت در خصوص این آئین مشتاق‌ گردد. مطالعات و بررسی‌های بعدی او منجر به پذیرفتن آیین بهائی گردید. این خصوصیت را مادر ژوئل، «ادیس بروکس گادری[4]» نیز که در ویرجینیا به دنیا آمده بود؛ داشت او نیز اهل تحقیق بود و حتی پیش از آشنایی با فیلیپ مارانجـِـلا، در مورد آئینی که بتواند نیاز های او را پاسخ دهد. بررسی‌های فراوان داشت كه منجر به بهایی شدن خود و همسرش گردید. از این رو، ژوئل در سـِنیـن كودكی با اصول آئین بهایی آشنا شد؛ اما با توجه به تأکید آئین بهائی به تحری حقیقت، خانواده‌ وی همیشه او را به بررسی ادیان و آیین های دیگر تشویق می‌کردند و او نیز همین کار را ‌کرد.

در خلال این سال‌ها مارانجـِـلا ‌شانس آنرا داشت که در هر تابستان برای چند ماه در گرین آکر[5]، الیوت[6]، ماین[7] که اولین مدرسه تابستانی بهاییان محسوب می شد، بگذراند. این مدرسه در آن زمان تازه پایه‌گذاری شده بود و آن محوطه به‌ عنوان قدمگاه حضرت عبدالبهاء از زمانی که در سال 1912 به آمریکا آمده و از آن محل دیدن کرده بودند، به‌نوعی مقدس محسوب می‌شد. هر کس از این مکان زیبا که حدود پنج کیلومتر با اقیانوس و رودخانه پیسکاتاکو[8] فاصله داشت بازدید می‌کرد و فضای روحانی و معنوی نافذ آن را درک می‌کرد، به‌خوبی متوجه می‌شد که چرا شوقی افندی اولین ولی امر آئین بهایی آن را «عکّای مغرب زمین» می‌نامید. اولین ملاقات ژوئل از گرین آکر زمانی بود که او دو سال بیشتر نداشت و پس‌ از آن، زمانی که پدرش به پارسموس[9] عزیمت کرد و خانه‌ای تابستانی را در گرین آکر بنا نمود، این فرصت را پیدا کرد تا در خلال تابستان‌ها مدتی طولانی تر با افرادی که به‌عنوان میهمان به مسافرخانه گرین آکر می‌آمدند، همنشین شده و در آنجا حضور داشته باشد. در این شرایط بود که توانست توجه بیشتری به کلاس‌ها و مقالات ارائه‌ شده در مدرسه داشته باشد و بیشتر افرادی را که تحت عنوان گروه‌های زائرین اولیه حضرت عبدالبهاء از آن مکان مقدس دیدن کرده بودند، بشناسد. به‌راستی ‌که ضمیر این افراد با عشق و ایمان به حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء شعله‌ور می‌شد. همین‌که این افراد به اهمیت عهد و میثاق بهاءالله و مفاد وصیت‌نامه ایشان – که منشاء تشکیل مؤسسات و نظامات اداری بهایی گردید، آگاه می‌گشتند، در زمره پیروان صادق شوقی افندی، ولی امر اول آئین بهایی درمی‌آمدند. وی همچنین با بعضی مؤمنین اولیه این آئین آشنایی پیدا کرد که از ساکنین دائمی گرین آکر محسوب می‌شدند مانند ماریون جک[10] یکی از مفاخر بهایی که از سوی شوقی افندی به‌عنوان نمونه‌ای درخشان برای رهروان آینده این آئین ستایش شد؛ و پیش از آن در پاسخ به درخواست شوقی افندی برای تبلیغ امر، زندگی خود را تا زمان مرگ، به‌طور تمام و کمال وقف اشاعه آئین بهایی در بلغارستان کرد.

معاشرت و آشنایی او با این‌گونه افراد باایمان که خود را وقف ترویج امرالله نموده بودند، بر روی او، به‌ عنوان پسری جوان که در تمام طول عمرش از خود ایستادگی نشان داده بود تأثیر عمیقی گذاشت.

(بیشتر…)

ادامه خواندنجناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

remey-1

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

چارلز میسن ریمی (تولّد: ۱۵ می ۱۸۷۴ ، صعود: ۴ فوریه ۱۹۷۴)

دومین ولی امر آیین بهائی

  1. تاریخچه اوّلیّه

چارلز میسن ریمی در 15 می سال 1874 در بورلینگتون، ایوا، متولد شد. میسن بزرگترین فرزند دریادار جورج کولیه ریمی[1] و مری ژوزفین میسن ریمی[2] بود. مادر میسن، دختر اولین رئیس دادگستری ایوا  به نام چالز میسن بوده است[3]. پدر و مادر میسن او را در کلیسای انگلیکن ها پرورش دادند. میسن ریمی رشته معماری را در دانشگاه کرنل (1893 تا 1896) و مدرسه هنرهای زیبا ( 1896 تا 1903 ) خواند. در این دانشگاه وی برای اولین بار با آیین بهایی آشنا شد. میسن در 17 جولای 1931 با گرترود هایم کلم ازدواج کرد.5 همسر وی در 5 اوت 1932 در واشنگتن درگذشت.

ریمی در سپتامبر 1899 بر اثر مذاکره با فوب هرست و خانواده ماکسول و جورج ابراهیم خیرالله که برای رفتن به عکا وارد پاريس شده بودند به دیانت بهایی ایمان آورد و اولین بهایی قاره اروپا گردید . ریمی تعالیم بهائی را از مي آليس بالز آموخت و در تاریخ 31/12/1899 رسما خود را به عنوان یک بهائی معرفی نمود و به زودی به حضرت عبدالبها و خانواده ایشان نزدیک شد و مورد علاقه و احترام ایشان قرار گرفت . در 31 ژانویه 1902 چالز به دستور حضرت عبدالبها به همراه چند نفر از بهائیان امریکا برای تبلیغ به بالتيمور رفت ، او در سال 1905 اولین مقاله ی خود را درباره دیانت بهایی منتشر کرد .

  1. خدمات میسن ریمی به جامعه بهایی

ریمی اولین کسی بود که در سال 1907 پیشنهاد ساختن معابد بهائی را در سطح قاره‌ای مطرح نمود .

چارلز در 25 آوریل 1908 برای دیدار با احبا با کشتی از نیویورک عازم انگلیس و آلمان شد . و سپس در عکا با حضرت عبدالبها  دیدار و گفتگو نمود. او سپس برای بازدید از مشرق الاذکار عشق آباد به روسیه رفت و از آنجا برای ملاقات با احبای مهد روحانی دیانت بهائی به ایران مسافرت نمود .

از جمله سفرهای دیگر جناب ریمی كه در سال 1910 صورت گرفت سفر به هندوستان و سخنرانی در جاهای مختلف آن کشور بود .

ریمی از هند به عکا آمد و گزارش سفر خود را به حضرت عبدالبها داد – حضرت عبدالبها بعد از شنیدن گزارش میسن ریمی مقررفرمودند تا به مردم هند توجه بیشتری گردد و تبلیغ و تشویق هندیان در دستور کار احبا قرارگيرد.

رابرت استاكمن نویسنده کتاب دیانت بهائی در امریکا از چارلز میسن ریمی به عنوان یک از فعالترین و با معلومات ترین بهائیان امریکا یاد می کند . کسی که در یک گردش یکساله برای تبلیغ دیانت بهائی و منافع امر به دور دنیا سفر نمود [4]. ریمی انسانی فداکار و مشتاق و مشتعل بود ، به حضرت عبدالبها عشق می ورزید . او اولین حقوق دریافتی خود را که 9 دلار بود به حضرت عبدالبها تقدیم کرد.[5] و در مسافرت های تبلیغی متعددی که به دستور حضرت عبدالبها به سراسر دنیا انجام داد حقوق و یا هزینه ای دریافت ننمود . او حتی برای چاپ کتب و مقالات تبلیغی خود نيز هزینه ای دريافت نمي كرد.[6]

میسن ریمی معمار و طراح بزرگی بود ، او به دستور حضرت عبدالبها طرحی برای مشرق الاذکار کرمل در حیفا تهیه نمود و آنرا به تأیید شوقی ربانی رسانید ، همچنین چارلز به دستور شوقی ربانی مشرق الاذکار اوگاندا واقع در افريقا و مشرق الاذکار سیدنی در استرالیا و مشرق الاذکار  تهران را نیز طراحی نمود . او در زمان عبدالبها مسئول پروژه ساخت مشرق الاذکار ویلیت امریکا بود که در سال 1925 میلادی ساخته شد ، او همچنین طراح مرکز دارالاثار بین المللی است که در کوه کرمل ساخته شده است . حضرت عبدالبها در یکی از الواح خود که در مجله نجم باختر به چاپ رسیده است با جملاتی با مضمون زیر از میسن ریمی قدردانی کرد :

«آقای ریمی فردی بسیار بی ریا و خالص است . او مانند آب ، شفاف و بدون ناخاصی است . با وجود این که وی برای سالیان درازی خدمت نموده است ، اما هیچگونه منظور شخصی در پشت خدماتش نبوده است . وی هیچ تعلقی به غیر از امرالله ندارد که این نشانه خلوص روح وی می باشد.» [7]

(بیشتر…)

ادامه خواندنزندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

پاسخ به نادیا(ها)


پس از انتشار مقاله‌ی «این ره که تو می‌روی…»، گویا حقایق تلخ و هشدارهای مطرح شده در این مقاله در موضوع کج‌روی‌های بیت‌العدل فعلی و بی‌توجّهی به مقام شامخ ولایت امر و ولیّ عزیز امر الله و فرمایش‌های ایشان، به مذاق عدّه‌ای از افرادی که از قضا مخاطب اصلی این هشدارها و اتمام حجّت‌ها بودند خوش نیامده است؛ لذا وبگاه عهد و میثاق را با پیام‌های متعدّد و بعضاً تند خویش نواخته‌اند!
از جمله دوستی به نام نادیا س. (نام خانوادگی ایشان نزد عهد و میثاق محفوظ است) با ارسال پیامی، عهد و میثاق را وابسته (!) و مطالب آن را در جهت تفرقه‌ی جامعه‌ی بهائی توصیف کرده‌اند!

از آن‌جا که از ابتدای فعالیّت این وبگاه، همواره با همراهان همیشگی عهد و میثاق صادق بوده‌ایم و جز خیرخواهی برای جامعه جهانی بهائی، هدف دیگری را سرلوحه‌ی خود قرار نداده‌ایم؛ شما عزیزان را بی‌هیچ واهمه‌ای به مطالعه‌ی این پیام ارسالی و پاسخ کوتاه عهد و میثاق به آن فرا می‌خوانیم.


پاسخ عهد و میثاق به نادیا


سركار خانم نادیا؛

از این كه بعضی از مطالب درج شده در وبگاه عهد و میثاق موردپسند شما واقع نشده است پوزش می‌طلبیم. برخلاف تصوّر شما،  بهائیان جهان سال‌هاست كه برحول محور تعالیم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبها و شوقی ربّانی در كمال وحدت و دوستی در كنار هم زندگی روحانی و مسالمت‌آمیزی داشته و دارند. این بیت العدل بدلی است كه با فرامین خشک و اداری و دافعه‌ای كه دارد، بین بهائیان جدائی انداخته است.

در جامعه بهائی، تا قبل از تشكیل بیت العدل فعلی و تا زمان حیات شوقی ربّانی اختلافی وجود نداشت و همه‌ی احبّا در جهت حفظ و تحكیم و گسترش جامعه بهائی فعالیت داشتند. با استقرار بیت العدل حیفا و قدرت گرفتن آن، همه‌ی مشكلات آغاز شد و جامعه بهائی به خودی و غیرخودی و به دوست و دشمن تقسیم شد. طردهای روحانی عجیب و غریب و غیرقانونی آغاز شد. مؤسّسه‌ی ولایت امر كه یكی از اركان مهم و اساسی جامعه بهائی بود، تعطیل گردید و با طرفداران و مدافعان آن مانند جذامی برخورد شد و سلام و كلام با آنان ممنوع و به عنوان ذنب لایغفر شناخته شد. افراد فرهیخته، مؤمن و باسابقه‌ی بهائی بدون ارتكاب جرمی و فقط به‌ دلیل تذكّر و انتقاد به بیت‌العدل از جامعه بهائی اخراج شدند. ولیّ امر ثانی دیانت بهائی و یار شفیق حضرت عبدالبهاء و شوقی ربّانی از جامعه بهائی اخراج شد و آنانی كه به خاطر خدمات و سوابق درخشان جناب میسن ریمی به او عشق می ورزیدند به عنوان ناقض عهد و میثاق و دشمن دیانت بهائی معرفی شدند و هرگونه ارتباط با آن‌ها ممنوع اعلام گردید.

خانم نادیا، شما از كدام وحدت صحبت به میان می‌آورید و بیت العدل بدلی و جعلی را محور آن می‌دانید؟! بیت‌العدل ساختگی بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز نتوانسته است بین هم كیشان خود كه همگی به طلعات مقدّسه ایمان دارند، وحدت ایجاد نماید چه برسد به وحدت بین سایر ادیان و گروه‌ها!

متأسفانه ما شاهد رفتارهای قرون وسطایی بیت العدل بدلی هستیم كه به بهانه‌ی حفظ وحدت، مخالفان خود را به اشدّ مجازات محكوم می‌نماید. آیا وحدت این است كه باید هرچه بیت العدل گفت حتّی اگر اشتباه باشد، پذیرفت و اعتراضی نكرد؟! آیا همه‌ی رهبران جهان چه ظالم و چه عادل دوست ندارند با انسان‌هایی مطیع و خاموش سر و كار داشته باشند؟! آیا در طول تاریخ انسان‌های بی‌شماری جان خود را به دلیل مخالفت با حاکمان و به اتهام برهم زدن وحدت، از دست نداده‌اند؟

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به نادیا(ها)