بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش هشتم (۱۹۱۳)

۲۸ آوریل ۱۹۱۳: نشریّه‌ی نجم باختر، سال ۴، شماره ۳ جمال، حاوی مطلب ذیل بود:

 لوح اخیر حضرت عبدالبهاء:

«حضور محترم آقای چارلز میسن ریمی؛ واشنگتن دی. سی.

علیه بهاء الله الابهاء

هو الله؛

ای جوان نورانی و محبوب روحانی من؛

نامه‌ی شما واصل شد و شادمانی از آن غیر قابل وصف است. نامه‌ی شما حاکی از کمال و سخاوت طبع شما، قدرت مساعی شما و خلوص و صفای قصد و نیّت شماست. شادمانی و سعادت عبدالبهاء با چنین اموری حاصل گردیده است.

اگر تمام تجمّلات دنیا برای عبدالبهاء فراهم می‌شد، او هرگز، برای لحظه‌ای، به آن‌ها چشمداشت نداشت؛ ولی زمانی‌که عطر روح‌نواز از گلزار قلوب احباء به شامّه‌ی عبدالبهاء می‌رسد، چنان شادی حاصل می‌شود که بی‌اختیار شکر و سپاس خود را به فرد کامل سعادتمندی که چنان بندگانی را تربیت کرده ، نثار می‌کنم.

اجمالاً، نامه‌ی شما لذّت بی‌شماری در من به وجود آورد؛ این فکر شما بسیار مناسب است.* امیدوارم که قلب مؤمنان محکم‌تر شده و ثبات رأی در آن‌ها متجلّی گردیده و این امر منجر به هدایت دیگران شود.

بنابر این با قدرت الاهی، با عزم و هدف آسمانی، زبانی شیوا و قلبی سرشار و لبریز از عشق الاهی، الواح را در دست گرفته و شهر به شهر سفر نمایید؛ حتّی به دورترین نقاط مثل هونولولو در هاوایی. شما در سراسر آمریکا سفر کنید و همه را به پایداری در پیمان فرا بخوانید. همه را با شراب روحانی میثاق سرمست کنید! همه را به نشر نفحات الله دعوت نمایید. ندای «یا بهاء الابهی» را بلند کنید و نام  «یا علی الاعلی» را سر دهید. (ای بلند مرتبه که بلند مرتبه ترینی)

احبّاء را بیدار کنید، پس از سال‌ها آزمون دیگری فرا خواهد رسید؛ مردمان در ظاهر مستحکم و در باطن  متزلزل، به آن صفحات خواهند آمد تا ایمان احباء به عهد و پیمان الهی  را تضعیف کنند. بگذارید که بیدار و هوشیار شوند! بگذارید تفکّر نمایند و فکور باشند!  به محض این که نشانه‌ای از نقض عهد دیدند، باید از ناقض عهد فاصله بگیرند، آن‌ها باید روز و شب تلاش کنند تا نور سلطنت ابهی، جهان آنان‌را فرا گیرد و تاریکی جهل کاملاً از جهان رخت بربندد … .

علیک بهاء الابهی

(امضا) عبدالبهاء عباس»

*: اشاره به نامه‌ای که حاکی از بیداری روحی در بین مردم در اثر سفر حضرت عبدالبهاء به آمریکا بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش هشتم (۱۹۱۳)

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش هفتم (۱۹۱۲)

۱۹۱۲: جناب میسن ریمی جزوه‌ای دیگر منتشر نمودند:

«نهضت بهائی برای دیانت، برادری و صلح جهانی»؛ این جزوه با تاریخچه‌ی مختصری از دیانت بهائی آغاز شد؛ ولی بیش از نیمی از مطالب جزوه بر روی اصلاحات اجتماعی و قوانین متمرکز بود؛ یک پاراگراف هم به موضوع علم و دین پرداخته بود.

۱۳ جولای ۱۹۱۲: نشریه‌ی نجم باختر، سال ۳، شماره ۷، جناب چارلز میسن ریمی مقاله‌ی مفصلی با عنوان «عبدالبهاء، مرکز عهد و میثاق» نوشتند؛ ایشان درباره رسیدن حضرت عبدالبهاء به نیویورک در تاریخ ۱۱/۴/۱۹۱۲ و استقبال گرم از او مطالبی مکتوب نمودند؛ میسون ریمی این طور نگاشتند:

«او ـ بهاء‌الله ـ پادشاهی صلح را بر روی زمین آورد و فرزند دلبندش ـ عبدالبهاء ـ را به‌عنوان مرکزی برای هدایات آینده  در پادشاهی صلحش، به‌عنوان مرکز عهد تعیین کرد؛کسی که مؤسّس و گسترش‌دهنده‌ی پادشاهی او و صلح در جهان است.

زندگی سراسر خدمت عبدالبهاء، مرکز حیات پادشاهی بهاء است؛ همان امر بهائی. بندگی او در برابر خداوند و خدمت به بشریّت، قلبی است که از آن نیروی حیات سلطنت (بهائی) به تمام اعضای آن موجود معنوی در حال رشد، جریان می‌یابد. او مترجم و مفسّر متون مقدّس است.

… بهاءالله به همه امر کرد تا به سوی عبدالبهاء که غصن اعظم،- منشعب شده از اصل قدیم – و مرکز پیمان الاهی توجّه نمایند

(این تنها، خلاصه‌ی‌ کوتاهی از آن مقاله بود).

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش هفتم (۱۹۱۲)

پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ؛ بخش سوم

پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ

بخش سوم از پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ، پرسش‌های پایانی مقاله‌ی «دروغ بزرگ» به امید دریافت پاسخ از بیت‌العدل فعلی و پیروان آن ارائه می‌گردد.

عهد و میثاق در صورت دریافت هر گونه پاسخی از سوی بیت‌العدل فعلی و یا پیروانش، نسبت به انتشار آن اقدام خواهد نمود؛ عدم انتشار پاسخ به پرسش‌های مطرح شده در این بخش به معنای بی‌‌پاسخ ماندن آن‌ها است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ؛ بخش سوم

دروغ بزرگ

بهائیان طرفدار بیت‌العدل فعلی اعتقاد دارند که شوقی ربّانی، ولی امر دیانت بهائی، دار فانی را وداع گفت بدون این‌که برای جامعه‌ی بهائی جانشینی تعیین و معرفی نماید.

ایادیان امر نیز پس از صعود (مرگ) شوقی اعلام نمودند که از او وصیّت نامه‌ای باقی نمانده و او نتوانسته است برای خود جانشینی تعیین و معرفی نماید.

این سخنان در حقیقت توهینی آشکار است به شوقی ربّانی، زیرا حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا تأکید کرده بودند که ولی امر باید در طول حیات خود، جانشین پس از خویش را تعیین و معرفی نماید تا پس از او اختلافی بروز نکند.

بنابر این کسانی که معتقدند شوقی ربّانی در زمان حیات، جانشین خود را تعیین نکرده است در حقیقت مدّعی‌اند که:

۱- الواح وصایای حضرت عبدالبهاء اشتباه است!!

۲- شوقی افندی نسبت به الواح وصایا بی‌توجّه بوده است!!

۳- مصونیّت از خطای مقام تبیین زیر سوأل است!!

۴- اظهارات خلاف واقع از سوی رهبران بهائی بیان شده است!!

(بیشتر…)

ادامه خواندندروغ بزرگ

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش ششم (۱۹۱۰ و ۱۹۱۱)

فوریه ۱۹۱۰: تورنتن چیس (اوّلین بهائی آمریکا)، یک نامه‌ی ۴۶ صفحه‌ای از جناب چارلز میسن ریمی دریافت کرد که در آن، به‌طور مشروح و مفصّل، تمام مشکلاتی که در بین جوامع بهائیان نیویورک و واشنگتن اتّفاق افتاده بود را بیان نموده بود.

هندوستان ۱۹۱۰ : جناب میسن ریمی از کلکته، بارودا، بنارس، کورن‌پو، آگرا، دهلی و کوه ابو دیدار کرده و در جاهای مختلف به سخنرانی پرداختند. آن دو (جناب ریمی و استروون) از بمبئی با کشتی به سمت عکّا رفتند؛ جایی که حضرت عبدالبهاء به آن‌ها گفت:

«مردان و زنان بهائی را تشویق کنید تا به هند بروند. در هندوستان خصوصاً برای خانم‌های بهائی، معلّم مورد نیاز است. تأخیر جایز نیست.»

مسیری که توسط جناب ریمی و استروون طی شد، به‌صورت الگویی برای سایر بهائیان غربی درآمد. سفرهای اوبر، هاریس، اسپراگ، میسن ریمی، استروون ، بتلن (Bethlen) و دریفوس بارنی (Drey fus Barny) شروع تلاش‌هایی برای بهائیان غربی بود؛ خصوصاً بهائیان آمریکایی، تا به خدمت امر در سطح جهانی بپردازند.

 ۱۹۱۰-۱۹۱۱: رابرت استاکمن، نویسنده‌ی کتاب «دیانت بهائی در آمریکا» به هنگام گفتگو و صحبت درباره‌ی این دوره گفت: چارلز میسن ریمی یکی از فعّال‌ترین و عالم‌ترین بهائیان آمریکا بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش ششم (۱۹۱۰ و ۱۹۱۱)

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش پنجم (۱۹۰۹)

۱۹۰۹: احمد سهراب به واشنگتن دی.سی.، جایی که زندگی می‌کرد، بازگشت و با بهائیان برجسته آن‌جا درباره‌ی ایده‌ی تأسیس یک لجنه که به بخش‌های توسعه تجاری، اقتصادی و آموزشی ایران و بهائیان آن تقسیم می‌شد، صحبت کرد. واشنگتن برای چنین مؤسّسه‌ای، مکان ایده‌آلی بود. سهراب جوان بود. زبان انگلیسی را روان و ماهرانه صحبت می‌کرد و میسن ریمی یک مدیر عالی بود و ابزارهای مالی قابل توجّهی در اختیار داشت. جلسه معارفه در هشتم ژانويه ۱۹۱۰ به وقوع پیوست و سیصد و پنجاه نفر بهائی و غیر بهائی که شامل بسیاری از افراد طبقه‌ی بالای جامعه در آن حضور داشتند. نشست معارفه در هشتم ژانویه ۱۹۱۰ برگزار شد و ۳۵۰ نفر بهائی و غیر بهائی شامل عدّه‌ی زیادی از افراد دارای رتبه‌ی بالای اجتماعی در آن جلسه شرکت کردند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش پنجم (۱۹۰۹)

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش چهارم (۱۹۰۷ و ۱۹۰۸)

۱۹۰۷: جناب میسن ریمی تلاش کرد تا یک هیأت مشورتی (Consultative body) در واشنگتن تأسیس نماید. کمیته‌ی کاری (Working Committee) در ۱۴ مارس ۱۹۰۷ تشکیل شد. حضرت عبدالبهاء لوحی خطاب به جناب میسن ریمی ارسال کردند که قرائت گردید:

«تأسیس  هیأت انتخاب شده که در نامه‌ات  از آن خبر دادی، مورد تأیید کامل من می‌باشد. تأسیس چنین مجمعی موجب تمایز و تشخّص دین خدا گردیده و وسیله‌ای خواهد شد که پیام آسمانی را در آن مناطق پخش و گسترده خواهد کرد. رجای واثق دارم که این مجمع روز به روز گسترش یافته و به محلّی سراسر رحمت مبدّل شود.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش چهارم (۱۹۰۷ و ۱۹۰۸)

پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ؛ بخش اوّل

پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ

همان‌طور که در صفحه‌ی معرفی بخش‌ها اعلام شد، پرسش‌های اساسی مطرح شده در مقالات و یادداشت‌های مختلف عهد و میثاق که در انتظار پاسخ از سوی بیت‌العدل فعلی و پیروان آن است در بخش پرسش‌های اساسی فهرست‌ می‌گردد.

به عنوان اوّلین بخش از پرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ، پرسش‌های پایانی مقاله‌ی «آیا مقام تبیین برای همیشه به تاریخ می‌پیوندد؟!» به امید دریافت پاسخ از بیت‌العدل فعلی و پیروان آن ارائه می‌گردد.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش‌های اساسی در انتظار پاسخ؛ بخش اوّل

آیا مقام تبیین برای همیشه به تاریخ می‌پیوندد؟!

تعداد کتاب‌ها و نوشته‌های موجود در دیانت بهایی به حدّیست که در میان مؤمنین امکان تفاوت در برداشت‌ها و فهم و درک‌های متنوّعی را فراهم آورده و حتّی در بعضی موارد آراء ایشان كاملاً متضاد و در مقابل یکدیگر نیز قرار می‌گیرد؛ اگر چه هر کس مجاز است که دریافت شخصی خود را داشته باشد، امّا آن درک و فهم، امری شخصی محسوب شده و نمی‌توان آن‌را به حساب دیانت گذاشت؛ تردیدی نیست که مؤمنین باید نظرات و برداشت‌های خود را به نظر رسمی نزدیک و منطبق نمایند.

بعد از حضرت بهاءالله که مؤسّس دیانت بهایی بودند، حضرت عبدالبهاء به عنوان مبیّن آیات و سپس بعد از ایشان شوقی ربّانی اوّلین ولی امر عالم بهایی، مقام تبیین را عهده‌دار بوده‌اند؛ بنا بر نصّ صریح و روشن، احبا در دیانت بهایی باید از هر گونه اعمال نظریات خود از طریق تفسیر و تأویل آیات به داخل آیین خودداری نمایند، تا آیات آن گونه که نازل گردیده و برای القای مطلبی خاص بیان شده از هدف خود خارج نشده، دچار تحریف نشود و نظر مؤسّس بدین‌وسیله بدون تغییر و تحریف باقی بماند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا مقام تبیین برای همیشه به تاریخ می‌پیوندد؟!

انفصال سلسله‌ی ولایت امر دیانت بهائی گناه نابخشودنی

در دیانت بهائی تبیین آیات به عهده‌ی حضرت عبدالبهاء و شوقی ربّانی و پس از ایشان با سلسله‌ی ولات امر استمرار می‌یابد و این اصل از ارکان نظم بدیع آئین بهائی است.

شوقی ربانی در لوح 105 که به افتخار احبّای شرق صادر فرمودند می‌فرمایند:

«این نظم بدیع … بر دو رکن رکین استوار، رکن اوّل و اعظم رکن ولایت الهیه که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است»

و در ادامه می‌فرمایند:

«انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال»

و هم‌چنین می‌فرماید:

«هر گاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهاالله منتزع شود اساس این نظم متزلزل …»

(بیشتر…)

ادامه خواندنانفصال سلسله‌ی ولایت امر دیانت بهائی گناه نابخشودنی