بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

سرمست باده میثاق

232-1

جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق که پیش‌تر مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ی بسیار خواندنی «سرمست باده میثاق» را برای این وبگاه ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به مطالعه‌ی آن فرا می‌خوانیم:


«سرمست باده میثاق»

جناب چارلز میسن ریمی از ایادیان امرالله بودند که به دستور حضرت ولیّ امرالله در سال ۱۹۵۰ به طور دائمی در حیفا اقامت گزیدند. شوقی ربّانی در زمان حیات خود ایشان را به ریاست هیأت بین‌المللی بهائی (بیت العدل جنینی) منصوب کردند تا این هیأت بعد از طیّ مراحل خود از حالت جنینی خارج شده و به بیت العدل جهانی تبدیل شود. این اقدام شوقی ربّانی مقدمه‌ای بود برای معرفی جناب میسن ریمی به عنوان ولیّ امر ثانیّ دیانت بهایی و تدبیری بود برای معرفی غیر مستقیم ایشان به ریاست بیت العدل اعظم الاهی که می‌بایست در مستقبل ایّام استقرار یابد.

در مکتوبات حضرت شوقی افندی عبارات فراوانی در عظمت و جایگاه جناب میسن ریمی موجود است؛ هم‌چنین در بیانات حضرت عبدالبهاء نیز به مقام شامخ ایشان اشاره شده است.

در نامه‌ای که هیکل اطهر در پاسخ به جناب میسن ریمی نگاشته‌اند٬ ایشان را جوان نورانی و عزیز روحانی خود خطاب می‌کنند و دستور می‌دهند که جميع را از باده ميثاق سرمست کند. احبّای عزیز را به زیارت این نامه که در ذیل عیناً نقل می‌شود دعوت می‌نمایم.

(بیشتر…)

ادامه خواندنسرمست باده میثاق

پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

Hands of The Cause  Zikrullah Khadem (left)

جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌‌های جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقاله‌ی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقاله‌ی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» و نیز مقاله‌ی «بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است» در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ای بسیار خواندنی با عنوان «پيوند تاریخی اياديان با ناقضين» را همراه با ترجمه‌ی انگلیسی آن برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی خواندنی ایشان فرا می‌خوانیم؛ ضمناً نسخه‌ی مناسب چاپ این مقاله و ترجمه‌ی انگلیسی آن با فرمت PDF برای دانلود و جهت اطّلاع دوستان و همراهان عزیز عهد و میثاق تقديم می‌گردد:


پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

pdf-dl-Ahdvamisagh

A Historical Coalition between the Hands of the Cause and the Covenant-Breakers

pdf-dl-Ahdvamisagh

«پيوند تاریخی اياديان با ناقضين»

دوستان گرامی؛

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آیه‌ی ۲۵۵ تنظیم و نگهداری وصیّت‌نامه را بر همه‌ی احبّاء واجب فرمودند و خود نیز در زمان حیات، اقدام به نوشتن وصیّت‌نامه و تعیین جانشین فرمودند تا جامعه‌ی بهائی پس از ایشان با مشکل روبرو نگردند.

حضرت عبدالبهاء نیز در زمان حیات وصیّت‌نامه نوشتند و رساله‌ی الواح وصایا را که حاوی توصیه‌ها و تذکّرات مهم ایشان بود از خود به یادگار گذاشتند.

اگر یک فرد بهائی از دنیا برود و از خود وصیّتی باقی نگذاشته باشد، بایستی اموال و دارایی‌های او بر طبق احکام کتاب مستطاب اقدس بین هفت گروه یعنی فرزندان، همسر، پدر، مادر، برادر، خواهر و معلّم تقسیم گردد.

بر همین اساس اگر هر یک از طبقات هفت‌گانه‌ی فوق در قید حیات نباشد، حقّ السهم او به بیت العدل تعلّق می‌گیرد؛ هم‌چنین بر طبق آموزه‌های بهائی، افراد غیربهائی و غیرمؤمن و ناقضین و افرادی که از دیانت بهائی طرد و یا اخراج شده‌اند از دریافت ارث محروم هستند.

دوستان عزیز، اشتباه نکنید! نمی‌خواهم در این‌جا درس احکام بدهم؛ بلکه می‌خواهم توجّه شما را به یک واقعه‌ی تاریخی و مهم در دیانت بهائی جلب نمایم.

همان‌طور که می‌دانید حضرت شوقی ربانی در تابستان سال ۱۹۵۷ در سفری که به لندن به منظور خرید و تکمیل وسایل و اثاثیّه‌ی دارالآثار داشتند، به‌طور غیرمنتظره و در شرایط اعجاب‌آوری بیمار شده و جان به جان‌آفرین تسلیم فرمودند.

متأسفانه بعد از صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی، نزاع و کشمکش بر سر جانشینی و اموال و مایملک باقیمانده از ایشان آغاز شد.

به طور طبیعی باید اموال و مایملک شوقی افندی که متعلّق به دیانت بهائی بود، به جانشین ایشان و بالاترین شخصيّت جامعه بهائی در آن زمان، یعنی رئیس شورای بین المللی بهائی (بیت العدل جنینی)، جناب میسن ریمی می‌رسید؛ ولی ایادیان امر به این بهانه که از حضرت شوقی ربّانی وصيّت‌نامه‌ای باقی نمانده و برای ایشان جانشینی متصوّر نیست، بدون بررسی قرائن و مکتوبات پیشین ایشان، باب استمرار ولایت امر را مسدود اعلام نمودند و امر قطعی تعیین جانشین در دیانت بهائی را بداء شده تفسیر کردند.

با خودداری از پذیرش جانشینی جناب ریمی و اعلام انسداد باب ولایت، لازم بود که اموال و مایملک باقیمانده از شوقی ربّانی بر طبق دستور کتاب اقدس بین هفت گروه یاد شده و اعضای خانواده‌ی ایشان تقسیم گردد؛ ولی به دلایل مختلف از جمله عدم حضور اکثريّت ورّاث، این تقسیم‌بندی رعایت نشد؛ زیرا والدین شوقی ربّانی در قید حیات نبودند، برادران و خواهران آن حضرت نیز به دلیل نقض عهد از سوی ایشان طرد شده بودند، از حضرت شوقی افندی فرزندی نیز به یادگار نمانده بود و کسی نیز نمی‌توانست ادّعای معلّمی آن حضرت را داشته باشد.

بنابراین به طورطبیعی حدود ۲۰ درصد از اموال و دارایی‌های آن حضرت به تنها وارث باقیمانده، یعنی همسر ایشان «روحیه ماکسول» می‌رسید و مابقی دارایی به‌دلیل نبود ورّاث و عدم تأسیس بیت العدل، می‌‌بایست به بالاترین مقام حاضر در آن زمان، یعنی وليّ امر ثانی و رئیس شورای بین‌المللی بهائی و رئیس بیت‌العدل جنینی، یعنی جناب میسن ریمی تقدیم می‌شد.

برخی از ایادیان ایرانی‌تبار از جمله ذکرالله خادم، شعاع الله علائی، علی محمّد ورقا، رحمت الله مهاجر و حسن موقّر بالیوزی با همکاری جان فرابی و افرادی چون تیمسار عطاءالله مقربی، حبیب ثابت، منوچهر قائم‌مقامی و … برای تملک ماترک شوقی ربّانی و خارج نمودن آن از دست شورای بین‌المللی بهائی، چاره را در آن دیدند که به سراغ خواهران و برادران مطرود حضرت ولیّ امرالله رفته و با آنان بر سر دارایی‌های شوقی ربّانی به معامله بنشینند!

(بیشتر…)

ادامه خواندنپيوند تاریخی اياديان با ناقضين

نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی


جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را ارسال نموده‌اند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به ارسال مقالات و یادداشت‌های خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا می‌خوانیم و به مطالعه‌ی این مقاله‌ی خواندنی دعوت می‌کنیم:


نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

اخیراً به دو خاطره‌ی جالب از ایادی امرالله جناب لروی آیوآس در مورد حضرت شوقی ربّانی برخوردم که  بسیار درس‌آموز بودند. اوّلین داستان مربوط به ملاقات یکی از احبّای ساکن کانادا با هیکل مبارک است:

«. . . زائری از کانادا آمده بود که عضو محفل ملّی بود. او مشغول صحبت با حضرت ولیّ امرالله درباره ترجمه آثار و کتب بهائی به زبان اسکیمویی بود. می‌دانید که در شمال کانادا تعداد زیادی اسکیمو زندگی می‌کنند و در آن‌جا همیشه برف و یخ حاکم است. آن‌ها هرگز، مثل شما که این‌جا آفتاب دارید، از آفتاب گرم بهره‌مند نیستند. آن‌ها هرگز گل‌های زیبا ندارند و هیچ‌گاه پرندگان زیبایی را که شما دارید ندارند؛ بنابر این از حضرت ولیّ امرالله اجازه خواست در هنگام ترجمه به اسکیمویی از اسامی‌ و عناوینی که برای اسکیموها آشنا است استفاده کند. او گفت که مثلاً حضرت بهاءالله در آثار مبارکه از بلبل و گل سرخ صحبت می‌کنند و اسکیموها اصلاً نمی‌دانند بلبل چیست و معنای گل سرخ را هم نمی‌فهمند؛ بنابر این، آیا می‌توانیم مثلاً کلمه پنگوئن را به کار ببریم یا گل‌های یخ را که در بعضی از اراضی شمالی می‌روید استفاده کنیم؟

حضرت ولیّ امرالله فرمودند که هنگام ترجمه هر اثری درباره‌ی امر مبارک که توسط مظاهر ظهور و حضرت عبدالبهاء نوشته نشده باشد این اجازه را دارید و می‌توانید تغییر داده توضیحات دیگری را که می‌خواهید به کار ببرید؛ امّا هنگام ترجمه‌ی کلام حضرت بهاءالله یا حضرت عبدالبهاء باید هر آن‌چه که هست عیناً ترجمه شود، هیچ چیز را نباید تغییر دهید و باید « بلبل» و «گل سرخ» را برای اسکیموها ترجمه کنید.

شب بعد هنگامی که حضرت ولیّ امرالله با او خداحافظی می‌کردند دست در جیب کردند و یک شیشه عطر گل سرخ، که در واقع روغن غلیظ گل سرخ بود، بیرون آوردند ـ بهترین و خوش‌بوترین عطر گل سرخی بود که یافت می‌شد ـ و فرمودند: «این عطر گل سرخ را به شما می‌دهم که وقتی به کانادا مراجعت می‌کنید از طرف من یاران را با آن مسح کنید و محبّت مرا به آن‌ها برسانید». بعد، یکی دو دقیقه که گذشت، دست در جیب کرده شیشه دیگری عطر گل سرخ بیرون آوردند و فرمودند: «این هم برای احبّای اسکیمو است. هر زمان که اسکیمویی را تبلیغ کردید و به ظلّ امر مبارک در آوردید، او را با این عطر گل سرخ مسح کنید و محبّت مرا به او ابلاغ نمایید، به این ترتیب آن‌ها با گل سرخ ایران آشنا خواهند شد

این داستان نشان‌گر آنست که ما اجازه نداریم نصوص بهائی را با سلیقه و خواست خود تفسیر کنیم و یا در ترجمه به گونه‌ای تغییر دهیم که خوشایند شنونده باشد.

دومین خاطره٬ داستان هدیه‌ی حضرت شوقی به خانم ترو است. خانم ترو از احبّای آمریکا و از خادمین مشرق الاذکار و یکی از ارکان قویم امر الله و نیز از جمله ایادی امر الله بوده‌اند. زمانی که ایشان برای زیارت به ارض اقدس آمده بودند،

(بیشتر…)

ادامه خواندننکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است


جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌‌های جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقاله‌ی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقاله‌ی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی و در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»، مقاله جوابیّه‌ای جدید‌ و در پاسخ به اشاره‌ی این مقاله به اعتقاد بهائیان ارتدکس برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی خواندنی ایشان فرا می‌خوانیم:


بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است

پاسخی به مقاله‌ی «گفتگو در قطار کایسری» منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»

به تازگی در بلاگ «کمند دوست» مقاله‌ای تحت عنوان «گفتگو در قطار کایسری» درج گردیده است که در بخشی از آن، به بررسی چگونگی عصمت بیت‌العدل و آرای مختلف در مورد آن، پرداخته شده است؛ از آن‌جا که در قسمتی از مقاله‌ی یاد شده، اشاره‌ای به نظرات بهائیان ارتدکس گردیده است و از ایشان به‌عنوان ناقضین دیانت بهائی یادکرده و قول آنان در مورد عصمت بیت‌العدل را نادرست قلمداد نموده است، لازم است پاسخی ولو کوتاه به ادّعای مطرح شده داده شود.

به طور ساده، «ناقض» به کسی گفته می‌شود که برخلاف پیام‌های الاهی و اصول دیانت بهائی عمل کرده و عملاً در مقابل فرامین هیاکل مقدّسه‌ی بهائی ایستاده و به مخالفت صریح یا ضمنی با نظرات آنان بپردازد.

با این تعریف، مؤسّسه‌ای که در حال حاضر به غلط و بدون استحقاق و برخلاف نصوص قطعی تشکیل شده است و خود را «بیت‌ العدل اعظم» نامیده است، مصداق بارز نقض و فاقد هرگونه مشروعیّت قانونی می‌باشد؛ زیرا بر اساس نصوص مبارکه، باید مقام شامخ ولی امر، ریاست عالیّه‌ی مؤسّسه ولایت امرالله و بیت‌العدل اعظم الاهی را تواماً به عهده داشته باشد:

«مرکز اعظم و مرجع مقدّسی که عالم انسانی و جمیع تشکیلات بشری در ظلّ آن می‌باشد، مقام مقدّس ولایت امرالله است که طبق نصوص الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، حافظ و حامی دین و مروّج شریعت و مبیّن آیات است و حائز مقام ریاست عالی و دائمی بیت العدل اعظم نیز می‌باشد، ایادی امرالله و مجمع ایادی و کلیّه‌ی نفوس بهائی از هر رتبه و مقام، و کلیّه‌ی اعضای بیوت عدل (محافل ملّی و محلّی) و اعضای بیت العدل اعظم، جمیعاً در ظلّ او و مطیع و منقاد حکمش می‌باشند؛ منتهی امور اداری و اجتماعی و صدور قوانین و احکام عمومیّه مقتضیّه در موارد غیر منصوصه از وظائف مخصوصه‌ی بیت‌العدل اعظم است و این دو مرکز سیاست و روحانیّت تواماً و متفقاً عالم انسانی را مشمول مواهب عظیمه‌ی صلح عمومی و وحدت بشری خواهند نمود و هیچ‌وقت و به هیچ‌قسم بین این دو مرکز اختلافی حاصل نخواهد شد؛ زیرا اختیارات و وظائف مقدّسه‌ی هر یک جداگانه محرز و معلوم است و به‌علاوه به‌واسطه‌ی ریاست عالیّه و دائمی ولی امرالله در بیت‌العدل اعظم، نقطه‌ی وحدت و اتصالی بین این دو قوّه‌ی عظیمه مقرّر و مقدّر گشته است.»

(نظر اجمالی در دیانت بهائی، چاپ ۱۰۷ بدیع، صفحات ۶۵ و ۶۶)

(بیشتر…)

ادامه خواندنبیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است

یادداشت جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امرالله

Nosrat'u'llah Bahremand--2

جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امرالله، وبگاه عهد و میثاق را با ارسال یادداشتی مورد اظهار لطف خویش قرار داده‌اند که همراهان عزیز عهد و میثاق و یاران گرامی را به مطالعه‌ و تأمّل و تعمّق در آن فرا می‌خوانیم:


نسخه‌ی آماده چاپ متن یادداشت را با کلیک بر روی آیکون‌ ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

دوستان ارجمند؛

ما خود را بهائیان حقیقی می‌نامیم، زیرا از صمیم قلب ایمان و اعتقاد داریم که آن‌چه حضرت بهاءالله مظهر ظهور کلّی الهی و حضرت عبدالبهاء مرکز میثاق فرموده‌اند، عین حقیقت می‌باشد و نهایتاً عالم انسانی چاره‌ای جز اطاعت و اجرای تعالیم ایشان و نظم اداری امرالله که هسته‌ی مرکزی نظم بدیع الهی است ندارد.
ما معتقدیم که حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا که مؤیّد و متمّم و ملازم کتاب اقدس است، اصول کلّی و عناصر اساسی جامعه بهائی را به نحوی بیان فرموده‌اند که انکار آن ممکن نیست:

«مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیّت است، زنهار که نفسی در ادراک کیفیّتش به خطا رود و یا از اهمیّتش بکاهد یا مقصدش را دگرگون جلوه دهد. صخره‌ای که این نظم اداری بر آن استوار است مشیّت ثابته الهیّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است.»

(دور بهائی، صفحه ۹۵)

مرکزی که مبیّن کتاب است

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:
«اگر حصن حصین امرالله به قوّه‌ی‌ میثاق محفوظ نماند در یک روز در بهائیان هزار مذهب پیدا شود؛ چنان‌چه در دورهای سابق حاصل شد؛ ولی در اين دور مبارک محض صيانت امر الله که تفریق در بین حزب الله نشود، جمال مبارک روحی له الفداء به اثر قلم اعلی عهد و پيمان گرفت و مرکزی معيّن فرمود که مبيّن کتاب است و رافع اختلاف آن‌چه او بنگارد و بگوید مطابق واقع و در صون حمایت جمال مبارک از خطا محفوظ. مقصد از اين عهد و ميثاق رفع اختلاف از آفاق است.

(منتخبات مکاتیب، جلد چهارم، صفحه ۱۶۵)

قسمت اوّل این بیان حضرت عبدالبهاء را بهائیان به دفعات در نوشته‌های کارگزاران مؤسّسه‌ای که به غلط و بدون استحقاق خود را بیت‌العدل اعظم می‌نامد مشاهده نموده‌اند در حالی که مأخذ آن‌را به درستی برای خوانندگان مشخّص نمی‌نمایند. آنان معنی عهد و میثاق را تحریف نموده و نمی‌خواهند که افراد به معنی حقیقی آن، یعنی آن‌طور که حضرت عبدالبهاء و شوقی افندی بیان فرموده‌اند پی‌برند.»
در بیان حضرت عبدالبهاء عهد و پیمان راجع به مرکزی است که مبيّن کتاب و رافع اختلاف است، مرکزی که در پایان الواح مبارک وصایا می‌فرمایند:
«نفسی را حقّ رائی و اعتقاد مخصوصی نه، باید كلّ اقتباس از مركز امر و بیت عدل نمایند.»

مرکزی که رکن اوّل و اعظم است:
«این نظم بدیع از انظمه‌ی باطله‌‌ی سقیمه‌ی عالم ممتاز، در تاریخ ادیان فرید و بي‌مثیل و سابقه‌ی بنیادش بر دو ركن ركین استوار، ركن اوّل و اعظم ركن ولايت الهيّه كه مصدر تبيین است و ركن ثانی بیت عدل اعظم الهی كه مرجع تشریع است؛ هم‌چنان‌كه در این نظم الهی تفكیك بین احكام شارع امر و مبادی اساسیّه‌اش كه مركز عهد و میثاقش تبیین نموده ممكن نه، انفصال ركنين نظم بديع نيز از يكديگر ممتنع و محال.»

(توقیعات مباركه ۱۹۴۵-۱۹۵۲، صفحه ۱۲۷)

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امرالله

پرواز با یک بال!!


خانم «نازنین میثاقیان» از همراهان گرامی عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌ی «کلید حلّ اختلاف» از ایشان در این وبگاه منتشر شده بود، مقاله‌ی جدید خود با عنوان «پرواز با یک بال» را ارسال نموده‌اند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به ارسال مقالات و یادداشت‌های خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا می‌خوانیم و به مطالعه‌ی این مقاله‌ی خواندنی دعوت می‌کنیم:


پرواز با یک بال!!

گاهی اوقات بعضی مسائل آن قدر روشن و واضح است که انکار آن فقط باعث شگفتی دیگران می‌‌شود؛ امّا همین مسائل وقتی به روزمرگی و مرور زمان دچار می‌گردد، آن‌گاه کم کم در عین روشنی برای عموم افراد رنگ می‌بازد؛ حتّی خورشید هم که باشد در طول زمان فراموش می‌کنیم که تمام انرژی و حیات بشر از آن است و ماه‌ها می‌گذرد و یک بار به آن نگاه نمی‌اندازیم.

این کلام ولیّ امرالله هم مصداق همین مسأله است؛ شوقی ربّانی در توقیع منیع  ۱۰۵ بدیع در صفحه‌ی ۲۱ می‌فرماید:

«این نظم بدیع … بنیادش بر دو رکن رکین استوار، رکن اوّل و اعظم رکن ولایت الاهیّه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الاهی که مرجع تشریع است؛ هم‌چنان‌که در این نظم الاهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیّه‌اش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه، انفصال رکنین نظم بدیع نیز ازیکدیگر ممتنع و محال.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرواز با یک بال!!