بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

remey-1

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

چارلز میسن ریمی (تولّد: ۱۵ می ۱۸۷۴ ، صعود: ۴ فوریه ۱۹۷۴)

دومین ولی امر آیین بهائی

  1. تاریخچه اوّلیّه

چارلز میسن ریمی در 15 می سال 1874 در بورلینگتون، ایوا، متولد شد. میسن بزرگترین فرزند دریادار جورج کولیه ریمی[1] و مری ژوزفین میسن ریمی[2] بود. مادر میسن، دختر اولین رئیس دادگستری ایوا  به نام چالز میسن بوده است[3]. پدر و مادر میسن او را در کلیسای انگلیکن ها پرورش دادند. میسن ریمی رشته معماری را در دانشگاه کرنل (1893 تا 1896) و مدرسه هنرهای زیبا ( 1896 تا 1903 ) خواند. در این دانشگاه وی برای اولین بار با آیین بهایی آشنا شد. میسن در 17 جولای 1931 با گرترود هایم کلم ازدواج کرد.5 همسر وی در 5 اوت 1932 در واشنگتن درگذشت.

ریمی در سپتامبر 1899 بر اثر مذاکره با فوب هرست و خانواده ماکسول و جورج ابراهیم خیرالله که برای رفتن به عکا وارد پاريس شده بودند به دیانت بهایی ایمان آورد و اولین بهایی قاره اروپا گردید . ریمی تعالیم بهائی را از مي آليس بالز آموخت و در تاریخ 31/12/1899 رسما خود را به عنوان یک بهائی معرفی نمود و به زودی به حضرت عبدالبها و خانواده ایشان نزدیک شد و مورد علاقه و احترام ایشان قرار گرفت . در 31 ژانویه 1902 چالز به دستور حضرت عبدالبها به همراه چند نفر از بهائیان امریکا برای تبلیغ به بالتيمور رفت ، او در سال 1905 اولین مقاله ی خود را درباره دیانت بهایی منتشر کرد .

  1. خدمات میسن ریمی به جامعه بهایی

ریمی اولین کسی بود که در سال 1907 پیشنهاد ساختن معابد بهائی را در سطح قاره‌ای مطرح نمود .

چارلز در 25 آوریل 1908 برای دیدار با احبا با کشتی از نیویورک عازم انگلیس و آلمان شد . و سپس در عکا با حضرت عبدالبها  دیدار و گفتگو نمود. او سپس برای بازدید از مشرق الاذکار عشق آباد به روسیه رفت و از آنجا برای ملاقات با احبای مهد روحانی دیانت بهائی به ایران مسافرت نمود .

از جمله سفرهای دیگر جناب ریمی كه در سال 1910 صورت گرفت سفر به هندوستان و سخنرانی در جاهای مختلف آن کشور بود .

ریمی از هند به عکا آمد و گزارش سفر خود را به حضرت عبدالبها داد – حضرت عبدالبها بعد از شنیدن گزارش میسن ریمی مقررفرمودند تا به مردم هند توجه بیشتری گردد و تبلیغ و تشویق هندیان در دستور کار احبا قرارگيرد.

رابرت استاكمن نویسنده کتاب دیانت بهائی در امریکا از چارلز میسن ریمی به عنوان یک از فعالترین و با معلومات ترین بهائیان امریکا یاد می کند . کسی که در یک گردش یکساله برای تبلیغ دیانت بهائی و منافع امر به دور دنیا سفر نمود [4]. ریمی انسانی فداکار و مشتاق و مشتعل بود ، به حضرت عبدالبها عشق می ورزید . او اولین حقوق دریافتی خود را که 9 دلار بود به حضرت عبدالبها تقدیم کرد.[5] و در مسافرت های تبلیغی متعددی که به دستور حضرت عبدالبها به سراسر دنیا انجام داد حقوق و یا هزینه ای دریافت ننمود . او حتی برای چاپ کتب و مقالات تبلیغی خود نيز هزینه ای دريافت نمي كرد.[6]

میسن ریمی معمار و طراح بزرگی بود ، او به دستور حضرت عبدالبها طرحی برای مشرق الاذکار کرمل در حیفا تهیه نمود و آنرا به تأیید شوقی ربانی رسانید ، همچنین چارلز به دستور شوقی ربانی مشرق الاذکار اوگاندا واقع در افريقا و مشرق الاذکار سیدنی در استرالیا و مشرق الاذکار  تهران را نیز طراحی نمود . او در زمان عبدالبها مسئول پروژه ساخت مشرق الاذکار ویلیت امریکا بود که در سال 1925 میلادی ساخته شد ، او همچنین طراح مرکز دارالاثار بین المللی است که در کوه کرمل ساخته شده است . حضرت عبدالبها در یکی از الواح خود که در مجله نجم باختر به چاپ رسیده است با جملاتی با مضمون زیر از میسن ریمی قدردانی کرد :

«آقای ریمی فردی بسیار بی ریا و خالص است . او مانند آب ، شفاف و بدون ناخاصی است . با وجود این که وی برای سالیان درازی خدمت نموده است ، اما هیچگونه منظور شخصی در پشت خدماتش نبوده است . وی هیچ تعلقی به غیر از امرالله ندارد که این نشانه خلوص روح وی می باشد.» [7]

(بیشتر…)

ادامه خواندنزندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

مختصری از حیات پربرکت شوقی ربّانی

Shogi Rabbani (2)

با توجّه به درخواست‌های مکرّر همراهان عزیز عهد و میثاق برای ارائه‌ی زندگینامه‌ی کوتاه و مستند از ولات امر، بخش جدید «آشنایی با ولات امر بهائی» را در وبگاه عهد و میثاق می‌گشائیم و شما همراهان عزیز را به مطالعه‌ی اوّلین بخش از آن فرا می‌خوانیم.


مختصری از حیات پربرکت شوقی ربّانی

 

دوران کودکی و جوانی

تولّد مبارک حضرت شوقی افندی در ٢٧ ماه رمضان ١٣١٤ هجری قمری واقع شده است و اين تاريخ مطابق است با اوّل مارس ١٨٩٧ مسيحی؛ اين دو تاريخ در يکی از دفاتر يادداشت‌های ايّام طفوليّت حضرت شوقی افندی به‌خطّ مبارک خودشان مندرج است.

آن حضرت نوه‌ی ارشد حضرت عبدالبهاء مي‌باشند. مادرشان ورقه‌ی مبارکه ضيائيّه خانم و پدرشان جناب افنان ميرزا هادی شيرازی بودند. نام مبارک «شوقی» را حضرت عبدالبهاء عنايت فرمودند. ایشان علاقه وافری به شوقی ربّانی داشتند و به همین سبب همواره توصیه می‌فرمودند که به سبب احترام و عظمت منزلت، به ایشان شوقی افندی گفته شود.

شوقی ربّانی در کودکی در منزل تحصیل را شروع کردند و پس از مدّتی در مدرسه مسیحیان فرانسوی در حیفا تحصیل را ادامه دادند و سپس به مدرسه کاتولیک دیگری در بیروت رفتند. ایشان سال‌های آخر دبیرستان و اوایل دانشگاه را در کالج پروتستان سوریه که بعداً به‌عنوان دانشگاه آمریکایی بیروت نامیده شد، ادامه تحصیل دادند و مدرک خود را در سال ۱۹۱۸ کسب نمودند. ایشان سپس در کالج بالیول در آکسفورد انگلستان به تحصیل در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی پرداختند و در همان حال به تکمیل مهارت ترجمه خود می‌پرداختند.

دوران ولایت امر اللّه

پس از صعود حضرت عبدالبهاء، ایشان در سال ۱۹۲۱ به واسطه الواح وصایای آن حضرت به مقام ولایت امر الله رسیدند. نظمی که الواح وصایا بیان کرده است، نظمی یکتا در بین ادیان جهان است که حضرت مولی الوری به آن اشاره داشته‌اند.

در مدّت رهبری شوقی ربّانی بر آیین بهائی، آیین نازنین حضرت بهاء الله تبدیل به یک آیین جهانی شد. از آغاز انتصاب شوقی ربّانی تا صعود آن حضرت، شمار نفوس بهائی از صد هزار به چهارصد هزار رسید و کشورهایی که در آن آیین بهائی ورود کرده بودند، از ۳۵ کشور به ۲۵۰ کشور رسید.

شوقی ربّانی از سال‌های دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی شروع به سیستماتیک کردن نظم جهانی حضرت بهاء‌الله در مکان‌هایی که جوامع بهائی حضور داشتند، کردند. در تحت عنایات شوقی افندی محافل روحانی ملّی شکل گرفت و چندین هزار محفل محلّی تشکیل شد.

ایشان در دهه‌ی ۳۰ بر روی ترجمه‌ی آثار حضرت بهاءالله به انگلیسی کار کردند. در سال ۱۹۳۷ ایشان حرکتی نظام‌مند را آغاز کردند تا جمعیّت‌های بهائی را در سراسر جهان گسترش دهند. این برنامه در نقشه‌ی ده ساله از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ برنامه‌ریزی شده بود.

در اواخر دهه ۱۹۴۰ پس از استقلال اسرائیل، ایشان شروع به گسترش مرکز جهانی بهائی در حیفا کردند که شامل ساخت مقبره‌ی حضرت اعلی و ساخت دارالآثار می‌شد.

در دهه ۱۹۵۰ ایشان به تأسیس نهادهای اداری بهائی ادامه دادند، در سال ۱۹۵۱ شورای بین‌المللی بهائی را به ریاست جناب میسون ریمی ـ یکی از ۳۲ ایادیان امر در قید حیات که جایگاه ویژه‌ای در خدمت به امر داشتند ـ بنیان نهادند تا به عنوان نهادی که نهایتاً به بیت العدل جهانی منجر خواهد شد، عمل کند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنمختصری از حیات پربرکت شوقی ربّانی

پاسخ به نادیا(ها)


پس از انتشار مقاله‌ی «این ره که تو می‌روی…»، گویا حقایق تلخ و هشدارهای مطرح شده در این مقاله در موضوع کج‌روی‌های بیت‌العدل فعلی و بی‌توجّهی به مقام شامخ ولایت امر و ولیّ عزیز امر الله و فرمایش‌های ایشان، به مذاق عدّه‌ای از افرادی که از قضا مخاطب اصلی این هشدارها و اتمام حجّت‌ها بودند خوش نیامده است؛ لذا وبگاه عهد و میثاق را با پیام‌های متعدّد و بعضاً تند خویش نواخته‌اند!
از جمله دوستی به نام نادیا س. (نام خانوادگی ایشان نزد عهد و میثاق محفوظ است) با ارسال پیامی، عهد و میثاق را وابسته (!) و مطالب آن را در جهت تفرقه‌ی جامعه‌ی بهائی توصیف کرده‌اند!

از آن‌جا که از ابتدای فعالیّت این وبگاه، همواره با همراهان همیشگی عهد و میثاق صادق بوده‌ایم و جز خیرخواهی برای جامعه جهانی بهائی، هدف دیگری را سرلوحه‌ی خود قرار نداده‌ایم؛ شما عزیزان را بی‌هیچ واهمه‌ای به مطالعه‌ی این پیام ارسالی و پاسخ کوتاه عهد و میثاق به آن فرا می‌خوانیم.


پاسخ عهد و میثاق به نادیا


سركار خانم نادیا؛

از این كه بعضی از مطالب درج شده در وبگاه عهد و میثاق موردپسند شما واقع نشده است پوزش می‌طلبیم. برخلاف تصوّر شما،  بهائیان جهان سال‌هاست كه برحول محور تعالیم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبها و شوقی ربّانی در كمال وحدت و دوستی در كنار هم زندگی روحانی و مسالمت‌آمیزی داشته و دارند. این بیت العدل بدلی است كه با فرامین خشک و اداری و دافعه‌ای كه دارد، بین بهائیان جدائی انداخته است.

در جامعه بهائی، تا قبل از تشكیل بیت العدل فعلی و تا زمان حیات شوقی ربّانی اختلافی وجود نداشت و همه‌ی احبّا در جهت حفظ و تحكیم و گسترش جامعه بهائی فعالیت داشتند. با استقرار بیت العدل حیفا و قدرت گرفتن آن، همه‌ی مشكلات آغاز شد و جامعه بهائی به خودی و غیرخودی و به دوست و دشمن تقسیم شد. طردهای روحانی عجیب و غریب و غیرقانونی آغاز شد. مؤسّسه‌ی ولایت امر كه یكی از اركان مهم و اساسی جامعه بهائی بود، تعطیل گردید و با طرفداران و مدافعان آن مانند جذامی برخورد شد و سلام و كلام با آنان ممنوع و به عنوان ذنب لایغفر شناخته شد. افراد فرهیخته، مؤمن و باسابقه‌ی بهائی بدون ارتكاب جرمی و فقط به‌ دلیل تذكّر و انتقاد به بیت‌العدل از جامعه بهائی اخراج شدند. ولیّ امر ثانی دیانت بهائی و یار شفیق حضرت عبدالبهاء و شوقی ربّانی از جامعه بهائی اخراج شد و آنانی كه به خاطر خدمات و سوابق درخشان جناب میسن ریمی به او عشق می ورزیدند به عنوان ناقض عهد و میثاق و دشمن دیانت بهائی معرفی شدند و هرگونه ارتباط با آن‌ها ممنوع اعلام گردید.

خانم نادیا، شما از كدام وحدت صحبت به میان می‌آورید و بیت العدل بدلی و جعلی را محور آن می‌دانید؟! بیت‌العدل ساختگی بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز نتوانسته است بین هم كیشان خود كه همگی به طلعات مقدّسه ایمان دارند، وحدت ایجاد نماید چه برسد به وحدت بین سایر ادیان و گروه‌ها!

متأسفانه ما شاهد رفتارهای قرون وسطایی بیت العدل بدلی هستیم كه به بهانه‌ی حفظ وحدت، مخالفان خود را به اشدّ مجازات محكوم می‌نماید. آیا وحدت این است كه باید هرچه بیت العدل گفت حتّی اگر اشتباه باشد، پذیرفت و اعتراضی نكرد؟! آیا همه‌ی رهبران جهان چه ظالم و چه عادل دوست ندارند با انسان‌هایی مطیع و خاموش سر و كار داشته باشند؟! آیا در طول تاریخ انسان‌های بی‌شماری جان خود را به دلیل مخالفت با حاکمان و به اتهام برهم زدن وحدت، از دست نداده‌اند؟

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به نادیا(ها)

این ره كه تو می‌روی …

Notice


از دوست عزیز، جناب آقای «کوروش جمالی» مقاله‌ای بسیار خواندنی و تأمّل‌برانگیز واصل شده است که شما عزیزان و همراهان همیشگی عهد و میثاق را به مطالعه‌ و دقّت در مفاد آن فرا می‌خوانیم.


به مناسبتی شرح‌حال و عملكرد آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی را می‌خواندم تا قبل از آن، او را به‌عنوان موجودی خون‌خوار، بی‌ایمان، سنگدل و جانی می‌شناختم ولی برخلاف تصورم، هیتلر در ابتدای کار انسانی خداپرست، مردم‌دار، ملّی‌گرا و دارای افكاری بلند معرفی‌ شده بود.

او علاقه‌مند به هنر و موسیقی بود، شغل اوّلیّه‌اش كشیدن تابلوهای نقاشی بود، سیگار نمی‌کشید، اهل خوردن مشروبات الكلی نبود، گیاه‌خوار بود، از آزار و اذیّت حیوانات اندوهگین می‌شد، مسؤولیت‌پذیر و فداكار بود، دل‌بسته به مال دنیا نبود و پیش از مرگ همه‌ی اموال خود را بخشید. در سال ۱۹۲۸ از سوی نشریّه‌ی تایمز به‌عنوان مرد سال انتخاب شد و برای سه دوره نیز به‌عنوان مرد سال اروپا لقب گرفت!

نویسنده‌ی توانایی بود و كتاب او با عنوان «نبرد من» از مقدّس‌ترین کتاب‌های آلمان نازی بود. هیتلر به شهادت تاریخ، بزرگ‌ترین فرمانروای جهان‌گشای معاصر بود. در زمان فرمانروایی او آلمان شاهد نوآوری و اختراعات بسیاری بود كه از عصر و دوره‌ی خود جلوتر بود. او ادّعا داشت كه نظم جهانی را تغییر داده است. جهانیان او را می‌ستودند و آلمان‌ها او را می‌پرستیدند.

هیتلر معتقد بود جنبش نازی تا هزار سال پایدار خواهد بود و حكومت او جهان را خواهد گرفت. پیروانش او را می‌پرستیدند و سخنش را به گوش جان می‌شنیدند، هرچه او می‌گفت، تأیید می‌کردند و مخالفین و منتقدین او را، به جوخه‌های آتش می‌سپردند. او ابتدا تصمیمات خود را با مشورت كمیته‌ای هفت‌نفره به اجرا درمی‌آورد ولی بعد از تحكیم قدرت، این كمیته را نیز منحل كرد و خود تصمیم‌گیر نهایی شد. به‌این‌ترتیب، فقط یک‌صدا بود كه باید شنیده می‌شد و یک فرمان بود كه باید به اجرا درمی‌آمد، فقط یک كتاب بود كه باید مقدّس شمرده می‌شد و فقط یک نفر بود كه درست فكر می‌كرد و فرمان درست می‌داد؛ و آن‌هم كسی نبود جز هیتلر!

سرانجام این فرمانروای مصون از خطا بر اثر یک گزارش اشتباه كه هواشناسی آلمان داده بود و هوای بسیار سردی را برای روسیه پیش‌بینی نكرده بود، سربازانش در سرمای بسیار شدید و طاقت‌فرسای زمستان شوروی انرژی خود را از دست دادند و آلمان مجبور به پذیرش شكست شد.

راستی چرا فردی با این سوابق در مدّتی كوتاه تبدیل به موجودی جانی و خون‌خوار شد؟ فردی كه قوم یهود را دشمن اصلی بشریّت معرفی كرد و سودای حكومت برجهان را در سر پروراند و به آن‌چنان سرنوشت شومی گرفتار شد؟!

(بیشتر…)

ادامه خواندناین ره كه تو می‌روی …

پرسش‌های یک دوست و پاسخ‌های ما

Q&A-Ahdvamisagh

چندین ماه پس از انتشار مقاله‌ی «بیت العدل حیفا فاقد مشروعیّت قانونی است» در وبگاه عهد و میثاق، یكی از کاربران با ارسال نظر مفصّلی ذیل این مقاله، انتقادات و پرسش‌های متعدّدی را بر مقاله‌ی یاد شده وارد نمودند؛ ضمن تشكّر از این دوست گرامی، از آن‌جا که اطّلاع از مفاد این نظرات، انتقادات و پرسش‌ها و هم‌چنین پاسخ‌های اجمالی آن می‌تواند برای سایر همراهان عهد و میثاق مفید باشد؛ وبگاه عهد و میثاق بر آن شد که به جای انتشار نظر ایشان ذیل مقاله‌ی مذکور و در بخش نظرات کاربران، آن را همراه با پاسخی كوتاه به پرسش‌ها و انتقادات این دوست گرامی و به انضمام متن کامل نظر و پرسش‌های ارسالی ایشان، در یک یادداشت مستقل، به شما عزیزان و همراهان همیشگی وبگاه تقدیم نماید، پس با ما همراه باشید:


دوست عزیز؛

با تحیّت و احترام؛

با تشکّر از نظرات و پرسش‌های ارسالی شما به وبگاه عهد و میثاق، از این‌که جنابعالی دیانت بهائی را به‌عنوان آیین خود پذیرفته‌اید خوشحالیم، امید است با تحرّی حقیقت و مطالعه‌ و تعمّق در آثار و نصوص مقدّسه‌ی امری، با آموزه‌های دیانت بهائی بیشتر آشنا شوید.

قبل از پاسخ به پرسش‌های شما لازم می‌دانیم، مقدمه‌ای را خدمتتان عرض نماییم.

بر طبق نصوص و آموزه‌های بهائی، دیانت بهائی بر دو رکن اساسی، یعنی مؤسّسه‌ی ولایت امر و بیت العدل اعظم استوار است که هر یک وظایف خاصّ خود را به عهده دارند. شوقی ربّانی در کتاب دور بهائی می‌فرمایند:

«هر گاه ولایت امر از نظم بدیع حضرت بهاءالله منتزع شود، اساس این نظم متزلزل و الی الابد محروم از اصل توارثی می‌گردد … بدون این مؤسّسه، وحدت امرالله در خطر افتد و بنیانش متزلزل گردد و از منزلتش بکاهد و از واسطه‌ی فیضی که بر عواقب امور در طیّ دهور احاطه دارد بالمرّه بی‌نصیب ماند و هدایتی که جهت تعیین حدود و وظایف تقنینیّه منتخبین ضروری است، سلب شود و چنانچه بیت العدل اعظم که اساساً اهمّیّتش از ولایت امر کمتر نیست از آن منتزع گردد؛ نظم بدیع حضرت بهاءالله از جریان بازمانده و دیگر نمی‌تواند حدود و احکام غیر منصوصه تشریعی و اداره‌ی امرالله را که شارع اعظم متعمّداً در کتاب اقدس نازل نفرموده تکمیل نماید.»

(دور بهائی، ص ۷۷)

ملاحظه می‌فرمایید که بدون وجود مؤسّسه‌ی ولایت امرالله و ولیّ امر، بیت العدل به تنهایی قادر به ادامه‌ی کار وظیفه‌ی تقنینی (قانون‌گذاری) خود نخواهد بود. در حال حاضر بیت العدل فعلی ادّعا دارد که ولیّ امری در کار نیست و كلیّه‌ی اختیارات ولیّ امر به بیت العدل منتقل گردیده است. این حرف صحیح نیست و بیت العدل به‌دلیل عدم حضور ولیّ امر در آن از مشروعیّت لازم برخوردار نیست.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش‌های یک دوست و پاسخ‌های ما

سرمست باده میثاق

232-1

جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق که پیش‌تر مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ی بسیار خواندنی «سرمست باده میثاق» را برای این وبگاه ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به مطالعه‌ی آن فرا می‌خوانیم:


«سرمست باده میثاق»

جناب چارلز میسن ریمی از ایادیان امرالله بودند که به دستور حضرت ولیّ امرالله در سال ۱۹۵۰ به طور دائمی در حیفا اقامت گزیدند. شوقی ربّانی در زمان حیات خود ایشان را به ریاست هیأت بین‌المللی بهائی (بیت العدل جنینی) منصوب کردند تا این هیأت بعد از طیّ مراحل خود از حالت جنینی خارج شده و به بیت العدل جهانی تبدیل شود. این اقدام شوقی ربّانی مقدمه‌ای بود برای معرفی جناب میسن ریمی به عنوان ولیّ امر ثانیّ دیانت بهایی و تدبیری بود برای معرفی غیر مستقیم ایشان به ریاست بیت العدل اعظم الاهی که می‌بایست در مستقبل ایّام استقرار یابد.

در مکتوبات حضرت شوقی افندی عبارات فراوانی در عظمت و جایگاه جناب میسن ریمی موجود است؛ هم‌چنین در بیانات حضرت عبدالبهاء نیز به مقام شامخ ایشان اشاره شده است.

در نامه‌ای که هیکل اطهر در پاسخ به جناب میسن ریمی نگاشته‌اند٬ ایشان را جوان نورانی و عزیز روحانی خود خطاب می‌کنند و دستور می‌دهند که جميع را از باده ميثاق سرمست کند. احبّای عزیز را به زیارت این نامه که در ذیل عیناً نقل می‌شود دعوت می‌نمایم.

(بیشتر…)

ادامه خواندنسرمست باده میثاق

پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

Hands of The Cause  Zikrullah Khadem (left)

جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌‌های جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقاله‌ی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقاله‌ی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» و نیز مقاله‌ی «بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است» در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ای بسیار خواندنی با عنوان «پيوند تاریخی اياديان با ناقضين» را همراه با ترجمه‌ی انگلیسی آن برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی خواندنی ایشان فرا می‌خوانیم؛ ضمناً نسخه‌ی مناسب چاپ این مقاله و ترجمه‌ی انگلیسی آن با فرمت PDF برای دانلود و جهت اطّلاع دوستان و همراهان عزیز عهد و میثاق تقديم می‌گردد:


پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

pdf-dl-Ahdvamisagh

A Historical Coalition between the Hands of the Cause and the Covenant-Breakers

pdf-dl-Ahdvamisagh

«پيوند تاریخی اياديان با ناقضين»

دوستان گرامی؛

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آیه‌ی ۲۵۵ تنظیم و نگهداری وصیّت‌نامه را بر همه‌ی احبّاء واجب فرمودند و خود نیز در زمان حیات، اقدام به نوشتن وصیّت‌نامه و تعیین جانشین فرمودند تا جامعه‌ی بهائی پس از ایشان با مشکل روبرو نگردند.

حضرت عبدالبهاء نیز در زمان حیات وصیّت‌نامه نوشتند و رساله‌ی الواح وصایا را که حاوی توصیه‌ها و تذکّرات مهم ایشان بود از خود به یادگار گذاشتند.

اگر یک فرد بهائی از دنیا برود و از خود وصیّتی باقی نگذاشته باشد، بایستی اموال و دارایی‌های او بر طبق احکام کتاب مستطاب اقدس بین هفت گروه یعنی فرزندان، همسر، پدر، مادر، برادر، خواهر و معلّم تقسیم گردد.

بر همین اساس اگر هر یک از طبقات هفت‌گانه‌ی فوق در قید حیات نباشد، حقّ السهم او به بیت العدل تعلّق می‌گیرد؛ هم‌چنین بر طبق آموزه‌های بهائی، افراد غیربهائی و غیرمؤمن و ناقضین و افرادی که از دیانت بهائی طرد و یا اخراج شده‌اند از دریافت ارث محروم هستند.

دوستان عزیز، اشتباه نکنید! نمی‌خواهم در این‌جا درس احکام بدهم؛ بلکه می‌خواهم توجّه شما را به یک واقعه‌ی تاریخی و مهم در دیانت بهائی جلب نمایم.

همان‌طور که می‌دانید حضرت شوقی ربانی در تابستان سال ۱۹۵۷ در سفری که به لندن به منظور خرید و تکمیل وسایل و اثاثیّه‌ی دارالآثار داشتند، به‌طور غیرمنتظره و در شرایط اعجاب‌آوری بیمار شده و جان به جان‌آفرین تسلیم فرمودند.

متأسفانه بعد از صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی، نزاع و کشمکش بر سر جانشینی و اموال و مایملک باقیمانده از ایشان آغاز شد.

به طور طبیعی باید اموال و مایملک شوقی افندی که متعلّق به دیانت بهائی بود، به جانشین ایشان و بالاترین شخصيّت جامعه بهائی در آن زمان، یعنی رئیس شورای بین المللی بهائی (بیت العدل جنینی)، جناب میسن ریمی می‌رسید؛ ولی ایادیان امر به این بهانه که از حضرت شوقی ربّانی وصيّت‌نامه‌ای باقی نمانده و برای ایشان جانشینی متصوّر نیست، بدون بررسی قرائن و مکتوبات پیشین ایشان، باب استمرار ولایت امر را مسدود اعلام نمودند و امر قطعی تعیین جانشین در دیانت بهائی را بداء شده تفسیر کردند.

با خودداری از پذیرش جانشینی جناب ریمی و اعلام انسداد باب ولایت، لازم بود که اموال و مایملک باقیمانده از شوقی ربّانی بر طبق دستور کتاب اقدس بین هفت گروه یاد شده و اعضای خانواده‌ی ایشان تقسیم گردد؛ ولی به دلایل مختلف از جمله عدم حضور اکثريّت ورّاث، این تقسیم‌بندی رعایت نشد؛ زیرا والدین شوقی ربّانی در قید حیات نبودند، برادران و خواهران آن حضرت نیز به دلیل نقض عهد از سوی ایشان طرد شده بودند، از حضرت شوقی افندی فرزندی نیز به یادگار نمانده بود و کسی نیز نمی‌توانست ادّعای معلّمی آن حضرت را داشته باشد.

بنابراین به طورطبیعی حدود ۲۰ درصد از اموال و دارایی‌های آن حضرت به تنها وارث باقیمانده، یعنی همسر ایشان «روحیه ماکسول» می‌رسید و مابقی دارایی به‌دلیل نبود ورّاث و عدم تأسیس بیت العدل، می‌‌بایست به بالاترین مقام حاضر در آن زمان، یعنی وليّ امر ثانی و رئیس شورای بین‌المللی بهائی و رئیس بیت‌العدل جنینی، یعنی جناب میسن ریمی تقدیم می‌شد.

برخی از ایادیان ایرانی‌تبار از جمله ذکرالله خادم، شعاع الله علائی، علی محمّد ورقا، رحمت الله مهاجر و حسن موقّر بالیوزی با همکاری جان فرابی و افرادی چون تیمسار عطاءالله مقربی، حبیب ثابت، منوچهر قائم‌مقامی و … برای تملک ماترک شوقی ربّانی و خارج نمودن آن از دست شورای بین‌المللی بهائی، چاره را در آن دیدند که به سراغ خواهران و برادران مطرود حضرت ولیّ امرالله رفته و با آنان بر سر دارایی‌های شوقی ربّانی به معامله بنشینند!

(بیشتر…)

ادامه خواندنپيوند تاریخی اياديان با ناقضين

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دوازدهم (۱۹۲۱-۱۹۲۳)

۱۹۲۱: جناب چارلز میسن ریمی به ریاست لجنه نشریّه‌ی نجم باختر انتخاب شدند.

۲۱ مارس ۱۹۲۱: گزیده‌ی مقاله‌ی جناب میسن ریمی در نشریّه‌ی نجم باختر، شماره ۱۳، تحت عنوان «امر بهائی، نیاز دینی زمان»:

«در این ایّام، فرمول مذهبی قدیمی، خرافات، فرقه گرایی و تعصّبات دیگر نمی‌تواند وجدان بشریّت را آسوده نماید یا رضایت خاطر افراد طرفدار این نظامات فکری را جلب کند. بشریّت نیازمند قدرت روحانی و دانشی است که به‌وسیله‌ی آن به مقابله با مشکلات و شرایط عصر و زمان جدید برود و آن‌ها را حل نماید …»

۲۸ آوریل ۱۹۲۱: نشریّه امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۲، شماره ۳، ص ۵۸. گزیده‌ای از نامه‌ای از عبدالبهاء به چارلز میسون ریمی:

« … جناب میسن ریمی، آن شخص نورانی و مرد الاهی، مشغول به خدمت در آلمان و هلند می‌باشد. او لحظه‌ای به استراحت نپرداخت و نَفَسی نکشید، مگر آن‌که در صدد اعتلای سلطنت و حکومت الاهیّه بود

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دوازدهم (۱۹۲۱-۱۹۲۳)

نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی


جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را ارسال نموده‌اند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به ارسال مقالات و یادداشت‌های خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا می‌خوانیم و به مطالعه‌ی این مقاله‌ی خواندنی دعوت می‌کنیم:


نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

اخیراً به دو خاطره‌ی جالب از ایادی امرالله جناب لروی آیوآس در مورد حضرت شوقی ربّانی برخوردم که  بسیار درس‌آموز بودند. اوّلین داستان مربوط به ملاقات یکی از احبّای ساکن کانادا با هیکل مبارک است:

«. . . زائری از کانادا آمده بود که عضو محفل ملّی بود. او مشغول صحبت با حضرت ولیّ امرالله درباره ترجمه آثار و کتب بهائی به زبان اسکیمویی بود. می‌دانید که در شمال کانادا تعداد زیادی اسکیمو زندگی می‌کنند و در آن‌جا همیشه برف و یخ حاکم است. آن‌ها هرگز، مثل شما که این‌جا آفتاب دارید، از آفتاب گرم بهره‌مند نیستند. آن‌ها هرگز گل‌های زیبا ندارند و هیچ‌گاه پرندگان زیبایی را که شما دارید ندارند؛ بنابر این از حضرت ولیّ امرالله اجازه خواست در هنگام ترجمه به اسکیمویی از اسامی‌ و عناوینی که برای اسکیموها آشنا است استفاده کند. او گفت که مثلاً حضرت بهاءالله در آثار مبارکه از بلبل و گل سرخ صحبت می‌کنند و اسکیموها اصلاً نمی‌دانند بلبل چیست و معنای گل سرخ را هم نمی‌فهمند؛ بنابر این، آیا می‌توانیم مثلاً کلمه پنگوئن را به کار ببریم یا گل‌های یخ را که در بعضی از اراضی شمالی می‌روید استفاده کنیم؟

حضرت ولیّ امرالله فرمودند که هنگام ترجمه هر اثری درباره‌ی امر مبارک که توسط مظاهر ظهور و حضرت عبدالبهاء نوشته نشده باشد این اجازه را دارید و می‌توانید تغییر داده توضیحات دیگری را که می‌خواهید به کار ببرید؛ امّا هنگام ترجمه‌ی کلام حضرت بهاءالله یا حضرت عبدالبهاء باید هر آن‌چه که هست عیناً ترجمه شود، هیچ چیز را نباید تغییر دهید و باید « بلبل» و «گل سرخ» را برای اسکیموها ترجمه کنید.

شب بعد هنگامی که حضرت ولیّ امرالله با او خداحافظی می‌کردند دست در جیب کردند و یک شیشه عطر گل سرخ، که در واقع روغن غلیظ گل سرخ بود، بیرون آوردند ـ بهترین و خوش‌بوترین عطر گل سرخی بود که یافت می‌شد ـ و فرمودند: «این عطر گل سرخ را به شما می‌دهم که وقتی به کانادا مراجعت می‌کنید از طرف من یاران را با آن مسح کنید و محبّت مرا به آن‌ها برسانید». بعد، یکی دو دقیقه که گذشت، دست در جیب کرده شیشه دیگری عطر گل سرخ بیرون آوردند و فرمودند: «این هم برای احبّای اسکیمو است. هر زمان که اسکیمویی را تبلیغ کردید و به ظلّ امر مبارک در آوردید، او را با این عطر گل سرخ مسح کنید و محبّت مرا به او ابلاغ نمایید، به این ترتیب آن‌ها با گل سرخ ایران آشنا خواهند شد

این داستان نشان‌گر آنست که ما اجازه نداریم نصوص بهائی را با سلیقه و خواست خود تفسیر کنیم و یا در ترجمه به گونه‌ای تغییر دهیم که خوشایند شنونده باشد.

دومین خاطره٬ داستان هدیه‌ی حضرت شوقی به خانم ترو است. خانم ترو از احبّای آمریکا و از خادمین مشرق الاذکار و یکی از ارکان قویم امر الله و نیز از جمله ایادی امر الله بوده‌اند. زمانی که ایشان برای زیارت به ارض اقدس آمده بودند،

(بیشتر…)

ادامه خواندننکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش یازدهم (۱۹۲۰)

اوّل اوت ۱۹۲۰: در نشریّه‌ی امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۱، شماره ۸، ص ۱۲۲؛ لوحی از حضرت عبدالبهاء خطاب به جناب میسن ریمی به این مضمون منتشر شد:

«حضور جناب آقای میسن ریمی، واشنگتن دی. سی. علیه بهاء الله الابهی!

هو الله!

ای فرزند سلطنت الاهی! …خلاصه من بسیار از عملکرد و رفتار شما خرسندم. الحمدلله که شما از این محدودیّت‌ها و تصوّرات، آزاد و مبرّا هستید؛ هیچ هدفی جز نشر نفحات الله ندارید و هم‌چنان فعّال و خستگی‌ناپذیرید. شما روز و شب در تلاشید پرچم درخشان را برافرازید و طلوع نورانی همه مناطق را روشن نماید. از ملکوت ابهی تأییدات شما را خواستارم، زیرا بدون آن کوچک‌ترین امری انجام نمی‌پذیرد؛ چقدر این قضیّه مهم‌تر است!»

۲۰ اوت ۱۹۲۰: در نشریّه‌ی امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۱، شماره ۹، ص ۱۳۹؛ لوحی از حضرت عبدالبهاء به کورین ترو:

«الحمدلله که طرح مشرق الاذکار که توسط آقای بورژوا تهیّه شده بود به تأیید جناب ایشان رسید و توسط کانونشن انتخاب شد. بدون شک جناب ریمی، دارای اخلاص بالایی است. او هم‌چون آب شفاف و زلال و به دور از هرگونه ناخالصی است. او چندین سال است که مجدّانه تلاش و فعّالیت می‌کند، بدون آن‌که هیچ‌گونه انگیزه شخصی داشته باشد. او به هیچ چیز جز امر الاهی تعلّق و دلبستگی ندارد؛ این است روح استحکام ایمان و این است ویژگی صداقت».

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش یازدهم (۱۹۲۰)