چرا اینچنین شد؟!
چرا اینچنین شد؟!
دلنوشتهی یک هموطن بهائی
دوستان عزیز روحانی؛
حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه، شوقی ربانی را بهعنوان جانشین خود، مبین و ولی امر دیانت بهائی معرفی نمودند و اطاعت ایشان را بر همگان ضروری دانستند.
همچنین هیكل مبارك برای حفظ وحدت در جامعه به شوقی ربانی دستور فرمودند که جانشین خود را در زمان حیات تعیین نماید تا جامعهی بهایی پس ازایشان دچار اختلاف نگردد. عبارت حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا چنین است:
«ای احبّای الهی، ولیّ امر الله باید در زمان حیات خویش مَنْ هُوَ بَعدَه را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»
متأسفانه همان اتفاقی که حضرت عبدالبهاء از آن نگران بودند به وقوع پیوست و به دلیل وجود ابهام در جانشینی حضرت ولی امرالله، بین پیروان دیانت بهائی شکافی عمیق به وجود آمد و حاصل اینکه من و توی بهائی بهجای اینکه با هم متحد باشیم؛ و در جهت پیشرفت امر الهی بکوشیم، سالهاست که از هم دوریم و بدون اینکه ریشهی این اختلاف را جستجو کنیم با هم سر جنگ و نزاع داریم.
تو بیآنکه استدلالی داشته باشی من را ناقض عهد و میثاق حضرت عبدالبها میدانی و من نیز تو را به خاطر عدم توجه به توصیههای حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه مورد انتقاد قرار میدهم.
در این مختصر، من در پی اثبات حقانیت یکطرف و یا رد معتقدات طرف دیگر نیستم بلکه میخواهم منشاء اختلاف و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهم.
ابتدا توجه به این نكته مهم ضروری است: شوقی ربانی در بیانات مختلف خود، استحکام و بقای نظم جهانآرای دیانت بهائی را بر دو پایه و رکن اساسی یعنی بیت العدل و ولایت امر میدانند و این دو رکن را لازم و ملزوم یکدیگر شمردهاند و بدون وجود مؤسسه ولایت امر، وحدت جامعه را در خطر دانسته و جدائی بین مؤسسه ولایت امر و بیت العدل را موجب تزلزل بنیان امر الاهی معرفی فرمودهاند.(۱)
به بیان حضرت ولی امرالله مؤسسه ولایت امر میبایست همواره تداوم یابد و بدون حضور ولی امر، مصوبات بیت العدل از رسمیت و مشروعیت لازم برخوردار نخواهد بود.
(بیشتر…)