بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

نظم جهانی بهاءالله گسترش می‌یابد

نظم جهانی بهاءالله گسترش می‌یابد؛ جناب ژوئل برای مارانجلّا

همان‌طور که وعده کرده بودیم، در بخش معرّفی کتاب، با معرفی برخی از کتب مفید و خواندنی در موضوع عهد و میثاق و آثار ولات امر بهائی به‌عنوان آموزه‌های اساسی، همراه شما خواهیم بود.

دومین معرفی کتاب تقدیم به تمام عزیزان و همراهان همیشگی عهد و میثاق که با پیام‌های سراسر مهر و محبّت‌آمیز خود،
پیگیر محتوای جدید این بخش بودند.


الف) مشخّصات کتاب‌شناسی:

نام کتاب:

نظم جهانی بهاءالله گسترش می‌یابد

The World Order of Baháʼuʼlláh Continues to Unfold

نویسنده:

ولیّ امر سوم آیین بهائی٬ جناب ژوئل بِرای مارانجلّا

Joel Bray Marangella, The Third Guardian of the Baha’i Faith

انتشارات:

Baha’i scholars publishing trust, Washington D.C

ب) معرفی کتاب: (برگرفته از مقدمه کتاب)

مجموعه نامه‌ها و مقالات جناب «ژوئل بِرای مارانجلّا» به بهائیان جهان، از زمان انتخاب وی به ولایت امر توسط جناب میسن ریمی، دومین ولیّ امر آیین بهائی، به‌همراه دیگر متون و نصوص بهائی، شامل اعلان ولایت امر جناب میسن ریمی، به‌صورت یکپارچه در کتابی تحت عنوان «نظم جهانی بهاءالله گسترش می‌یابد» (The World Order of Baha’u’llah Continues to Unfold) منتشر شده است. این عنوان عامدانه انتخاب شده است تا مکمّل متن‌ و نصّ قبلی جامعه‌‌ی بهائی آمریکا باشد که توسط اوّلین ولیّ‌امر آیین بهائی، شوقی افندی، در کتابی با نام «نظم جهانی بهاءالله» (The World Order of Baha’u’llah) آمده است.

این مجموعه توقیعات بنیادین شوقی افندی، تأکیدی است بر منشأ الهی نظم اداری بهائی و بیانگر تداوم مسؤولیّت‌های خاصّ ولیّ امر در مورد تعلیم و هدایت بهائیان در دوره‌ی توسعه‌ی آیینی که سریعاً در حال رشد است. در راستای این خطّ‌مشی، جناب ژوئل برای مارانجلّا، در این مجموعه از نامه‌ها، مقالات و تفاسیر، به ارائه‌ی هدایت الاهی برای گمراهان و سرگشتگان، پیروان بی‌بصیرت آیین بهائی و کسانی پرداخته است که بعد از صعود شوقی افندی، اوّلین ولیّ امر محبوب بهائی، در سال ۱۹۵۷، از عهد و میثاق بهاءالله منحرف شدند و راه خود را در زمان حضور دومین ولیّ‌امر و در این عصر پر چالش در توسعه‌ی آیین بهائی گم‌ کرده‌اند. در شرح این چالش، ‌دومین ولی امر، نخستین نامه‌ی خود را به روحیّه خانم چنین می‌نگارند:

(بیشتر…)

ادامه خواندننظم جهانی بهاءالله گسترش می‌یابد

شرحی بر الواح وصایای عبدالبهاء

Commentary on the Will and testament

تماس‌های بسیار و درخواست‌های مکرّر شما همراهان عزیز و گرامی، در مورد معرفی کتب‌ اصلی و سودمند در موضوع عهد و میثاق، موجب شد تا بخش جدیدی تحت عنوان «معرفی کتاب» را در عهد و میثاق بگشاییم. 

در این بخش به معرفی برخی از کتب مفید و خواندنی در موضوع عهد و میثاق و آثار ولات امر بهائی به عنوان آموزه‌های اساسی می‌پردازیم. به امید آ‌ن‌که محتوای این بخش جدید مورد استفاده و استقبال همراهان همیشگی عهد و میثاق قرار گیرد.


شرحی بر الواح وصایای عبدالبهاء

نقش الواح وصایا در عهد بهاءالله

الف) مشخّصات کتاب‌شناسی:

نام کتاب:

شرحی بر الواح وصایای عبدالبهاء

نقش الواح وصایا در عهد بهاءالله

(این شرح نگاهی است روشنگرانه به متن و حوادث وقایع غم‌انگیز و تاریخی پیرامون این سند مقدّس، شامل الواح وصایای عبدالبهاء و خلاصه‌ای از توصیف آیین بهائی، نوشته شده توسط جناب ژول برای مارانجلّا)

 

Commentary on the Will and testament of ‘Abdu’lBaha

The Role of the Will and Testament in the Covenant of Baha’u’lla’h

 نویسنده:      

ولی امر سوم آیین بهائی٬ جناب ژوئل برای مارانجلّا

Joel Bray Marangella, The Third Guardian of the Baha’i Faith

انتشارات: 

PNBC of the Orthodox Baha’is of the United States, 2010

ب) معرفی کتاب:

این کتاب شرحی است معتبر بر بخشی مهم از نصوص مقدّسه آیین بهائی و شامل بررسی حوادث تاریخی غم‌باری است که برای نابودی اعتبار و معنای این سند مقدّس صورت گرفته است و شامل الواح وصایای عبدالبهاء، به‌همراه خلاصه‌ای از توصیف آیین بهائی است که توسط نویسنده نگاشته شده است.

عهد بهاءالله یا عهد اصغر اساساً ادامه‌ی عهد الاهی یا عهد اعظم است که هر دوی آن‌ها وعده‌ی هدایت الاهی به بشریّت است. تحقّق عهد اعظم در آیین‌های پیامبران مؤسّس ادیان بزرگ جهان و تحقّق عهد بهاءالله در الواح وصایای جانشین و فرزند ارشد وی ـ عبدالبهاء ـ مطرح می‌شود.

شرح درخشان جناب ژوئل برای مارانجلّا بر الواح وصایای عبدالبهاء خوانندگان را قادر می‌سازد تا به وضوح، عبارات مهمّ این متن مقدّس را که آماج بدفهمی، غفلت و تحریف عمدی واقع شده است دریابند. در پایان، جناب مارانجلّا ما را قادر می‌سازد که نشانه حقیقی خداوند را در دوران زندگی خود درک کنیم.  

(بیشتر…)

ادامه خواندنشرحی بر الواح وصایای عبدالبهاء

سرمست باده میثاق

232-1

جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق که پیش‌تر مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ی بسیار خواندنی «سرمست باده میثاق» را برای این وبگاه ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به مطالعه‌ی آن فرا می‌خوانیم:


«سرمست باده میثاق»

جناب چارلز میسن ریمی از ایادیان امرالله بودند که به دستور حضرت ولیّ امرالله در سال ۱۹۵۰ به طور دائمی در حیفا اقامت گزیدند. شوقی ربّانی در زمان حیات خود ایشان را به ریاست هیأت بین‌المللی بهائی (بیت العدل جنینی) منصوب کردند تا این هیأت بعد از طیّ مراحل خود از حالت جنینی خارج شده و به بیت العدل جهانی تبدیل شود. این اقدام شوقی ربّانی مقدمه‌ای بود برای معرفی جناب میسن ریمی به عنوان ولیّ امر ثانیّ دیانت بهایی و تدبیری بود برای معرفی غیر مستقیم ایشان به ریاست بیت العدل اعظم الاهی که می‌بایست در مستقبل ایّام استقرار یابد.

در مکتوبات حضرت شوقی افندی عبارات فراوانی در عظمت و جایگاه جناب میسن ریمی موجود است؛ هم‌چنین در بیانات حضرت عبدالبهاء نیز به مقام شامخ ایشان اشاره شده است.

در نامه‌ای که هیکل اطهر در پاسخ به جناب میسن ریمی نگاشته‌اند٬ ایشان را جوان نورانی و عزیز روحانی خود خطاب می‌کنند و دستور می‌دهند که جميع را از باده ميثاق سرمست کند. احبّای عزیز را به زیارت این نامه که در ذیل عیناً نقل می‌شود دعوت می‌نمایم.

(بیشتر…)

ادامه خواندنسرمست باده میثاق

پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

Hands of The Cause  Zikrullah Khadem (left)

جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌‌های جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقاله‌ی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقاله‌ی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» و نیز مقاله‌ی «بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است» در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی، مقاله‌ای بسیار خواندنی با عنوان «پيوند تاریخی اياديان با ناقضين» را همراه با ترجمه‌ی انگلیسی آن برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی خواندنی ایشان فرا می‌خوانیم؛ ضمناً نسخه‌ی مناسب چاپ این مقاله و ترجمه‌ی انگلیسی آن با فرمت PDF برای دانلود و جهت اطّلاع دوستان و همراهان عزیز عهد و میثاق تقديم می‌گردد:


پيوند تاریخی اياديان با ناقضين

pdf-dl-Ahdvamisagh

A Historical Coalition between the Hands of the Cause and the Covenant-Breakers

pdf-dl-Ahdvamisagh

«پيوند تاریخی اياديان با ناقضين»

دوستان گرامی؛

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آیه‌ی ۲۵۵ تنظیم و نگهداری وصیّت‌نامه را بر همه‌ی احبّاء واجب فرمودند و خود نیز در زمان حیات، اقدام به نوشتن وصیّت‌نامه و تعیین جانشین فرمودند تا جامعه‌ی بهائی پس از ایشان با مشکل روبرو نگردند.

حضرت عبدالبهاء نیز در زمان حیات وصیّت‌نامه نوشتند و رساله‌ی الواح وصایا را که حاوی توصیه‌ها و تذکّرات مهم ایشان بود از خود به یادگار گذاشتند.

اگر یک فرد بهائی از دنیا برود و از خود وصیّتی باقی نگذاشته باشد، بایستی اموال و دارایی‌های او بر طبق احکام کتاب مستطاب اقدس بین هفت گروه یعنی فرزندان، همسر، پدر، مادر، برادر، خواهر و معلّم تقسیم گردد.

بر همین اساس اگر هر یک از طبقات هفت‌گانه‌ی فوق در قید حیات نباشد، حقّ السهم او به بیت العدل تعلّق می‌گیرد؛ هم‌چنین بر طبق آموزه‌های بهائی، افراد غیربهائی و غیرمؤمن و ناقضین و افرادی که از دیانت بهائی طرد و یا اخراج شده‌اند از دریافت ارث محروم هستند.

دوستان عزیز، اشتباه نکنید! نمی‌خواهم در این‌جا درس احکام بدهم؛ بلکه می‌خواهم توجّه شما را به یک واقعه‌ی تاریخی و مهم در دیانت بهائی جلب نمایم.

همان‌طور که می‌دانید حضرت شوقی ربانی در تابستان سال ۱۹۵۷ در سفری که به لندن به منظور خرید و تکمیل وسایل و اثاثیّه‌ی دارالآثار داشتند، به‌طور غیرمنتظره و در شرایط اعجاب‌آوری بیمار شده و جان به جان‌آفرین تسلیم فرمودند.

متأسفانه بعد از صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی، نزاع و کشمکش بر سر جانشینی و اموال و مایملک باقیمانده از ایشان آغاز شد.

به طور طبیعی باید اموال و مایملک شوقی افندی که متعلّق به دیانت بهائی بود، به جانشین ایشان و بالاترین شخصيّت جامعه بهائی در آن زمان، یعنی رئیس شورای بین المللی بهائی (بیت العدل جنینی)، جناب میسن ریمی می‌رسید؛ ولی ایادیان امر به این بهانه که از حضرت شوقی ربّانی وصيّت‌نامه‌ای باقی نمانده و برای ایشان جانشینی متصوّر نیست، بدون بررسی قرائن و مکتوبات پیشین ایشان، باب استمرار ولایت امر را مسدود اعلام نمودند و امر قطعی تعیین جانشین در دیانت بهائی را بداء شده تفسیر کردند.

با خودداری از پذیرش جانشینی جناب ریمی و اعلام انسداد باب ولایت، لازم بود که اموال و مایملک باقیمانده از شوقی ربّانی بر طبق دستور کتاب اقدس بین هفت گروه یاد شده و اعضای خانواده‌ی ایشان تقسیم گردد؛ ولی به دلایل مختلف از جمله عدم حضور اکثريّت ورّاث، این تقسیم‌بندی رعایت نشد؛ زیرا والدین شوقی ربّانی در قید حیات نبودند، برادران و خواهران آن حضرت نیز به دلیل نقض عهد از سوی ایشان طرد شده بودند، از حضرت شوقی افندی فرزندی نیز به یادگار نمانده بود و کسی نیز نمی‌توانست ادّعای معلّمی آن حضرت را داشته باشد.

بنابراین به طورطبیعی حدود ۲۰ درصد از اموال و دارایی‌های آن حضرت به تنها وارث باقیمانده، یعنی همسر ایشان «روحیه ماکسول» می‌رسید و مابقی دارایی به‌دلیل نبود ورّاث و عدم تأسیس بیت العدل، می‌‌بایست به بالاترین مقام حاضر در آن زمان، یعنی وليّ امر ثانی و رئیس شورای بین‌المللی بهائی و رئیس بیت‌العدل جنینی، یعنی جناب میسن ریمی تقدیم می‌شد.

برخی از ایادیان ایرانی‌تبار از جمله ذکرالله خادم، شعاع الله علائی، علی محمّد ورقا، رحمت الله مهاجر و حسن موقّر بالیوزی با همکاری جان فرابی و افرادی چون تیمسار عطاءالله مقربی، حبیب ثابت، منوچهر قائم‌مقامی و … برای تملک ماترک شوقی ربّانی و خارج نمودن آن از دست شورای بین‌المللی بهائی، چاره را در آن دیدند که به سراغ خواهران و برادران مطرود حضرت ولیّ امرالله رفته و با آنان بر سر دارایی‌های شوقی ربّانی به معامله بنشینند!

(بیشتر…)

ادامه خواندنپيوند تاریخی اياديان با ناقضين

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دوازدهم (۱۹۲۱-۱۹۲۳)

۱۹۲۱: جناب چارلز میسن ریمی به ریاست لجنه نشریّه‌ی نجم باختر انتخاب شدند.

۲۱ مارس ۱۹۲۱: گزیده‌ی مقاله‌ی جناب میسن ریمی در نشریّه‌ی نجم باختر، شماره ۱۳، تحت عنوان «امر بهائی، نیاز دینی زمان»:

«در این ایّام، فرمول مذهبی قدیمی، خرافات، فرقه گرایی و تعصّبات دیگر نمی‌تواند وجدان بشریّت را آسوده نماید یا رضایت خاطر افراد طرفدار این نظامات فکری را جلب کند. بشریّت نیازمند قدرت روحانی و دانشی است که به‌وسیله‌ی آن به مقابله با مشکلات و شرایط عصر و زمان جدید برود و آن‌ها را حل نماید …»

۲۸ آوریل ۱۹۲۱: نشریّه امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۲، شماره ۳، ص ۵۸. گزیده‌ای از نامه‌ای از عبدالبهاء به چارلز میسون ریمی:

« … جناب میسن ریمی، آن شخص نورانی و مرد الاهی، مشغول به خدمت در آلمان و هلند می‌باشد. او لحظه‌ای به استراحت نپرداخت و نَفَسی نکشید، مگر آن‌که در صدد اعتلای سلطنت و حکومت الاهیّه بود

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دوازدهم (۱۹۲۱-۱۹۲۳)

نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی


جناب آقای «فرید» از همراهان گرامی عهد و میثاق مقاله‌ا‌ی با عنوان «نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی» را ارسال نموده‌اند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان ارجمند را به ارسال مقالات و یادداشت‌های خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا می‌خوانیم و به مطالعه‌ی این مقاله‌ی خواندنی دعوت می‌کنیم:


نکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

اخیراً به دو خاطره‌ی جالب از ایادی امرالله جناب لروی آیوآس در مورد حضرت شوقی ربّانی برخوردم که  بسیار درس‌آموز بودند. اوّلین داستان مربوط به ملاقات یکی از احبّای ساکن کانادا با هیکل مبارک است:

«. . . زائری از کانادا آمده بود که عضو محفل ملّی بود. او مشغول صحبت با حضرت ولیّ امرالله درباره ترجمه آثار و کتب بهائی به زبان اسکیمویی بود. می‌دانید که در شمال کانادا تعداد زیادی اسکیمو زندگی می‌کنند و در آن‌جا همیشه برف و یخ حاکم است. آن‌ها هرگز، مثل شما که این‌جا آفتاب دارید، از آفتاب گرم بهره‌مند نیستند. آن‌ها هرگز گل‌های زیبا ندارند و هیچ‌گاه پرندگان زیبایی را که شما دارید ندارند؛ بنابر این از حضرت ولیّ امرالله اجازه خواست در هنگام ترجمه به اسکیمویی از اسامی‌ و عناوینی که برای اسکیموها آشنا است استفاده کند. او گفت که مثلاً حضرت بهاءالله در آثار مبارکه از بلبل و گل سرخ صحبت می‌کنند و اسکیموها اصلاً نمی‌دانند بلبل چیست و معنای گل سرخ را هم نمی‌فهمند؛ بنابر این، آیا می‌توانیم مثلاً کلمه پنگوئن را به کار ببریم یا گل‌های یخ را که در بعضی از اراضی شمالی می‌روید استفاده کنیم؟

حضرت ولیّ امرالله فرمودند که هنگام ترجمه هر اثری درباره‌ی امر مبارک که توسط مظاهر ظهور و حضرت عبدالبهاء نوشته نشده باشد این اجازه را دارید و می‌توانید تغییر داده توضیحات دیگری را که می‌خواهید به کار ببرید؛ امّا هنگام ترجمه‌ی کلام حضرت بهاءالله یا حضرت عبدالبهاء باید هر آن‌چه که هست عیناً ترجمه شود، هیچ چیز را نباید تغییر دهید و باید « بلبل» و «گل سرخ» را برای اسکیموها ترجمه کنید.

شب بعد هنگامی که حضرت ولیّ امرالله با او خداحافظی می‌کردند دست در جیب کردند و یک شیشه عطر گل سرخ، که در واقع روغن غلیظ گل سرخ بود، بیرون آوردند ـ بهترین و خوش‌بوترین عطر گل سرخی بود که یافت می‌شد ـ و فرمودند: «این عطر گل سرخ را به شما می‌دهم که وقتی به کانادا مراجعت می‌کنید از طرف من یاران را با آن مسح کنید و محبّت مرا به آن‌ها برسانید». بعد، یکی دو دقیقه که گذشت، دست در جیب کرده شیشه دیگری عطر گل سرخ بیرون آوردند و فرمودند: «این هم برای احبّای اسکیمو است. هر زمان که اسکیمویی را تبلیغ کردید و به ظلّ امر مبارک در آوردید، او را با این عطر گل سرخ مسح کنید و محبّت مرا به او ابلاغ نمایید، به این ترتیب آن‌ها با گل سرخ ایران آشنا خواهند شد

این داستان نشان‌گر آنست که ما اجازه نداریم نصوص بهائی را با سلیقه و خواست خود تفسیر کنیم و یا در ترجمه به گونه‌ای تغییر دهیم که خوشایند شنونده باشد.

دومین خاطره٬ داستان هدیه‌ی حضرت شوقی به خانم ترو است. خانم ترو از احبّای آمریکا و از خادمین مشرق الاذکار و یکی از ارکان قویم امر الله و نیز از جمله ایادی امر الله بوده‌اند. زمانی که ایشان برای زیارت به ارض اقدس آمده بودند،

(بیشتر…)

ادامه خواندننکته‌سنجی‌های شوقی ربّانی

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش یازدهم (۱۹۲۰)

اوّل اوت ۱۹۲۰: در نشریّه‌ی امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۱، شماره ۸، ص ۱۲۲؛ لوحی از حضرت عبدالبهاء خطاب به جناب میسن ریمی به این مضمون منتشر شد:

«حضور جناب آقای میسن ریمی، واشنگتن دی. سی. علیه بهاء الله الابهی!

هو الله!

ای فرزند سلطنت الاهی! …خلاصه من بسیار از عملکرد و رفتار شما خرسندم. الحمدلله که شما از این محدودیّت‌ها و تصوّرات، آزاد و مبرّا هستید؛ هیچ هدفی جز نشر نفحات الله ندارید و هم‌چنان فعّال و خستگی‌ناپذیرید. شما روز و شب در تلاشید پرچم درخشان را برافرازید و طلوع نورانی همه مناطق را روشن نماید. از ملکوت ابهی تأییدات شما را خواستارم، زیرا بدون آن کوچک‌ترین امری انجام نمی‌پذیرد؛ چقدر این قضیّه مهم‌تر است!»

۲۰ اوت ۱۹۲۰: در نشریّه‌ی امریکن بهائی‌نیوز، سال ۱۱، شماره ۹، ص ۱۳۹؛ لوحی از حضرت عبدالبهاء به کورین ترو:

«الحمدلله که طرح مشرق الاذکار که توسط آقای بورژوا تهیّه شده بود به تأیید جناب ایشان رسید و توسط کانونشن انتخاب شد. بدون شک جناب ریمی، دارای اخلاص بالایی است. او هم‌چون آب شفاف و زلال و به دور از هرگونه ناخالصی است. او چندین سال است که مجدّانه تلاش و فعّالیت می‌کند، بدون آن‌که هیچ‌گونه انگیزه شخصی داشته باشد. او به هیچ چیز جز امر الاهی تعلّق و دلبستگی ندارد؛ این است روح استحکام ایمان و این است ویژگی صداقت».

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش یازدهم (۱۹۲۰)

بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است


جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقاله‌‌های جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقاله‌ی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقاله‌ی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی و در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»، مقاله جوابیّه‌ای جدید‌ و در پاسخ به اشاره‌ی این مقاله به اعتقاد بهائیان ارتدکس برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نموده‌اند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی خواندنی ایشان فرا می‌خوانیم:


بیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است

پاسخی به مقاله‌ی «گفتگو در قطار کایسری» منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»

به تازگی در بلاگ «کمند دوست» مقاله‌ای تحت عنوان «گفتگو در قطار کایسری» درج گردیده است که در بخشی از آن، به بررسی چگونگی عصمت بیت‌العدل و آرای مختلف در مورد آن، پرداخته شده است؛ از آن‌جا که در قسمتی از مقاله‌ی یاد شده، اشاره‌ای به نظرات بهائیان ارتدکس گردیده است و از ایشان به‌عنوان ناقضین دیانت بهائی یادکرده و قول آنان در مورد عصمت بیت‌العدل را نادرست قلمداد نموده است، لازم است پاسخی ولو کوتاه به ادّعای مطرح شده داده شود.

به طور ساده، «ناقض» به کسی گفته می‌شود که برخلاف پیام‌های الاهی و اصول دیانت بهائی عمل کرده و عملاً در مقابل فرامین هیاکل مقدّسه‌ی بهائی ایستاده و به مخالفت صریح یا ضمنی با نظرات آنان بپردازد.

با این تعریف، مؤسّسه‌ای که در حال حاضر به غلط و بدون استحقاق و برخلاف نصوص قطعی تشکیل شده است و خود را «بیت‌ العدل اعظم» نامیده است، مصداق بارز نقض و فاقد هرگونه مشروعیّت قانونی می‌باشد؛ زیرا بر اساس نصوص مبارکه، باید مقام شامخ ولی امر، ریاست عالیّه‌ی مؤسّسه ولایت امرالله و بیت‌العدل اعظم الاهی را تواماً به عهده داشته باشد:

«مرکز اعظم و مرجع مقدّسی که عالم انسانی و جمیع تشکیلات بشری در ظلّ آن می‌باشد، مقام مقدّس ولایت امرالله است که طبق نصوص الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، حافظ و حامی دین و مروّج شریعت و مبیّن آیات است و حائز مقام ریاست عالی و دائمی بیت العدل اعظم نیز می‌باشد، ایادی امرالله و مجمع ایادی و کلیّه‌ی نفوس بهائی از هر رتبه و مقام، و کلیّه‌ی اعضای بیوت عدل (محافل ملّی و محلّی) و اعضای بیت العدل اعظم، جمیعاً در ظلّ او و مطیع و منقاد حکمش می‌باشند؛ منتهی امور اداری و اجتماعی و صدور قوانین و احکام عمومیّه مقتضیّه در موارد غیر منصوصه از وظائف مخصوصه‌ی بیت‌العدل اعظم است و این دو مرکز سیاست و روحانیّت تواماً و متفقاً عالم انسانی را مشمول مواهب عظیمه‌ی صلح عمومی و وحدت بشری خواهند نمود و هیچ‌وقت و به هیچ‌قسم بین این دو مرکز اختلافی حاصل نخواهد شد؛ زیرا اختیارات و وظائف مقدّسه‌ی هر یک جداگانه محرز و معلوم است و به‌علاوه به‌واسطه‌ی ریاست عالیّه و دائمی ولی امرالله در بیت‌العدل اعظم، نقطه‌ی وحدت و اتصالی بین این دو قوّه‌ی عظیمه مقرّر و مقدّر گشته است.»

(نظر اجمالی در دیانت بهائی، چاپ ۱۰۷ بدیع، صفحات ۶۵ و ۶۶)

(بیشتر…)

ادامه خواندنبیت‌العدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است

یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دهم (۱۹۱۹)

۲۳ مارس ۱۹۱۹: گزیده‌ای از یکی از الواح حضرت عبدالبهاء به جناب میسن ریمی:

 «حضور محترم آقای چارلز میسن ریمی، واشنگتن دی. سی. علیه بهاء الابهی!

ای آن‌که ثابت در پیمان هستی! از زمان خاتمه‌ی جنگ (۱۹۱۴-۱۹۱۸) چهار نامه از شما دریافت کرده‌ام؛ بالاترین شادی و سعادتی که آن نامه‌ها به همراه داشتند بشارت سلامت و رفاه احبّای الهی بود. الحمدلله از میان این توفان شدید، کشتی عهد و میثاق الاهی به ساحل آرامش و رستگاری رسید. خطر نزدیک و موقعیّت ترس و گرفتاری آماده بود…»

 ۲۸ آوریل ۱۹۱۹: جناب چارلز میسن ریمی، رئیس هیأت اجرایی «اتّحاد معبد بهائی»، جلسه را با دعا افتتاح کردند؛ سپس اظهار داشتند:

 «پس از جمع شدن در این‌جا طیّ چند روز گذشته، فکر می‌کنم که همه‌ی ما نزول تأییدات در این گردهمایی را درک می‌کنیم؛ همان‌گونه که ما در کار و فعّالیّت دنیایی و اقتصادی خویش به هم نزدیک می‌شویم. اگر ما دستورات عبدالبهاء را به اجرا بگذاریم، بالاترین پیروزی و تأییدات را دریافت خواهیم کرد؛ زیرا می‌دانیم که تأییدات مختلف و متنوّع است.

  وقتی ما یک موضع روحی و فکری اتّخاذ می‌کنیم یا زمانی‌که قلب خود را متوجّه عبدالبهاء می‌کنیم، یک نوع تأییدات قطعی الاهی نازل می‌شود و وقتی ما به اطاعت می‌کنیم و کلمات مقدّس را زیر لب می‌خوانیم، تأیید بالاتری فرا می‌رسد …»

 ۲۳ مه ۱۹۱۹: لوحی از حضرت عبدالبهاء به کورین ترو (Corinne True):

 «طی تلگرافی به آقای میسن ریمی اطلاع دادیم که لازم است تا سفر دوره‌ای خود در امریکا برای تبلیغ را به تأخیر بیندازد؛ در واقع او بالاترین نیروی امری بوده و بیشترین تلاش خود را وقف خدمت به امر کرده و من او را بی‌نهایت دوست دارم و در واقع این خود میسن ریمی است که این عشقِ را در عبدالبهاء به‌وجود آورده است».

 مجدّداً ۲۳ مه ۱۹۱۹: لوحی از حضرت عبدالبهاء به جناب چارلز میسن ریمی که توسط شوقی ربّانی ترجمه شده بود:

«محضر مبارک جناب آقای میسن ریمی؛

توسط جناب روی ویلهلم [Roy Wilhelm] . شهر نیویورک.

علیه بهاء الله الابهی

هو الله!

ای فرزند دلبند!

نامه‌های متعدّدی از شما دریافت شده که محتوای آن‌ها موجب شادی و خرسندی گردیده است. الحمد لله که شما در راه خدمت به سلطنت الاهی، ترویج تعالیم الاهیّه، بلند کردن ندای وحدت عالم انسانی، بر حذر داشتن نفوس از جهالت تعصّبات نژادی، تشویق آن‌ها به تحرّی حقیقت، نشان دادن هدایت و مشعل حقیقت و چشاندن شراب عشق الاهی به آنان موفقید. این هدف مبارک و میمون شما مغناطیس تأییدات سلطنت ابهی است. به خودت مطمئن باش و آقای جان باست (John Bassett) در خدمت به سلطنت الاهیّه در سراسر ایالات جنوبی همکاری نمایید. در شرایط فعلی این کار ضروری است. بعداً مناسب خواهد بود که شما سفری به صفحات شمال آمریکا بنمایید؛ پس از آن درباره‌ی برنامه‌ی اقدامات شما و آقای جان باست تصمیم‌گیری خواهد شد.

از جانب من بهترین سلام و ارادت و محبّت را به دوشیزه مارگارت کلبس (Klebbs) برسانید و بگویید: «فرشتگان الاهی، شما را که الحمدلله راسخ در عهد و پیمان هستید و به خدمت در آستان سلطنت الاهیّه مشغولید، ستایش می‌کنند.

علیک بهاء الله الابهی»

۱۱ اکتبر ۱۹۱۹: گزیده‌ای از یک لوح حضرت عبدالبهاء به جناب چارلز میسن ریمی:

 خدمت جناب آقای میسن ریمی، واشنگتن دی. سی. علیه بهاء‌ الابهی!

هوالله؛

تو ای فرزند سلطنت، نامه‌ات رسید. محتوای آن موجب منتهای شادمانی شده، چرا که بیان می‌داشت که شما با حدّاکثر توان به پا خاسته‌ای تا قلوب نفوس آمریکا و اروپا را بهم پیوند بزنی. این موضوع از اهمّیّت فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ چرا که اوّلین تعلیم الاهی آن است که جوامع بشری باید از تعصّبات نژادی، تعصّبات سیاسی و حتّی تعصّبات ملّی و میهن‌پرستانه آزاد شوند؛ چرا که تمام مردم از یک نژادند و تمام جهان یک ارض است

عبدالبها ـ حیفا»

(بیشتر…)

ادامه خواندنیادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش دهم (۱۹۱۹)