شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش چهارم
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش چهارم
در صفحه 30 روحی 8 واحد 1 نوشته اند:
” مبین ﮐﻼﻡ ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﺩﺍﻣه ﺁﻥ ﻣﺮﮐﺰﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﻠﻤﺔ الله ﺍﺳﺖ. ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠّﻪ ﻧﺺ ﺑﻴﺎﻧﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻬﺎءﺍﻟﻠّﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ مبین ملهم، ﺯﺑﺎﻥ ﺯﻧﺪه ﺁﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ – ﺍﻭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ اوست ﮐﻪ میتواند با صلاحیت و ﻗﺎﻃﻌﻴﺖ، ﻣﻘﺼﻮﺩ ّ ﮐﺘﺎﺏﺍﻟﻠّﻪ ﺭﺍﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﺎﻳﺪ “
در کتاب روحی8 واحد 1 صفحه 38 نوشته اند:
“ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻘﺎﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎء ﺑﺎ ﻣﻈﻬﺮ کلی ﺍﻟﻬﻰ ﻋﻈﻴﻢ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﮑﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﻴﺎﺱ ﺑﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ عظیم ﺗﺮﻯ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﻣﻴﺜﺎﻕ ﺍﻣﺮﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ نام، هر ﻣﻘﺎﻡ ، ﻫﺮ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻭ ﻳﺎ ﻫﺮ ﻣﻮﻓقیتی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻧﺼﻴﺐ شان شود، باید کار آن حضرت را ادامه دهند.”
در مرجع بیانات با اشاره به این قسمت نوشته اند:
حضرت ولی امرالله نظم جهانی بهائی The World Order of Baha’u’llah ]نظم جهانی بهائی[ ص132-131 (ترجمه مصوب)
مشخص ننموده اند مصوب چه مقامی؟
در کتاب The World Order of Baha’u’llah چنین نوشته شده است:
“For wide as is the gulf that separates ‘Abdu’l Bahá from Him Who is the Source of an independent Revelation, it can never be regarded as commensurate with the greater distance that stands between Him Who is the Center of the Covenant and His ministers who are to carry on His work, whatever be their name, their rank, their functions or their future achievements”
(The World Order of Baha’u’llah, Page: 132)
مشاهده میفرمائید که در بیان فوق واژه ای وجود ندارد که قابل ترجمه به کلمه “جانشینان” در زبان فارسی باشد.
حضرت شوقی افندی اولین ولی امرالله واژه “ ministers” را به معنی “ولی امر الله ها” بکار برده اند این قسمت در زمان حیات ایشان به وسیله لجنه ملّی ترجمه و نشر آثار امری ايران بنام “دور بهائی” ترجمه شده وچند بار تجدید چاپ شده است.
“با آنکه بين مقام حضرت عبدالبهآء و مظهر کلّی الهی فاصله عظيم است و ليکن بين مرکز ميثاق و وليّ امرهائی که عهده دار وظيفهء آن حضرتند ولو دارای اسم و رسم و عنوانی عظيم باشند و به توفيقاتی جليل فائز گردند اين فاصله به مراتب اعظم است .”
(کتاب دور بهائی صفحه 54)
حضرت شوقی افندی در کتاب “ The World Order of Baha’u’llah” ضمن تاکید و تکرار موضوع به روشنی مشخص فرموده اند که واژه “ ministers” را به چه معنی بکار برده اند :
“As I have already stated, in the course of my references to ‘Abdu’l-Bahá’s station, however great the gulf that separates Him from the Author of a Divine Revelation it can never measure with the distance that stands between Him Who is the Center of Bahá’u’lláh’s Covenant and the Guardians who are its chosen ministers. There is a far, far greater distance separating the Guardian from the Center of the Covenant than there is between the Center of the Covenant and its Author.”
(The World Order of Baha’u’llah, Page: 151)
“چنانچه قبلاً درفصل مربوط به مقام حضرت عبدالبهآء اشاره گرديد هر چند ميان حضرت عبدالبهآء و مظهر ظهور الهی فاصله باشد با فاصله ميان مرکز ميثاق بهآء و ولايت امر قابل قياس نيست. فی الحقيقه فاصله ميان وليّ امر و مرکز ميثاق بمراتب اَزيد از فاصله ميان مرکزميثاق و شارع آئين الهی است و ذکر این نکته را وظیفه مبرمه خود میدانم که هیچ ولی امر الهی نمیتواند ادعا نماید که مثل اعلای تعالیم حضرت بهاءالله است و یا آنکه مرآت صافیه ایست که انوار حضرتش را منعکس میسازد. و هرچند ولایة امرالله در ظل صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فائض از حضرت اعلی و در وظیفه و حق تبیین تعالیم بهائی شریک و سهیم حضرت عبدالبهاء میباشند ولیکن اساسا ً در رتبه حدودات بشریه واقفند و برای ایفای به عهد نمیتوانند بهیچ عنوان حقوق و امتیازات و اختیاراتی را که حضرت بهاءالله به فرزند جلیلش عنایت فرموده به خود نسبت دهند. “
(کتاب دور بهائی صفحه 83)
” مقام تفسير و تبيين آيات و كلمات حضرت بهاالله و حضرت عبدالبهآء كه منحصراً به ولي امر الله عنايت شده مستلزم آن نيست كه او را در رتبه و مقام آن هياكل مقدسه قرار دهد. ولي امر ميتواند با احراز حق تبيين به ايفاي وظائف و مسئوليات خويش پرداخته در عين حال از حيث رتبه و مقام مادون ان دو نفس بزرگوار و متفاوت با آنان باشد. ولي امر حاضر و ولاة امر در مستقبل ايام بايد با اقوال و اعمال خود كاملا به حقيقت اين اصل مهم آئين نازنين ما شهادت دهند و با روش و سلوك خود حقيقت اين اصل را بر اساس متين استوار سازند و براي نسلهاي آينده آيات باهراتي مصون از اتهامات باشند”
(دور بهائي: صفحه 86)
علی ثابتی
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش سوم
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش سوم
در صفحه 19 روحی 8 واحد 1 نوشته اند:
“ﮔﻔﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌه ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ است ﻧﻘﺶ ﻳﮏ هسته ﻣﺮﮐﺰﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎﺯﻯ کند، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﻮﻉ ﺑﺸﺮ ﻳﮏ ﺍﺻﻞ ﺍﺟﺮﺍﻳﻰ ﺑﻨﻴﺎﺩﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﻭﺣﺪﺕ ﻭ اتحاد ﺑﻴﺴﺎﺑﻘﻪﺍﻯ ﮐﺴﺐ کند. به ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ واضحاً ﺁﻥ ﻧﻮﻉ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻫﺎﻳﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺮﻳﮏ از ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻼﺷﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺻﻞ ﻫﺪﻑ ﺍﻣﺮ حضرت ﺑﻬﺎءﺍﻟﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼً مغایرت دارد. ﻳﮑﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻞ ﺍﺳﺎﺳﻰ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺗﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﺮﺍﺩﻳﺎﻥ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺷﺪﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ، ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻣﺴﺌله ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.”
مسئله جانشینی، مرکزیت و مرجعیت از نظر مظاهر الهی روشن ومشخص بوده اما بعضی از نزدیکان به سبب سوء نیت و اغراض شخصی آنرا نامشخص جلوه داده اند.
مهمترین و اصلیترین دلیل اختلاف و انشعاب تبینات وتفاسیر متفاوت ومختلف بوده است که با گذشت زمان تبینات وتفاسیر رو به ازدیاد نهاده وبه ایجاد شعب مختلف می انجامد، برای نمونه دیانت حضرت مسیح را در نظر آرید که تنها دارای یک کتاب مقدس است اما تفاسیر گوناگون ازآن سبب ایجاد فرق و دسته های مختلف گشته (به روایتی حدود 3000 گروه ).
در دیانت بهائی :
“در اين دور مبارک محض صيانت امر الله که تفريق در بين حزب الله نشود جمال مبارک روحی له الفداء به اثر قلم اعلی عهد و پيمان گرفت و مرکزی معيّن فرمود که مبيّن کتاب است و رافع اختلاف آنچه او بنگارد و بگويد مطابق واقع و در صون حمايت جمال مبارک از خطا محفوظ. مقصد از اين عهد و ميثاق رفع اختلاف از آفاق است ”
(منتخبات مکاتیب حضرت عبد البهاء جلد چهارم صفحه ١٦٥)
” با ری از خصائص اين دور حضرت بهاء الله که در دوره ای سابق نبوده است يکی اين است که حضرت بهاءالله مجال اختلاف نگذاشت زيرا در يوم مبارکش به اثر قلم اعلی عهد و ميثاق گرفته و مرجع کلّ را بيان فرموده و مبيّن کتاب را تصريح کرده و ابواب تأويل را مسدود نموده جميع بايد شکر خدا کنند که در اين دور مبارک کلّ را راحت فرموده و مجال تردّد نگذاشته لهذا بايد اطاعت و انقياد نمود و توجّه تامّ داشت. ”
(حضرت عبدالبهاء، منتخبات مکاتیب جلد چهارم صفحه 165)
«باری ای احبای الهی صریح کتاب الهی اینست که اگر دو نفس در مسئله از مسائل الهیه جدال و بحث نمایند واختلاف ومنازعه نمایند هردو باطل اند ، حکمت این امر قطعی الهی اینست که در میان دو نفس از احبای الهی جدال ونزاع نشود ، بنهایت الفت ومحبت با یکدیگر گفتگو کنند، اگر اندک معارضه ئی بمیان آید سکوت کنند دیگر ابداً طرفین تکلم ننمایند و حقیقت حال را از مبین سؤال کنند این است حکم فاصل»
(مکاتیب حضرت عبد البها – جلد ۳ : صفحه ۳ ۳ )
“اگر چنانچه اختلافی حاصل مراجعت بآيات و نصوص کتاب مبين کنند اگر در معنی کتاب ارتيابی حاصل شود رجوع بمبيّن فرمايند تا بهيچوجه در اعتقاد و آراء و افکار و شئون و گفتار و رفتار اختلافی حاصل نگردد بلکه کلّ بوحدت اصليّه که مشيّت اوّليّه است رجوع کنند .”
(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد 2 صفحه132 )
آنچه در صفحه 26 نوشته اند موجب تاسف بسیار است، نظم بدیع دیانت بهائی را در حد احزاب و گروه های سیاسی قرار داده اند، نوشته اند:
“ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳکﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻳﻰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻯ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ، ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻳﻰ ﻣﻨﺒﻌﺚ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺗﺮﺱ، ﺍﻳﺪﺋﻮﻟﻮﮊﻯ، ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻣﺬﻫﺒﻰ، ﻋﻼﻳﻖ ﻣﺸﺘﺮﮎ، ﻭ ده ﻫﺎ ﻋﺎﻣﻞ ﺩﻳﮕﺮ. ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺭﺍ دارند که در ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻯ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﻫﻢ متحد ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﺩ ﻗﺴﻤﺘﻰ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻯ هم ﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻯ ً ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻯ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻭﺟﻮﺩ ﻳﮏ ﻣﺮﮐﺰ ﺭﺍ ﺍﻳﺠﺎﺏ می کند. ﻣﺜﻼ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ، ﻏﺎﻟبا ﻳﮏ ﻳﺎ ﺩﻭ ﻋﻀﻮ مسن ترمسئولیت تقویت حس هویت در بین سایر اعضا و حفظ مصالح تمامی خانواده را بر عهده دارند. ﻳﮏ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﮐﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻳﮏ ﺣﺰﺏ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻰ ﻳﮏ ﮐﺎﻧﻮﻥ ﻣﺮﮐﺰﻯ، ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ خانواده هائی را به عضویت ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﺁﺭﻣﺎﻥ هاﻯ مشترک ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺴﺎﻋﻰ ﻣﺘحدانه آنان را در طلب یک هدف غایی رهبری نماید.”
در صفحه 27 روحی 8 واحد 1 نوشته اند:
” ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﻳﮏ ﻣﺮﮐﺰ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻓﺮﺩﻯ ﻭ ﺟﻤﻌﻰ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎﻳﻰ ﮐﻪ ﻣﺨﺘﺼرا ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮصیف ﮐﺮﺩﻩ ایم، غالباً ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭﻧﺰﺍﻉ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.”
و در انتهای آن صفحه نوشته اند:
“حضرت عبد البهاء با تعین ولی امرالله و تائید مرجعیت بیت العدل اعظم، تضمین فرمودند که بهائیان هیچگاه از وجود مرکزی که بتوانند به آن توجه کنند محروم نخواهند بود”
مرکز روحانی ولی امرالله است و بیت عدل مرجع تشریع، حضرت عبد البهاء در الواح مبارک وصایا میفرمایند:
“حصن متین امر الله باطاعت من هو ولیّ امر الله (شخصی که ولی امرالله است) محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امر الله باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را بولیّ امر الله داشته باشند”
و مشخصات بیت عدل عمومی (اعظم) را بشرح زیر بیان میفرمایند:
“امّا بیت عدل الّذی جعله الله مصدر کلّ خیر و مصوناً من کلّ خطآء باید بانتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشکیل شود و اعضا باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم و دانائی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومی است یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشکیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید. این مجمع مرجع کلّ امور است و مؤسّس قوانین و احکامی که در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشکله در این مجلس حل گردد و ولیّ امر الله رئیس مقدّس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نائب و وکیلی تعیین فرماید و اگر چنانچه عضوی از اعضا گناهی ارتکاب نماید که در حقّ عموم ضرری حاصل شود ولیّ امر الله صلاحیّت اخراج او دارد بعد ملّت شخص دیگر انتخاب نماید این بیت عدل مصدر تشریع است و حکومت قوّه تنفیذ”
همان گونه که مشاهده می نمایید هیچ مجمعی بدون ولی امرالله نمیتواند بیت عدل عمومی یا اعظم نامیده شود.
علی ثابتی
عید اعظم رضوان
عید اعظم رضوان، تلألو جلال بهار روحانی و جلوهی مبین جمال رحمانی، عید گل، روز اظهار امر حضرت بهاءالله، مظهر ظهور الهی، بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش دوم
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش دوم
در بخش قبل بیان شد که در کتاب 8 روحی، نویسندگان جهت القای مطالب موردنظر خود که مخالف نصوص مبارکه هستند از سبک کتابهای شاهدان یهوه استفاده کردهاند. در این بخش به چگونگی استفاده این روش در القای معنای دلخواه و نادرست کلمه غصن، اشاره میکنیم.
نویسندگان کتاب روحی 8 در صفحات 14، 15 و 16 آن کتاب متن “کتاب عهد” را درج نموده اند اما قبل از آن در صفحات 9 و 13مبادرت به تاویل و تفسیراشتباه و غیر مجاز نموده اند:
کتاب روحی 8 واحد 1 صفحه 9:
“ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﻋﺎﺋﻠه ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳام ﻗﺮﺏ ﺻﻌﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺗﻮﺩﻳﻊ ﺁﻥ ﻣﺤﻴﻰ ﺭﻣﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﻴﻦ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭﺳﻨﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﻰ ﮐﻪ ﺁﻥ را ﺑﻪ “ﮐﺘﺎﺏ ﻋﻬﺪﻯ” ﺗﺴﻤﻴﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ و در ایاﻡ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻏﺼﻦ ﺍﺭﺷﺪﺵ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎء ﺳﭙﺮﺩﻩ بود مندرج ساخته است.”
لقب حضرت عبد البهاء که توسط حضرت بهاء الله عنایت شده “غصن اعظم ” بوده، هست و خواهد بود. اگر منظور نشان دادن نسبت جسمانی است بایستی مانند نسخه انگلیسی کتاب روحی 8 که عیناً از کتاب God Passes By نقل نموده اند می نوشتند پسر ارشدشان:
“…His last farewell to the members of His family, who had been summoned to His bed-side, in the days immediately preceding His ascension, and had incorporated it in a special document which He designated as ‘the Book of My Covenant,’ and which He entrusted, during His last illness, to His eldest son ‘Abdu’l-Bahá” (Ruhi Book 8 Section 4, p11)
در کتاب روحی 8 نویسندگان سعی نموده اند که با جای گزینی واژه غصن ارشدشان بجای “پسرارشدشان” ، واژه غصن را صرفاً به ارتباط جسمانی محدود نموده و به این ترتیب عهد شکنی ایادی سابق را موجه جلوه دهند.
در صفحه 13 از واحد 1 نوشته اند:
“حضرت بهاءالله کلمه خاص “اغصان” را برای صحبت درباره اولاد واحفاد مذ کر خود استفاده فرموده اند.”
جمال مبارک هر یک از پسران خود را به القابی متشکل از یک صفت عالی یا تفضیلی و کلمه غصن ملقب فرمودند مانند غصن الاعظم ، غصن اکبر ، غصن اطهر و غصن انور، اما در آثار حضرت بهاءالله اثری مبنی بر اینکه حضرت بهاءالله نوه ها یا نبیره های ذکور خود را به القابی مشابه (غصن…) ملقب فرموده باشند یا آنکه فرموده باشند که هر یک ازسلاله ذکور ایشان غصن نامیده بشوند مشاهده نمیشود وایشان هرگز چنین حقی برای فرزندان ذکور پسران خود (نوه ها) قائل نگشتند که آنها نیز در القاب پدران خود سهیم بوده یا آنکه این القاب را به ارث برند وبه سهم خود آن را به فرزندان ذکور خود منتقل نمایند. علاوه بر اینکه درآثار حضرت بهاءالله هیچ مطلبی وجود ندارد که صحت این ادعا را تائید نماید که: «جمال اقدس ابهي سلاله ذكور خود را به اين كلمه ملقب فرمودند.» کتاب عهد (وصیتنامه آن حضرت) خلاف آن را بیان واثبات مینماید ، در کتاب عهد حضرت بهاءالله پسرانشان را بطور جمعی «اغصان» ذکر فرموده وآنها را از کلیه بازماندگان اعم از بستگان یا وابستگان، چه ذکورو چه اناث، ممتاز و جداگانه از آنها یاد می نمایند و واژه “اغصان” مذکور در کتاب عهد منحصر و ناظر به پسران آن حضرت می باشد.
در کتاب عهد حضرت بهاءالله پسرانشان را بطور جمعی “اغصان” ذکر فرموده وآنها را جدا از کلیه بازماندگان اعم از بستگان یا وابستگان، چه ذکور و چه اناث، یاد می فرمایند :
“وصيّة اللّه آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طرّاً به غصن اعظم ناظر باشند”
“محبّت اغصان بر کلّ لازم ولکن ما قدّر اللّه لهم حقّاً فی اموال النّاس يا اغصانی و افنانی و ذوی قرابتی نوصيکم بتقوی اللّه و بمعروف بما ينبغی و بما ترتفع به مقاماتکم”
“احترام و ملاحظه اغصان بر کلّ لازم لاعزاز امر و ارتفاع کلمه و اين حکم از قبل و بعد در کتب الهی مذکور و مسطور طوبی لمن فاز بما اُمر به من لدن آمر قديم و همچنين احترام حرم و آل اللّه و افنان و منتسبين نوصيکم بخدمة الامم واصلاح العالم”
بدیهی است که نوه های حضرت بهاءالله جزء آل اللّه و ذوی قرابتی و منتسبین قرار دارند، واژه عربی (آل) به معنی: اولاد، احفاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، نسل، فرزندان و فرزندزادگان می باشد.
حضرت شوقی افندی اولین ولی امرالله صریحاً درکتاب God Passes By p.239 مشخص فرمودند که واژه اغصان مذکور در کتاب عهد به معنی پسران حضرت بهاءالله می باشد:
“…commands His followers to aid those rulers who are “adorned with the ornament of equity and justice”; and directs, in particular, the Aghsán (His sons) to ponder the “mighty force and the consummate power that lieth concealed in the world of being”
(God Passes By, p.239) (152 Baha’i Library)
در بخش هفتم روحی 8 واحد 1 صفحه 16 نوشته اند:
“ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ ﺯﻳﺮ ﺍﺯ ”ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺮﻥ ﺑﺪﻳﻊ“ ﺩﺭﺑﺎﺭه ” ﮐﺘﺎﺏ ﻋﻬﺪ “ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺘﻦ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺷﺸﻢ ﺭﺟﻮﻉ ﮐﻨﻴﺪ ﻭ ﻧﻈﺮﺍﺗﻰ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ ﺍﻣﺮﺍﻟﻠﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ با ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ارتباط ﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺶ گرانبهایی از ماهیت عهد و میثاق حضرت بهاءالله به دست خواهید ﺁﻭﺭﺩ”
در این بخش ترجمه قسمتی از کتاب God Passes By, p.239 که حضرت شوقی افندی معنی واژه “اغصان” در کتاب عهد را بیان نموده اند به شرح زیر درج نموده اند:
“پیروانش رابه یاری حکامی که , به طراز عدل و انصاف مزین اند ، مأمور میکند ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺨﺼﻮﺹ ﺍﻏﺼﺎﻥ ﻳﻌﻨﻰ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺫﮐﻮﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺤﺖ می ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ قوﺕ ﻋﻈﻴﻤﻪ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ کامله که درﻭﺟﻮﺩ ﻣﮑﻨﻮﻥ ﻭ مستور است تفکرﮐﻨﻨﺪ.” (روحی 8 واحد 1- 17)
مرجع بیانات
ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ امرالله God Passes By (ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺮﻥ بدیع) (ﻭﻳﻠﻤﺖ:۱ﻣﺆﺳﺴه ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺑﻬﺎﺋﻰ، 1۹۷۰) ص239 (ﺗﺮﺟﻤه مصوب)
کتاب God Passes By بوسیله آقای نصرالله مودت (1897-1982) ترجمه شده است موجب تاسف است که دست اندر کاران بیت بدلی در سال 1992 یعنی ده سال بعد از صعود آقای مودت ضمن تجدید چاپ مبادرت به تغییر بعضی از قسمتها و در متن کتاب نموده اند، و در عنوان کتاب نیز به این کار خلاف اعتراف نموده اند؛ نوشته اند:
“کتاب قرن بديع اثر قلم حضرت وليّ امرالله، شوقی ربّانی ترجمه نصرالله مودت چاپ دوم با تجديد نظر … ١٤٩ بديع –1992 میلادی”
برای نمونه ترجمه قسمت فوق را به شرح زیر تغییر داده اند:
” و باعانت “مظاهر حکم و مطالع امر که بطراز عدل و انصاف مزيّن اند” امر اکيد ميفرمايد. اغصان سدره مقدّسه را باين خطاب اعلی “يا اغصانی در وجود قوّت عظيمه و قدرت کامله مکنون و مستور باو و جهت اتّحاد او ناظر باشيد” مخاطب…” ص 474
نمونههای فوق نشان میدهند که گردانندگان بیت العدل بدلی و همکارانشان میکوشند که واژهی «غصن» و جمع آن «اغصان» را تنها بهعنوان رابطهی خونی و جسمانی بهکار برده و محدود نمایند و نظرات اشتباه خود را به احبّا تلقین نمایند؛ در بخشهای بعد، نصوصی که اشتباه بودن این نظر تقلّبی را بهوضوح نشان خواهند داد ارائه میشود.
علی ثابتی
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش اوّل
شرحی از کتاب روحی ۸
چند دهه است که کلاس هایی بنام روحی بشکل گروه های کوچک در جوامع بهائی در نقاط مختلف دنیا تشکیل می گردد و مطالب مندرج در کتابهایی به همان نام (روحی) با محتوایی یک شکل ویکنواخت به شرکت کنندگان تدریس می شود.
در کتابهای روحی برای معرفی این کتابها و توجیه کلاسهای روحی مطالبی نوشته شده است که بسیار سوال برانگیز است. نوشته اند:
“موسسه ﺭﻭﺣﻰ ﻧﻬﺎﺩﻯ ﺁﻣﻮﺯﺷﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻣﺤﻔﻞ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ ملی ﮐﻠﻤﺒﻴﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﻣﻰ ﮐﻨﺪ. ﻫﺪﻓﺶ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ متعهد ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻠﻤﺒﻴﺎ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﻰ این موسسه ﻃﻰ دهه های ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮروز افزونی ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﻬﺎﺋﻰ ﺩﺭ ﻫﻤه ﻧﻘﺎﻁ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.”
و:
“ﻭﻗﺘﻰ ﮐﻪ ﻳﮏ ﻧﻴﺎﺯ ﺁﻣﻮﺯﺷﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺷﺪ، ﮔﺮﻭﻩ ﮐﻮﭼﮑﻰ ﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﺁﺣﺎﺩ ﻣﺮﺩﻡ، با یکدیگر ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﻰ ﮐﻨﻨﺪ،ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﻌا لیت ﻫﺎﻯ آموزشی ﻣﻰ ﭘﺮﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺩﺭ می ﺁﻭﺭﻧﺪ. ﻧﺘﻴﺠه ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﻯ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻰ می ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻗﺮﺍﺭﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ. ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﺸﻮﺭﺕ، ﻣﺠﻤﻮﻋه فعالیتهایﻫﺎﻯ ﺁﻣﻮﺯﺷﻰ ﺗﻌﺪﻳﻞ شده ﺍﻯ ﺑﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ می ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﻯ می ﮔﺮﺩﺩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻭ ﺗﺼﺤﻴﺢ ﺑﻴﺸﺘﺮﻯ ﻣﻰ ﺍﻧﺠﺎﻣد.
مشخص ننموده اند که آیا این گروه های کوچک (کلاس ها) که درمکان های مختلف دنیا تشکیل میشوند نیز تحت اشراف محفل ملی کلمبیا هستند یا تحت سرپرستی محافل محلی یا ملی آن نقاط یا آنکه مطالب مورد تدریس بوسیله تشکیلات بالاتری تهیه وتدوین میشود؟ آیا هدف این گروه های کوچک (کلاس ها) در کشور های مختلف نیز ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ متعهد ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻠﻤﺒﻴﺎ ﺍﺳﺖ؟ آیا این گروه های کوچک نیز مجاز به مشورت و پروراندن ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﻌالیت ﻫﺎﻯ آموزشی و به عمل در آوردن آنها می باشند؟
آیا این گروه های کوچک (کلاسهای روحی) بصورت خودجوش تشکیل میشوند یا تشکیلاتی شرکت کنندگان آنها را دعوت میکند؟
همچنین زیر عنوان “قسمتی از متن خطاب به همکاران” نوشته اند:
“در هر گروه مطالعه همواره فردی با تجربه بیشتری وجود دارد که به عنوان راهنما فعالیت میکند سایر حاضران در گروه حکم همراه را دارند که در مطالعات خود از کمک راهنما استفاده می نمایند”
مشخص نکرده اند که فرد راهنما را چه شخص یا اشخاصی تعیین میکنند؟
چگونه است که کتابهای روحی که در این گروه های کوچک در نقاط مختلف دنیا تدریس میشود همه بدون کوچکترین تفاوت وبه صورت یک شکل می باشند؟
کتاب روحی 8 بیش از دوازده سال است که در مرحله نسخه پیش از چاپ قرار دارد و به صورت کتابچه های چاپ شده و یکسان در اختیار شرکت کنندگان درکلاس ها قرار می گیرد، این مرحله را چنین تعریف مینمایند:
“ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺘﻦ، ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﻳﺎ ﺁﻥ ﻣﺘﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺴﺨه ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺑﻄﻮﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺗﺮﻯ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﺩ. ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩه ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻯ ﻳﮏ ﺑﺨﺶ ﻋﻮﺽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻳﮏ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺑﻪ ﻧﻮﻉ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ. ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﻳﮑﻰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻳﺪ اما ﺑﻪ ﺗﺪﺭﻳﺞ ﺗﻌﺪﻳﻼﺕ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﻰ ﻳﺎ ﻣﺘﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ میﺷﻮﺩ.. “
منظور دلخواه چیست؟ تعدیلات لازم کدام است؟
در طی دوازده سال گذشته کتاب روحی 8 در مرحله “نسخه پیش از چاپ” باقی مانده و در همه نقاط در کلاسهای مربوطه بوسیله افرادی که راهنما نامیده مشوند به بهائیان تدریس میشود. به نظر میرسد که با وجود مطالب خلاف حقیقت بسیاری که با تاویل و تفسیر غیر مجاز و اشتباه از الواح و نصوص و به جهت ضدیت و معاندت با مبینین آیات الله درج نموده اند هنوز به منظور دلخواه گردانندگان بیت بدلی نرسیده است.
یکی از ویژگی های این کتابها که مخصوصاً در روحی 8 بسیار دیده می شود این است که از خوانندگان می خواهند که با خیال پردازی و توهم چیزهایی که نویسندگان کتابهای روحی از آنان میخواهند در نظر مجسم نمایند برای نمونه:
روحی 8 واحد 1 ص 31 – ” ﻓﺮﺽ ﮐﻨﻴﺪ ﻳﮏ ﻧﻔﺮ بهائی که اخیراً در ظل ﺍﻣﺮالله در آمده است …”
روحی 8 واحد 1 ص 45- ” یک بار دیگر تصور کنید که شما در آن روزهای پرمخاطره می زیستید و شخصی به شما نزدیک میشد و میگفت: …”
روحی 8 واحد 1 ص47- ” تصور کنید که در آن وقت یک نفر به شما نزدیک میشد و می گفت: …”
روحی 8 واحد 1 ص 49- “حال همان گونه که در بخش قبل عمل نمودید، فرض کنید که در آن ایام زندگی میکردید …”
روحی 8 واحد 2 ص28 – “میتوانید تصور کنید که هرگاه تغییرات تکاملی سریعی در فرهنگ جامعه صورت میگیرد، …”
روحی 8 واحد 2 ص 41 – ” فرض کنید که گرایش یکی از اعضاء این است” ” فرض کنید یکی از اعضاء مطمئن است که …”
روحی 8 واحد 2 ص 42 – فرض کنید … فرض کنید …”
گردانندگان بیت بدلی در حالیکه تظاهر به ایمان به حضرت بهاءالله و اطاعت و پیروی از مرکز میثاق و اولین ولی امرالله مینمایند و در حالیکه به نقض عهد میرزا محمد علی اشاره میکنند خود نیز به پیروی از ایادی خطا کار همان شیوه را بکار میبرند و مانند عبدالحسین آواره ، احمد سهراب ، روث وایت ویلهلم هریگل و افراد دیگری مانند آنها که نام برده اند با مبینین آیات الله مخالفت و دشمنی می نمایند.
در تهیه و تدوین کتابهای موسوم به روحی از روش وسبک نگارش کتابهای گروه شاهدان یهوه(Jehovah Witness) استفاده شده است که بعد از نوشتن یک یا دو صفحه (غلط یا درست) برای مهار فکری خواننده او را با طرح سوال هایی مجبور به تکرار مطالب نوشته شده می نمایند.
در بخشهای آینده با اشاره به قسمتهایی از کتاب هشت روحی، چگونگی به کار گرفتن این روش نادرست و القای مطالب مخالف نصوص مبارکه از جمله معنی کلمه غصن را شرح خواهم داد.
علی ثابتی
ایّام هاء مبارک
ایّام هاء بر شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق و تمامی هموطنان عزیز بهائی و همکیشان ارجمند مبارک باد!
(بیشتر…)نتیجهی تجاوز از تعالیم الهیّه
نتیجهی تجاوز از تعالیم الهیّه
همسر شوقی ربّانی ناقض عهد و میثاق الهی
یکی از کسانی که در انحراف نظم جهانآرای حضرت بهاءالله نقش مهمّی داشت، روحیّه ماکسول همسر بیوفای شوقی ربّانی بود. روحیّه ماکسول تنها کسی بود که بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر را به کودتا بر علیه جانشین برحقّ او تحریک و هدایت نمود. جریانات مختلف، از جمله همراهی روحیّه با شوقی افندی در سفر به لندن و اقدامات غیر معمول او در لندن، در روزهای قبل و بعد از صعود و دخالتها و اعمالنظر بعدی ایشان، در تأیید جانبدارانه از ایادیان، بهجای شورای بینالمللی بهائی و امثال آن، نشان داد که وی مسیر صحیح را بعد از صعود شوقی ربّانی انتخاب نکرده و اقدامات نقضگونهی او از جمله مواردی است که باید مورد بررسی و تحقیق موشکافانه قرار گیرد.
شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷ در سفر کاری خود به لندن، که به اتّفاق همسرش، صورت پذیرفت، به بیماری آنفولانزای آسیایی مبتلا گردید و بر اثر همین بیماری، دارفانی را وداع گفت و به ملکوت ابهی صعود نمود.
روحیه ماکسول در کتاب «گوهر یکتا»، شرح ماوقع صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی را بهنگارش درآورده است. من بدون اینکه بخواهم اظهارات روحیه خانم را تأیید نمایم، لازم میبینم قسمتهایی از داستان ایشان را نقل کنم و مورد بررسی قرار دهم.
ایشان مینویسد:
(بیشتر…)تبریک سال ۲۰۲۱
همه اوراق يک شجريد و قطرههای يک بحر (حضرت بهاءالله)
وبگاه عهد و میثاق، سال جدید میلادی را به تمامی مسیحیان جهان تبریک میگوید و سالی سرشار از شادی و موفقیّت را برای همگان آرزومندیم.
حضرت بهاءالله از ابتدای ظهور خویش، همگان را دعوت به وحدت نموده و اساس ادیان را یکی دانستند؛ بههمین جهت تمامی پیروان آن جمال قدم، پیروان سایر ادیان را متّحد با خود دانسته و با شادی آنان شاد خواهند بود.
امیدواریم سال جدید سالی باشد که وحدت در میان تمامی بهائیان مستحکمتر شود و هیچ یک از احبّای الهی، دیگری را به چشم اغیار نبیند!
(بیشتر…)آدرس اشتباه
آدرس اشتباه
گزارشی از کنفرانس ادیان
وحدت عالم انسانی از برجستهترین آموزههای بدیع دیانت بهائی است و در هیچ یک از ادیان سلف، ذکری از آن به میان نیامده است. در اهمیت وحدت عالم انسانی، توضیحات زیادی داده شده؛ ولی امروزه، با افزایش پیوندهای جوامع جهانی و لزوم ایجاد وحدت عالم انسانی در نوع بشر، ضرورت این آموزه بر همگان روشن شده و نیاز به تکامل ساختارهای حکومت جهانی کاملاً حس می شود.
تعالیم جمال مبارک سالهاست که توسط احبّا در اقصی نقاط عالم تبیین میگردد و همگان مجذوب این هدایات شدهاند. حضرت عبدالبهاء نیز در آثارشان مکرراً نشر تعالیم و نفحات الله را وسیلهی تقرّب الهی خوانده و به آن تأکید کردهاند؛ امّا جمال قدم در لوح اصل کل الخیر، به صراحت میفرمایند:
رأس ایمان کمکردن از گفتار و افزودن بر عمل است. کسی که گفتارش از اعمالش پیشی بگیرد، پس بدانید که عدم او بهتر از وجودش و فنایش بهتر از بقایش است.
(ادعیَه حضرت محبوب، ص ۴۳؛ نقل به مضمون)
به روشنی پیداست که عمل به این تعالیم از بیان آن مهمتر است. زنبور بیعسل از قدیم، مثالی برای عالم بیعمل بوده است! شاید یکی از مهمترین مشکلات جامعه بشری همین عمل نکردن به دانستههاست. امروزه از نظر اکثر کارشناسان اجتماعی عمل کردن کامل به حتّی اندک اطّلاعات و دانش برای افراد، بهتر و اثربخشتر است از دانش بسیار زیادی که به آن عمل نشود.
متأسفانه بیت العدل بدلی هم طیّ این سالها به جای اجرای تعالیم بهائی و آموزش عملی آن به احبّا و یا حتّی نوع بشر، بهمنظور تثبیت جایگاه متزلزل خود، به تشکیل سازمانها و احداث ساختمانهای عریض و طویل پرداخته و با نادیده گرفتن وحدت نوع بشر، با بهائیان ارتدکس و احبّای منتقد و یا دیگر دگراندیشان، آشکارا از در ستیزه درآمده و به جدال برخاسته است تا کسی نتواند سخنی برخلاف رویهها و نظرات بیت العدل بگوید. حضرت عبدالبهاء میفرمایند دینی که سبب اختلاف شود، بیدینی بهتر از آن است! اینجاست که طردهای خودسرانه، غیر قانونی و رفتار های عجیب بیت العدل بدلی بیشتر خودنمایی میکند!
بهعنوان نمونه به یادآوری چند مورد تأسفانگیز از رفتارهای طرفداران بیت العدل بدلی که برگرفته از ظلمت تقالید و ناسازگاری با روح تعالیم جمال مبارک است میپردازیم تا احبّا با استعانت از نور تابان حقیقت، این ظلمات را زایل کنند و با جمیع بشر متّحد و متّفق شوند:
در دسامبر ۲۰۱۸ مؤسسه پارلمان بین المللی ادیان در اسلو نروژ با همکاری پیروان بیت العدل بدلی به سرپرستی خانم «بریت تورسن» گرد هم آمده و در خصوص تقریب ادیان گفتگو کردند. خانم تورسن به مدّت بیست و پنج سال بهعنوان منشی محفل ملّی نروژ سابقه فعالیت دارد. همچنین، ایشان مالک «انتشارات فرهنگی تورسن» و رئیس «شورای ادیان و گروههای دارای جهانبینی» در کشور نروژ میباشد. فعّالیّت عمده این شورا، همراهی و همگامی پانصدساله فعّالیّتهای کلیسا، همراه با دیگر مذاهب و اقلیّتهای دینی است که در نروژ زندگی میکنند.
احبّای ارتدکس پس از شنیدن این خبر، با خانم تورسن از طرق مختلف همچون فیسبوک، ایمیل و تلفن دفتر تماسهای زیادی گرفتند و نهایتاً نامهای مبنی بر معرفی بهائیان حقیقی و نیز تقاضای حضور نمایندگان بهائیان ارتدکس در این کنفرانس، برای ایشان ارسال نمودند؛ همچنین این مطلب بیان گردید که بهائیان ارتدکس مورد ظلم و محرومیّت قرار گرفته و پیروان بیت العدل بدلی باید بدانند که این گروه از بهائیان، پیروان حقیقی امر جمال مبارک هستند و فقط به دلیل اطاعت از نصوص مبارکه طلعات مقدّسه، توسط بیت العدل بدلی مورد بیمهری و ظلم مضاعف قرار گرفتهاند!
(بیشتر…)