بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

پاسخ چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، جناب نصرت‌الله بهره‌مند، به پیام ۱۸ می ۲۰۱۸ بیت العدل بدلی در موضوع ادّعای عصمت موهوبی

Nosrat'u'llah Bahremand--2

تلاش‌های بهائیان حقیقی ایران برای معرفی جایگاه رفیع ولایت امر و مفهوم واقعی عهد و میثاق الهی، مبنای گفتگو، پرسش و تردیدهای فراوان در مورد مدّعای بی‌پایه و اساس مصونیّت از خطای بیت بدلی محروم از حضور ولیّ امر گردید. از سوی دیگر این موضوع، سبب طرح پرسش و پیگیری برای کسب آگاهی در مورد شناخت مقام و منزلت بی‌بدیل ولیّ امرالله در بین احبّای فارسی زبان شده است.

این مهم، نگرانی بیت العدل خودخوانده را برانگیخته و آن را به تکاپو واداشت تا با انتشار پیامی مغلق و پر ابهام، به‌نحوی به مقابله با این موج فکری متقن و مستدل و پرتوافشانی‌های آن در جامعه برخیزد!

در این رابطه، توسط یکی از ایادیان امر، از محضر ولیّ امر چهارم دیانت بهائی، جناب نصرت الله بهره مند، درخواست شد تا در صورت صلاحدید، جهت روشنگری هر چه بیشتر افکار احبّای ایران و فارسی‌زبان، پاسخ لازم به مغالطه‌ها و دعاوی نادرست مطروحه در این پیام را مرقوم فرمایند.

 ایشان نیز با کمال محبّت و در نهایت بزرگواری، این خواهش را اجابت فرموده و مرقومه‌ی مستند و مستدل ذیل را انشاء فرمودند.

امیدواریم که زیارت و مطالعه‌ی دقیق این توقیع شریف، یاری‌گر احبّای مظلوم ایران در آشنایی هر چه بیشتر با معارف اصیل امر جمال مبارک و حقیقت مفهوم واقعی عهد و میثاق الهی باشد.   


نسخه‌ی آماده چاپ متن پیام را با کلیک بر روی آیکون‌ ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

متن پاسخ ولیّ امر چهارم به درخواست بهاییان حقیقی ایران در مورد نامه‌ی اخیر بیت العدل بدلی:

دوست ارجمندم،

مندرجات رونوشت نامه‌ای که ارسال فرمودید، حاوی مخلوطی از مطالب درست و نادرست است و همان‌طور که فرمودید این کار تازگی نداشته و نشانگر ضعف منطق ناقضین میثاق می‌باشد.

جناب شوقی افندی اوّلین ولیّ امرالله عهد و میثاق را به‌شرح زیر بیان فرموده‌اند: (ترجمه)

«ولیّ امرالله وجود دو نوع میثاق را ملاحظه می‌نماید که صراحتاً و مکرراً در الواح و آثار امری ذکر شده است. نوع اوّل عهد و میثاقی است که هر پیامبر الهی با بشریّت یا منجزاً می‌توان گفت با پیروانش منعقد می‌نماید که آنان مظهر ظهور بعدی که بازگشت و ظهور مجدّد حقیقت اوست پذیرفته و پیروی نمایند. نوع دوم عهد و میثاق مانند میثاقی است که حضرت بهاءالله با پیروانش بست که حضرت عبدالبهاء را پیروی نمایند و این به‌منظور استحکام و استقرار جانشینی سلسله مصابیحی است که پس از هر مظهر ظهوری ظاهر می‌شوند و بر این منوال است عهد و میثاقی که حضرت عبدالبهاء با بهائیان بستند که پس از ایشان نظمی که طرح فرمودند بپذیرند.

(LIGHTS OF GUIDANCE, p. 181)

احبّای الهی و مؤمنین حقیقی می‌دانند نظمی که حضرت عبدالبهاء طرح فرمودند و عهد و میثاقی که آن حضرت با بهائیان بستند، در الواح مبارک وصایای ایشان مندرج است که در نامه‌ی مورد بحث، بدون اشاره به مأخذ، فقط به قسمت کوچکی از آن بسنده شده و اصل عهد و میثاق را مخفی داشته‌اند؛ ذیلاً نوشته‌ی آن‌ها عیناً درج می‌گردد:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، جناب نصرت‌الله بهره‌مند، به پیام ۱۸ می ۲۰۱۸ بیت العدل بدلی در موضوع ادّعای عصمت موهوبی

پرسش یکی از احبّا از بیت العدل بدلی در مورد علّت عدم تشکیل محکمه‌ی رسمی بهائی

توضیح: همان‌طور که می‌دانید یکی از اهداف مهمّ نقشه‌ی ده ساله تشکیل یک محکمه‌ی رسمی بهائی (دادگاه) در ارض اقدس بود. شوقی ربّانی تأسیس این دادگاه را مقدمه‌ی تشکیل بیت العدل دانسته و بر لزوم تشکیل آن تأکید فرمودند.

(توقیعات مبارکه به احبّای شرق، صفحه ۴۸۷) و (مجله‌ی بهائی ورد، سال ۱۹۵۰-۱۹۵۴، صفحه ۲۵۶)

متأسفانه این هدف مهمّ نقشه‌ی ده ساله‌ی بهائی، به مرحله‌ی اجرا در نیامد و بیت‌العدل بدون طیّ مراحل مقدماتی پیش‌بینی شده از سوی شوقی افندی، کار خود را شروع کرد.

جناب ا ش از احبّای نکته سنج، در نامه‌ای علّت این موضوع را از بیت العدل بدلی سوأل نمود.

در قسمتی از متن نامه‌ی ایشان به بیت العدل بدلی آمده است:

«یکی از مراحل تشکیل بیت العدل، تشکیل محکمه‌ی رسمی بهائی می‌باشد. در آثار حضرت ولیّ امرالله بر این مسأله تأکید بسیار شده است؛ نمونه‌هایی ذکر می‌گردد:

(ترجمه  متن): … اقدامات آتی در مسیر تکامل این اوّلین مؤسّسه‌ی بین‌المللی جنینی، که در مرحله‌ی توسعه‌ی بعدی خود به دادگاه رسمی بهائی تبدیل خواهد شد.
(شوقی، تلگرام ۹ ژانویه ۱۹۵۱).

هم‌چنین:

(ترجمه متن): پروسه‌ی آشکارسازی توسعه‌ی فرایند نظم اداری، با تشکیل شورای بین المللی بهائی تسریع یافته و هدف و مقصود از آن کمک به برپایی مقبره باب، تقویت و استحکام‌بخشی اتّحاد میان مرکز اداری جهانی و حکومت تازه تأسیس اسرائیل و هموار کردن راه برای تشکیل دادگاه بهائی می‌باشد که این مقدمه‌ای ضروری و اساسی برای ایجاد بیت العدل جهانی می‌باشد.
(شوقی، تلگرام ۲۵ آوریل ۱۹۵۱).

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش یکی از احبّا از بیت العدل بدلی در مورد علّت عدم تشکیل محکمه‌ی رسمی بهائی

تفسیر و تبیین نصوص، بدون حضور ولیّ امر حیّ ممکن نیست

porsesh-va-pasokh

تفسیر و تبیین نصوص، بدون حضور ولیّ امر حیّ ممکن نیست

یادداشتی از جناب علی ثابتی 

پرسش:

برخی از پیروان بیت العدل بدلی اظهار می‌دارند که هیاکل مقدّسه در طول حیات عنصری، آثار بسیاری را از خود به یادگار گذاشتند که تعدادی از آن‌ها منتشر شده و تعداد زیادی نیز در دارالآثار بین‌المللی موجود است و هیچ‌گاه منتشر نشده است؛ لذا بیت‌العدل بدلی می‌تواند با توجّه به نصوص در دسترس موجود، نسبت به حلّ مشکلات پیشرو، تصمیم‌گیری و اقدام نماید؛ بنابر این می‌توان نتیجه گرفت که با وجود این نصوص و آثار، نیازی به ولیّ امر زنده و حاضر، در ریاست بیت العدل احساس نمی‌شود!

پاسخ:

حتّی اگر بیت العدل بدلی دسترسی به تمام نصوص را داشته باشد، مجاز به تبیین و تفسیر آن‌ها نیست.

حضرت شوقی افندی مشخص فرمودند که:

«هر هیئتی که به نظام الاهی و بر حسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویه که در صحف الاهیه مشروحأ مثبوت و مسطور است، کاملأ کما ینبغی و یلیق لهذا المقام الرفیع والمرکز المنیع انتخاب و تشکیل نشود آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه روحانی ساقط و از حق تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیر منصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه علیا محروم.»

(توقیعات ۱۹۲۶-۱۹۲۲، ص ۲۴۰)

نظام الاهی و اصول و شرایط سماویّه در الواح مبارک وصایا حضرت عبدالبهاء مثبوت و مسطور است که بیت عدل حقیقی را به‌شرح زیر توصیف و بیان می‌فرمایند:

«امّا بیت عدل الّذی جعله الله مصدر كلّ خیر و مصونا من كلّ خطاءٍ باید به‌انتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشكیل شود و اعضاء باید مظاهر تقوای الاهی و مطالع علم و دانایی و ثابت بر دین الاهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومیست یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشكیل شود و آن بیوت عدل، بیت عدل عمومی انتخاب نماید. این مجمع مرجع كلّ امور است و مؤسّس قوانین و احكامی كه در نصوص الاهی موجود نه و جمیع مسائل مشكله در این مجلس حلّ گردد و وليّ امر الله رئيس مقدّس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل. و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نائب و وكيلی تعيين فرمايد. و اگر چنان‌چه عضوی از اعضاء گناهی ارتكاب نمايد كه در حقّ عموم ضرری حاصل شود وليّ امرالله صلاحيّت اخراج او دارد بعد ملّت شخص ديگر انتخاب نمايد. این بیت عدل مصدر تشریعست و حكومت قوّه تنفیذ. تشریع باید مؤیّد تنفیذ گردد و تنفیذ باید ظهیر و معین تشریع شود تا از ارتباط و التیام این دو قوّت بنیان عدل و انصاف متین ورزین گردد و اقالیم جنّة النّعیم و بهشت برین شود.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنتفسیر و تبیین نصوص، بدون حضور ولیّ امر حیّ ممکن نیست

پرسش از ما؛ پاسخ از جناب علی ثابتی

interview

۱- لطفاً به سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس) اشاره بفرمایید و این‌ که اصولاً جدائی بهائیان پیرو بیت العدل بدلی از دیانت حقیقی بهائی از چه زمانی آغاز گردید و آیا آن را اصولاً می‌توان یک انشعاب نامید؟

سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس): «زمان اظهار امر حضرت بهاءالله است زیرا آنها از کلیه تعالیم و دستورات حضرت بهاءالله و تبینات حضرت عبدالبهاء و تبینات اولیاء امرالله پیروی نموده و برخلاف افرادی که از یک مؤسسه بدلی و کاذب که به غلط خود را بیت العدل می‌نامد تقلید می‌کنند، اعتقاد دارند که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء جزء جدا نشدنی کتاب مستطاب اقدس است و مفاد آن تا پایان دوران دیانت بهائی به قوت و اعتبار خود باقی و برقرار خواهد بود و آن‌چه در آن مقرر گشته تغیر ناپذیر بوده و به مرحله اجرا در خواهد آمد؛ زیرا اراده و وعود الهی حتمی است.»

«صخره‌ای که اين نظم اداری بر آن استوار است مشيّت ثابته الهيّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّده‌ی ملکوت ابهی است… محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامين محکمه الواح وصايای حضرت عبدالبهآء است… ارکانی که سلطه‌اش مستظهر بدانست دو مؤسّسۀ ولايت امر اللّه و بيت عدل اعظم است.»

(دور بهائی، صفحه ۹۵)

«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم مؤید مرکز عهد و میثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: “و آن‌چه از قلم جاری البته ظاهر شده و خواهد شد و لایبغی من حرف الا و قدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور”…»

(توقیع ۶ مارچ ۱۹۲۵)

– سابقه بیت عدل بدلی و طرفداران آن که توسط روحیه خانم و ایادیان سابق ایجاد گردید، برمی‌گردد به زمان صعود اولین ولی امرالله شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷.

باید خاطرنشان نمود که راه انشعاب در دیانت حقیقی بهایی مسدود می‌باشد؛ زیرا تا پایان دوران این دیانت وجود مُبيّن آيات اللّه و وظایف و اختیاراتی که در الواح وصایای حضرت عبدالبها به ولاة امرالله تفویض گشته دین بهائی را از انشعاب و تبدیل به مذاهب گوناگون حفظ می‌نماید و امکان تشخیص و فهم حقیقیت را با جستجوی حقیقت و ترک تعصبات برای همگان میسّر و سهل کرده است. بدون تردید علت بروز فرقه‌ها و مذاهب گوناگون در ادیان گذشته برداشت‌ها، تفاسیر و تبینات مختلف و متفاوت از کتاب‌های مقدسه آن ادیان بوده و نتیجتاً تباین آراء و استنباط های گوناگون بزرگ‌ترين منبع و منشأ اختلاف و انشقاق بوده است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش از ما؛ پاسخ از جناب علی ثابتی

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم

Nakhjavani-3

پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم

اعضای خطاکار بیت العدل

یکی از نکاتی که جناب نخجوانی برای پایان یافتن سلسله‌ ولایت امرالله به آن استناد می‌کنند، توقیعی است که در ماه آخر حیات مبارک شوقی ربّانی از آن وجود مبارک صادرشده و علی نخجوانی مدّعی است که در آن لوح، وظیفه قیادت و سرپرستی امرالله به وظایف سابقه‌ی ایادیان امرالله اضافه‌شده و آن‌ها متصدی قیادت و حراست امرالله خواهند بود و همین نکته را دلیلی می‌گیرد که شوقی افندی پایان یافتن سلسله‌ی ولایت امرالله را پیش‌بینی کرده بودند و به همین سبب ایادیان امر را موظّف به سرپرستی و راهبری جامعه بهائی کرده‌اند.

جناب نخجوانی در سخنرانی خود به لوحی اشاره می‌کنند که یک ماه پیش از صعود شوقی ربّانی صادرشده است، هرچند جناب نخجوانی به تاریخ دقیق و منبعی که لوح را از آن قرائت کرده‌اند اشاره نمی‌کنند؛ ولی با توجّه به استنادی که به عبارت «Chief Stewards» می‌نمایند مشخص می‌شود که اصل لوح به زبان انگلیسی و تاریخ صدور آن اکتبر ۱۹۵۷ است و ترجمه این لوح به فارسی در کتاب «توقیعات مبارکه» آمده است.

در این لوح شوقی ربّانی به دست‌آوردهای اجرای برنامه ده‌ساله‌ای که تنظیم کرده بودند می‌پردازند و موفقیت‌ها در نشر نفحات‌الله در سراسر جهان را برمی‌شمرند. در میانه این لوح به ایادیان امر الله و وظایف آن‌ها اشاره می‌کنند. در قسمتی از این لوح می‌خوانیم:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم