بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

تأمّلی در باب توسعه‌یافتگی جوامع

یکی از نشانه‌های توسعه یافتگی جوامع مدرن، رعایت حقوق و آزادی‌های مردم و شهروندان از سوی حاکمیت‌ها و رهبران است. رعایت حقوق و آزادی‌ها، موجب باز شدن فضای اندیشه و پیشرفت جوامع خواهد شد. متقابلاً فقدان آزادی و محدود ساختن حقوق اجتماعی دیگران، عملاً موجب رکود و خمودی می‌گردد. به‌تدریج در دراز مدّت، روحیّه‌ی استبدادی بر افراد متبوع چنین جوامعی حاکم شده و خود این افراد نیز در روابط فردی و اجتماعی با عینک بدبینی و سوء ظن با دیگران مواجه می‌شوند و در مناسبات خصوصی، آگاهانه یا ناخودآگاه، از موضع استبداد و خودکامگی با مسائل برخورد می‌کنند.

حضرت عبدالبها در حین سفر به آمریکا، درباره‌ی تأثیر آزادی بر عدالت و پیشرفت جامعه فرمود:

«به هنگام استقرار حکومت استبدادی، آراء و عقاید افراد آزاد نیست؛ راه توسعه و پیشرفت مسدود است. حال آن‌که در حکومت دمکراسی، چون افکار و گفتار محدود و بسته نیست، شاهد پیشرفت‌های زیادی خواهیم بود. در زمینه‌ی امور دینی نیز چنین است. هنگامی‌که آزادی اندیشه و آزادی فکر و گفتار حاکم باشد ـ یعنی شرایطی که هر انسان بتواند بنابر تفکّر و اندیشه‌ی خویش عقاید خود را ابراز کند ـ رشد و پیشرفت اجتناب‌ناپذیر است.»

در مطالعه‌ی نصوص و آثار امری، به عباراتی در بیان و تشریح آزادی‌های قانونی، تساوی، یا آزادی‌های اخلاقی افراد در جامعه‌ای که بر اساس تعالیم بهائی اداره شود، بر می‌خوریم. این موارد گاهی «آزادی‌ها» و زمانی «حقوق» نامیده شده است.

متأسفانه بیت العدل فعلی، بر خلاف ادّعاها، هیچ‌گاه در جهت رعایت حقوق سایر گروه‌های بهائی اقدامی صورت نداده است؛ به‌عنوان مثال بهائیان ارتدکس مدّت‌ها است که از بسیاری از حقوق و آزادی‌ها در جامعه‌ی امر محرومند. بیت العدل بدلی که با حذف «مؤسّسه‌ی ولایت امرالله» و روگردانی از ولیّ امر، عملاً تبدیل به حاکمی مستبد شده است؛ هر گونه آزادی و حقّ حیات را از این گروه مظلوم ربوده است و آنان را از حقوق اوّلیّه‌ای که حضرت عبدالبها، آن‌ها را ضروری دانستند، محروم ساخته است!

راستی جرم بهائیان حقیقی چیست؟!

ایشان به جمال مبارک عشق می‌ورزند. فرامین حضرت عبدالبها را به جان و دل می‌خرند، شوقی ربّانی را به‌عنوان ولیّ امرالله و مبیّن آیات الله می‌شناسند، به کتاب آسمانی و نظم جهان‌آرای الهی، اعتقاد دارند؛ فقط بیت العدل بدلی، نامشروع، خودخوانده و بدون ولیّ امر را نمی‌توانند قبول کنند. بهائیان حقیقی که به غلط ناقض عهد و میثاق معرفی شده‌اند، از حقوق فراوانی از جمله: حقّ آزادی عقیده ، آزادی اندیشه و بیان، آزادی انتقاد، آزادی تحقیق و تحرّی حقیقت، آزادی زندگی با همسر و فرزندان، حقّ سلام و کلام با هم‌کیشان خود، حقّ زیارت اماکن متبرکه، حقّ برخورداری از ارث، حقّ پیشرفت و توسعه و حقوق و آزادی‌های فراوان دیگر، محرومند و در سخت‌ترین شرایط روحی قرار دارند.

بهائیان حقیقی ناقض عهد و میثاق نیستند و هیچ‌کس اجازه‌ی طرد آن‌ها را نخواهد داشت؛ زیرا شوقی ربّانی تشخیص بیماری نقض را فقط در صلاحیّت خود دانسته و اجازه‌ی طرد را به هیچ فرد و مؤسّسه‌ای از جمله بیت العدل، تفویض ننموده‌اند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتأمّلی در باب توسعه‌یافتگی جوامع

ناقض عهد و میثاق کیست؟

ناقض عهد و میثاق کیست؟

کوروش جمالی

بیت العدل، طرفداران میسن ریمی ـ ولیّ امر دوم دیانت بهائی ـ را  ناقض عهد و میثاق معرفی می‌نماید؛ در حالی‌که بر اساس متون و آثار مبارکه، ناقض عهد و میثاق به کسی اطلاق می‌گردد که با یکی از طلعات مقدّسه یعنی جمال مبارک یا حضرت عبدالبهاء و یا شوقی ربّانی، مخالفت نماید یا منکر مقام آنان گردد و یا به لوح عهدی و الواح وصایای مبارکه، مؤمن و معتقد نباشد؛ چنان‌ که در الواح وصایای مبارکه به صراحت بیان می‌فرماید:

«هرگاه نفسی با ولیّ امرالله مخالفت نماید، باید ایادی امرالله او را اخراج از جمع بها نماید.»

میرزا محمّد علی به‌علّت مخالفت با مرکز میثاق، به مرکز نقض معروف و به ناقض اکبر موصوف گشت. برادران شوقی ربّانی، به‌دلیل مخالفت با غصن ممتاز، مطرود و از جامعه منفصل گردیدند یا نفوسی که بر خلاف دستور مبارک به آمریکا و فلسطین مسافرت نمودند، مستحقّ طرد گردیدند.

بهائیان ارتدکس به حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء، شوقی ربّانی، کتاب عهدی، الواح وصایای مبارکه ایمان دارند و  اگر  اعتقاد به ولایت امری جناب میسن ریمی نیز دارند، به‌دلیل وجود نصوص مبارکه‌ی فراوان در اثبات استمرار حضور ولات امر آینده است و اگر به بیت العدل فعلی اعتراض دارند، به استناد آیات و الواح نازله و به سبب عدم حضور ولیّ امر در رأس آن است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنناقض عهد و میثاق کیست؟

شستشوی مغزی

شستشوی مغزی

کوروش جمالی

چندی قبل یادداشتی از «دکتر لشکر بلوکی» دیدم که نکات قابل توجّهی داشت. ایشان به نوشته‌های پروفسور «ادگار شاین» دانش آموخته‌ی دانشگاه هاروارد و رییس دانشکده‌ی مدیریت آم.آی.تی در زمینه‌ی شستشوی مغزی در زندان‌های چین پرداخته بود. وی با بررسی روش‌های اعمال شده در زندان‌های چین و هم‌چنین ترفندهایی که سازمان‌ها برای متقاعدسازی و همرنگ‌سازی کارکنان خود به کار می‌برند، به این نتیجه رسیده بود که این دو (یعنی زندان‌های چین و سازمان‌های بزرگ)، نقاط مشترکی دارند که آن را شستشوی مغزی یا متقاعدسازی اجباری خوانده بود.

برای شروع، بهتر است، ببینیم شستشوی مغزی (Brainwashing) چیست؟

«کنترل ذهن» که به شستشوی مغزی، کنترل فکر یا اصلاح ذهن نیز معروف است، شامل فرایندی است که طی آن، گروه یا شخصی «به طور سیستمیک و با استفاده از روش‌های غیر اخلاقی، دیگران را به پیروی از خواسته‌های خود وادار می‌کند.» این فرایند اغلب به ضرر شستشو شوندگان است. شستشوی مغزی به این معناست که تحت شرایط خاص، فرد، ناخودآگاه وادار به تبعیّت از اندیشه یا خواسته‌های افراد دیگر می‌شود و تغییرات عمده‌ای در باورها و در نتیجه در رفتارهای او به وجود می‌آید.

بنا به گفته ادگار شاین دو روش اصلی برای شستشوی مغزی متصوّر است: «ایزوله شدن از دیگران» و «دستبند‌های طلایی». به‌طور خلاصه، ايزوله شدن از دیگران به این معناست که ارتباطات فردی یا گروهی را با دیگران کم یا قطع کنیم تا از منابع دیگر، ورودی نداشته باشد و دستبندهای طلایی یعنی آن که به نوعی منافعش را به خودمان گره بزنیم که تداوم وضعیت فعلی برایش جذّاب باشد.

این‌جا بود که ناگهان به فکر فرو رفتم. آیا ما نیز دچار این فرآیند شده‌ایم؟ یعنی ما هم به طور سیستماتیک ایزوله شده‌ایم؟! یا منافعمان به گروهی خاص گره خورده است؟! با خودم گفتم قطعاً کسی که به دنبال وحدت عالم انسانی باشد، این‌گونه نیست که منافع گروه خاصی را در نظر داشته باشد. ما که خودمان همیشه از بایکوت خبری رنج برده‌ایم، نمی‌شود خودمان را ایزوله کنیم؛ پس حتماً این برای دیگران است که از تعالیم و آموزه‌های ما محرومند!

اما ادامه‌ی مطلب مرا بیشتر به فکر فرو برد. نشانه‌های فرآیند شستشوی مغزی چیست؟ در واقع می‌توان پنج شاه کلید اصلی شستشوگران را به ترتیب زیر برشمرد:

• تکرار خستگی‌ناپذیر: یک ایده‌ی اصلی یا جمله محوری مرتّب تکرار می شود تا کاملاً ملکه ذهن شود. موضوعی که ملکه ذهن شد، دیگر خلاف آن را نمی‌پذیریم و تصوّر می‌کنیم قطعی و یقینی است. در حالی که فقط به دلیل تکرار، بدیهی فرض شده است؛ مثلاً تاسیس هیئت‌های مشاورین قارّه‌ای که در هیچ منبع و مکتوبی پیش‌بینی نشده و این همه تأکید بر این‌که این جمع بر پیشرفت‌ها و جامعه‌سازی بهائی وقوف کامل دارند یا این‌که همه احبّا تابع بی‌چون و چرای بیت العدل هستند و هیچ یک از نفوس بهائی هیچ مخالفتی با نظرات بیت العدل ندارد یا این‌که بیت العدل «به تنهایی» مصون از هر خطا و اشتباهی است و در حال حاضر، همه‌ی تصمیمات و وظایفی که به‌عهده‌ی ولیّ امر بوده، به بیت العدل سپرده شده است!

دقّت کنید، این مطالب چقدر به طرق مختلف بیان می‌شود! این‌گونه جملات محوری آن‌قدر تکرار می‌شود که حتّی احتمال غلط‌ و نادرست‌بودن آن هم دیگر به ذهن خطور نمی‌کند! این همه تکرار بدون حتّی یک دلیل قانع‌کننده، شک برانگیز نیست؟!

• ترس‌آفرینی از دیگران: ایده‌ها و دیدگاه‌های متفاوت با ایده‌ی اصلی معمولاً به توطئه، خطای فاحش، سوء نیّت، ساده دلی یا فریب‌کاری متهم می‌شوند. کسی هم که قصد توطئه یا فریب‌کاری داشته باشد، تکلیفش مشخص است. با خودم فکر می‌کردم که آیا ما نیز هر کسی را که ایده‌ای متفاوت با تشکیلات دارد، طرد نمی‌کنیم و ناقض نمی‌خوانیم؟! یا بیت العدل به دانش‌پژوهان امری نمی‌گوید «حملات تهاجمی و تفرقه‌انگیز» و «توطئه‌های صیّادانه» انجام ندهید و «برداشت‌های غلط شگفت‌انگیز نکنید» و …

(بیشتر…)

ادامه خواندنشستشوی مغزی

بهائیان، خائن نیستند!

Warning

بیت العدل، در پیام مورخ ۱۹ می ۲۰۱۹، پنج نفر را به‌عنوان اعضای هیئت بین المللی امناء حقوق الله تعیین نمود. این افراد موظفند تا ۱۹ درصد از درآمد مازاد اعضای جامعه را اخذ کنند و به بیت العدل تسلیم نمایند.

تا اینجای کار مشکلی نیست، یک خبر عادی به اطّلاع بهائیان جهان رسیده و آن‌ها را از ایجاد یک مؤسّسه‌ی جدید به‌نام «هیئت بین المللی حقوق الله» مطّلع کرده است؛ امّا مسأله اینجاست که بیت العدل بر طبق نصوص، اجازه‌ی اخذ هیچ مبلغی تحت عنوان حقوق الله از بهائیان ندارد که بخواهد برای دریافت آن، هیئتی هم تعیین نماید!

در کتاب مستطاب اقدس، آیه ۲۳۰ در مورد حقوق الله سخن به میان آمده و مرکز امر را مرجع اخذ حقوق‌الله معرفی نموده است.

بر اساس نصوص بهائی، مرجع اخذ حقوق الله، مؤسّسه‌ی ولایت امرالله و شخص ولیّ امرالله است و شاهد آن این‌که:

حضرت بهاءالله، جناب زین المقربین را به‌عنوان امین خود، مأمور به اخذ حقوق الله نمودند تا وجوه را به مظهر ظهور برساند و اخذ حقوق الله را به بیت العدل‌های محلّی واگذار ننمودند.

حضرت عبدالبهاء افراد مختلفی را برای اخذ حقوق الله تعیین فرمودند از جمله جناب غلامرضا امین امین را «امین عبدالبهاء» نام نهادند و اخذ حقوق الله را به بیت العدل‌های خصوصی محوّل نکردند.

حضرت شوقی ربّانی نیز جناب آقا ولیّ الله خان ورقا را پس از جناب امین امین به امانت حقوق الله منصوب فرمودند و اخذ حقوق‌الله را به بیت العدل عمومی تفویض نفرمودند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنبهائیان، خائن نیستند!

پاسخ به نادیا(ها)


پس از انتشار مقاله‌ی «این ره که تو می‌روی…»، گویا حقایق تلخ و هشدارهای مطرح شده در این مقاله در موضوع کج‌روی‌های بیت‌العدل فعلی و بی‌توجّهی به مقام شامخ ولایت امر و ولیّ عزیز امر الله و فرمایش‌های ایشان، به مذاق عدّه‌ای از افرادی که از قضا مخاطب اصلی این هشدارها و اتمام حجّت‌ها بودند خوش نیامده است؛ لذا وبگاه عهد و میثاق را با پیام‌های متعدّد و بعضاً تند خویش نواخته‌اند!
از جمله دوستی به نام نادیا س. (نام خانوادگی ایشان نزد عهد و میثاق محفوظ است) با ارسال پیامی، عهد و میثاق را وابسته (!) و مطالب آن را در جهت تفرقه‌ی جامعه‌ی بهائی توصیف کرده‌اند!

از آن‌جا که از ابتدای فعالیّت این وبگاه، همواره با همراهان همیشگی عهد و میثاق صادق بوده‌ایم و جز خیرخواهی برای جامعه جهانی بهائی، هدف دیگری را سرلوحه‌ی خود قرار نداده‌ایم؛ شما عزیزان را بی‌هیچ واهمه‌ای به مطالعه‌ی این پیام ارسالی و پاسخ کوتاه عهد و میثاق به آن فرا می‌خوانیم.


پاسخ عهد و میثاق به نادیا


سركار خانم نادیا؛

از این كه بعضی از مطالب درج شده در وبگاه عهد و میثاق موردپسند شما واقع نشده است پوزش می‌طلبیم. برخلاف تصوّر شما،  بهائیان جهان سال‌هاست كه برحول محور تعالیم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبها و شوقی ربّانی در كمال وحدت و دوستی در كنار هم زندگی روحانی و مسالمت‌آمیزی داشته و دارند. این بیت العدل بدلی است كه با فرامین خشک و اداری و دافعه‌ای كه دارد، بین بهائیان جدائی انداخته است.

در جامعه بهائی، تا قبل از تشكیل بیت العدل فعلی و تا زمان حیات شوقی ربّانی اختلافی وجود نداشت و همه‌ی احبّا در جهت حفظ و تحكیم و گسترش جامعه بهائی فعالیت داشتند. با استقرار بیت العدل حیفا و قدرت گرفتن آن، همه‌ی مشكلات آغاز شد و جامعه بهائی به خودی و غیرخودی و به دوست و دشمن تقسیم شد. طردهای روحانی عجیب و غریب و غیرقانونی آغاز شد. مؤسّسه‌ی ولایت امر كه یكی از اركان مهم و اساسی جامعه بهائی بود، تعطیل گردید و با طرفداران و مدافعان آن مانند جذامی برخورد شد و سلام و كلام با آنان ممنوع و به عنوان ذنب لایغفر شناخته شد. افراد فرهیخته، مؤمن و باسابقه‌ی بهائی بدون ارتكاب جرمی و فقط به‌ دلیل تذكّر و انتقاد به بیت‌العدل از جامعه بهائی اخراج شدند. ولیّ امر ثانی دیانت بهائی و یار شفیق حضرت عبدالبهاء و شوقی ربّانی از جامعه بهائی اخراج شد و آنانی كه به خاطر خدمات و سوابق درخشان جناب میسن ریمی به او عشق می ورزیدند به عنوان ناقض عهد و میثاق و دشمن دیانت بهائی معرفی شدند و هرگونه ارتباط با آن‌ها ممنوع اعلام گردید.

خانم نادیا، شما از كدام وحدت صحبت به میان می‌آورید و بیت العدل بدلی و جعلی را محور آن می‌دانید؟! بیت‌العدل ساختگی بعد از گذشت بیش از نیم قرن هنوز نتوانسته است بین هم كیشان خود كه همگی به طلعات مقدّسه ایمان دارند، وحدت ایجاد نماید چه برسد به وحدت بین سایر ادیان و گروه‌ها!

متأسفانه ما شاهد رفتارهای قرون وسطایی بیت العدل بدلی هستیم كه به بهانه‌ی حفظ وحدت، مخالفان خود را به اشدّ مجازات محكوم می‌نماید. آیا وحدت این است كه باید هرچه بیت العدل گفت حتّی اگر اشتباه باشد، پذیرفت و اعتراضی نكرد؟! آیا همه‌ی رهبران جهان چه ظالم و چه عادل دوست ندارند با انسان‌هایی مطیع و خاموش سر و كار داشته باشند؟! آیا در طول تاریخ انسان‌های بی‌شماری جان خود را به دلیل مخالفت با حاکمان و به اتهام برهم زدن وحدت، از دست نداده‌اند؟

(بیشتر…)

ادامه خواندنپاسخ به نادیا(ها)