بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

پیام جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، خطاب به بهائیان عالم

Nosrat'u'llah Bahremand--2

 نسخه‌ی آماده چاپ پیام را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

MESSAGE FROM THE GUARDIAN TO ALL BAHÁ’ÍS:

Shoghi Effendi never was silent

Enemies of the Baha’i Faith are criticizing the Faith by accusing Shoghi Effendi, the first Guardian of the Cause of God, of being silent despite the fact that Shoghi Effendi wrote:

“the Will and Testament of ‘Abdu’l-Bahá, which, together with the Kitáb-i-Aqdas, constitutes the chief depository wherein are enshrined those priceless elements of that Divine Civilization, the establishment of which is the primary mission of the Bahá’í Faith. A study of the provisions of these sacred documents will reveal the close relationship that exists between them, as well as the identity of purpose and method which they inculcate. Far from regarding their specific provisions as incompatible and contradictory in spirit, every fair-minded inquirer will readily admit that they are not only complementary, but that they mutually confirm one another, and are inseparable parts of one complete unit.”    (The World Order of Baha’u’llah, p. 3)

And although He said:

“Everything that is written in the Will and Testament [of ‘Abdu’l-Bahá] will be fulfilled. The Bahá’ís must not be anxious about this.”

He did not act according to the obligatory commandment of Abdu’l-Baha in His Will and Testament which decrees:

“It is incumbent upon the Guardian of the Cause of God to appoint in his own life-time him that shall become his successor, that differences may not arise after his passing.”

And they say:

(بیشتر…)

ادامه خواندنپیام جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، خطاب به بهائیان عالم

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

ali-nakhjavani-1

در حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

پاسخ به سخنان علی نحجوانی در استرالیا

طی سفری که جناب نخجوانی به استرالیا داشتند، پرسش‌هایی درباره‌ی مفهوم عهد و میثاق در دیانت بهائی مطرح گردید که ایشان به‌زعم خود پاسخ‌های لازم و کافی داده‌اند. با خواندن این پرسش و پاسخ‌ها ذهن فعّال و بدون جهت‌گیری حتماً دچار پرسش‌های جدیدتر و اشکالات بیشتری می‌شود که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌کنم.

سؤال شده بود که چرا حضرت ولیّ امرالله فرموده‌اند: اگر بیت العدل اعظم برخلاف تبیین ایشان تصمیمی اتخاذ نماید، ایشان در مقام اصلاح آن بر خواهند آمد؟ چگونه حضرت ولیّ امرالله و بیت‌العدل اعظم می‌توانند مغایر هم واقع شوند؟

جناب نخجوانی در جواب، ابتدا متن دقیق توقیع دور بهائی را به این شرح می‌فرمایند:

«هرچند ولیّ امر رئیس لاینعزل این مجلس فخیم است معهذا نمی‌تواند بنفسه حتّی به‌طور موقت واضع قوانین و احکام گردد و یا تصمیمات اکثریت اعضای مجلس را الغاء نماید و لکن هرگاه طرح تصمیمی را وجداناً مباین با روح آیات منزله تشخیص دهد، باید ابرام و تأکید در تجدیدنظر آن نماید.»

سپس سه نکته از این متن برداشت می‌نمایند که پس از ذکر هرکدام توضیحاتی ذکر شده است.

(بیشتر…)

ادامه خواندندر حاشیه‌ی سفر استرالیا؛ بخش اوّل

نسل‌کشی روحانی و خاموش بهائیان ارتدکس

از دردمندانه‌ترین صفحات تاریخ دیانت بهائی تضییقات وارده بر جامعه‌ی بهائیان ایران است. بهائیان ایران، پیش از انقلاب سال پنجاه‌وهفت، تضییقاتی را متحمّل می‌شدند؛ که بعد از آن تاریخ به دلایلی گسترده‌تر شد؛ امّا در این میان، بهائیان ارتدکس نه‌تنها این مشکلات را تحمّل کرده‌اند، بلکه از بی‌مهری تشکیلات بیت العدل نامشروع، رنجی مضاعف برده‌اند و می‌توان گفت که از جانب تشکیلات وابسته به بیت العدل بدلی، قربانی نوعی نسل‌کشی روحانی شده‌اند.

باور بهائیان حقیقی بر این است که الواح وصایای حضرت عبدالبهاء سندی است جاودانه که هرگز تغییر و تبدیل نمی‌یابد. بر اساس این سند، سلسله‌ی ولایت امرالله هرگز قطع نمی‌شود و ولیّ امر در هر زمانی حضور دارد و مؤسّسه‌ی ولایت امر نهادی است زنده و پایدار که هرگز تعطیل نشده و نخواهد شد؛ بنابراین آنان بعد از صعود اوّلین ولیّ امر ـ شوقی ربّانی ـ با جانشین ایشان و سپس سومین و چهارمین ولیّ امرالله، پیمان بستند و بیت العدل بدون رأس مقدّس را مؤسّسه‌ای خود‌خوانده، جعلی و غیرقانونی می‌دانند؛ به همین جهت بهائیان ارتدکس همواره از سوی تشکیلات بیت العدل بدلی مورد بی‌مهری، آزار و طرد قرارگرفته‌اند.

امّا به‌راستی چرا جامعه بهائیان ایران دچار این‌همه تضییقات شد؟ بیت العدل بدلی به دلیل عدم حضور ولیّ امرالله در رأس آن، مصون از خطا نیست و هم‌چون دیگر سازمان‌های بشری در معرض اشتباه و خطا بوده و با اتخاذ سیاست‌های نادرست، پیروان خود را با انواع و اقسام مشکلات مواجه ساخته است؛ به‌طور مثال در آموزه‌های ما به‌روشنی بیان‌شده است كه احبّای الاهی در هر سرزمین و كشوری كه زندگی می‌كنند؛ باید از دخالت در سیاست خودداری نمایند و مطیع اوامر حكومت و اولیای امور كشور خود باشند، هم‌چنین بهائیان موظف‌اند تمام سعی خود را در آبادانی و سرفرازی كشور محلّ اقامت خود به‌کاربرده و در برخورد با اولیای امور با صداقت، راستی و درستی رفتار نمایند.

متأسفانه بیت العدل بدلی، این تعالیم مهم و غیرقابل تغییر را نادیده گرفته است؛ برای مثال در مورد ایران، به‌جای تعامل با حكومت ایران و تلاش برای آبادانی و سرفرازی کشور، بهائیان را به نافرمانی از حكومت و حتّی مقابله با آن دعوت می‌نماید و با ورود به میدان منازعات و مشاجرات سیاسی و اقداماتی چون ارتباط با چهره‌های سیاسی مخالف و استفاده‌ی تبلیغاتی از این‌گونه شخصیت‌ها در کنفرانس‌ها و برنامه‌های رادیو و تلویزیونی، جایگاه روحانی خود را فراموش كرده و به جنگ با حکومت برخاسته است و در این جنگ، از بهائیان مظلوم ایران به‌عنوان سپری انسانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده می‌نماید؛ بنابراین حاصل سیاست‌های نادرست بیت العدل حیفا موجب شده است که حکومت نیز بهائیان را در صف افراد مخالف تلقّی نموده و نسبت به این جامعه، دیدگاهی منفی و آمیخته با سوءظن یافته، به جامعه‌ی بهائی بی‌اعتماد شده و به آن به‌عنوان یک پدیده‌ و معضل امنیّتی بنگرد!

(بیشتر…)

ادامه خواندننسل‌کشی روحانی و خاموش بهائیان ارتدکس

عدم توجّه به دستورات هیاكل مباركه، ریشه‌ی مشكلات جامعه بهائی ایران

آموزه‌ی اطاعت از حکومت از جمله آموزه‌های بنیادین مذکور در الواح و آثار طلعات مقدّسه است. حضرت عبدالبهاء در لوح عزیزالله خان ورقا می‌فرمایند، قوله الاحلی:

«باری به نص قاطع جمال مبارک روحی لاحبائه الفداء ابداً بدون اذن و اجازه‌ی حکومت جزئی و کلّی نباید حرکتی کرد؛ و هرکس بدون اذن حکومت ادنی حرکتی نماید، مخالفت با امر مبارک کرده است و هیچ عذری از او مقبول نیست. این امر الهی است، ملعبه صبیان نیست که نفسی چنین مستحسن شمرده و به میزان عقل خود بسنجد و نافع داند. عقول به‌منزله تراب است و اوامر الهیه، نصوص رب الارباب. تراب چگونه مقابلی با فیوضات آسمانی نماید.»

این بیان حضرت عبدالبهاء روشی روشن و راهنمایی رهگشا برای بهائیان حقیقی است. بر این اساس، بهاییان ارتدکس در ظلّ ولایت امرالله همواره آموزه‌ی عدم مداخله در سیاست و اطاعت از حکومت را مدّنظر قرار داده و از آن اطاعت می‌کنند.

گاهی بعضی از احبّای کم‌اطلاع عنوان می‌نمایند که عباراتی که در نصوص امری در مورد لزوم اطاعت از حکومت آمده است، ‌مربوط به حکومت‌های صالحه بوده و در مورد حكومت‌های ظالم صدق نمی‌کند. آشکار است که این سخنان توجیهی است که این قبیل افراد برای معاندت سیاسی و اقدامات ستیزه‌جویانه‌ی خود در مقابله با حکومت به كار می‌برند. در اکثر نصوص الاهی، به مطلق حكومت اشاره ‌شده و ذكری از عادل یا ظالم بودن آن‌ها نشده است.

از سوی دیگر باید دقّت داشت که هیکل مبارک، این عبارات را زمانی بیان فرموده‌اند که خود ایشان در فشارهای بسیار شدید حکومت‌های ظالم گرفتار بوده‌اند؛ امّا با این حال، هیچ‌گاه در جهت مخالفت با حکومت قدمی برنداشتند و اقدامی ننمودند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنعدم توجّه به دستورات هیاكل مباركه، ریشه‌ی مشكلات جامعه بهائی ایران

پرسش از ما؛ پاسخ از جناب علی ثابتی

interview

۱- لطفاً به سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس) اشاره بفرمایید و این‌ که اصولاً جدائی بهائیان پیرو بیت العدل بدلی از دیانت حقیقی بهائی از چه زمانی آغاز گردید و آیا آن را اصولاً می‌توان یک انشعاب نامید؟

سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس): «زمان اظهار امر حضرت بهاءالله است زیرا آنها از کلیه تعالیم و دستورات حضرت بهاءالله و تبینات حضرت عبدالبهاء و تبینات اولیاء امرالله پیروی نموده و برخلاف افرادی که از یک مؤسسه بدلی و کاذب که به غلط خود را بیت العدل می‌نامد تقلید می‌کنند، اعتقاد دارند که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء جزء جدا نشدنی کتاب مستطاب اقدس است و مفاد آن تا پایان دوران دیانت بهائی به قوت و اعتبار خود باقی و برقرار خواهد بود و آن‌چه در آن مقرر گشته تغیر ناپذیر بوده و به مرحله اجرا در خواهد آمد؛ زیرا اراده و وعود الهی حتمی است.»

«صخره‌ای که اين نظم اداری بر آن استوار است مشيّت ثابته الهيّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّده‌ی ملکوت ابهی است… محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامين محکمه الواح وصايای حضرت عبدالبهآء است… ارکانی که سلطه‌اش مستظهر بدانست دو مؤسّسۀ ولايت امر اللّه و بيت عدل اعظم است.»

(دور بهائی، صفحه ۹۵)

«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم مؤید مرکز عهد و میثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: “و آن‌چه از قلم جاری البته ظاهر شده و خواهد شد و لایبغی من حرف الا و قدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور”…»

(توقیع ۶ مارچ ۱۹۲۵)

– سابقه بیت عدل بدلی و طرفداران آن که توسط روحیه خانم و ایادیان سابق ایجاد گردید، برمی‌گردد به زمان صعود اولین ولی امرالله شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷.

باید خاطرنشان نمود که راه انشعاب در دیانت حقیقی بهایی مسدود می‌باشد؛ زیرا تا پایان دوران این دیانت وجود مُبيّن آيات اللّه و وظایف و اختیاراتی که در الواح وصایای حضرت عبدالبها به ولاة امرالله تفویض گشته دین بهائی را از انشعاب و تبدیل به مذاهب گوناگون حفظ می‌نماید و امکان تشخیص و فهم حقیقیت را با جستجوی حقیقت و ترک تعصبات برای همگان میسّر و سهل کرده است. بدون تردید علت بروز فرقه‌ها و مذاهب گوناگون در ادیان گذشته برداشت‌ها، تفاسیر و تبینات مختلف و متفاوت از کتاب‌های مقدسه آن ادیان بوده و نتیجتاً تباین آراء و استنباط های گوناگون بزرگ‌ترين منبع و منشأ اختلاف و انشقاق بوده است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنپرسش از ما؛ پاسخ از جناب علی ثابتی

تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه

Warning

تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه (شبهه‌ی اطاعت نکردن شوقی ربّانی از دستور تعیین جانشین)

مدّتی قبل در اینترنت به مطلبی برخوردم که من را بسیار متأثر کرد. یادداشت کنایه‌آمیزی بود از سمت دشمنان امرالله به بهائیان و حمله‌ی مستقیمی بود به شوقی ربّانی که چرا ولیّ امر بعد از خود را معرفی نکرده است، در حالی که حضرت عبدالبهاء تأکید فرموده بودند که ولیّ امر باید «من هو بعده» را در زمان حیاتش تعیین فرماید!

بیش از هر چیز از این مطلب ناراحت شدم که چگونه بی‌توجّهی برخی از احبّای الاهی به اصول امر مبارک سبب می‌شود که تهمت‌های ناروایی به امرالله و جامعه‌ی بهائی وارد شود و آبروی دیانت بهائی در نظر اهل انصاف از دست برود. چگونه باید به بسیاری از پیروان دیانت بهائی تفهیم کرد که این‌گونه نبوده و حضرت شوقی ربّانی سرپیچی از دستورات هیکل مبارک نکرده‌اند و این خرده‌گیری غیرمنصفانه، حاصل اعمال برخی بهائیان است و به ولیّ امر الله ارتباطی ندارد؟! متأسفانه انتشار این گمان باطل می‌تواند صلاحیّت شخص حضرت ولیّ امر الله را زیر سوال ببرد؛ این‌گونه است که رفتار برخی از بهائیان در سالیان گذشته سبب شده است تا امروزه الاهی بودن دیانت بهائی به زیر سوأل رود!

(بیشتر…)

ادامه خواندنتذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه

تحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

اندرین وادی که ره بر کس پدید از چاه نیست

پیرو نصّ الاهی بی‌گمان گمراه نیست

یکی از مهم‌ترین و عمیق‌ترین آموزه‌های دیانت بهائی آموزه تحرّی حقیقت و دوری از تعصّبات و ترک تقالید است.

تحرّی در لغت به معنی جستجو و طلب سزاوارترین است و حقیقت هم در اعتقادات دینی ـ چه در دیانت یهود و دیانت مسیح و اسلام و چه در دیانت بهائی ـ چیزی جز منبع علم الاهی نیست؛ یعنی اصولاً، انسان به تنهایی نمی‌تواند به حقیقت مطلق دست پیدا کند و ادّعای همه پیامبران بر این است که از طریق منبع علم لایزال الاهی به حقیقت دست پیدا می‌کنند و آن را بدون کوچک‌ترین کم‌وکاست به جامعه بشری انتقال می‌دهند تا سعادت‌ و رستگاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورند. در اسلام، عصمت حضرت محمّد و در دیانت مسیح هم عصمت حضرت عیسی قطعی و یقینی است. در دیانت بهائی هم مانند سایر ادیان، اعتقاد بر این است که حضرت بهاءالله مصون از خطا و اشتباه هستند و طبق کتاب اقدس «کتاب الذی ینطق بالحق» می‌باشند یا به عبارتی «قسطاس الحق». در واقع کلام و روش جمال مبارک برای احبّا، معیار حق و باطل است و عصمت ایشان هم امری متقن و قطعی است.

البتّه این ادّعا برای بسیاری از افرادی که اعتقاداتی ماتریالیستی و یا غیردینی دارند کاملاً مهجور و غیرقابل‌قبول است و در تفکر آن‌ها اصولاً هیچ بشری نمی‌تواند مصون از خطا باشد؛ امّا از دیدگاه افرادی که معتقد به اصول دیانت الاهیّه هستند؛ عصمت مظاهر و هیاکل مقدّسه از اصول اعتقادی محسوب می‌شود و کاملاً باورپذیر و ممکن است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

آيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش سوم)

Question-People-1-Ahdvamisagh

آيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟!

(بخش سوم)

مقدمه:

عهد و ميثاق در مقالات پیشین خود، به بررسی دو پرسش اساسی پيش‌روی بيت‌العدل و نقد و بررسی پاسخ‌های ارائه شده توسط بيت‌العدل پرداخت، در اين قسمت نيز به يكی ديگر از پرسش‌های مطرح‌شده از سوی احبّاء و توضيحاتی در مورد آن می‌پردازیم. اميد است حاصل اين پرسش و پاسخ و توضيحات مطرح ‌شده، مورد استفاده‌ی متحرّيان حقيقت قرار گيرد.

پرسش سوم:

بيت العدل در پاسخ به اين پرسش كه:

 «در غياب ولیّ امرالله و با عدم حضور مقام تبيين در جلسات بيت العدل، طرز عمل بيت‌العدل در جریان وضع قوانين چگونه است؟ آيا بيت‌العدل اعظم در معرض اين خطر قرار ندارد كه از حیطه‌ی صحيح قانون‌گذاری منحرف‌شده و در ورطه‌ی خطا و اشتباه بيفتد؟

پاسخ بیت‌العدل[1]:

این‌گونه توضيح می‌دهد كه:

«اولاً تصوّر نشود كه بيت العدل به فكر و رأی خود عمل می‌نماید. استغفرالله، بيت العدل به الهام و تأیيد روح‌القدس، قرار و احكام جاری می‌نمايد و آن‌چه قرار دهد بر كل فرض و واجب است. در ثانی، بيت العدل كه خود به دريافت هدايات الاهی اطمينان داده‌شده است، به‌خوبی از نبود حضرت ولیّ امرالله آگاهی داشته و در تمامی امور مربوط به تشريع، فقط در حوزه‌ی اختيار خود عمل می‌نمايد. سوم آن‌که به اين بيان حضرت ولیّ امرالله توجّه دارد كه می‌فرمایند «هیچ‌یک از اين دو مؤسّسه (مؤسّسه‌ی ولايت امر و بيت العدل) نمی‌توانند به قلمروی ديگری تجاوز نمايد و هرگز تجاوز نخواهد كرد.».»

و در پايان، بيت العدل، نحوه‌ی وضع قوانين توسط خود را این‌چنین توضيح می‌دهد:

«در مقام اوّل، مسلماً نهايت دقّت و مراقبت در مطالعه‌ی نصوص مقدّسه و تبينات ولیّ مقدّس امرالله به عمل می‌آید و هم‌چنين نظرات جميع اعضاء مورد توجّه دقيق قرار می‌گيرد. آن‌گاه پس از مشورت كامل، موضوع تنظيم رأی متّخذه به ميان می‌آید. در اين مرحله نيز ممكن است موضوع به‌طورکلّی مجدداً مورد مطالعه قرار گیرد و چه‌بسا اتفاق می‌افتد كه قضاوت نهایی درنتیجه‌ی غور و تجدیدنظر ثانوی به نحو قابل‌ملاحظه‌ای با نتیجه‌ای كه قبلاً به‌دست‌آمده است متفاوت باشد و حتّی ممكن است بالاخره رأی هيأت بر آن تعلق گيرد كه در حال حاضر درباره‌ی موضوع مطروحه، وضع قرار و قانونی ضرورت نداشته باشد.»

توضيحات عهد و میثاق:

هرچند كه مؤسّسه‌ی ولايت امرالله و بیت العدل دارای اختيارات خاصّ خود هستند و هيچ‌يک نمی‌تواند به حدود ديگری تجاوز نمايد، ولی اين به آن معنی نيست كه ما بتوانيم بين اين دو ركن اساسی ديانت بهائی جدائی قائل شويم و بيت العدل را به تنهائی حلال مشكلات بدانيم.

اعضای بيت العدل كه از طریق انتخابات عمومی تعيين مي‌گردند، قطعاً دانای مطلق نيستند و همان‌طور كه عنوان نموده‌اند، تصميمات خود را از طريق مشورت اتخاذ می‌نمايند. بنابراين مانند ساير افراد معمولی، همواره در معرض اشتباه و خطا هستند. چون اطّلاعات خود را از طرق مختلف بشری دريافت می‌کنند، به همين دليل است كه به آن‌ها اجازه داده‌شده است تا در صورت نياز، مصوبات خود را تغيير دهند.

از نظر ما وجود ولیّ امرالله به‌عنوان مقام تبيین در كنار بيت العدل در هر زمان لازم و ضروری است و استدلال بيت العدل مبنی بر امكان صدور احكام در غياب ولی امر صحیح نمی‌باشد.

مراجعه به تبيینات گذشته و باقيمانده از ولیّ امرالله برای صدور احكام جديد به دلایل زیر كافی نيست:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش سوم)

آیا پاسخ‌های بیت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش دوم)

Question-People-1-Ahdvamisagh

آیا پاسخ‌های بیت العدل، قانع‌کننده است؟!

(بخش دوم)

 

پرسش دوم:

بیت العدل در پاسخ این پرسش اساسی یكی از احبّا كه پرسیده بود:

«آیا مصون از خطا بودن بیت العدل اعظم مشروط به حضور ولی امرالله در مقر بیت العدل است؟ و آیا بیت العدل می‌تواند بدون حضور مقام تبیین به تشریع قوانین جدید بپردازد؟»

 پاسخ بیت العدل:[1]

بیت‌العدل این‌طور اظهارنظر كرده است كه:

«مصون از خطا بودن بیت‌العدل اعظم، مشروط به حضور ولیّ امرالله در بین اعضای آن نگردیده است، اگرچه در حوزه‌ی تبیین و تفسیر، نظرات حضرت ولیّ امرالله لازم‌الاجرا هستند؛ ولی در مورد شركت ولیّ امرالله در جلسات تشریع قوانین، همیشه تصمیم نهایی با بیت‌العدل اعظم است. بیت‌العدل منحصراً حق تشریع احكام و تصمیم‌گیری در مورد قوانین و احكامی را دارد كه حضرت بهاءالله بالصّراحه نازل نفرموده‌اند.»

در پاسخ بیت‌العدل تأكید شده است كه، اگرچه ولی امرالله به‌عنوان رئیس دائمی آن هیئت عظیم‌الشأن تعیین‌شده است ولی هرگز نمی‌تواند حتّی به‌طور موقّت، حق منحصربه‌فرد تشریع را از آن خود كند و ازاین‌رو نمی‌تواند تصمیم اكثریت اعضای بیت العدل را لغو نماید.

 توضیحات عهد و میثاق:

به نظر می‌رسد پاسخ‌های ارائه‌شده از سوی بیت‌العدل از استحكام لازم برخوردار نیست و به دلایل زیر حضور دائم ولیّ امر در جلسات بیت العدل ضروری است:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا پاسخ‌های بیت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش دوم)