بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

نتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

نتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

همسر شوقی ربّانی ناقض عهد و میثاق الهی

یکی از کسانی که در انحراف نظم جهان‌آرای حضرت بهاءالله نقش مهمّی داشت، روحیّه ماکسول همسر بی‌وفای شوقی ربّانی بود. روحیّه ماکسول تنها کسی بود که بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر را به کودتا بر علیه جانشین برحقّ او تحریک و هدایت نمود. جریانات مختلف، از جمله همراهی روحیّه با شوقی افندی در سفر به لندن و اقدامات غیر معمول او در لندن، در روزهای قبل و بعد از صعود و دخالت‌ها و اعمال‌نظر بعدی ایشان، در تأیید جانبدارانه از ایادیان، به‌جای شورای بین‌المللی بهائی و امثال آن، نشان داد که وی مسیر صحیح را بعد از صعود شوقی ربّانی انتخاب نکرده و اقدامات نقض‌گونه‌ی او از جمله مواردی است که باید مورد بررسی و تحقیق موشکافانه قرار گیرد.

شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷ در سفر کاری خود به لندن، که به اتّفاق همسرش، صورت پذیرفت، به بیماری آنفولانزای آسیایی مبتلا گردید و بر اثر همین بیماری، دارفانی را وداع گفت و به ملکوت ابهی صعود نمود.

روحیه ماکسول در کتاب «گوهر یکتا»، شرح ماوقع صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی را به‌نگارش درآورده است. من بدون این‌که بخواهم اظهارات روحیه خانم را تأیید نمایم، لازم می‌بینم قسمت‌هایی از داستان ایشان را نقل کنم و مورد بررسی قرار دهم.

ایشان می‌نویسد:

(بیشتر…)

ادامه خواندننتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

آیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

اخیراً ضمن وبگردی در برخی صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی از جمله برخی صفحات فیس‌بوک، به دیدگاه تعجّب‌آور و ‌شبهه‌انگیزی پیرامون «نقش ایادیان امر در انتخاب ولیّ امرالله» برخورد کردم که توسط یکی از دوستان پیرو بیت‌العدل حیفا مطرح شده بود. برداشت و گمان ناصواب و شبهه‌آمیز برخی احبّای بیت العدلی، در مورد چنین موضوع مهمّی موجب شد که برای روشن‌شدن اذهان دوستان، توضیحی هرچند مختصر در این مورد ارائه نمایم.

برخی از بهائیان طرفدار بیت العدل حیفا، در مورد چگونگی انتخاب جانشین از سوی ولیّ امر، این‌گونه گمان می‌برند که با این‌که بر طبق مفاد الواح وصایای مبارکه، ولیّ امر باید در زمان حیات خویش جانشین بعد از خود را مشخّص نماید؛ امّا فرد مشخّص‌شده باید به تأیید و تصدیق تمام یا اکثریّت اعضای هیئت نُه نفره ایادیان امر برسد تا مشروعیّت پیدا کند! لذا می‌گویند فرض می‌کنیم حضرت ولیّ امرالله، در زمان حیات خود، جناب میسن ریمی را به جانشینی خود تعیین کرده باشد، از آن‌جا که هیئت ایادیان به اتّفاق آرا، صلاحیّت میسون ریمی را رد کرده و این انتخاب را تأیید و تصدیق ننموده‌اند؛ این انتخاب اعتبار لازم را نداشته و نمی‌تواند مشروع و مورد تأیید جامعه بهائی باشد!

به نظر می‌رسد که مطرح‌کنندگان چنین برداشتی، آشنایی کامل با نصوص بهائی نداشته و با تعبیرات اشتباه خود، چنین تصوّر کرده‌اند که ایادیان امر که توسط ولیّ امرالله تعیین می‌شوند، می‌توانند انتصاب جانشین ولیّ امرالله مصون از خطا را ابطال نمایند! به عبارت دیگر، قرار است ولیّ امر به میل و خواست ایادیان انتخاب گردد!

در حالی که بیان حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا، کاملاً صریح و روشن است و فقط کافی است با دقّت و تعمّق، مورد مطالعه قرار گیرد؛ عین عبارت الواح وصایا در این مورد، چنین است:

«… باید ولیّ امراللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد؛ لهذا اگر ولد بکر ولیّ امراللّه مظهر ألولد سرّ ابیه نباشد؛ یعنی از عنصر روحانی او نه؛ و شرف اعراق با حسن اخلاق مجتمع نیست؛ باید غصن دیگر را انتخاب نماید و ایادی امراللّه از نفس جمعیّت خویش نُه نفر انتخاب نمایند و همیشه به‌خدمات مهمّه ولیّ امراللّه مشغول باشند و انتخاب این نُه نفر یا باتّفاق مجمع ایادی و یا به‌اکثریّت آراء تحقّق یابد و این نُه نفر یا بالاتّفاق یا باکثریّت آراء باید غصن منتخب را که ولیّ امر اللّه تعیین بعد از خود نماید تصدیق نمایند و این تصدیق باید به‌نوعی واقع گردد که مصدّق و غیر مصدّق معلوم نشود.

ای یاران، ایادی امراللّه را باید ولیّ امراللّه تسمیّه و تعیین کند. جمیع باید در ظلّ او باشند و در تحت حکم او. اگر نفسی از ایادی و غیر ایادی تمرّد نمود و انشقاق خواست، علیه غضب اللّه و قهره؛ زیرا سبب تفریق دین اللّه گردد … .»

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید انتخاب نُه نفر از بین ایادی به جهت خدمت به ولیّ امرالله است و در خصوص جانشین می‌فرمایند «باید… تصدیق نمایند»! کلمه‌ی «باید» به‌وضوح مشخّص می‌سازد که آن‌ها ملزم به تصدیق هستند و نمی‌توانند تصدیق نکنند! ضمنأ تصدیق به معنی تعیین صلاحیّت نیست؛ معنی تصدیق، اقرار کردن یا گواهی دادن به‌درستی موضوعی است؛ به‌علاوه در زمان حیات شوقی افندی، چنین هیئتی برای خدمت به ایشان تشکیل نگردید و ایشان ترجیح دادند که ایادیان به‌جای خدمت به ولیّ امر، در نقاط مختلف دنیا به خدمت بپردازند. شوقی افندی به سوألی درباره‌ی تصدیق نُه نفر ایادیان پاسخ داده‌اند که متن آن به زبان انگلیسی در بهائی‌نیوز فوریه ۱۹۵۵ چاپ و منتشر گردیده است و ترجمه آن چنین است:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

احوال ایادیان در زمان فقدان شوقی ربّانی

«در زمان حضور شوقی افندی به ایادیانی که در حیفا بودند خیلی سخت می‌گذشت؛ زیرا ولیّ امرالله بر صرفه‌جویی روی هزینه‌ها تأکید داشت و مخارج را به حدّاقل ممکن رسانده بود. او زندگی مرفه امریکاییان را سرزنش می‌کرد و آن را برای روحیّه‌ی انسانی مضر می‌دانست. ایادیان مقیم ارض اقدس از لذّت مرخّصی و تعطیلی محروم بودند و باید با انضباط کامل و به‌صورت مداوم کار می‌کردند.

روزی لروی آیواس (از ایادیان مقیم ارض اقدس) در مجلس ناهار در جمعی از ما امریکایی‌ها گفت: «حیفا جهنّم روی زمین است» و این را ما حس می‌کردیم که زندگی در حیفا واقعاً سخت بود؛ ولی دو سال بعد از صعود شوقی، ایادیان مانند بچّه‌هایی بودند که از انضباط مدرسه فرار کرده و لذّت تعطیلی و مرخّصی را تجربه می‌کردند. آن‌ها از رفاه کامل و از زندگی امریکایی البتّه با پرداخت از صندوق بهائیان، برخوردار بودند! من جرأت ندارم تا جزئیات آن را بیان کنم چرا که احتمالاً اتهام خصوصی به احبّا خواهد بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندناحوال ایادیان در زمان فقدان شوقی ربّانی

صعود شوقی ربّانی و سقوط ایادیان

Hands of The Cause  Zikrullah Khadem (left)

گفتگویی داشتیم با دوستان، پیرامون رویدادهای بعد از صعود شوقی ربّانی. دوستی، ادّعای عجیبی می‌كرد و می‌گفت: روحیّه ماكسول، همسر شوقی ربّانی و برخی از ایادیان امرالله با نصوص و نظامات بهائی آشنایی چندانی نداشتند و حتّی برخی از متون و نصوص مهمّ امری را نیز با دقّت مطالعه نكرده بودند!

با تعجّب پرسیدم: چطور چنین چیزی ممكن است؟ ایادیان امر به عنوان حارثان امرالله به زوایای نظم جهان آرای الهی و نصوص امری كاملاً آگاهی داشته‌اند، آیا برای این مدّعا، شاهدی هم داری؟ گفت: بله؛ شاهد مثال آن كاملاً روشن و قابل فهم است و آن این كه، حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مباركه كه نه تنها وصیتنامه‌ی آن حضرت می‌باشد؛ بلكه مكمّل كتاب اقدس و به‌قولی وصیت‌نامه‌ی حضرت بهاءالله نیز محسوب می‌گردد، فرمودند:

«ای احبّای الهی! ولیّ امرالله باید در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»

الواح وصایا، ولیّ امر را موظّف ساخته است تا در زمان حیات خویش، جانشین خود را منصوب نماید تا به این ترتیب اطمینان حاصل شود كه مؤسّسه‌ی ولایت امر، هرگز محروم از حضور ولیّ امر حیّ و زنده نخواهد بود؛ نه این‌كه ولیّ‌ امر، وصیّت‌نامه‌ای برای بعد از صعودش باقی بگذارد!

در هیچ كجای الواح وصایا و متون دیگر امری، ذكر نشده است كه پس از صعود یک ولیّ امر، ایادیان تشكیل جلسه دهند و وصیّت‌نامه‌ی به‌جامانده از او را بگشایند تا معلوم شود چه كسی را برای جانشینی خود تعیین كرده است!

متأسفانه روحیّه خانم و ایادیان مقیم ارض اقدس، یا این فراز الواح وصایای مباركه را ندیده بودند و یا دیده و خود را به تجاهل زدند و همانطور كه در ابلاغیّه مورخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۷ خود، اعلام كردند، در رویکردی انحرافی، به‌جای تمرکز بر شناسایی شخص جانشین شوقی ربّانی و ولیّ امر دوم، همگی به‌دنبال پیدا كردن وصیّتنامه شوقی افندی بودند!

در قسمتی از ابلاغیّه یاد شده چنین می‌خوانیم:

(بیشتر…)

ادامه خواندنصعود شوقی ربّانی و سقوط ایادیان