بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

طرد از دیدگاه دیانت بهائی

دیانت بهائی، آیین رأفت و محبّت است، دیانتی است که شعار آن وحدت عالم انسانی و معاشرت با کلّ ادیان الاهی با محبّت و دوستی است، از چنین دیانتی نمی‌توان انتظار خشونت، بدبینی و کینه داشت؛ حضرت بهاء‌الله در عمر پربرکت خود با همه‌ی مخالفان و حتّی دشمنان خود با رأفت و مهربانی برخورد می‌کردند، ایشان در تمام عمر حاضر نشدند تا از اهرم خشونت با معارضان استفاده نمایند؛ بزرگترین دشمن جمال مبارک، برادر ایشان صبح ازل بود که از در عداوت با آن حضرت در آمد و سنگ‌اندازی‌های بسیاری به جهت جلوگیری از پیشرفت امرالله کرد؛ لکن ایشان تا جای ممکن با او مدارا کردند و همیشه توصیه به محبت و دوستی و وحدت می‌فرمودند که: عالم به محبّت خلق شد و کل به وداد و اتّحاد مأمورند …

حضرت عبدالبهاء نیز به پیروی از پدر در تمام عمر سعی کردند تا کسی را از خود محزون و ناراحت نکنند؛ بزرگترین دشمن ایشان برادرشان محمّدعلی ـ ناقض اکبر ـ بود؛ وی داعیّه‌ی جانشینی آن حضرت را در سر داشت و عداوت را به حدّ اعلی رسانید که شرح قسمتی از آن در رساله‌ی الواح وصایای حضرت عبدالبهاء آمده است.

حضرت عبدالبهاء علی‌رغم تحمّل آزار و اذیّت‌های فراوان از سوی ناقضین و دشمنان دستور به استقامت و صبر و تحمل می‌دادند و می‌فرمودند: باید در نهایت محبّت و مهربانی با آن‌ها مقابله کنید، مظالم و آزارهای آنان را بوالهوسی اطفال ملاحظه کنید. در جایی دیگر می‌فرمودندمبادا خاطری بیازاری و نفسی را محزون کنید و در حقّ شخصی چه یار و چه اغیار، چه دوست و چه دشمن زبان به طعنه گشایید. در حقّ کل دعا کنید و از برای کل، موهبت و غفران طلبید؛ زنهار زنهار از این که نفسی از دیگری انتقام کشد، ولو دشمن خونخوار باشد. زنهار زنهار از این که نفسی خاطری بیازارد، ولو بدخواه و بدکردار باشد. نظر به خلق ننمایید توجّه به خالق کنید؛ قوم عنود را مبینید، ربّ الجنود را ملاحظه کنید خاک را مبینید پرتو آفتاب تابناک ببینید که هر خاک سیاه را روشن و پدیدار کرده … .

بنابر این ملاحظه می‌فرمایید که شارع دیانت بهائی و اوّلین مبیّن آن حضرت مولی الوری، از انجام اعمالی که از آن بوی استبداد، خشونت و کینه می‌آمد احتراز داشتند و بشریّت را سفارش به اتّحاد و همدلی و محبت می‌کردند.

در دوران حضرت ولیّ امرالله و با استقرار نظم بدیع جهان‌آرای الاهی و تأسیس تشکیلات اداری، مخالفت‌هایی از گوشه و کنار و از سوی ناقضین امر آغاز گردید که این مخالفت‌ها می‌توانست ضربه‌ای اساسی به نهال نوپای نظم اداری دیانت بهائی وارد آورد، حضرت شوقی افندی برای اوّلین بار حسب ضرورت، طرد اداری و طرد روحانی را مطرح و آن‌ را از اختیارات مخصوص به خود دانستند؛ ایشان در توقیع ۱۰۲ بدیع می‌فرمایند:

«راجع به نفوسی که با دشمنان امر مرتبط و به مخالفت قیام می‌نمایند و به نصایح و انذارات محفل اعتنا ننمایند، باید در وقت حاضر مراجعه به این عبد گردد و انفصال روحانی آنان با این عبد است و لاغیر»

(اخبار امری، شماره ۱۲، سال ۱۰۲)

بنا به نصّ یاد شده، طرد روحانی به حضرت شوقی ربّانی ختم گردیده است و جمله‌ی «راجع به این عبد است و لاغیر» کاملاً مشهود است که این اجازه به ایادیان امر و بیت‌العدل داده نشده و مخصوص ولیّ امرالله می‌باشد.

به این ترتیب بعد از حضرت شوقی ربّانی، هیچ مقامی اجازه‌ی طرد روحانی نفوس را نخواهد داشت؛ بنابراین حکم طرد روحانی اولاً عمومی نیست، در ثانی موقّتی است و دائمی نیست و سوم این ‌که مختصّ به حضرت ولی امرالله است و قابل تسرّی به بیت‌العدل و ایادیان نخواهد بود.

متأسفانه بعد از صعود حضرت شوقی ربّانی ایادیان امرالله و اعضای بیت‌العدل بدلی برای حفظ جایگاه و موقعیّت خود و تسلّط بیشتر بر احبای الهی، دست به یک تسویه حساب و پاکسازی گسترده و وسیع زدند و به بهانه‌ی حفظ کیان امرالله، تعداد زیادی از احبّای متقدّم، فرهیخته، دانشمند و خدوم را از جامعه‌ی بهائی طرد کرده و نه تنها تعلیم مقدّس وحدت عالم انسانی و بیان جمال مبارک را که فرمودند:

(بیشتر…)

ادامه خواندنطرد از دیدگاه دیانت بهائی

معمّای وصیّت‌نامه

معمّای وصیّت‌نامه

حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آیه ۲۵۵ (بند ۱۰۹)، نوشتن وصیت‌نامه را برای عموم بهائیان واجب دانسته‌اند.

حضرت عبدالبها نیز در لوحی می‌فرمایند:

«هر نفسی مکلّف بر وصیّت است؛ بلکه فرض و واجب است و صریح نصوص الهیه است که در حالت صحّت فرد باید حکماً وصیت نماید و بر حسب میل خودش هر نوعی که بخواهد وصیت کند و آن وصیت را مختوم (مهر و امضا) نماید و بعد از وفاتش باز شود و به موجب آن عمل گردد.

(مکاتیب، ج ۳، ص ۲۷۰)

خود حضرت عبدالبها نیز قبل از صعود در الواح وصایای مبارکه نه تنها جانشین بعد از خود را به صراحت معرفی فرمودند بلکه به جانشین خود حضرت شوقی افندی نیز دستور دادند که در زمان حیاتش جانشین بعد از خود را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد. (الواح وصایا، ص ۱۳)

حضرت شوقی ربانی نیز در لوح بدیع الله آگاه آباده مورخ سوم ژانویه ۱۹۲۹ تأیید و اجرای وصیت‌نامه را برای محافل روحانی (در صورتی‌که مخالف مصالح امریّه در آن چیزی نباشد) واجب دانسته‌اند.

هر چند که طبق الواح مبارکه‌ی وصایا تعیین و معرفی جانشین، الزاماً نباید به‌وسیله‌ی وصیت‌نامه  کتبی صورت پذیرد و می‌تواند به صورت تلویحی یا حتّی اشاره صورت گیرد؛ ولی این موضوع که شوقی ربّانی با توجّه به تأکید کتاب مستطاب اقدس و اصرار حضرت عبدالبها، از خود وصیت‌نامه‌ای باقی نگذاشته باشند، جای بسی تأمّل دارد و تقریباً محال به نظر می‌رسد!

(بیشتر…)

ادامه خواندنمعمّای وصیّت‌نامه

نتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

نتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

همسر شوقی ربّانی ناقض عهد و میثاق الهی

یکی از کسانی که در انحراف نظم جهان‌آرای حضرت بهاءالله نقش مهمّی داشت، روحیّه ماکسول همسر بی‌وفای شوقی ربّانی بود. روحیّه ماکسول تنها کسی بود که بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر را به کودتا بر علیه جانشین برحقّ او تحریک و هدایت نمود. جریانات مختلف، از جمله همراهی روحیّه با شوقی افندی در سفر به لندن و اقدامات غیر معمول او در لندن، در روزهای قبل و بعد از صعود و دخالت‌ها و اعمال‌نظر بعدی ایشان، در تأیید جانبدارانه از ایادیان، به‌جای شورای بین‌المللی بهائی و امثال آن، نشان داد که وی مسیر صحیح را بعد از صعود شوقی ربّانی انتخاب نکرده و اقدامات نقض‌گونه‌ی او از جمله مواردی است که باید مورد بررسی و تحقیق موشکافانه قرار گیرد.

شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷ در سفر کاری خود به لندن، که به اتّفاق همسرش، صورت پذیرفت، به بیماری آنفولانزای آسیایی مبتلا گردید و بر اثر همین بیماری، دارفانی را وداع گفت و به ملکوت ابهی صعود نمود.

روحیه ماکسول در کتاب «گوهر یکتا»، شرح ماوقع صعود اوّلین ولیّ امر دیانت بهائی را به‌نگارش درآورده است. من بدون این‌که بخواهم اظهارات روحیه خانم را تأیید نمایم، لازم می‌بینم قسمت‌هایی از داستان ایشان را نقل کنم و مورد بررسی قرار دهم.

ایشان می‌نویسد:

(بیشتر…)

ادامه خواندننتیجه‌ی تجاوز از تعالیم الهیّه

آدرس اشتباه

آدرس اشتباه

گزارشی از کنفرانس ادیان

وحدت عالم انسانی از برجسته‌ترین آموزه‌های بدیع دیانت بهائی است و در هیچ یک از ادیان سلف، ذکری از آن به میان نیامده است. در اهمیت وحدت عالم انسانی، توضیحات زیادی داده شده؛ ولی امروزه، با افزایش پیوندهای جوامع جهانی و لزوم ایجاد وحدت عالم انسانی در نوع بشر، ضرورت این آموزه بر همگان روشن شده و نیاز به تکامل ساختارهای حکومت جهانی کاملاً حس می شود.

تعالیم جمال مبارک سال‌هاست که توسط احبّا در اقصی نقاط عالم تبیین می‌گردد و همگان مجذوب این هدایات شده‌اند. حضرت عبدالبهاء نیز در آثارشان مکرراً نشر تعالیم و نفحات الله را وسیله‌ی تقرّب الهی خوانده و به آن تأکید کرده‌اند؛ امّا جمال قدم در لوح اصل کل الخیر، به صراحت می‌فرمایند:

رأس ایمان کم‌کردن از گفتار و افزودن بر عمل است. کسی که گفتارش از اعمالش پیشی بگیرد، پس بدانید که عدم او بهتر از وجودش و فنایش بهتر از بقایش است.

(ادعیَه حضرت محبوب، ص ۴۳؛ نقل به مضمون)

به روشنی پیداست که عمل به این تعالیم از بیان آن مهم‌تر است. زنبور بی‌عسل از قدیم، مثالی برای عالم بی‌عمل بوده است! شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعه بشری همین عمل نکردن به دانسته‌هاست. امروزه از نظر اکثر کارشناسان اجتماعی عمل کردن کامل به حتّی اندک اطّلاعات و دانش برای افراد، بهتر و اثربخش‌تر است از دانش بسیار زیادی که به آن عمل نشود.

متأسفانه بیت العدل بدلی هم طیّ این سال‌ها به جای اجرای تعالیم بهائی و آموزش عملی آن به احبّا و یا حتّی نوع بشر، به‌منظور تثبیت جایگاه متزلزل خود، به تشکیل سازمان‌ها و احداث ساختمان‌های عریض و طویل پرداخته و با نادیده گرفتن وحدت نوع بشر، با بهائیان ارتدکس و احبّای منتقد و یا دیگر دگراندیشان، آشکارا از در ستیزه درآمده و به جدال برخاسته است تا کسی نتواند سخنی برخلاف رویه‌ها و نظرات بیت العدل بگوید. حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند دینی که سبب اختلاف شود، بی‌دینی بهتر از آن است! این‌جاست که طردهای خودسرانه، غیر قانونی و رفتار های عجیب بیت العدل بدلی بیشتر خودنمایی می‌کند!

به‌عنوان نمونه به یادآوری چند مورد تأسف‌انگیز از رفتارهای طرفداران بیت العدل بدلی که برگرفته از ظلمت تقالید و ناسازگاری با روح تعالیم جمال مبارک است می‌پردازیم تا احبّا با استعانت از نور تابان حقیقت، این ظلمات را زایل کنند و با جمیع بشر متّحد و متّفق شوند:

در دسامبر ۲۰۱۸ مؤسسه پارلمان بین المللی ادیان در اسلو نروژ با همکاری پیروان بیت العدل بدلی به سرپرستی خانم «بریت تورسن» گرد هم آمده و در خصوص تقریب ادیان گفتگو کردند. خانم تورسن به مدّت بیست و پنج سال به‌عنوان منشی محفل ملّی نروژ سابقه فعالیت دارد. هم‌چنین، ایشان مالک «انتشارات فرهنگی تورسن» و رئیس «شورای ادیان و گروه‌های دارای جهان‌بینی» در کشور نروژ می‌باشد. فعّالیّت عمده این شورا، همراهی و همگامی پانصدساله فعّالیّت‌های کلیسا، همراه با دیگر مذاهب و اقلیّت‌های دینی است که در نروژ زندگی می‌کنند.

احبّای ارتدکس پس از شنیدن این خبر، با خانم تورسن از طرق مختلف هم‌چون فیس‌بوک، ایمیل و تلفن دفتر تماس‌های زیادی گرفتند و نهایتاً نامه‌ای مبنی بر معرفی بهائیان حقیقی و نیز تقاضای حضور نمایندگان بهائیان ارتدکس در این کنفرانس، برای ایشان ارسال نمودند؛ هم‌چنین این مطلب بیان گردید که بهائیان ارتدکس مورد ظلم و محرومیّت قرار گرفته و پیروان بیت العدل بدلی باید بدانند که این گروه از بهائیان، پیروان حقیقی امر جمال مبارک هستند و فقط به دلیل اطاعت از نصوص مبارکه طلعات مقدّسه، توسط بیت العدل بدلی مورد بی‌مهری و ظلم مضاعف قرار گرفته‌اند!

(بیشتر…)

ادامه خواندنآدرس اشتباه

لزوم وجود مبیّن آیات در کلام حضرت عبدالبهاء

عبارت مشهوری در میان تاریخ‌دانان، سیاست‌مداران و جامعه‌شناسان وجود دارد که می‌گوید «تاریخ تکرار می‌شود». حضرت عبدالبهاء سال‌ها پیش در ضمن بیان مصداقی تاریخی، بر این عبارت مشهور صحّه می‌گذارند. ایشان آن‌چه را که بر سر اهل فرقان آمد مثال می‌زنند تا عبرتی برای اهل بهاء باشد و خطای گذشتگان را تکرار نکنند:

«… این کلمه‌ی کفایت کتاب من دون مبیّن، اصلش از عُمَر است که گفت حسبنا کتاب الله و به چیز دیگر محتاج یعنی مبیّن نیستیم و اساس نزاع و جدال و خصومت و تشتیت و تفریق را گذاشت و عداوت و بغضاء بین دوستان و اصحاب حضرت انداخت.

این کلمه اساس جمیع ظلم‌ها و طغیان‌ها و عصیان‌ها بلکه سبب خونریزی‌ها گشت و چون مطّلع بر حقایق وقایع بعد از حضرت رسول گردید شهادت می‌دهید که اسّ اساس دین الله از این کلمه بر هم خورد و جنود نفس و هوی هجوم آورد و راسخ در علم معزول و مهمول گشت و هر شخص مجهول و مخمول چون ابوهریره و ابوشعیون معزّز و مقبول گردید …

این کلمه کور فرقان را زیر و زبر نمود و بوستان الهی و جنّت محمّدی را جنگل سباع و ذئاب تیزچنگ کرد. این کلمه هزار و دویست سال به خونریزی غبراء را گلگون و حمرآء نمود. این کلمه صد هزار گلوله گشت و بر سینه‌ی مبارک حضرت اعلی خورد. این کلمه زنجیر شد و در گردن مقدّس جمال قدم افتاد. این کلمه غربت عراق و کربت بلغار و مصیبت سجن اعظم شد …

خلاصه مجتهد زیاد شد و فتاوی بی‌شمار گشت، غبار کذب و اراجیف بلند شد و نور آفتاب صدق مکدّر گشت اختلاف شدید شد و ائتلاف ناپدید گشت. آراء مختلفه به میان آمد و اختلاف کلمه عیان شد… اگر خلیفه‌ی ثانی اطاعت به راسخ در علم و مبیّن کتاب، حضرت امیر، می‌نمود و حسبنا کتاب الله بر زبان نمی‌راند؛ ابداً این فتن و فساد رخ نمی‌نمود و این فتک و هتک به میان نمی‌آمد و سی‌هزار مجتهد در مقابل راسخ در علم به منازعه و محاجّه بر نمی‌خاست چه که هر یک از اصحاب رسول خویش را مجتهد مستقل شمرده از آیات و احادیث استنباط احکام و عبادات و اعتقادات می‌نمود در این میان کسی که مهمول و معزول بود حضرت امیر بود و هم‌چنین ملّا محمّد ممقانی و سایر مجتهدین حسبنا کتاب الله می‌دانستند و از مبیّن کتاب حضرت اعلی روحی له الفداء خویش را مستغنی می‌شمردند؛ لهذا به ‌آیه‌ی مبارکه‌ی و لکنّه رسول الله و خاتم النّبیین تشبّث و تمسّک جسته، فتوی بر قتل حضرت اعلی دادند و اگر چنان‌چه از برای کتاب مبیّنی واجب می‌دانستند اعتماد بر فهم خویش نمی‌کردند در حکم قتل تردّد می‌نمودند. پس معلوم و واضح گشت که جمیع این فساد و فتن و بلایا و محن از عدم اطاعت مبیّن مبین و عبارت حسبنا کتاب الله منبعث گشت.

باری اگر چنان‌چه کتاب کفایت می‌کرد مبیّن منصوص چه لزوم  و آیه‌ی کتاب اقدس چه لازم. کتاب عهد به جهت چه؟ این آیات که در نزد کلّ احبّاء موجود می‌خواندند و به موجبش عمل می‌نمودند. نهایت هر یک از احبّاء مجتهدی می‌شد و استنباطی می‌کرد و حکمی مجری می‌داشت و نهایتش این بود که استنباط‌ها مختلف می‌گشت کار به مجادله می‌رسید، مجادله به منازعه منجر می‌شد و منازعه به مقاتله می‌انجامید و عاقبت صدهزار خون ریخته می‌شد چیز دیگر نمی‌شد.»

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد چهارم، صفحات ۲۶۴ تا ۲۶۸ (لوح هزار بیت)

در این عبارات، مرکز میثاق به شخصی اشاره می‌کنند که وظیفه‌ی او تفسیر و تبیین آیات الهی است و این کار بر عهده‌ی عموم جامعه گذاشته نشده است که این جایگاه در نظم بدیع حضرت بهاءالله موجود است؛ امّا اگر این مبیّن آیات از این نظم حذف شود، چه اتّفاقی خواهد افتاد؟ بدون شک او تنها شخصی است که صلاحیّت دارد تا آیات الهی را تبیین نماید و در غیاب این چنین شخصیّتی، فضا برای اظهارنظرهای شخصی، مغرضانه یا غلط باز شده و هر کسی به خود اجازه می‌دهد تا نظر شخصی خویش را به‌عنوان منظور صاحب نصوص بر جامعه امر غالب سازد. از آن‌جا که حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء با تیزبینی و دقّت‌نظر خود این موضوع را پیشبینی کرده بودند، به جهت رفع تشتّت و اختلاف از میان احبّای الهی، همواره احبّا را از تفسیر نصوص منع نموده و همگان را به مبیّن منصوص ارجاع می‌دادند. همان‌طور که در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء می‌خوانیم: مبیّن منصوص آیات الله تنها، شخص ولیّ امرالله است که لازم است همواره حضور داشته باشد تا از اختلافات جلوگیری کند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنلزوم وجود مبیّن آیات در کلام حضرت عبدالبهاء

آیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

اخیراً ضمن وبگردی در برخی صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی از جمله برخی صفحات فیس‌بوک، به دیدگاه تعجّب‌آور و ‌شبهه‌انگیزی پیرامون «نقش ایادیان امر در انتخاب ولیّ امرالله» برخورد کردم که توسط یکی از دوستان پیرو بیت‌العدل حیفا مطرح شده بود. برداشت و گمان ناصواب و شبهه‌آمیز برخی احبّای بیت العدلی، در مورد چنین موضوع مهمّی موجب شد که برای روشن‌شدن اذهان دوستان، توضیحی هرچند مختصر در این مورد ارائه نمایم.

برخی از بهائیان طرفدار بیت العدل حیفا، در مورد چگونگی انتخاب جانشین از سوی ولیّ امر، این‌گونه گمان می‌برند که با این‌که بر طبق مفاد الواح وصایای مبارکه، ولیّ امر باید در زمان حیات خویش جانشین بعد از خود را مشخّص نماید؛ امّا فرد مشخّص‌شده باید به تأیید و تصدیق تمام یا اکثریّت اعضای هیئت نُه نفره ایادیان امر برسد تا مشروعیّت پیدا کند! لذا می‌گویند فرض می‌کنیم حضرت ولیّ امرالله، در زمان حیات خود، جناب میسن ریمی را به جانشینی خود تعیین کرده باشد، از آن‌جا که هیئت ایادیان به اتّفاق آرا، صلاحیّت میسون ریمی را رد کرده و این انتخاب را تأیید و تصدیق ننموده‌اند؛ این انتخاب اعتبار لازم را نداشته و نمی‌تواند مشروع و مورد تأیید جامعه بهائی باشد!

به نظر می‌رسد که مطرح‌کنندگان چنین برداشتی، آشنایی کامل با نصوص بهائی نداشته و با تعبیرات اشتباه خود، چنین تصوّر کرده‌اند که ایادیان امر که توسط ولیّ امرالله تعیین می‌شوند، می‌توانند انتصاب جانشین ولیّ امرالله مصون از خطا را ابطال نمایند! به عبارت دیگر، قرار است ولیّ امر به میل و خواست ایادیان انتخاب گردد!

در حالی که بیان حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا، کاملاً صریح و روشن است و فقط کافی است با دقّت و تعمّق، مورد مطالعه قرار گیرد؛ عین عبارت الواح وصایا در این مورد، چنین است:

«… باید ولیّ امراللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد؛ لهذا اگر ولد بکر ولیّ امراللّه مظهر ألولد سرّ ابیه نباشد؛ یعنی از عنصر روحانی او نه؛ و شرف اعراق با حسن اخلاق مجتمع نیست؛ باید غصن دیگر را انتخاب نماید و ایادی امراللّه از نفس جمعیّت خویش نُه نفر انتخاب نمایند و همیشه به‌خدمات مهمّه ولیّ امراللّه مشغول باشند و انتخاب این نُه نفر یا باتّفاق مجمع ایادی و یا به‌اکثریّت آراء تحقّق یابد و این نُه نفر یا بالاتّفاق یا باکثریّت آراء باید غصن منتخب را که ولیّ امر اللّه تعیین بعد از خود نماید تصدیق نمایند و این تصدیق باید به‌نوعی واقع گردد که مصدّق و غیر مصدّق معلوم نشود.

ای یاران، ایادی امراللّه را باید ولیّ امراللّه تسمیّه و تعیین کند. جمیع باید در ظلّ او باشند و در تحت حکم او. اگر نفسی از ایادی و غیر ایادی تمرّد نمود و انشقاق خواست، علیه غضب اللّه و قهره؛ زیرا سبب تفریق دین اللّه گردد … .»

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید انتخاب نُه نفر از بین ایادی به جهت خدمت به ولیّ امرالله است و در خصوص جانشین می‌فرمایند «باید… تصدیق نمایند»! کلمه‌ی «باید» به‌وضوح مشخّص می‌سازد که آن‌ها ملزم به تصدیق هستند و نمی‌توانند تصدیق نکنند! ضمنأ تصدیق به معنی تعیین صلاحیّت نیست؛ معنی تصدیق، اقرار کردن یا گواهی دادن به‌درستی موضوعی است؛ به‌علاوه در زمان حیات شوقی افندی، چنین هیئتی برای خدمت به ایشان تشکیل نگردید و ایشان ترجیح دادند که ایادیان به‌جای خدمت به ولیّ امر، در نقاط مختلف دنیا به خدمت بپردازند. شوقی افندی به سوألی درباره‌ی تصدیق نُه نفر ایادیان پاسخ داده‌اند که متن آن به زبان انگلیسی در بهائی‌نیوز فوریه ۱۹۵۵ چاپ و منتشر گردیده است و ترجمه آن چنین است:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

دیدگاه دکتر ادو شفر در مورد لزوم استمرار سلسله‌ی ولایت امرالله

دکتر ادو شفر (۱۹۲۶ ـ ۲۰۱۹) در یک خانواده‌ی مسیحی آلمانی به دنیا آمد. او علاقمند به موسیقی بود و به‌همین خاطر در رشته‌ی موسیقی شروع به تحصیل کرد؛ ولی در سال ۱۹۵۰ رشته‌ی تحصیلی خود را به حقوق تغییر داد. او پس از جنگ جهانی دوم و در پی تمایل به مطالعه‌ی فلسفه و ادیان، با دیانت بهائی آشنا شد و نهایتاً در سال ۱۹۴۸ در ظلّ آیین نازنین حضرت بهاء‌الله در آمد. ایشان خدمات بسیاری به دیانت بهائی نمودند و علاوه بر نگارش کتب گوناگون برای احبّای الهی، مباحث امری را به‌صورت آکادمیک در سطح جهانی معرفی کردند و حتّی پایان‌نامه‌ی دکتری خود را به‌راهنمایی شوقی ربّانی و تأیید ایشان، با موضوع مقایسه‌ی قوانین بهائی با قوانین جهانی نگاشتند.

این دانشمند و متفکّر شهیر، پس از صعود شوقی افندی مانند برخی دیگر از احبّای طالب حقیقت، ادّعای ایادیان را درباره‌ی خاتمه‌ی دوره‌ی ولایت امر، با نصوص و کلمات هیاکل مقدّسه در تضاد دید و به‌همین جهت در نامه‌ی مورخ ۹ نوامبر ۱۹۵۸ خود خطاب به جناب میسن ریمی ضمن اظهار تأسف از اعلام اختتام دوره‌ی ولایت امرالله توسط برخی ایادیان، چنین می‌نویسند:

«… غالب مؤمنان پس از صعود ولیّ امرالله محزون و افسرده‌اند، آن‌ها نه تنها به خاطر از دست دادن ولیّ امر بی‌نظیر خود، افسرده و اندوهناکند؛ بلکه ترس از خالی‌ماندن جایگاه ولایت امر، که در ابتدا موقّتی به نظر می‌آمد و اکنون دائمی گردیده است نیز برای آن‌ها تلخ و نا گوار است. این ترس احبّاء با پیام غمناک مورخ ۱۲ ژوئن ۱۹۵۸ ایادیان که در آن پیام نوامبر ۱۹۵۷ ایادیان به این ترتیب تفسیر شد که احبّا باید هر گونه امید برای داشتن ولیّ امر در آینده را رها کنند چند برابر شد!»

ایشان در ادامه می‌نویسند:

(بیشتر…)

ادامه خواندندیدگاه دکتر ادو شفر در مورد لزوم استمرار سلسله‌ی ولایت امرالله

چرا شوقی ربّانی بیت العدل فعلی را جانشین خود نمی‌داند؟

شوقی ربّانی

بیت العدل بدلی ادّعا دارد که بعد از شوقی ربّانی، رهبر دیانت بهائی و همه کاره‌ی نظم جهان‌آرای الهی است!

قبول این ادّعا که شوقی ربّانی جانشینی از خود باقی نگذاشته است و به ناچار بیت العدل فعلی، سمت جانشینی را باید به‌عهده داشته باشد، بسیار دور از واقعیّت است.

دلایل این‌که بیت العدل به تنهایی قادر به رهبری جامعه‌ی بهائی نیست بسیار فراوان است و برخی از این دلایل در وبگاه عهد و میثاق در مقالات بسیاری به‌صورت متقن و مستدل درج شده است و خواننده‌ی گرامی می‌تواند برای آگاهی بیشتر به مقالات دیگر همین وبگاه مراجعه نماید.

نکته‌ی مهم در این رابطه، اذعان خود شوقی افندی است که به‌روشنی جانشینی بیت العدل را نفی می‌نماید. توضیح این‌که جناب «امریک سالا (۱۹۰۶-۱۹۹۰) از اعضای فعّال جامعه‌ی بهائی کشور کانادا و اوّلین عضو محفل ملّی کانادا در سال ۱۹۶۸، در سفری که در ژانویه ۱۹۳۸ به ارض اقدس داشته‌اند با شوقی افندی ملاقات می‌کند و در مورد آینده‌ی رهبری دیانت بهائی پرسش‌هایی از ایشان می‌نماید (یادداشت های زیارت و پرسش شوقی افندی از او در (Bahai Library Online) موجود است.

امریک سالا می‌نویسد:

«از ولیّ امرالله پرسش‌های زیادی پرسیدم، که بیشتر آن‌ها به خاطر کم‌تجربگی من بود، چون تنها ده سال بود که بهائی شده بودم. یک شب، شوقی افندی از من سوألی پرسید که نتوانستم پاسخ آن‌را بدهم، ضمن این‌که در آن موقع زياد متوجّه اهمیّت آن سؤال هم نشدم؛ او به من گفت:

«پس از شهادت باب، زعامت امرالله به بهاءالله رسید و پس از صعود او، رهبری جامعه‌ی امر به عبدالبهاء انتقال یافت؛ سپس از من پرسید: پس از صعود عبدالبهاء، زعامت و قیادت به چه کسی منتقل شد؟ من گفتم: «قطعاً به شوقی ربّانی». او گفت: «نه!». من گفتم: «به ولیّ امرالله!» او دوباره به علامت منفی سر خود را بالا انداخت!

گفتم: «به بیت العدل جهانی؟» و او باز گفت:«نه!». از لحن او دانستم که از این‌که نتوانستم پاسخ مناسبی به سؤالاتش بدهم ناخرسند است. سپس پرسید:

(بیشتر…)

ادامه خواندنچرا شوقی ربّانی بیت العدل فعلی را جانشین خود نمی‌داند؟

احوال ایادیان در زمان فقدان شوقی ربّانی

«در زمان حضور شوقی افندی به ایادیانی که در حیفا بودند خیلی سخت می‌گذشت؛ زیرا ولیّ امرالله بر صرفه‌جویی روی هزینه‌ها تأکید داشت و مخارج را به حدّاقل ممکن رسانده بود. او زندگی مرفه امریکاییان را سرزنش می‌کرد و آن را برای روحیّه‌ی انسانی مضر می‌دانست. ایادیان مقیم ارض اقدس از لذّت مرخّصی و تعطیلی محروم بودند و باید با انضباط کامل و به‌صورت مداوم کار می‌کردند.

روزی لروی آیواس (از ایادیان مقیم ارض اقدس) در مجلس ناهار در جمعی از ما امریکایی‌ها گفت: «حیفا جهنّم روی زمین است» و این را ما حس می‌کردیم که زندگی در حیفا واقعاً سخت بود؛ ولی دو سال بعد از صعود شوقی، ایادیان مانند بچّه‌هایی بودند که از انضباط مدرسه فرار کرده و لذّت تعطیلی و مرخّصی را تجربه می‌کردند. آن‌ها از رفاه کامل و از زندگی امریکایی البتّه با پرداخت از صندوق بهائیان، برخوردار بودند! من جرأت ندارم تا جزئیات آن را بیان کنم چرا که احتمالاً اتهام خصوصی به احبّا خواهد بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندناحوال ایادیان در زمان فقدان شوقی ربّانی

دیدگاه‌های بهائیان حقیقی در گفتگویی صمیمی با صهبا وجدانی

Interview-Ahdvamisagh

در هفته‌ی گذشته، فرصتی پیش آمد تا با سرکار خانم صهبا وجدانی، یكی از اعضای جامعه‌ی بهائیان ارتدكس ایران و از همراهان عزیز وبگاه عهد و میثاق گفتگویی داشته باشیم و برخی از پرسش‌هایی را كه از سوی بهائیان بیت‌العدلی مطرح شده است، با ایشان در میان گذاریم.


نسخه‌ی آماده‌ی پرینت مصاحبه را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید

pdf-dl-Ahdvamisagh

دیدگاه‌های بهائیان حقیقی در گفتگویی صمیمی با صهبا وجدانی

صهبای عزیز، از این كه دعوت ما را پذیرفتی، سپاس‌گزاریم. به‌عنوان اوّلین پرسش، بهائیان طرفدار بیت‌العدل ادّعا دارند كه جامعه‌ی بهائی تحت لوای بیت‌العدل به پیشرفت‌های شایانی در دنیا رسیده است، بهائیان ارتدكس پیرو ولیّ امرالله چهارم، چه اقداماتی داشته‌اند و چه برنامه‌هایی برای توسعه‌ی جامعه خود دارند؟

پیش از پاسخ به پرسش شما، باید عرض كنم كه من سخنگوی جامعه‌ی بهائیان حقیقی نیستم و شاید مطالبی كه عرض می‌كنم، دیدگاه دقیق بهائیان ارتدكس نباشد و در صورتی که نقصی در پاسخ‌ها مشاهده كردید آن را به‌حساب شخص من بگذارید.

این‌كه فرمودید بهائیان بیت‌العدلی پیشرفت‌های شایانی در دنیا داشته‌اند، باید گفت پیشرفت، كلمه‌ای چند وجهی است. یک دیانت می‌تواند در مواردی پیشرفت و در مواردی نیز سیر نزولی و انحطاطی را طی نماید. یكی از نشانه‌های پیشرفت هر دیانت، توسعه‌ی كیفی نیروی انسانی باورمندان آن است. زمانی که بیت‌العدل بدلی، رهبری جامعه بهائی را مصادره كرد، با بستری آماده روبرو گردید؛ زیرا شوقی ربّانی با طرّاحی نقشه‌های جهانی، با هوشمندی تمام، ظرفیت‌های عظیمی برای جامعه‌ی جهانی بهائی فراهم كرده بود؛ شكل‌دهی محافل ملّی و محلّی، فراهم آوردن افراد مناسب برای آن‌ها، نقشه‌های تبلیغی موردنیاز تا قبل از پایان قرن بیستم و …، قبلاً توسط ایشان آماده شده بود و بیت‌العدل بدلی و ایادیان در حقیقت سوار بر مركبی آماده و مهیّا شدند و توانستند موفقیّت‌های به‌دست آمده را به‌حساب خود بگذارند!

مطلب بعدی این‌كه، ما در گذشته نمی‌توانستیم در مورد صحّت و سقم ارقام و آمار ارائه شده از سوی بیت‌العدل، اظهارنظر نماییم؛ ولی امروزه با آغاز قرن بیست و یكم و گسترش فضای مجازی و آزادی اطّلاعات، مشخّص شده است كه اكثر آمار و ارقام مربوط به پیشرفت امرالله كه از سوی بیت‌العدل اعلام می‌گردد، غیر واقع و بیشتر برای بزرگ‌نمایی عملکرد بیت العدل بدلی است؛ برای نمونه، در اکثر کشورهای اروپایی و نیز آمریکا، استرالیا و بسیاری دیگر از نقاط جهان، اکثر اعضای نسل جوان بهائی در ضیافات و جلسات امری حضور فعّال ندارند. بیشتر احبّایی كه به آمریكا مهاجرت می‌کنند، درگیر كار و زندگی روزمره شده و تمایل چندانی به‌حضور در برنامه‌های تشکیلاتی ندارند! چرا راه دور برویم؟ حتّی در ایران نیز جوانان، انگیزه‌ی فعّالیّت ندارند، برخی به عملكرد بیت‌العدل معترضند و اکثراً به امور مادّی مشغولند و تمایلی به امور روحانی ندارند و اكثراً نسبت به پیام‌های بیت‌العدل بدلی بی‌تفاوت هستند. به طور خلاصه، نسل جوان ما كه می‌بایست با فرهنگ اصیل بهائی تربیت یافته و مدیریت آینده‌ی جامعه را بر عهده داشته باشد، از انگیزه تهی است! شاید بتوانم این‌طور ادّعا كنم كه بیت‌العدل با انجام هزینه‌های هنگفت و ساختن ویترینی زیبا از تشکیلات بیت العدلی، سعی دارد جامعه‌ای فعّال و شاداب را به نمایش بگذارد؛ امّا در درون، ما با جامعه‌ای سر خورده، نا امید و ناآشنا با فرهنگ امری مواجه هستیم!

سرکار خانم وجدانی، اگر ممكن است در مورد اهداف اصلی بهائیان حقیقی توضیح بفرمایید.

هدف ما در حال حاضر، روشنگری و ارائه‌ی نصوص در اثبات تداوم سلسله‌ی ولایت امر و شناخت ولیّ امر حاضر و نیز نشان‌دادن عدم مشروعیّت بیت‌العدل بدلی است. جامعه بهائی باید بداند که عدم توجّه به ولیّ امرالله در دیانت بهائی، عامل تمام گرفتاری‌های به‌وجود آمده است؛ بنابراین، ما وظیفه داریم تا در جهت تعمیق فرهنگ واقعی بهائی تلاش كرده و با توسعه‌ی نیروی انسانی آگاه، جامعه‌ی بهائی را از انحراف نجات دهیم.

بر اساس آمار ارائه شده از مقالات و فضای مجازی، در حال حاضر حدود پنج میلیون بهائی بیت العدلی در دنیا زندگی می‌كنند؛ لطفاً بفرمایید در حال حاضر، چه تعداد بهائیان حقیقی در جهان حضور دارند و چه نقش و تأثیری می‌توانند در گسترش امر بهائی و نیز توسعه و پیشرفت تمدّن جهانی داشته باشند؟

(بیشتر…)

ادامه خواندندیدگاه‌های بهائیان حقیقی در گفتگویی صمیمی با صهبا وجدانی