مقالات و یادداشت‌ها

بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

آدرس اشتباه

آدرس اشتباه

گزارشی از کنفرانس ادیان

وحدت عالم انسانی از برجسته‌ترین آموزه‌های بدیع دیانت بهائی است و در هیچ یک از ادیان سلف، ذکری از آن به میان نیامده است. در اهمیت وحدت عالم انسانی، توضیحات زیادی داده شده؛ ولی امروزه، با افزایش پیوندهای جوامع جهانی و لزوم ایجاد وحدت عالم انسانی در نوع بشر، ضرورت این آموزه بر همگان روشن شده و نیاز به تکامل ساختارهای حکومت جهانی کاملاً حس می شود.

تعالیم جمال مبارک سال‌هاست که توسط احبّا در اقصی نقاط عالم تبیین می‌گردد و همگان مجذوب این هدایات شده‌اند. حضرت عبدالبهاء نیز در آثارشان مکرراً نشر تعالیم و نفحات الله را وسیله‌ی تقرّب الهی خوانده و به آن تأکید کرده‌اند؛ امّا جمال قدم در لوح اصل کل الخیر، به صراحت می‌فرمایند:

رأس ایمان کم‌کردن از گفتار و افزودن بر عمل است. کسی که گفتارش از اعمالش پیشی بگیرد، پس بدانید که عدم او بهتر از وجودش و فنایش بهتر از بقایش است.

(ادعیَه حضرت محبوب، ص ۴۳؛ نقل به مضمون)

به روشنی پیداست که عمل به این تعالیم از بیان آن مهم‌تر است. زنبور بی‌عسل از قدیم، مثالی برای عالم بی‌عمل بوده است! شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات جامعه بشری همین عمل نکردن به دانسته‌هاست. امروزه از نظر اکثر کارشناسان اجتماعی عمل کردن کامل به حتّی اندک اطّلاعات و دانش برای افراد، بهتر و اثربخش‌تر است از دانش بسیار زیادی که به آن عمل نشود.

متأسفانه بیت العدل بدلی هم طیّ این سال‌ها به جای اجرای تعالیم بهائی و آموزش عملی آن به احبّا و یا حتّی نوع بشر، به‌منظور تثبیت جایگاه متزلزل خود، به تشکیل سازمان‌ها و احداث ساختمان‌های عریض و طویل پرداخته و با نادیده گرفتن وحدت نوع بشر، با بهائیان ارتدکس و احبّای منتقد و یا دیگر دگراندیشان، آشکارا از در ستیزه درآمده و به جدال برخاسته است تا کسی نتواند سخنی برخلاف رویه‌ها و نظرات بیت العدل بگوید. حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند دینی که سبب اختلاف شود، بی‌دینی بهتر از آن است! این‌جاست که طردهای خودسرانه، غیر قانونی و رفتار های عجیب بیت العدل بدلی بیشتر خودنمایی می‌کند!

به‌عنوان نمونه به یادآوری چند مورد تأسف‌انگیز از رفتارهای طرفداران بیت العدل بدلی که برگرفته از ظلمت تقالید و ناسازگاری با روح تعالیم جمال مبارک است می‌پردازیم تا احبّا با استعانت از نور تابان حقیقت، این ظلمات را زایل کنند و با جمیع بشر متّحد و متّفق شوند:

در دسامبر ۲۰۱۸ مؤسسه پارلمان بین المللی ادیان در اسلو نروژ با همکاری پیروان بیت العدل بدلی به سرپرستی خانم «بریت تورسن» گرد هم آمده و در خصوص تقریب ادیان گفتگو کردند. خانم تورسن به مدّت بیست و پنج سال به‌عنوان منشی محفل ملّی نروژ سابقه فعالیت دارد. هم‌چنین، ایشان مالک «انتشارات فرهنگی تورسن» و رئیس «شورای ادیان و گروه‌های دارای جهان‌بینی» در کشور نروژ می‌باشد. فعّالیّت عمده این شورا، همراهی و همگامی پانصدساله فعّالیّت‌های کلیسا، همراه با دیگر مذاهب و اقلیّت‌های دینی است که در نروژ زندگی می‌کنند.

احبّای ارتدکس پس از شنیدن این خبر، با خانم تورسن از طرق مختلف هم‌چون فیس‌بوک، ایمیل و تلفن دفتر تماس‌های زیادی گرفتند و نهایتاً نامه‌ای مبنی بر معرفی بهائیان حقیقی و نیز تقاضای حضور نمایندگان بهائیان ارتدکس در این کنفرانس، برای ایشان ارسال نمودند؛ هم‌چنین این مطلب بیان گردید که بهائیان ارتدکس مورد ظلم و محرومیّت قرار گرفته و پیروان بیت العدل بدلی باید بدانند که این گروه از بهائیان، پیروان حقیقی امر جمال مبارک هستند و فقط به دلیل اطاعت از نصوص مبارکه طلعات مقدّسه، توسط بیت العدل بدلی مورد بی‌مهری و ظلم مضاعف قرار گرفته‌اند!

(بیشتر…)

ادامه خواندنآدرس اشتباه

لزوم وجود مبیّن آیات در کلام حضرت عبدالبهاء

عبارت مشهوری در میان تاریخ‌دانان، سیاست‌مداران و جامعه‌شناسان وجود دارد که می‌گوید «تاریخ تکرار می‌شود». حضرت عبدالبهاء سال‌ها پیش در ضمن بیان مصداقی تاریخی، بر این عبارت مشهور صحّه می‌گذارند. ایشان آن‌چه را که بر سر اهل فرقان آمد مثال می‌زنند تا عبرتی برای اهل بهاء باشد و خطای گذشتگان را تکرار نکنند:

«… این کلمه‌ی کفایت کتاب من دون مبیّن، اصلش از عُمَر است که گفت حسبنا کتاب الله و به چیز دیگر محتاج یعنی مبیّن نیستیم و اساس نزاع و جدال و خصومت و تشتیت و تفریق را گذاشت و عداوت و بغضاء بین دوستان و اصحاب حضرت انداخت.

این کلمه اساس جمیع ظلم‌ها و طغیان‌ها و عصیان‌ها بلکه سبب خونریزی‌ها گشت و چون مطّلع بر حقایق وقایع بعد از حضرت رسول گردید شهادت می‌دهید که اسّ اساس دین الله از این کلمه بر هم خورد و جنود نفس و هوی هجوم آورد و راسخ در علم معزول و مهمول گشت و هر شخص مجهول و مخمول چون ابوهریره و ابوشعیون معزّز و مقبول گردید …

این کلمه کور فرقان را زیر و زبر نمود و بوستان الهی و جنّت محمّدی را جنگل سباع و ذئاب تیزچنگ کرد. این کلمه هزار و دویست سال به خونریزی غبراء را گلگون و حمرآء نمود. این کلمه صد هزار گلوله گشت و بر سینه‌ی مبارک حضرت اعلی خورد. این کلمه زنجیر شد و در گردن مقدّس جمال قدم افتاد. این کلمه غربت عراق و کربت بلغار و مصیبت سجن اعظم شد …

خلاصه مجتهد زیاد شد و فتاوی بی‌شمار گشت، غبار کذب و اراجیف بلند شد و نور آفتاب صدق مکدّر گشت اختلاف شدید شد و ائتلاف ناپدید گشت. آراء مختلفه به میان آمد و اختلاف کلمه عیان شد… اگر خلیفه‌ی ثانی اطاعت به راسخ در علم و مبیّن کتاب، حضرت امیر، می‌نمود و حسبنا کتاب الله بر زبان نمی‌راند؛ ابداً این فتن و فساد رخ نمی‌نمود و این فتک و هتک به میان نمی‌آمد و سی‌هزار مجتهد در مقابل راسخ در علم به منازعه و محاجّه بر نمی‌خاست چه که هر یک از اصحاب رسول خویش را مجتهد مستقل شمرده از آیات و احادیث استنباط احکام و عبادات و اعتقادات می‌نمود در این میان کسی که مهمول و معزول بود حضرت امیر بود و هم‌چنین ملّا محمّد ممقانی و سایر مجتهدین حسبنا کتاب الله می‌دانستند و از مبیّن کتاب حضرت اعلی روحی له الفداء خویش را مستغنی می‌شمردند؛ لهذا به ‌آیه‌ی مبارکه‌ی و لکنّه رسول الله و خاتم النّبیین تشبّث و تمسّک جسته، فتوی بر قتل حضرت اعلی دادند و اگر چنان‌چه از برای کتاب مبیّنی واجب می‌دانستند اعتماد بر فهم خویش نمی‌کردند در حکم قتل تردّد می‌نمودند. پس معلوم و واضح گشت که جمیع این فساد و فتن و بلایا و محن از عدم اطاعت مبیّن مبین و عبارت حسبنا کتاب الله منبعث گشت.

باری اگر چنان‌چه کتاب کفایت می‌کرد مبیّن منصوص چه لزوم  و آیه‌ی کتاب اقدس چه لازم. کتاب عهد به جهت چه؟ این آیات که در نزد کلّ احبّاء موجود می‌خواندند و به موجبش عمل می‌نمودند. نهایت هر یک از احبّاء مجتهدی می‌شد و استنباطی می‌کرد و حکمی مجری می‌داشت و نهایتش این بود که استنباط‌ها مختلف می‌گشت کار به مجادله می‌رسید، مجادله به منازعه منجر می‌شد و منازعه به مقاتله می‌انجامید و عاقبت صدهزار خون ریخته می‌شد چیز دیگر نمی‌شد.»

(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد چهارم، صفحات ۲۶۴ تا ۲۶۸ (لوح هزار بیت)

در این عبارات، مرکز میثاق به شخصی اشاره می‌کنند که وظیفه‌ی او تفسیر و تبیین آیات الهی است و این کار بر عهده‌ی عموم جامعه گذاشته نشده است که این جایگاه در نظم بدیع حضرت بهاءالله موجود است؛ امّا اگر این مبیّن آیات از این نظم حذف شود، چه اتّفاقی خواهد افتاد؟ بدون شک او تنها شخصی است که صلاحیّت دارد تا آیات الهی را تبیین نماید و در غیاب این چنین شخصیّتی، فضا برای اظهارنظرهای شخصی، مغرضانه یا غلط باز شده و هر کسی به خود اجازه می‌دهد تا نظر شخصی خویش را به‌عنوان منظور صاحب نصوص بر جامعه امر غالب سازد. از آن‌جا که حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء با تیزبینی و دقّت‌نظر خود این موضوع را پیشبینی کرده بودند، به جهت رفع تشتّت و اختلاف از میان احبّای الهی، همواره احبّا را از تفسیر نصوص منع نموده و همگان را به مبیّن منصوص ارجاع می‌دادند. همان‌طور که در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء می‌خوانیم: مبیّن منصوص آیات الله تنها، شخص ولیّ امرالله است که لازم است همواره حضور داشته باشد تا از اختلافات جلوگیری کند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنلزوم وجود مبیّن آیات در کلام حضرت عبدالبهاء

آیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

اخیراً ضمن وبگردی در برخی صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی از جمله برخی صفحات فیس‌بوک، به دیدگاه تعجّب‌آور و ‌شبهه‌انگیزی پیرامون «نقش ایادیان امر در انتخاب ولیّ امرالله» برخورد کردم که توسط یکی از دوستان پیرو بیت‌العدل حیفا مطرح شده بود. برداشت و گمان ناصواب و شبهه‌آمیز برخی احبّای بیت العدلی، در مورد چنین موضوع مهمّی موجب شد که برای روشن‌شدن اذهان دوستان، توضیحی هرچند مختصر در این مورد ارائه نمایم.

برخی از بهائیان طرفدار بیت العدل حیفا، در مورد چگونگی انتخاب جانشین از سوی ولیّ امر، این‌گونه گمان می‌برند که با این‌که بر طبق مفاد الواح وصایای مبارکه، ولیّ امر باید در زمان حیات خویش جانشین بعد از خود را مشخّص نماید؛ امّا فرد مشخّص‌شده باید به تأیید و تصدیق تمام یا اکثریّت اعضای هیئت نُه نفره ایادیان امر برسد تا مشروعیّت پیدا کند! لذا می‌گویند فرض می‌کنیم حضرت ولیّ امرالله، در زمان حیات خود، جناب میسن ریمی را به جانشینی خود تعیین کرده باشد، از آن‌جا که هیئت ایادیان به اتّفاق آرا، صلاحیّت میسون ریمی را رد کرده و این انتخاب را تأیید و تصدیق ننموده‌اند؛ این انتخاب اعتبار لازم را نداشته و نمی‌تواند مشروع و مورد تأیید جامعه بهائی باشد!

به نظر می‌رسد که مطرح‌کنندگان چنین برداشتی، آشنایی کامل با نصوص بهائی نداشته و با تعبیرات اشتباه خود، چنین تصوّر کرده‌اند که ایادیان امر که توسط ولیّ امرالله تعیین می‌شوند، می‌توانند انتصاب جانشین ولیّ امرالله مصون از خطا را ابطال نمایند! به عبارت دیگر، قرار است ولیّ امر به میل و خواست ایادیان انتخاب گردد!

در حالی که بیان حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا، کاملاً صریح و روشن است و فقط کافی است با دقّت و تعمّق، مورد مطالعه قرار گیرد؛ عین عبارت الواح وصایا در این مورد، چنین است:

«… باید ولیّ امراللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد؛ لهذا اگر ولد بکر ولیّ امراللّه مظهر ألولد سرّ ابیه نباشد؛ یعنی از عنصر روحانی او نه؛ و شرف اعراق با حسن اخلاق مجتمع نیست؛ باید غصن دیگر را انتخاب نماید و ایادی امراللّه از نفس جمعیّت خویش نُه نفر انتخاب نمایند و همیشه به‌خدمات مهمّه ولیّ امراللّه مشغول باشند و انتخاب این نُه نفر یا باتّفاق مجمع ایادی و یا به‌اکثریّت آراء تحقّق یابد و این نُه نفر یا بالاتّفاق یا باکثریّت آراء باید غصن منتخب را که ولیّ امر اللّه تعیین بعد از خود نماید تصدیق نمایند و این تصدیق باید به‌نوعی واقع گردد که مصدّق و غیر مصدّق معلوم نشود.

ای یاران، ایادی امراللّه را باید ولیّ امراللّه تسمیّه و تعیین کند. جمیع باید در ظلّ او باشند و در تحت حکم او. اگر نفسی از ایادی و غیر ایادی تمرّد نمود و انشقاق خواست، علیه غضب اللّه و قهره؛ زیرا سبب تفریق دین اللّه گردد … .»

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید انتخاب نُه نفر از بین ایادی به جهت خدمت به ولیّ امرالله است و در خصوص جانشین می‌فرمایند «باید… تصدیق نمایند»! کلمه‌ی «باید» به‌وضوح مشخّص می‌سازد که آن‌ها ملزم به تصدیق هستند و نمی‌توانند تصدیق نکنند! ضمنأ تصدیق به معنی تعیین صلاحیّت نیست؛ معنی تصدیق، اقرار کردن یا گواهی دادن به‌درستی موضوعی است؛ به‌علاوه در زمان حیات شوقی افندی، چنین هیئتی برای خدمت به ایشان تشکیل نگردید و ایشان ترجیح دادند که ایادیان به‌جای خدمت به ولیّ امر، در نقاط مختلف دنیا به خدمت بپردازند. شوقی افندی به سوألی درباره‌ی تصدیق نُه نفر ایادیان پاسخ داده‌اند که متن آن به زبان انگلیسی در بهائی‌نیوز فوریه ۱۹۵۵ چاپ و منتشر گردیده است و ترجمه آن چنین است:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآیا ایادیان امر، در انتخاب ولیّ امرالله نقشی دارند؟!

دیدگاه دکتر ادو شفر در مورد لزوم استمرار سلسله‌ی ولایت امرالله

دکتر ادو شفر (۱۹۲۶ ـ ۲۰۱۹) در یک خانواده‌ی مسیحی آلمانی به دنیا آمد. او علاقمند به موسیقی بود و به‌همین خاطر در رشته‌ی موسیقی شروع به تحصیل کرد؛ ولی در سال ۱۹۵۰ رشته‌ی تحصیلی خود را به حقوق تغییر داد. او پس از جنگ جهانی دوم و در پی تمایل به مطالعه‌ی فلسفه و ادیان، با دیانت بهائی آشنا شد و نهایتاً در سال ۱۹۴۸ در ظلّ آیین نازنین حضرت بهاء‌الله در آمد. ایشان خدمات بسیاری به دیانت بهائی نمودند و علاوه بر نگارش کتب گوناگون برای احبّای الهی، مباحث امری را به‌صورت آکادمیک در سطح جهانی معرفی کردند و حتّی پایان‌نامه‌ی دکتری خود را به‌راهنمایی شوقی ربّانی و تأیید ایشان، با موضوع مقایسه‌ی قوانین بهائی با قوانین جهانی نگاشتند.

این دانشمند و متفکّر شهیر، پس از صعود شوقی افندی مانند برخی دیگر از احبّای طالب حقیقت، ادّعای ایادیان را درباره‌ی خاتمه‌ی دوره‌ی ولایت امر، با نصوص و کلمات هیاکل مقدّسه در تضاد دید و به‌همین جهت در نامه‌ی مورخ ۹ نوامبر ۱۹۵۸ خود خطاب به جناب میسن ریمی ضمن اظهار تأسف از اعلام اختتام دوره‌ی ولایت امرالله توسط برخی ایادیان، چنین می‌نویسند:

«… غالب مؤمنان پس از صعود ولیّ امرالله محزون و افسرده‌اند، آن‌ها نه تنها به خاطر از دست دادن ولیّ امر بی‌نظیر خود، افسرده و اندوهناکند؛ بلکه ترس از خالی‌ماندن جایگاه ولایت امر، که در ابتدا موقّتی به نظر می‌آمد و اکنون دائمی گردیده است نیز برای آن‌ها تلخ و نا گوار است. این ترس احبّاء با پیام غمناک مورخ ۱۲ ژوئن ۱۹۵۸ ایادیان که در آن پیام نوامبر ۱۹۵۷ ایادیان به این ترتیب تفسیر شد که احبّا باید هر گونه امید برای داشتن ولیّ امر در آینده را رها کنند چند برابر شد!»

ایشان در ادامه می‌نویسند:

(بیشتر…)

ادامه خواندندیدگاه دکتر ادو شفر در مورد لزوم استمرار سلسله‌ی ولایت امرالله

چرا شوقی ربّانی بیت العدل فعلی را جانشین خود نمی‌داند؟

شوقی ربّانی

بیت العدل بدلی ادّعا دارد که بعد از شوقی ربّانی، رهبر دیانت بهائی و همه کاره‌ی نظم جهان‌آرای الهی است!

قبول این ادّعا که شوقی ربّانی جانشینی از خود باقی نگذاشته است و به ناچار بیت العدل فعلی، سمت جانشینی را باید به‌عهده داشته باشد، بسیار دور از واقعیّت است.

دلایل این‌که بیت العدل به تنهایی قادر به رهبری جامعه‌ی بهائی نیست بسیار فراوان است و برخی از این دلایل در وبگاه عهد و میثاق در مقالات بسیاری به‌صورت متقن و مستدل درج شده است و خواننده‌ی گرامی می‌تواند برای آگاهی بیشتر به مقالات دیگر همین وبگاه مراجعه نماید.

نکته‌ی مهم در این رابطه، اذعان خود شوقی افندی است که به‌روشنی جانشینی بیت العدل را نفی می‌نماید. توضیح این‌که جناب «امریک سالا (۱۹۰۶-۱۹۹۰) از اعضای فعّال جامعه‌ی بهائی کشور کانادا و اوّلین عضو محفل ملّی کانادا در سال ۱۹۶۸، در سفری که در ژانویه ۱۹۳۸ به ارض اقدس داشته‌اند با شوقی افندی ملاقات می‌کند و در مورد آینده‌ی رهبری دیانت بهائی پرسش‌هایی از ایشان می‌نماید (یادداشت های زیارت و پرسش شوقی افندی از او در (Bahai Library Online) موجود است.

امریک سالا می‌نویسد:

«از ولیّ امرالله پرسش‌های زیادی پرسیدم، که بیشتر آن‌ها به خاطر کم‌تجربگی من بود، چون تنها ده سال بود که بهائی شده بودم. یک شب، شوقی افندی از من سوألی پرسید که نتوانستم پاسخ آن‌را بدهم، ضمن این‌که در آن موقع زياد متوجّه اهمیّت آن سؤال هم نشدم؛ او به من گفت:

«پس از شهادت باب، زعامت امرالله به بهاءالله رسید و پس از صعود او، رهبری جامعه‌ی امر به عبدالبهاء انتقال یافت؛ سپس از من پرسید: پس از صعود عبدالبهاء، زعامت و قیادت به چه کسی منتقل شد؟ من گفتم: «قطعاً به شوقی ربّانی». او گفت: «نه!». من گفتم: «به ولیّ امرالله!» او دوباره به علامت منفی سر خود را بالا انداخت!

گفتم: «به بیت العدل جهانی؟» و او باز گفت:«نه!». از لحن او دانستم که از این‌که نتوانستم پاسخ مناسبی به سؤالاتش بدهم ناخرسند است. سپس پرسید:

(بیشتر…)

ادامه خواندنچرا شوقی ربّانی بیت العدل فعلی را جانشین خود نمی‌داند؟

بیت العدل منهای ولیّ امر مساوی است با دیکتاتوری

بیت العدل منهای ولیّ امر مساوی است با دیکتاتوری

(بیت العدل – ولی امر = دیکتاتوری)

بر طبق نصوص مبارکه، مؤسّسه‌ی ولایت امرالله و شخص ولیّ امر باید همواره در کنار بیت العدل حضور داشته باشد؛ چرا که به فرموده‌ی شوقی ربّانی، نظم جهان‌آرای الهی بدون مؤسّسه ولایت امرالله متزلزل خواهد شد.

در یک برهه خاص یعنی پس از صعود شوقی افندی، با تبانی برخی از ایادیان امر، بیت العدل بدلی تشکیل شد و جایگاه رهبری جامعه بهائی را تصرّف نمود و با تبلیغات گسترده، به‌عنوان رهبری بلامنازع و مصون از خطا به بهائیان جهان معرفی شد.

با این‌که اختیارات و وظایف بیت العدل در الواح و آثار کاملاً مشخص شده بود و وظیفه‌ی مهم تشریع قوانین و احکام جدید از جمله‌ی اهداف اصلی آن محسوب می‌گردید، ولی بیت العدل بدلی دامنه‌ی اختیارات خود را به‌تدریج افزایش داد و با مصادره‌ی اختیارات و وظایف ولیّ امرالله و سپردن قدرت به هیئت‌های انتصابی مشاورین قارّه‌ای و محدود کردن اختیارات محافل ملّی و محلّی، به دیکتاتوری خطرناک برای جامعه بهائی تبدیل شد!

ممکن است برخی از احبّا با این‌که به اقدام ناحق و عمل ناشایست‌ و خلاف قانون بیت العدلی که بدون حضور ولیّ امر، رهبری انحصاری دیانت بهائی را در تصرّف گرفته است، آگاهی و اقرار دارند؛ ولی در مورد دیکتاتور شمردن آن مردد باشند.

برای توضیح بیشتر در مورد اطلاق صفت دیکتاتور برای بیت العدل بدلی، مناسب است برخی از مشخّصات رهبران دیکتاتور را مرور کنیم:

(بیشتر…)

ادامه خواندنبیت العدل منهای ولیّ امر مساوی است با دیکتاتوری

روحی امّا بی‌روح!


اخیراً مقاله‌ای از یکی از همراهان عزیز به عهد و میثاق واصل شده است و ایشان تقاضا کرده‌اند در صورت انتشار این مقاله، نام نویسنده نزد ما محفوظ باشد. وبگاه عهد و میثاق ضمن تشکّر از این دوست عزیز و احترام به درخواست ایشان برای عدم ذکر نامشان،‌ شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق را به مطالعه‌ی این مقاله‌ی بسیار خواندنی و تأمّل و تعمّق در مفاد آن فرا می‌خواند.


روحی امّا بی‌روح!

یکی از وجوه تمایز انسان با سایر مخلوقات، نیرویی است در درون او به نام وجدان. این وجدان تأثیر غریبی بر افکار و افعال و رفتار آدمیان دارد؛ امّا مهم‌ترین اشکال این ویژگی آنست که انسان را وامیدارد که حقوق دیگران را در معاشرت و قضاوت رعایت کند و ضمناً پیوسته در مورد افکار و اعتقادات خود تأمّل نماید و برای پرسش‌های ذهنی خود در پی‌پاسخ‌های مستند و منطقی باشد.

سال‌ها از دوران شباب گذشت و من هرچه کردم نتوانستم خود را از گرفتاری رعایت وجدان خلاص کنم و این ویژگی را از تفکّرات، قضاوت‌ها و تأمّلات ذهنی خود کنار بگذارم و آن را نادیده بگیرم. ابتدا تمایلی به زیر پا گذاشتن وجدان نداشتم؛ ولی اطرافیان ترغیبمان کردند که سعیمان را بکنیم! روش‌های گوناگونی را امتحان کردم؛ ولی اثر نکرد که نکرد! می‌گفتند هر آن‌چه ما می‌اندیشیم درست و هر آن‌چه دیگران می‌گویند نادرست است! می‌گفتند به گفته‌های دیگران و به سؤالات ذهنی خودت توجّه نکن!

به‌طور مثال، می‌گفتند: کنجکاوی و پرس و جو در مورد حقیقت عهد و میثاق، ولایت امرالله و امثال این مقولات، القائات اعدای امر و افکار شیطانی هستند و اجازه ترقّی روحانی به تو نمی‌دهند!

می‌گفتند: بطلان این افکار و پاسخ این پرسش‌ها بعداً معلوم می‌شود!

می‌گفتند: توضیحاتش در کتاب‌ها هست، برو خودت بخوان تا بفهمی و من هرچه خواندم نفهمیدم که بالاخره این توضیحات چه ربطی به پرسش‌هایم داشت؟!

حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:

«وجدانِ انسانی مقدّس و محترم است و آزادگی آن باعثِ اِتّساعِ افكار و تعدیلِ اخلاق و اطوار و اكتشافِ اَسرارِ خلقت و ظهورِ حقایقِ مكنونه‌ی عالمِ امكان است.»

(بیشتر…)

ادامه خواندنروحی امّا بی‌روح!

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

با آمدن فرزام ارباب و استقرار طرح روحی و دستور اجرای آن در سطح جهان، اختلاف در بین برخی از اعضای بیت العدل بدلی در گرفت! البتّه این تنها اختلاف موجود بین اعضای بیت العدل نبود؛ هرچند برخی احبّا تصوّر می‌نمایند که جمال مبارک است که در مقرّ بیت العدل حضور دارد و چون اعضا ملهم به الهامات الهی هستد، هیچ اختلافی در بین آن‌ها نیست و هیچ مصوبه‌ی خطایی از سوی اعضای بیت العدل، صادر نخواهد شد! در صورتی‌که فی الواقع در غیاب ولیّ امرالله، اختلافات و چالش‌ها فراوان است! به‌طور نمونه جناب نخجوانی به طرح روحی معترض بود و در منازعه با فرزام ارباب، این فرزام بود که غالب شد.

علی نخجوانی عضو مستعفی بیت العدل جعلی، بعدها به‌عنوان اعتراض به طرح ارباب، در چند سخنرانی، از جمله در انجمن بهائی در لتکن آلمان از این‌که فعّالیّت‌های تبلیغی، منحصر به کتاب‌های روحی شده است اظهار نارضایتی نمود و آن را اشتباه اعلام کرد. او در قسمتی از سخنرانی خود اظهار داشت:

«… در بازدیدی که از چند مؤسّسه داشتم مشاهده کردم که فقط فعّالیّت مؤسّسه آموزشی به‌عنوان تنها فعّالیّت انحصاری بهائی معرفی شده است؛ حتّی به قیمت از بین رفتن بقیّه‌ی فعّالیّت‌ها مانند فایرساید، مطالعات بهائی، تبلیغ فردی و مدارس تابستانه! من قبلاً در مورد تبلیغ و کارهای تحقیقاتی صحبت کرده‌ام و در مورد درک درست این مطلب که دانش و فهم با هم فرق دارد، سخن گفته‌ام؛ امّا امروز چیزهایی می‌بینم که برای من قابل تعجّب است! من در مسافرت به ایالات متحده، ژاپن و کانادا این مسائل را آن‌جا دیدم! سه ماه در سفر بودم وقتی برگشتم آن‌قدر ضعیف شده بودم که ذائقه‌ام را از دست دادم. اگر بیت العدل به ما فعّالیّت آموزشی را به‌عنوان تنها کاری که باید انجام دهیم، توصیه کرده است، این اشتباه است! بیت العدل این را نگفته است! چیزهای دیگری هم در آثار هست!

ما نداریم که به جای فایر ساید ما کلاس مطالعاتی راه بیندازیم و آن روش را قدیمی معرفی کنیم! این اشتباه است! این هرگز در نوشته‌های بیت العدل نیامده است …. بهاءالله می‌گوید هر فردی باید امر را تبلیغ نماید. عبدالبهاء می‌گوید تبلیغ باید در مسیری باشد که هر سال فردی را نزدیک‌تر به امر کند.

آیا بیت العدل اعظم گفته است الواح حضرت عبدالبهاء را فراموش کنیم و فقط به مؤسّسه‌ی آموزشی توجّه داشته باشیم؟ نه، این‌طور نیست! شوقی فایرساید را مورد تأیید قرار داده است؛ ممکن است یک معاونی از بین مشاورین همچین مطلبی را گفته باشد، به آن عضو بگویید به من سند نشان دهد…»

همان‌طور که ملاحظه فرمودید، نخجوانی با گسترش طرح ابداعی فرزام ارباب مخالف بود. در واقع نیز این طرح، نه الهام الهی بود و نه مورد تأیید قاطبه‌ی اعضاء! علاوه بر آن‌که رافع اختلاف یعنی ولیّ امر نیز، در بیت العدل حضور نداشت!

سخنان نخجوانی نشان‌دهنده‌ی عمق اختلافات موجود در بیت العدل بود و چه بسا استعفا و خروج او از بیت العدل را بتوان به‌نوعی اخراج تلقّی نمود!

بعد از اعتراض نخجوانی به برنامه‌ی مؤسّسه آموزشی، بسیاری از احبّاء که اتفاقاً نظر نخجوانی را تأیید می‌کردند، خواهان توضیح از بیت العدل شدند. بیت العدل بدلی در پاسخ معترضین طیّ نامه‌ی ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ خطاب به محافل ملّی دنیا، به جای تأیید سخنان عضو سابق خود که به‌نوعی بیت العدل را از اتهامات مبرّا شمرده بود، اظهارت نخجوانی را اظهارنظر شخصی و مخالف با نقشه‌های جهانی بهائی اعلام نمود و از این اظهارات ابراز تاسف کرد!

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش دوم

فرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

در مقاله‌ی «علی نخجوانی که بود؟»، به توضیح این نکته پرداختیم که نخجوانی با توجّه به مصاحبت با شوقی ربّانی در اواخر عمر ایشان، سابقه‌ی طولانی عضویّت بیت العدل بدلی و تظاهر به حالات روحانی، توانست با چرب‌زبانی و نقل داستان‌های خیالی و ساختگی، اصل اساسی حضور ولیّ امر در رأس جامعه و تشکیلات امری را وارونه جلوه داده و لزوم استمرار آن‌را به کلّی انکار نماید.

او با برگزاری کنفرانس‌های مختلف و درج مقالات گوناگون، وانمود کرد که بیت العدل می‌تواند به تنهایی رهبری جامعه بهائی را بر عهده داشته و فعال ما یشاء باشد. هرچند نخجوانی توانست با بحث‌های مختلف، ذهن بسیاری از بهائیان را از اصل ولایت امر، منحرف نماید؛ ولی این بیم همواره وجود داشت که احبّاء با مراجعه به متون اصیل امری، نظیر الواح وصایای مبارکه حضرت عبدالبهاء، کتاب دور بهائی و یا حتّی کتاب نظر اجمالی جناب احمد یزدانی و …، هر از چند گاهی، بیت العدل را مورد سوأل قرار دهند که چگونه مهم‌ترین رکن دیانت بهائی، بدون درد و خون‌ریزی (!) از پیکر شریعت ربّانی جدا گردید و آب از آب هم تکان نخورد؟! و به قول ایرج میرزا:

«رفته گویی همه ذرّات به خواب                      نخورد هیچ تکان آب از آب»

در این‌جا بود که رسالت فرزام ارباب، عضو دیگر بیت العدل بدلی، آغاز شد تا با ارائه و گسترش طرح روحی و گسترش محتوا و مفاد سطحی آن، نسل جدید بهائی را به کلّی با متون اصیل و معتبر دیانت بهائی بیگانه نماید تا مبادا که مانند جوانان قدیمی بهائی که با الفبای آموزه‌های امری آشنایی داشتند، فیلشان یاد هندوستان کند!

فرزام ارباب از بدو ورود به بیت العدل جعلی، اختیارات فراوانی را به‌دست گرفت و سعی کرد با کمک عوامل خود در آن‌جا، چون شهریار رضوی، فریدون جواهری، گوستاو کوریا و برخی افراد دیگر، سیاست‌های خود را حاکم نماید.

او در زمان اشتغال در بنیاد راکفلر از طرف آن بنیاد ماموریّت یافت، تا طرح سوادآموزی بنیاد را به‌صورت میدانی در مناطق روستایی محروم کلمبیا پیاده نماید. فرزام ارباب این پروژه را به اجرا در آورد و گزارش موفّق فعّالیّت‌های خود را، به مؤسّسه‌ی راکفلر اعلام نمود.

وی پس از اجرای طرح آموزشی در کلمبیا، گزارش‌هایی نیز از فعّالیّت‌های تبلیغی خود در کلمبیا، به بیت العدل نامشروع ارائه داد؛ به‌طوری که به‌عنوان فردی فعّال در حوزه‌ی تبلیغ امر شناخته شد و توانست پلکان ترقّی را در تشکیلات امری به‌صورت پرشی طی نماید و در سال ۱۹۹۳ به عضویّت بیت العدل بدلی درآید.

او پس از حضور در بیت العدل یک کپی از مطالعات انجام شده‌ی بنیاد راکفلر در کلمبیا را، همراه با پیشنهاد تشکیل مؤسّسه‌ی آموزشی رشد و طرح روحی (که به نام پدر خود روحی ارباب، نام‌گذاری کرده بود) به بیت العدل ارائه نمود. این طرح که برای با سواد کردن افراد روستایی و بومی کلمبیا، تهیّه شده بود، بعدها جایگزین طرح مؤسّسه‌ی معارف امری گردید که دانش‌آموختگان آن تسلّطی عمیق بر متون امری داشتند.

فرزام ارباب به مدّت ۱۰ سال (۱۹۷۰-۱۹۸۰)، در کلمبیا عضویّت محفل ملّی آن کشور را برعهده داشت. سپس در سال های (۱۹۸۸-۱۹۹۳) به عضویّت دارالتبلیغ بین‌المللی در آمد و در سال ۲۰۱۳ در حالی‌که هفتاد و دو سال داشت، به بهانه کهولت سن از عضویّت بیت العدل استعفاء داد و در حال حاضر با همکاری فریدون جواهری (عضو دیگر مستعفی بیت العدل بدلی) و فرزام کمال‌آبادی، به برنامه‌ریزی برای توسعه درآمد و فعّالیّت‌های مالی بیت العدل و به اقدامات مشکوک به پولشویی و تولید رمز ارز و تقویت بنیه‌ی مالی خود و اعضای خودی بیت العدل جعلی مشغول است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنفرزام ارباب و طرح روحی؛ بخش اوّل

شعبده‌بازی ایادیان امر

یکی از احبّایی که برای زیارت شوقی افندی به ارض اقدس مسافرت نمود، خانم «کابل مرسون» مهاجر موفّق صفحات آمریکای لاتین بود. او در یادداشت‌های خود می‌نویسد:

هنگامی که در حضور ولیّ امرالله، یکی از زائران درباره‌ی آینده کار و فرزند ذکور شوقی افندی سوأل کرد، ایشان فرمودند:

«هر آن‌چه در الواح وصایا نوشته شده محقّق خواهد شد، بهائیان نباید در این باره نگرانی داشته باشند»

(به نقل از کتاب عهد و میثاق، نوشته ژوئل مارانژلا)

به‌راستی چرا شوقی ربّانی از آینده نگران نبود؟!

برای این‌که در زمان حیات، طبق دستور حضرت عبدالبهاء، تمهیدات لازم برای تعیین جانشین خود و معرفی او را فراهم کرده بود.

چه شد که جانشین شوقی افندی کنار گذاشته شد و به جامعه معرفی نگردید؟ چگونه احبّا به سادگی پذیرفتند که ولیّ امر بدون تعیین جانشین برای خود و بدون روشن کردن سرنوشت آینده‌ی امر، این جهان خاکی را  ترک کرده باشد؟!

اجازه بدهید به صراحت عرض کنم که  نوعی چشم‌بندی و شعبده‌بازی  صورت گرفت! روحیّه خانم و ایادیان امر، احبّاء را به‌دنبال نخود سیاه فرستادند! سر آن‌ها را گرم کردند! و گفتند داریم دنبال وصیّت‌نامه می‌گردیم؛ در حالی‌که خودشان می‌دانستند وصیت‌نامه مکتوبی در کار نیست!

روحیّه خانم، همسر بی‌وفای شوقی ربّانی، برخلاف آن گروه از احبّا که در گذشته تصور می‌کردند که شوقی افندی پسری دارد که به‌طور مخفیانه پرورش یافته است و در موقع لزوم به‌عنوان جانشین پدر معرفی می‌گردد، می‌دانست که مشکل نازایی دارد و هرگز فرزندی نخواهد داشت. می‌دانست که اگر سلسله‌ی ولایت امرالله ادامه یابد، برای او که فاقد فرزند است، جایگاهی در رهبری جامعه بهائی وجود نخواهد داشت.

ایادیان امرالله نیز به‌خوبی می‌دانستند که قرار نیست شوقی افندی جانشین خود را از طریق نوشتن وصیّت‌نامه مکتوب تعیین کند؛ بلکه بر طبق دستور الواح وصایای مبارکه باید در زمان حیات خویش، جانشین را انتخاب و معرفی کند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنشعبده‌بازی ایادیان امر