بخش چهارم از پرسشهای اساسی در انتظار پاسخ، پرسشهای پایانی مقالهی «نهاد مقدّسی که به فراموشی سپرده شد!!» به امید دریافت پاسخ از بیتالعدل فعلی و پیروان آن ارائه میگردد.
عهد و میثاق در صورت دریافت هر گونه پاسخی از سوی بیتالعدل فعلی و یا پیروانش، نسبت به انتشار آن اقدام خواهد نمود؛ عدم انتشار پاسخ به پرسشهای مطرح شده در این بخش به معنای بیپاسخ ماندن آنها است.
این پرسشها با توجّه به حقایق منتشر شده در این مقاله در مورد «شورای بینالمللی بهائی» مطرح میگردد:
۱۱- با وجود اینکه شوقی افندی با خوشحالی و مسرّت تمام، تشکیل اوّلین شورای بینالمللی بهائی را بهعنوان یک تصمیم آیندهساز به جهان بهائی بشارت دادند، چرا پس از صعود ایشان این نهاد مهم به فراموشی سپرده شد و نام و ویژگیهای ممتاز آن به تاریخ پیوست؟!
۱۲- اگر تشکیل شورای بینالمللی بهائی بعد از صعود حضرت عبدالبهاء از بزرگترین و مهمترین اقدامات شوقی ربّانی بوده است، چرا بهائیان نسل حاضر از آن بیخبرند و برخی حتّی کلمهای در مورد آن نشنیدهاند؟!
۱۳- با وجودی که شوقی افندی دستور داده بودند تا مقرّ شورای بینالمللی بهائی در زمان مقرّر و معهود در کوه کرمل ساخته شود، چرا امروز هیچ نشانی از آن شورا به چشم نمیخورد؟!
۱۴- از آنجا که شوقی ربّانی اظهار داشتهاند که شورای بینالمللی بهائی از زمان تأسیس در سال ۱۹۵۱ در مسیر تکامل خواهد بود و وظایف آن افزایش خواهد یافت، چرا تاکنون وظیفه و عملکرد جدیدی به آن شورا تفویض نشده است؟!
۱۵- چطور شد که شورای بینالمللی بهائی منحل شد، درحالیکه در هیچ کجای اعلامیّهی شوقی ربّانی در توصیف مراحل توسعه و گسترش آن به کلمه انحلال اشاره نشده است؟!
۱۶- قرار بود شورای بینالمللی بهائی منجر به تأسیس دادگاه بینالمللی بهائی در سرزمین مقدّس گردد، چرا به این هدف مهم نقشهی دهسالهی تنظیمی حضرت ولیّ امرالله بیاعتنایی شد؟!
۱۷- در اینکه جناب میسن ریمی پس از صعود شوقی ربّانی علاوه بر سمت ایادی امر، بالاترین شخصیت عالم بهائی در آن زمان بود، شک و شبههای نیست؛ چرا در تحوّلات مهم و سرنوشتساز این دوره و تصمیمات اخذ شده جناب میسن ریمی مورد شور و مشورت قرار نگرفتند؟!