جنگ قدرت با سلاح طرد


جناب آقای کوروش جمالی از همراهان عهد و میثاق، مقاله‌ جوابیّه‌ای در پاسخ به مقاله‌ی آقای تورج امینی (در موضوع طرد که در آن به جامعه‌ی بهائیان ارتدکس و رهبری آن هم توهین و جسارت کرده‌اند) ارسال نموده‌اند؛
ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعه‌ی مقاله‌ی ایشان فرا می‌خوانیم:


جنگ قدرت با سلاح طرد

پاسخی به مقاله‌ی آقای تورج امینی

به تازگی مقاله‌ای در موضوع طرد و در پاسخ به شخصی به نام ناصرالدّین از سوی جناب تورج امینی از افراد فرهیخته‌ی دیانت بهائی در سایت نگاه درج گردیده است.

از آن‌جا که در این مقاله به جامعه‌ی بهائیان ارتدکس و رهبری آن توهین شده است؛ لذا لازم است تا توضیحات ذیل جهت استحضار کاربران محترم آن سایت درج گردد:

در مقاله یاد شده جناب امینی بدون مقدمه و بدون دلیل و به صورت غیرمنصفانه  به جناب میسن ریمی و بهائیان ارتدکس توهین نموده‌اند و مطالبی را نگاشته‌اند که از یک پژوهشگر آشنا به شیوه‌ی علمی نقد بعید است؛ زیرا توهین و اهانت به هرکس که باشد از نظر انسانی مذموم است، چه برسد به این‌که شخص طرف توهین از رهبران دینی بوده و پیروانی نیز داشته باشد.

قبل از نقد و بررسی مقاله‌ی ایشان لازم می‌دانم تا توضیحات مختصری را در مقام و شأن و موقعیّت جناب میسن ریمی بیان نمایم:

جناب چارلز میسن ریمی از احبّای خدوم، فرهیخته و بنام جامعه جهانی بهائی به شمار می‌آیند، ایشان در راه تبلیغ و گسترش دیانت بهائی در جهان سر از پا نشناختند و در اجرای اوامر مستقیم حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی امرالله همواره پیش قدم و ساعی بودند.

او به عنوان یک آرشیتکت بزرگ، طرّاحی ساختمان مشرق‌الاذکار بهائی در کوه کرمل و تعداد زیاد دیگری از بناهای مهمّ جامعه بهائی را به عهده داشت؛ او شخصیّتی است که اوّلین حقوق دریافتی خود را که ده دلار بود به حضور حضرت عبدالبهاء تقدیم کرد.

از سوی حضرت عبدالبهاء و حضرت شوقی ربّانی الواح زیادی در عظمت و جایگاه ایشان صادر شده است؛ از جمله حضرت عبدالبهاء در پیام ۳ می ۱۹۰۶ به ایشان فرمودند:

«از خدا می‌خواهم که تو را در همه حال مورد تأیید قرار دهد. هرگز محزون و غمگین مباش، چرا که در وقتی دورتر، خدایت تو را به عنوان آیتی برای هدایت در میان مردم و بشریّت قرار خواهد داد.» (ترجمه)

حضرت ولی امرالله علاوه بر این‌که ایشان را به سمت ایادی امر منصوب فرمودند، ریاست شورای بین‌المللی بهائی را نیز که قرار بود به مرور زمان به بیت‌العدل اعظم تبدیل گردد به ایشان سپردند و از ایشان به عنوان یاری امین و وفادار در الواح مختلف یاد فرموده‌اند.

متأسفانه جناب ریمی قربانی یک جنگ قدرت شدند؛ زیرا پس از صعود حضرت شوقی ربّانی برخی از ایادیان به بهانه این‌که حضرت شوقی جانشینی برای خود باقی نگذاشته است، خود در جایگاه قدرت نشسته و زمام امور را در دست گرفتند و جناب ریمی را که به عملکرد آنان معترض بود از جامعه‌ی بهائی اخراج نمودند و انواع و اقسام تهمت‌های ناروا را در مورد ایشان روا داشتند.

دلایل و مستندات مربوط به حقانیّت جناب ریمی در این مختصر نمی‌گنجد و جا دارد تا به طور جداگانه  مورد بررسی دقیق و کامل قرار گیرد.

کوتاه سخن این‌که جناب امینی و جامعه بهائی اجازه ندارند تا خود را در جایگاه حق قرار داده و سایر عقاید را باطل تلقّی نموده و آنان را به سخره بگیرند.

امّا در موضوع طرد اداری و روحانی، ایشان بیشتر به داستان‌سرایی و سخنرانی اکتفا کرده‌اند و احیاناً متوجّه روح اعتراض و انتقاد معترضین به مسأله‌ی طرد نشده‌اند.

جمال مبارک متجاوز از صد سال قبل، بیماری جامعه بشری را به خوبی شناخته و درمان آن‌را در روی آوردن به روحانیّت و معنویّت شمرده‌اند و مادّی‌گرایی و تصوّرات و پندارهای واهی مبتنی بر آن را مورد سرزنش و ملامت قرار دادند. آن‌چه سبب گسترش امر مبارک در جهان شد، دوستی و محبّت و مراوده با دیگران و مهربانی بر اهل عالم بود.

متأسفانه در حال حاضر تشکیلات خشک و بی‌روح بهائی، روحانیّت دیانت بهائی را کم‌رنگ کرده است و یک نظام دیکتاتوری و خشن و غیرقابل انعطاف را بر جامعه حاکم نموده است.

شک نیست که هر دیانتی برای حفظ پیروان خود مجاز است تا محدودیّت‌هایی را اعمال کند و انجام مجازات طرد اداری و روحانی برخی از افراد ممکن است لازم و ضروری باشد، ولی تشخیص این‌که چه کسی و به چه دلیل باید طرد گردد، کار هر کسی نیست؛ بنابر این ایادیان امرالله  و بیت‌العدل بدلی و مشاورین قارّه‌ای که به دلایل مختلف فاقد عصمت هستند، اجازه ندارند که به صورت گسترده و بدون حساب و کتاب دست به تسویه حساب‌های بعضاً شخصی زده و مخالفین و منتقدین خود را با حربه‌ی طرد از صحنه خارج نمایند.

تاریخ گواه است که حکومت‌ها و گروه‌های دیکتاتور در هر جامعه به بهانه‌ی حفظ امنیّت و ایجاد نظم و توجیهات دیگر هر گونه صدای مخالف را در جامعه سرکوب کرده و افراد منتقد و روشنفکر را به عنوان عناصر نامطلوب و ضد جامعه در فشار و زندان قرار می‌دهند.

متأسفانه تشکیلات بهائی نیز بعضاً از این شگرد غیرانسانی استفاده می‌نماید؛ محافل ملّی در هر منطقه و اعضای هیأت‌های مشاورین قارّه‌ای با قدرت بالایی که به دست آورده‌اند، برخی از معترضین و منتقدین خود را با اعمال مجازات طرد اداری گوشمالی می‌دهند و در صورتی که فرد منتقد و روشنفکر بهائی با آنان هم‌صدا نگردد، با استفاده از حربه‌ی طرد روحانی او را برای همیشه از جامعه‌ی بهائی اخراج می‌نمایند و برای این‌که سخن و اعتراض او به جایی نرسد، سلام و کلام و مراوده با او را برای سایرین و حتّی خانواده و دوستان نزدیک او ممنوع نموده و متخلّفین را مستوجب مجازات سنگین طرد قرار می‌دهند؛ به علاوه در خارج از جامعه‌ی بهائی نیز برای شخص مطرود تضییقات اجتماعی مختلف ایجاد می‌نمایند تا درس عبرتی برای همگان شود و دیگر کسی هوس انتقاد و اعتراض را در سر نپروراند!!

در حالی‌که بر اساس آموزه‌های دیانت بهائی، طرد روحانی افراد خاطی فقط از اختیارات حضرت ولی امرالله بوده و کس دیگری حق اعمال آن‌را ندارد.

شوقی افندی اوّلین ولی امر دیانت بهائی در پیامی می‌فرمایند:

«راجع به نفوسی که با دشمنان امر مرتبط و به مخالفت قیام می‌نمایند و به نصایح و انذارات محفل اعتنا ننمایند باید در وقت حاضر مراجعه‌ی به این عبد گردد و انفصال روحانی آنان با این عبد است و لا غیر.»

(اخبار امری، شماره ۱۲، سال ۱۰۲)

در بیان هیکل مبارک اجازه‌ی طرد روحانی، جزء اختیارات اختصاصی ولی امرالله قرار گرفته است و این اجازه به ایادیان امرالله و حتّی بیت‌العدل اعظم نیز داده نشده است؛ در حالی‌که بعد از صعود حضرت ولی امرالله، ایادیان امرالله و بعد از آنان بیت‌العدل فعلی بدون مجوز قانونی این حق را مصادره کرده و آن‌را وسیله‌ای برای اعمال قدرت و تحکیم حکومت خود قرار داده‌اند.

در قسمت دیگر مقاله، جناب امینی در مورد مراحل طرد و دقّت عمل و مراقبت در اجرای آن توضیحاتی را ارائه نموده‌اند؛ نکته‌ی قابل ذکر در این مورد اینست که تشکیلات فعلی بهائی مجوزی برای طرد و اخراج مخالفین ندارد و بر فرض این‌که در بعضی از موارد نادر قرار بر طرد باشد، دستورالعمل روشن و مشخّصی نیز وجود ندارد.

در نظام فعلی تشکیلات بهائی، از حقوق اجتماعی و قضایی مطرودین به درستی دفاع نمی‌گردد؛ زیرا شاکی و قاضی در این مسأله یکی است.

فرد منتقد بر اساس گزارشی که از محفل ملّی و یا اعضای هیأت‌های مشاورین قارّه‌ای می‌رسد در مظان اتهام قرار می‌گیرد و بیت‌العدل نیز به عنوان یک عمل پیشگیرانه و بدون مسامحه، خروج فرد از جامعه بهائی را به اطّلاع سایر بهائیان می‌رساند.

در تشکیلات فعلی بهائی یک دادگاه صالحه با کادر قضائی مجرّب و وکیل مدافع وجود ندارد؛ به فرد متهم اجازه‌ی دفاع داده نمی‌شود و دادگاه استینافی نیز در کار نیست و بازگشت مجدّد فرد مطرود به جامعه به سهولت امکان‌پذیر نیست و ضابطه‌ی روشنی ندارد و نوعاً سلیقه‌ای است؛ لذا بی‌جهت نیست که حضرت ولی امرالله روی مسأله‌ی طرد تأکید خاص داشته و آن‌را جزء اختیارات اختصاصی خود قرار دادند تا دقّت عمل کامل در طرد اجباری خاطیان به عمل آید.

امروزه افراد بهائی فراوانی در اروپا و آمریکا و ایران و سایر کشورها به دلایل مختلف از جمله، چاپ یک کتاب یا جزوه‌ی امری بدون اجازه‌ی تشکیلات، شرکت در گفتگوی اینترنتی، حضور در سایت‌های منتقد تشکیلات، مراوده و حمایت از بهائیان ارتدکس، اعتراض به عملکرد محافل و غیره در معرض اتهام طرد قرار می‌گیرند؛ نمونه‌های ذکر شده‌ی ذیل قابل تأمّل‌ جدّی‌اند:

آقای «جورج فلمینگ» یکی از احبّای طرد شده‌ی  اهل ایرلند در سایت گفتگو می‌نویسد:

«نهادهای بهائی تلاش کردند تا حق آزادی بیان را از من بگیرند و لذا تصمیم گرفتم از عضویّت در دیانت بهائی استعفا دهم؛ ولی با کمال تعجّب نامه‌ای را از محفل ملّی انگلستان با امضای دکتر «کیشان مائوچا» دریافت کردم که متهم به سرپیچی از کلام خدا، نقض الواح وصایای حضرت عبدالبهاء و انکار مقدّسات شدم و دیگر نباید خود را بهائی بنامم!

من با نوشتن استعفاء نمی‌خواستم احساسات مذهبی‌ام را نسبت به حضرت بهاءالله  تغییر دهم، من فکر می‌کنم احساسات مذهبی را به راحتی بستن یا باز کردن شیر آب نمی‌توان تغییر داد؛ من نامه‌ی انصراف خود را از ترس تنبیه و یا در حال مستی و دیوانگی ننوشتم؛ نامه‌ی محفل ملّی انگلیس که توسط معاون و منشی محفل به من ابلاغ شد، ناقض حقوق بشر و نیز قوانین روحانی بهائی است.»

خانم «آلیسون مارشال» یکی از اعضای محفل، اهل نیوزیلند به سایت تالیسمان که توسط یک گروه دانشگاهی تشکیل شده بود مراجعه داشت، بعد از هجده ماه پیوستن به این سایت مطّلع شد که مراجعه‌ی به این سایت توسط رده‌های بالای تشکیلات فعلی بهائی ممنوع شده است؛ در سال ۲۰۰۰ بیت‌العدل از محفل ملّی نیوزیلند درخواست نمود تا نام او را از فهرست بهائیان حذف نماید؛ به گفته‌ی آقای «خوان کل» برای آلیسون مارشال پرونده‌سازی شده بود، کسی به او هشدار نداده بود، پیام‌هایی که برای دوستانش می‌فرستاد، جنبه‌ی عمومی نداشت؛ عملکرد آلیسون و دیدگاه‌های او به وسیله‌ی عملیات جاسوسی پیترخان انجام شد، عضو بیت‌العدل پشت سر او غیبت کرده بود و یک روز صبح فهمید که دیگر عضو جامعه جهانی بهائی نیست!

آقای «پل جانسون» آمریکایی بعد از ده سال فعّالیّت در جامعه‌ی بهائی به اتهام مخالفت با دیانت اخراج گردید:

او می‌گوید:

«این ادّعا که من به عنوان یک بهائی مرتد در سایت تالیسمان فعّال بودم و به قلب اعتقادات بهائی حمله کرده‌ام یک دروغ است؛ وقتی بعد از ده سال اسم خود را در لیست معاندین دیدم خیلی تعجّب کردم.»

جناب امینی در قسمت دیگر از مقاله‌ی خود به آقای خوان کل اشاره می‌نمایند که بیت‌العدل با وجود مخالفت او با تشکیلات بهائی، طرد او را به سایرین ابلاغ نکرده است. جناب خوان کل از دانشمندان برجسته‌ی دنیا است، ایشان استاد تاریخ در دانشگاه میشیگان آمریکا است که بعد از ۲۵ سال فعّالیّت در جامعه‌ی بهائی به دلیل ارتباط با سایت تالیسمان که سایت منتقد به تشکیلات بهائی است از جامعه اخراج می‌شود، به خاطر شهرت و مقامی که ایشان در سطح بین‌المللی داشت، بیت‌العدل جرئت نکرد تا اخراج او را علنی نماید؛ زیرا این عمل می‌توانست اعتراضات فراوانی را بر علیه بیت‌العدل فعلی ایجاد نماید. خوان کل به عنوان فردی که در داخل جامعه‌ی بهائی بوده و آشنایی کامل بر نصوص دارد از معترضین جدّی مسأله‌ی طرد و از منتقدین به تشکیلات فعلی بهائی است؛ وی در قسمتی از یک مقاله می‌نویسد:

«با این‌که در دیانت بهائی روحانی وجود ندارد، ولی اعضای ایادیان امر عدّه‌ی زیادی از بهائیان را طرد نموده‌اند، اعضای مشاورین قارّه‌ای خود را مفسّر عهد و میثاق می‌دانند و کتب و نشریّات را کنترل می‌کنند، آن‌ها ضد هر گونه فعّالیّت روشنفکری هستند.»

شرح حال افراد اخراج شده از جامعه‌ی بهائی و چگونگی اخراج آنان از حوصله‌ی این مقاله خارج است و احتیاج به زمان دیگری دارد.

جناب آقای امینی!

امروز تشکیلات بهائی با انجام اعمال خشونت‌آمیز دانسته یا ندانسته چهره‌ی نازیبایی از دیانت بهائی را در معرض دید دیگران قرار داده است.

به یقین آن دیانتی را که حضرت بهاء‌الله به جهانیان هدیه فرمودند و من می‌شناسم و تبلیغ می‌کنم با آن‌چه امروز مشاهده می‌گردد فاصله‌ای فراوان دارد.

آیا بهتر نیست نگرش خود را به انسان و انسانیّت تغییر دهیم؟!

موفّق باشید

کوروش جمالی

دیدگاهتان را بنویسید