«در زمان حضور شوقی افندی به ایادیانی که در حیفا بودند خیلی سخت میگذشت؛ زیرا ولیّ امرالله بر صرفهجویی روی هزینهها تأکید داشت و مخارج را به حدّاقل ممکن رسانده بود. او زندگی مرفه امریکاییان را سرزنش میکرد و آن را برای روحیّهی انسانی مضر میدانست. ایادیان مقیم ارض اقدس از لذّت مرخّصی و تعطیلی محروم بودند و باید با انضباط کامل و بهصورت مداوم کار میکردند.
روزی لروی آیواس (از ایادیان مقیم ارض اقدس) در مجلس ناهار در جمعی از ما امریکاییها گفت: «حیفا جهنّم روی زمین است» و این را ما حس میکردیم که زندگی در حیفا واقعاً سخت بود؛ ولی دو سال بعد از صعود شوقی، ایادیان مانند بچّههایی بودند که از انضباط مدرسه فرار کرده و لذّت تعطیلی و مرخّصی را تجربه میکردند. آنها از رفاه کامل و از زندگی امریکایی البتّه با پرداخت از صندوق بهائیان، برخوردار بودند! من جرأت ندارم تا جزئیات آن را بیان کنم چرا که احتمالاً اتهام خصوصی به احبّا خواهد بود.
حقیقت واضحی که قابل مشاهده بود، این است که در صورت استقرار ولیّ امر جدید، دیگر خبری از آزادی و راحتی و رفاه زندگی نبود و این شاید خود مانعی برای برقراری مجدّد سیستم ولایت امرالله باشد. بهعبارت دیگر، ایادیان امر، امروز در حیفا خوش و مرفّه زندگی میکنند و هیچکس چیزی دربارهی این نمیگوید که اگر ولیّ امر دیگری روی کار بیاید، چه نوع محدودیّتهایی در زندگی و وضع اداری این افراد ایجاد خواهد کرد.»*
* به نقل از کتاب «ولایت امر در دیانت بهائی» تألیف جناب چارلز میسن ریمی
الله و ابهی بر تمامی عزیزان کامجو از قلل رفیع امر بها ، بر شاربین از کوثر زلال محیی عالم منبعث از انوار جاری در نصوص قلم الهی ، بر ثابتین بر عهد و میثاق که با ایمان و ایقان کامل رهرو در سبیل مستقیم تعالی بوده و در این راه تمامی تضیقات محدثه حاصل از اعمال عاملین واضع شرایط ظلمانی را به جان خریده و بر پیمان وفادارند…. هزاران بار درود بیکران و عرض خسته نباشید بر دست اندر کاران روشنگر حقایق و صد البته تقدیم ادب و عرض خضوع بر مقام والای ولایت امرالله….
در خصوص اعمال ایادیان روی گردان از امر الهی ، نکته قابل ذکر آنکه اصولا مفهوم امر به معنی فرمان و دستور لازم الاجرا و در صورت باورمندی بر قدرت خالق و در نهایت دین الهی باوری ، اجرای مفاد فرامین و امر الله ، اجتناب ناپذیر خواهد بود….
در نهایت دستگاه امر الهی فارق از قبول یا رد مخلوق ، به یقین آنچه که اراده الهیست را به اجرا خواهد گذاشت ( یفعل مایشا )…… این نکته ایست که اثبات منطقی حاصل از باور دین الهی داران فارق از اغراض خبیثه است.
حال توجه لازم مبذول دارید که چگونه میشود دین و امر الهی باور بود و ملحوظات به تصریح منصوصه امر الله که در جای جای فرامین مکتوب و غیر قابل انکار موجود است را ، به هیچ انگاشت و اوهام و فرامین و ترتیبات حاصل از کین و کج فهمی و غرض آلود ناقص وناقض امر که در راستای تامین منافع جهانداران به عمد جایگزین امر الهی گشته را قبول نمود…. عجبا که ریا و بیراهه روی به مقانی رسیده که انکار به رکن اصلی ولایت یعنی همان مامور مسئول حارس امر الهی مینمایند…… گمراهند و خود را دارای راه میدانند…. اینان به واقع باوری به امر الهی ندارند و از همین سو فارغ از مناعت طبع عامل بر خواسته های نفسانی و گمراه کنندگان اغنام الهی در تمامی ادوار بوده وخواهند بود،،،، بر مراکب نار نفس بیباک میرانند، ولی غافل از عقوبت و به واقع آخور دیدگان آخر ندیده اند…. حال انصاف دهید که چه انتظاری میشود از اعمال این راکبین نفس داشت،،،، انتهی