علی الله نخجوانی، عضو پیشین و مستعفی بیت العدل بدلی در سن صد سالگی در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۹ درگذشت. او در سال ۱۹۱۹ در شهر باکوی آذربایجان در یک خانواده بهائی متولّد شد. در دو سالگی پدر خود را از دست داد و با خانواده به حیفا رفت. او لیسانس هنرخود را از دانشگاه بیروت دریافت کرد و پس از مهاجرت به چند کشور و انجام فعّالیّتهای تبلیغی مختلف، در سال ۱۹۵۰ به عضویّت محفل ملّی ایران درآمد و حدود پنج سال نیز عضو محفل مرکزی آفریقا بود.
بعد از واقعه صعود شوقی ربّانی، با تشکیل شورای بین المللی انتخابی و غیر قانونی ایادیان، به عضویّت آن درآمد و با تشکیل بیت العدل بدلی در سال ۱۹۶۳، عضو آن شد.
هرچند او تحصیلات عالیّه آکادمیک نداشت؛ ولی به دلیل دانستن زبان فارسی و عربی و انگلیسی و آشنایی با نصوص، الواح و آثار بهائی و همچنین دورهی کوتاه معاشرت با شوقی ربّانی، خیلی زود در بین اعضای غیر ایرانی و بعضاً بیاطّلاع بیت العدل جعلی، جایگاهی یافت و با دستآویز تأویل الواح و توجیه آثار و نقل خاطرات و داستانهایی از ولیّ امرالله، توانست بیت العدل خودخوانده، نامشروع، غیر قانونی و محروم از ریاست ولیّ امر را بهعنوان قدرت مطلقه در جهان بهائی، معرفی نماید و عامل شکاف در وحدت جامعه بهائی گردد.
توضیح اینکه شوقی ربّانی در سال ۱۹۵۱ اوّلین شورای بین المللی بهائی را به دست مبارک خود تشکیل دادند و طیّ پیامی به محافل ملّیّه در شرق و غرب عالم، این شورا را طلیعهی مؤسّسهی کبرای اداری نامید و تشکیل آن را، بزرگترین قدم در سبیل پیشرفت نظم اداری حضرت بهاءالله در سی سال اخیر معرفی فرمود. ایشان در اهمیت این شورا اظهار داشتند:
«چون این شورا که نخستین مؤسّسهی بینالمللی و اکنون در حال جنین است، توسعه یابد عهدهدار وظایف دیگری خواهد گردید و به مرور ایّام به عنوان محکمهی رسمی بهائی شناخته شده و سپس به هیئتی مبدّل میگردد که اعضایش از طریق انتخاب معیّن میشوند و موسم گل و شکوفه آن هنگامی است که به بیت عدل عمومی تبدیل گردد. با قلبی مملو از شکرانه و سرور تشکیل این شورای بینالمللی را که پس از مدّتها انتظار بهوجود میآید تهنیت میگویم. این تأسیس در صفحات تاریخ به منزله بزرگترین اقدامی است که مایهی افتخار عهد دوم عصر تکوین دور بهائی محسوب خواهد شد به طوریکه هیچ یک از مشروعاتی که از آغاز نظم اداری امرالله از حین صعود حضرت عبدالبهاء تا بهحال به انجام آنها مبادرت گشته، بالقوه به این درجه از اهمیت نبوده است… .».
بهدلیل اهمیت این شورا، شوقی ربّانی، جناب میسن ریمی را به ریاست آن منصوب نمود.
متأسفانه بعد از صعود شوقی افندی، ایادیان امر به طور خودسرانه اقدام به انحلال شورای بین المللی بهائی نمودند و با طرد ریاست آن، جناب میسن ریمی، عملاً اهداف بزرگ شوقی را از مسیر اصلی آن خارج نمودند و به جای آن، چند نفر از افراد هم عقیده و مورد اعتماد خود را در مجمعی بهنام «شورای بین المللی انتخابی بهائی» جمع و آن را مقدمهی تشکیل بیت العدل معرفی کردند. از جمله عوامل فرمانبردار ایادیان، علی نخجوانی بود. او در قراردادی نانوشته، پذیرفت که تعطیلی مؤسّسهی ولایت امرالله و حذف ولیّ امر را، با چرب زبانی توجیه نماید و در عوض این خدمت، به عضویّت بیت العدل بدلی دست یابد؛ برای این منظور، او در سال ۱۹۶۱ به عضویت شورای بین المللی جعلی و خودساخته و سپس در سال ۱۹۶۳ به عضویت بیت العدل غیرقانونی و نامشروع درآمد.
نخجوانی از سال ۱۹۶۳ تا سال ۲۰۰۳ یعنی برای مدّت ۴۰ سال عضو بیت العدل بود و در این مدّت با همکاری عوامل دیگری چون فیروز کاظمزاده عضو بعدی بیت العدل، نقش بسیار پررنگی در بیاعتبار نمودن الواح وصایای حضرت عبدالبها و حذف یکی از مهمترین ارکان دیانت بهائی، یعنی مؤسّسهی ولایت امرالله داشت، او توانست در بین بهائیان ناآشنای به نصوص، بیت العدل بدون ولیّ امر را، بهعنوان مجمعی مصون از خطا و دارای اختیارات کامل جلوه دهد و این انحراف عظیم را در جامعه بهائی نهادینه نماید.
امّا روزگار با جناب نخجوانی نیز سر سازگاری نداشت و او نتوانست قدرت مطلقهی خود را برای همیشه در بیت العدل حفظ نماید.
در سال ۱۹۹۳ فرزام ارباب، به عضویّت بیت العدل در آمد. او از بدو ورود اختیاراتی را در بیت العدل بهدست گرفت و سعی کرد با عوامل خود در بیت العدل، همچون شهریار رضوی و فریدون جواهری، سیاستهای خود را در بیت العدل حاکم نماید و در این مسیر رونوشتی از طرح آموزشی بنیاد راکفلر در کلمبیا را به یاد پدرش با عنوان طرح روحی جایگزین طرح مؤسّسهی معارف امری کرد.
با آمدن فرزام ارباب و استقرار طرح روحی و دستور اجرای آن در سطح جهان، اختلاف در بین برخی از اعضای بیت العدل در گرفت. نخجوانی به طرح روحی معترض بود و در جنگ قدرت بین او و فرزام ارباب، نهایتاً فرزام غالب و علی نخجوانی مستعفی شد.
وی در سخنرانی چندی قبل خود در یک انجمن بهائی در لتکن آلمان از اینکه فعالیتهای تبلیغی، منحصر به کتابهای روحی گردیده است، اظهار ناراحتی نمود و آن را اشتباه اعلام کرد؛ او در قسمتی از سخنرانی خود میگوید:
«… در بازدیدی که از چند مؤسّسه داشتم؛ مشاهده کردم که فقط فعالیت مؤسّسه آموزشی بهعنوان تنها فعالیت انحصاری بهائی معرفی شده است؛ حتّی به قیمت از بین رفتن بقیه فعالیتها مانند فایر ساید، مطالعات بهائی، تبلیغ فردی و مدارس تابستانه … اگر بیت العدل به ما فعالیت آموزشی را بهعنوان تنها کاری که باید انجام دهیم، توصیه کرده است، این اشتباه است. بیت العدل این را نگفته است. چیزهای دیگری هم در آثار هست.
ما نداریم که به جای فایر ساید ما کلاس مطالعاتی راه بیندازیم و آن روش را قدیمی معرفی کنیم، این اشتباه است. این هرگز در نوشتههای بیت العدل نیامده است . . . آیا بیت العدل اعظم گفته است الواح حضرت عبدالبهاء را فراموش کنیم؟ و فقط به مؤسّسه آموزشی توجّه داشته باشیم؟ نه! اینطور نیست. شوقی فایر ساید را مورد تأیید قرار داده است. ممکن است یک معاونی از بین مشاورین همچین مطلبی را گفته باشد، به آن عضو بگویید به من سند نشان دهد… .»
امّا در واکنش به سخنان نخجوانی، بیت العدل، طی نامه ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ خطاب به محافل ملّی، اظهارت وی را اظهار نظر شخصی و مخالف با نقشههای جهانی بهائی اعلام کرد و از این اظهارات ابراز تاسف نمود.
جناب نخجوانی با کارهای خود، عزّت و جاودانگی روحانی را با قدرت و احترام ظاهری و رفاهیّات مادّی عضویت در تشکیلات و اشغال جایگاه رهبری جامعه بهائی، معاوضه نمود و با اینکار به آرمانهای حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء و شوقی ربانی، پشت پا زد و خیانت نمود و آشکارا رکن اساسی دیانت بهائی را که مؤسّسهی ولایت امرالله است، نادیده گرفت و به خاطر جلب رضایت ایادیان ناقض، به دستور آنان عمل نمود و به جای اینکه جناب میسن ریمی جانشین تعیین شده شوقی ربّانی را به حق در مسند ریاست بیت العدل اعظم بنشاند، خود بر جایگاه بیت العدل مستقر گردید و زندگی مادّی را در عوض جایگاه معنوی و روحانی انتخاب نمود و چه دیر متوجّه شد، که خوشخدمتی او در مسیر اهداف بیت العدل ساختگی و بدلی و همچنین ایجاد انحراف در دیانت بهائی، نهایتاً نه تنها مورد قدردانی قرار نگرفت، بلکه تنها حاصل آن، جز نارضایتی طلعات مقدّسه و خسران ابدی و دوری از عرفان الهی نبود!