یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش چهارم (۱۹۰۷ و ۱۹۰۸)

۱۹۰۷: جناب میسن ریمی تلاش کرد تا یک هیأت مشورتی (Consultative body) در واشنگتن تأسیس نماید. کمیته‌ی کاری (Working Committee) در ۱۴ مارس ۱۹۰۷ تشکیل شد. حضرت عبدالبهاء لوحی خطاب به جناب میسن ریمی ارسال کردند که قرائت گردید:

«تأسیس  هیأت انتخاب شده که در نامه‌ات  از آن خبر دادی، مورد تأیید کامل من می‌باشد. تأسیس چنین مجمعی موجب تمایز و تشخّص دین خدا گردیده و وسیله‌ای خواهد شد که پیام آسمانی را در آن مناطق پخش و گسترده خواهد کرد. رجای واثق دارم که این مجمع روز به روز گسترش یافته و به محلّی سراسر رحمت مبدّل شود.»

۱۹۰۷-۱۹۰۸: حضرت عبدالبهاء در یک دستور شفاهی به جناب چارلز میسن ریمی، از آن‌ها (بهائیان واشنگتن) خواست تا به شیکاگو (و نه واشنگتن) کمک کنند؛ در نتیجه بهائیان واشنگتن به نیروی مؤثری برای کارهای مربوط به مشرق الاذکار تبدیل گشتند.

۱۹۰۷: بهائیان واشنگتن دی. سی. پیشنهاد معقولی عرضه کردند ‌که در فواصل مشخّصی، نشریّه‌ای از سوی محفل واشنگتن (Washington Assemble) منتشر شود که حاوی الواح و فرامین حضرت آقا (Master) به مؤمنان آمریکایی و نیز هر نامه یا مقاله‌ای درباره‌ی تعالیم که به تأیید رسیده باشد و در اختیارشان قرار گیرد. نشریّه‌‌ی مذکور رایگان خواهد بود و این احتمالا به معنای آن بود که جناب چارلز میسن ریمی که پیشنهاد نشریّه را داده بودند، ‌باید پول آن‌را می‌پرداختند. در  آگوست ۱۹۰۷ حضرت عبدالبهاء این ایده  را تأیید کردند و پیشنهاد دادند که آن نشریّه دو بار در سال تهیّه  شود.

دسامبر ۱۹۰۷: جناب چارلز میسن ریمی در بازدید از شیکاگو پیشنهاد کرد که واشنگتن یک بخشنامه منتشر کند و پیشنهاد تأسیس «بخش معبد» از یک سازمان ملّی معبد، در هر یک از محافل محلّی در سطح قارّه را داد. بیت روحانی واشنگتن دی. سی. (بعداً به محفل روحانی محلّی تبدیل شد) به‌عنوان تشکیلات ملّی هماهنگ کننده‌ی سازمان تلّقی خواهد شد.

اوایل زمستان، ۱۹۰۸: جناب میسن ریمی نامه‌ای به حضرت عبدالبهاء نوشت و اعلام داشت که آرزو دارد تابستان سال بعد را برای دیانت بهائی به کشورهای ایران و روسیه سفر کند؛ حدود ۲۳ مارس ۱۹۰۸ او لوحی دریافت کرد که به وی اجازه‌ی سفر را داد و تصمیم گرفت که این سفر را همراه سیدنی اسپراگ انجام دهد.

۲۵ آوریل ۱۹۰۸: جناب چارلز میسن ریمی و سیدنی اسپراگ با کشتی از نیویورک حرکت کرده و در راه خود به عکّا، – جایی که با حضرت عبدالبهاء گفتگو کردند، به دیدار بهائیان انگلستان و آلمان شتافتند. جناب میسن ریمی به استانبول رفت و سپس از راه دریا به اُدسا و از آن‌جا با قطار به باکو رفت.

 او چندین جلسه ملاقات داشت. از آن‌جا با کشتی از دریای خزر گذشت و با قطار به عشق‌آباد رفت، جایی‌که او و سیدنی اسپراگ مورد استقبال و خوش‌آمدگویی گرمی قرار گرفتند. جناب ریمی مشرق الاذکار عشق آباد را که در واقع اوّلین معبد بهائی در جهان بود و تقریباً ساخت آن پایان یافته بود مورد بازدید قرار داد.

از آن‌جا که جناب ریمی مجدّانه در تلاش بود تا یک مشرق الاذکار در آمریکای شمالی بسازد، دیدن مشرق الاذکار عشق‌آباد و توجّه به آن با تمامی جزئیات، یک موقعیّت ممتاز به شمار می‌رفت.

توضیح و توصیف او در این‌مورد، شاید کامل‌ترین مطلب به زبان انگلیسی باشد. توضیحات این موضوع در صفحات ۲۹۰-۲۹۱ کتاب «آیین بهائی در آمریکا» نوشته رابرت اچ. استاکمن موجود است. از اوّلین تصمیمات بیت روحانی شیکاگو (Chicago House Of Spirituality) در برنامه اوّلین کانونشن ملّی بهائیان این بود که از جناب میسن ریمی بخواهند تا درباره‌ی معبد عشق آباد برایشان صحبت کند.

در تهران، اسپراگ و جناب میسن ریمی جلسات ملاقات بی‌شماری را به‌صورت خصوصی و بازدید از منازل بهائیان به صرف چای داشتند. جناب میسن ریمی که یک بعدازظهر را با طاهره خانم بوده، او را زنی روشنفکر، دارای ایده‌های مترقّی، که آن‌ها را از منابع خارجی اخذ نکرده بود ارزیابی کرد.

جناب میسن ریمی می‌گوید: «میزبان ما، طاهره خانم، برای مدّتی حجاب و روبنده خود را برداشت و همراه همسرش، آقایان را در منزل و باغ خود پذیرایی کرد؛ ولی همان‌طور که به ما گفت او ناگزیر بود که در عبور از خیابان برای آن‌که توجّه زیادی را به خود جلب نکند از حجاب استفاده کند.

در این بعد از ظهر، او هم‌زمان دو میهمانی برگزار می‌کرد. ما حدود بیست نفر آقایان بودیم و در اتاق کناری که با پرده‌ای از هم جدا شده بود، دوازده یا پانزده زن بودند. پس از قرائت الواح مناجات، از من و آقای اسپراگ خواسته شد مطالبی درباره خواهران غربی، به بانوانی که در اتاق کناری بودند، بگوییم. آقای اسپراگ به فارسی صحبت می‌کرد؛ ولی صحبت‌های من به فارسی ترجمه شد و برای خانم‌هایی که پشت پرده بودند  بیان شد. وقتی ما درباره‌ی آزادی، استقلال و تحصیلات عالیه‌ی زنان در غرب صحبت کردیم، «خانم» به هیجان آمد و سرانجام به درب اتاق رفت و پرده را کنار زد و با حرارت با افراد اتاق دیگر صحبت کرد. پس از گذشت چند دقیقه، حرف‌های او تأثیر مورد انتظار را روی زنان داشت؛ چرا که زنان برخاستند و با موافقتی که در داخل اتاق شد، حجاب‌های خود را به کناری زدند … .»

بازدید جناب میسن ریمی منجر به بروز دو تأثیر بر روی دیدگاه جامعه‌ی بهائیان آمریکا در خصوص بهائیان ایرانی شد:

اوّل: آگاهی نسبت به محدودیّت‌های اعمال شده بر خانم‌های بهائی ایرانی و تمایل برای کمک به آن‌ها.

جناب ریمی به خانم‌های بهائی آمریکایی پیشنهاد کرد تا به‌عنوان پزشک، پرستار، معلّم و … به ایران بروند و  آنان در زمان کوتاهی این کار را انجام دادند.

ثانیاً: بازدید جناب میسن ریمی و اسپراگ از ایران پیوندهای بین جوامع بهائی آمریکایی و ایرانی را تقویت کرد.

تابستان ۱۹۰۸ (واشنگتن دی. سی.): وقتی جناب چارلز میسن ریمی از سفر ایران بازگشت، دریافت که مخالفت با کمیته‌‌ی کاری واشنگتن مجدّداً بالا گرفته بود که در نتیجه باید این کمیته، مجدّداً تعطیل می‌شد. به گزارش جناب میسن ریمی، همه چیز به‌حالت سکون در آمد. جامعه‌ی بهائی، کمیته کاری را در اوایل ۱۹۰۹ مجدّداً ایجاد کرد.

اکتبر ۱۹۰۸: نشریّه‌ی دوم جناب میسن ریمی، به نام پیام وحدت، حاوی اطّلاعات بیشتری درباره تعالیم بهائی منتشر شد. این اوّلین نشریّه‌ای بود که بر وحدت، به‌عنوان یکی از تعالیم بهائیت تأکید می‌کرد. در این مقاله، هم‌چنین به ویژگی‌های فردی، هم‌چون بردباری، نزاکت، عشق و محبّت که همواره مورد تأکید حضرت عبدالبهاء بود پرداخته شد؛ بخش‌هایی از آن عبارت بود از:

«حکومت دینی: بیت العدل، یک مجمع مرکزی، که اعضایش با رأی‌گیری عمومی انتخاب می‌شوند قرار است که امور جهان بهائی را سرپرستی کند. جدای از جنبه‌ی صرفاً مذهبی، بیت‌العدل می‌باید به امور خیریّه و اوقاف، مسائل آموزشی و رفاه عمومی مردم رسیدگی کند.

وحدت مذهبی: تمام انسان‌ها آزادند تا به هر چه مایلند اعتقاد بورزند و آن‌را پرستش کنند؛ ولی تشویق می‌شوند تا  ذیل آیین جهانی بهائی متحد شوند؛ زیرا تنها از طریق وحدت معنوی است که جامعه‌ی بشری به عالی‌ترین مراحل توسعه دست می‌یابد.

پرستش: نماز با یک زندگی پاک و سودمند در این جهان که از اجزای یک عبادت واقعی است، تکمیل می‌شود. اعتقاد بدون عمل قابل قبول نیست.»

دیدگاهتان را بنویسید