پس از انتشار مقالهی «تغییر عقیدهی روحیه ماکسول»، جناب علی ثابتی، یادداشتی در مورد این مقاله، ذیل آن و در بخش نظرات مقاله ارسال کردند. عهد و میثاق، ضمن تشکّر صمیمانه از این یار عزیز و بزرگوار، از آنجا که یادداشت ایشان حاوی نکات بسیار ارزشمندی است، بهعنوان بخش دوم مقالهی اخیر و برای بهرهمندی هر چه بیشتر همراهان گرامی، آن را منتشر مینماید.
در مورد مقاله «تغییر عقیدهی روحیه ماکسول» باید متذکّر شد که گناه روحیه خانم در گمراهی و شکستن عهد و میثاق کمتر از ایادیان نمیباشد؛ بلکه اگر به پیامها و کتب نوشته شده توسط روحیه خانم نگاهی داشته باشیم، میبینیم که عامل اصلی بیتوجّهی بهائیان به اوّلین شورای بینالمللی بهائی و همچنین به دومین ولیّ امر بهائی، جناب میسن ریمی، روحیه خانم میباشد. قسمتی از نوشتهی ولیّ امرالله، جناب نصرتالله بهرهمند را در این مورد برایتان درج میکنم:
در سال ۱۹۵۷ که حضرت شوقی افندی به ملکوت ابها صعود نمود، جسد عنصریش به عنوان اوّلین ولیّ امر الله بهخاک سپرده شد در آن زمان، سوأل رایج این بود که ولیّ امر بعدی کیست؟ نه اینکه آیا اوّلین ولیّ امرالله جانشین خود را تعیین کرده است؟ زیرا مؤمنین ثابت قدم، هرگز کوچکترین شک و شبههای بهخود راه نمیدادند که شوقی افندی در اجرا و اعمال مهمترین وظیفهای که بهموجب الواح مبارک وصایا بهعهده داشت قصور ورزیده باشد؛ امّا مشخّص است که روحیه خانم کوشید تا توجّه بهائیان را از شورای بینالمللی بهائی (بیت عدل اعظم در حالت جنینی) منحرف و به ایادی امر جلب نماید. او در همان تلگرام که صعود اوّلین ولیّ امرالله را مخابره نمود به بهائیان تکایف نمود «به مؤسّسه ایادی» متشبّث شوند و در تلگرام بعدیش تصمیم خود را برای تغیر مسیر امراعلام نمود:
«… از مؤمنین بخواهید که با ثبوت و استقامت بر ایمان به مؤسسه ایادی که اخیراً تقویت آن بهوسیلهی ولیّ عزیز امرالله مورد تأکید قرار گرفته است تمسّک جویند…»
(روحیه خانم،The Passing of Shoghi Effendi, p. 12)
«… هر خبری که منتشر میشود باید حاکی از آن باشد که ایادی امرالله بهزودی در حیفا مجتمع و دربارهی ترتیبات و برنامههای آینده تصمیمات خود را اعلام خواهند نمود…»
(روحیه خانم، The Passing of Shoghi Effendi, p. 13)
و به این ترتیب در زمانی که هنوز پیکر اوّلین ولیّ امرالله دفن نشده بود، بذر نقض عهد و میثاق پاشیده شد!
حضرت عبد البهاء میفرمایند:
«تا از تعاليم الهيّه تجاوز نشود، انشقاق حاصل نگردد»
(مكاتيب حضرت عبدالبها،جلد ٤، صفحه ۲۷)
مسلماً دوستان عزیز آگاهی دارند که ایادی، فاقد هرگونه اختیارات و مسؤولیّتهای اداری میباشند، بهموجب الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، وظیفهی ایادی امرالله در دیانت بهائی بهشرح زیر تعیین شده است:
«وظیفه ایادی امرالله نشر نفحات الله و تربیت نفوس و تعلیم علوم و تحسین اخلاق عموم و تقدیس و تنزیه در جمیع شؤون است، از اطوار و احوال و کردار و گفتار باید تقوای الهی ظاهر و آشکار باشد و این مجمع ایادی در تحت اداره ولیّ امرالله است»
روحیّه خانم با تشکیل جلسهی سرّی ایادی، آنها را با استفاده از موقعیت خود بهراه عهدشکنی هدایت و هدف خود را پیگیری نمود:
«وقتی که ولیّ امرالله صعود نمود، مهمترین و فوریترین کاری که در اوّلین جلسهی سرّی ایادی در پیش داشتیم این بود که مطمئن شویم که هر چیزی که بهنحوی با امور رهبری و ادارهی امر در ارتباط است بهسرعت و بهنحوی استوار به مؤسّسه ایادی امرالله منتقل و سپرده شود.»
(روحیه خانم، Ministry of the Custodians, p.10)
و نیز نوشتهاند:
«همچنین عدّهای از افراد بهائی را كه به خدمات خالصانهای موفّق شده بودند، بهعنوان ایادیان امرالله تعیین فرمودند و پس از مدّتی به ایادی امرالله اجازه دادند افرادی را بهعنوان معاون خود انتخاب كنند كه در امور یاریشان نمایند. (امروز با افزایش تعداد بهائیان و توسعهی فعالیّتهای جامعهی بهائی، معاونین نیز میتوانند مساعدینی برای خود انتخاب نمایند)»
همه ایادی امرالله که در زمان اوّلین ولیّ امرالله منصوب گشتند، صعود نموده یا فوت شدهاند؛ لذا معاونی نمیتوانند داشته باشند که آنگاه آن معاونین برای خود مساعدینی انتخاب کنند. ایادی امرالله که در زمان سومین و چهارمین ولیّ امرالله منصوب شدهاند، معاونی ندارند.
نوشتهاند:
«بعد از صعود حضرت ولیّ امرالله، چون ایشان فرزندی نداشتند كه بر طبق الواح وصایا جانشین ایشان شود، ایادی امرالله به مدّت شش سال ادارهی جامعهی بهائی را بهعهده گرفتند تا اینكه در سال ۱۹۶۳ میلادی، مطابق ۱۳۴۲ شمسی، بیتالعدل اعظم بر طبق برنامههایی كه حضرت ولیّ امرالله از قبل تعیین فرموده بودند انتخاب شد. بیتالعدل اعظم عالیترین مرجع جامعهی بهائی است و به اعتقاد بهائیان، بر اساس بیاناتی كه فوقاً ذكر شد، ملهم به الهامات غیبی الهی و مصون از خطاست.»
اینکه اولین ولیّ امر بهائی دارای فرزندی نبودند، نمیتواند مجوزی برای تجاوز به حریم ولایت امرالله بهوسیلهی ایادی سابق بهحساب آید که خود را جانشین ولیّ امرالله قلمداد کردند. ایادی امرالله فاقد هرگونه اختیار اداری هستند، مگر آنکه وظیفه یا مأموریت خاص و مشخّصی از جانب ولیّ امرالله به یک نفر یا چند نفر از آنان ارجاع گردد؛ در اینصورت ولیّ امرالله اختیارات لازم برای انجام آن مأموریت را بهطور مشخص و منجز تفویض مینماید. بدون ولیّ امرالله، ایادی امرالله نمیتوانند موجودیّت داشته باشند.»
برای اطلاع بیشتر به این سایت توجه فرمایید
http://www.bahai-bahai.blogspot.ch
ممنونم
علی ثابتی