متأسفانه خیلیها برداشت درستی از عظمت، جایگاه و مقام شامخ ولیّ امرالله در دیانت بهائی ندارند و در مورد شأن و منزلت آن، به اشتباه افتادهاند و یا عمداً سعی در نادیده گرفتن آن دارند.
بیت العدل بدلی در قسمتی از مكتوب مورخ ۲۷ می ۱۹۶۶ خود با كمال جسارت، جایگاه خود را با جایگاه ولیّ امرالله یكسان پنداشته و اظهار میدارد :
«حضرت شوقی افندی طیّ دوران سی و شش سال ولایت خود بدون حضور بیت العدل به انجام وظیفه پرداختند، اینک نوبت بیت العدل اعظم است تا بدون ولیّ امر فعّالیّت نماید.»
اگر بخواهیم با دیدی خوشبینانه به بررسی بیان فوق بپردازیم باید اذعان كنیم كه بیت العدل، چنانكه باید و شاید به عظمت، مزایا و اختیارات مقام ولایت امرالله، واقف نیست و سعی دارد که با توجیهات بیاساس، مقام ولیّ امرالله را در نزد احباء، همطراز بیت العدل و حتّی پائینتر از آن قلمداد نماید! درحالی كه ولیّ امر هرچند از نظر ظاهری در كالبد انسانی قرار دارد، ولی از جنبهی روحانی دارای مسؤولیتی الاهی است.
در الواح وصایای مباركه حضرت عبدالبها از ولیّ امرالله به عنوان آیت الله، غصن ممتاز، حصن متین امرالله، مرجع كلّ كتاب اقدس، مبیّن آیات الله، رئیس دائمی بیت العدل یاد شده است. مؤسسه ولایت امرالله نیز به عنوان ركن اساسی نظم جهان آرای الهی شمرده شده است؛ تا بدانجا که از سوی شوقی ربّانی مقرّر گردید تا بنایی معظم و مجزا به نام دارالولایه در ارض اقدس تأسیس شود تا محلّ استقرار ولیّ امر الله و ولات امر آینده گردد. ضمن اینكه تعیین حدود قانونگذاری و صلاحیّت اعضای بیت العدل، اخذ حقوق الله، طرد روحانی نفوس خاطی، اخراج اعضای خطاكار بیت العدل، توصیه به اصلاح مصوّبات نادرست بیت العدل، تفسیر آیات و مبهمات و رموز موجود در الواح و آثار، انتصاب ایادیان امرالله و امنای حقوق الله و … نیز از اختیارات خاصّهی ولات امر شمرده شده است.
حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مباركه، اطاعت از ولیّ امرالله و تمكین از ایشان را بر ایادیان، اعضای بیت العدل و تمامی بهائیان لازم دانستهاند و به صورت صریح، به همگان دستور فرمودهاند كه مواظب باشید كه غبار حزن و كدورتی بر خاطر نورانی ولیّ امرالله ننشیند؛ چنین تعبیراتی در هیچ كجا در مورد بیت العدل و اعضای آن بیان نشده است.
پس از مظاهر ظهور، هدایت الهی تنها از طریق ولات امر به سایرین خواهد رسید و آنها هستند كه حفاظت از دیانت بهائی را تا آمدن مظهر ظهور بعدی به عهده دارند و این ولیّ امر است كه با توجّه به عصمتی که دارد، میتواند صداقت مظهر ظهور بعدی را تصدیق نماید.
بنابراین به سادگی مشخّص است كه جایگاه ولیّ امر با بیت العدل یكسان نیست و عبارت گفته شده از سوی بیت العدل اشتباه و نوعی توهین به ولیّ امر محسوب میگردد. شوقی ربّانی و جانشینان ایشان، بعد از حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبها، در دیانت بهائی بالاترین مقام و موقعیّت را دارند و این اهمیّت، ذاتی و منشعب از الواح وصایای مباركه میباشد.
در حالیكه اختیاراتی كه بر طبق، نصوص به بیت العدل داده شده است؛ محدود در تشریع احكام جدید و غیر منصوصه و لغو آنها و رسیدگی به كار محافل ملّی در دنیا و حلّ مشكلات آنها و برخی از موضوعات جزئی دیگر میباشد. تازه این اختیارات نیز در مورد بیت العدلی صادق است كه مشروعیّت داشته و برطبق نصوص تشكیل شده باشد و تحت ریاست و مراقبت و نظارت ولیّ امرالله اداره گردد، نه بیت العدل خود خوانده فعلی!
این نکته اساسی نیز قابل توجّه است که بیت العدل، (منهای مقام ریاست آن یعنی ولایت امر) نهادی انتخابی است كه اعضای آن توسط آراء احباء تعیین میگردند و مانند دیگر مجامع انتخابی در جهان، جنبهی بشری دارد. مقام ولیّ امر هرگز قابل مقایسه با جایگاه یک گروه اعضای منتخب نخواهد بود؛ چنانکه هرگز نمیتوان فرش را با عرش مقایسه كرد و نمیتوان جسم را با روح در یک كفهی ترازو قرار داد و با هم برابر دانست. جسم اگر متصل به روح نگردد جز جسدی بیجان نخواهد بود؛ بركه اگر به رود متصل نباشد، مردابی راکد خواهد بود!
بنابراین بیت العدل زمانی میتواند جنبهی روحانی و قدسی پیدا كند كه به عالم بالا متصل گردد و در تحت لوای ولیّ امرالله قرار گیرد؛ آن وقت است كه مصون از خطا میشود و میتواند به تشریع احكام الاهی و ادارهی صحیح جامعه بهائی نایل آید و تصمیمات درست و صحیح اتّخاذ نماید؛ به همین دلیل است كه شوقی ربّانی مؤسّس نظم جهان آرای الاهی، بقای دیانت بهائی را منوط به استمرار مؤسّسهی ولایت امرالله و فقدان آن را موجب زوال جامعه بهائی میدانند.