تحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

اندرین وادی که ره بر کس پدید از چاه نیست

پیرو نصّ الاهی بی‌گمان گمراه نیست

یکی از مهم‌ترین و عمیق‌ترین آموزه‌های دیانت بهائی آموزه تحرّی حقیقت و دوری از تعصّبات و ترک تقالید است.

تحرّی در لغت به معنی جستجو و طلب سزاوارترین است و حقیقت هم در اعتقادات دینی ـ چه در دیانت یهود و دیانت مسیح و اسلام و چه در دیانت بهائی ـ چیزی جز منبع علم الاهی نیست؛ یعنی اصولاً، انسان به تنهایی نمی‌تواند به حقیقت مطلق دست پیدا کند و ادّعای همه پیامبران بر این است که از طریق منبع علم لایزال الاهی به حقیقت دست پیدا می‌کنند و آن را بدون کوچک‌ترین کم‌وکاست به جامعه بشری انتقال می‌دهند تا سعادت‌ و رستگاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورند. در اسلام، عصمت حضرت محمّد و در دیانت مسیح هم عصمت حضرت عیسی قطعی و یقینی است. در دیانت بهائی هم مانند سایر ادیان، اعتقاد بر این است که حضرت بهاءالله مصون از خطا و اشتباه هستند و طبق کتاب اقدس «کتاب الذی ینطق بالحق» می‌باشند یا به عبارتی «قسطاس الحق». در واقع کلام و روش جمال مبارک برای احبّا، معیار حق و باطل است و عصمت ایشان هم امری متقن و قطعی است.

البتّه این ادّعا برای بسیاری از افرادی که اعتقاداتی ماتریالیستی و یا غیردینی دارند کاملاً مهجور و غیرقابل‌قبول است و در تفکر آن‌ها اصولاً هیچ بشری نمی‌تواند مصون از خطا باشد؛ امّا از دیدگاه افرادی که معتقد به اصول دیانت الاهیّه هستند؛ عصمت مظاهر و هیاکل مقدّسه از اصول اعتقادی محسوب می‌شود و کاملاً باورپذیر و ممکن است.

حال، با توجّه به معنی برمی‌گردیم به موضوع بحث و ملاحظه می‌کنیم که تحرّی حقیقت در جوامع دینی و غیردینی تفاوت زیادی دارد؛ یعنی طبق تفکّرات مادی‌گرایانه حقیقت ذووجوه و ذومراتب است و ازاین‌رو اساساً یافتن حقیقت معنایی ندارد؛ بلکه صرفاً تقرّب به آن ممکن است؛ امّا طبق تفکر الاهی و مذهبی باید برای یافتن حقیقت که همان مظهر ظهور است تلاش کرد و به نصوص و سنّت‌ها و عملکردهایی که از وی به دست ما رسیده توجّه نمود تا با چنگ زدن به این حقیقت که طبق کتاب اقدس «لا ریب فیه» می‌باشد، تشخیص راه صحیح از ناصحیح و کلام سره از ناسره، امکان‌پذیر شود.

یکی از ارزشمندترین کتب در آیین بهائی، کتاب مستطاب ایقان است که نازل‌شده از کلک مبارک جمال قدم می‌باشد و به گفته شوقی ربّانی قدیمی‌ترین و عظیم‌ترین کتاب از دریای علم حضرت بهاءالله است. این کتاب، تأثیر زیادی بر جوامع انسانی داشته و نکات بسیار متعدّد و ظریفی در آن نهفته است که با هر بار مطالعه، زوایای جدیدی از آن بر ما روشن خواهد شد.

از جمله این نکات، روح کلّی بازنگری در اعتقادات قبلی انسان و ترک بنیان‌های غلط اعتقادی است که در هر عصری برای خودساخته است و آن‌ها را چون بت‌هایی که باعث جمود فکری و تعصبات عدیده است در ذهن خود پرورانده است. همان‌طور که در ابتدای کتاب ملاحظه می‌شود:

«… جوهر اين باب آن‌که سالکین سبیل ایمان و طالبین کؤوس ایقان بايد نفوس خود را از جميع شؤونات عرضيّه پاک و مقدّس نمايند، يعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه به سُبُحات جلال و روح را از تعلّق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظه کلمات فانيه …»

تطهیر نمایند و راه را برای هرگونه فکر جدید و روشی تازه باز کنند. این‌که حجاب علم بزرگ‌ترین حجاب‌هاست به همین معنی است؛ یعنی طالب حقيقت برای وصول به مقصود بايد با انقطاع صِرف و توجّه کامل و پرهيز از تقليد و پيروی ديگران، تحرّی نماید و به هدايت عقل سليم و قلب طاهر به جستجو بپردازد. شاید بتوان گفت که آموزه تحرّی حقیقت مهم‌ترین فراز از باب اوّل کتاب مستطاب ایقان و این تعلیم همان ارمغان دیانت بهائی برای جوامع بشری است.

حجاب علم، به فرموده‌ی حضرت بهاءالله ممکن است در هر عصر و زمانی بر ما عارض گردد و مانع توجّه به کلام مظهر ظهور شود، چرا که می‌فرمایند:

«… آخر تأمّل فرمایید که سبب اين افعال چه بود که به اين قسم با طلعات جمال ذی‌الجلال سلوک می‌نمودند؟ و هر چه که در آن ازمنه سبب اعراض و اغماض آن عباد بود حال هم سبب اغفال اين عباد شده …»

 دقّت در این کلمات به ما می‌فهماند که تحرّی حقیقت محدود به زمان و مکان خاص نیست و باید در پذیرفتن هر تفکّر و انجام هر عملی به دنبال سزاوارترین بود.

مثلاً وقتی ايّام موسی گذشت و انوار عيسوی روح عالم را احاطه نمود جميع يهود اعتراض نمودند که آن‌کسی که موعود تورات است بايد چنین و چنان باشد و خلاصه این‌که این جوان ناصری دارای آن علائم نیست. هنوز هم پس از گذشت چندین قرن يهودیان منتظر آن ظهوری هستند که در تورات ذکر شده بود. در زمان اسلام هم به همین نحو بود و علمای نصارا، ظهور جدید را نفی و انکار می‌نمودند. در دوره حضرت اعلی نیز علمای متعصب بر ایشان تیغ کشیدند. گویا این عادت موروثی از ابتدای خلقت همراه بشر بوده که من یا گروه من یا مکتب من درست است و دیگران باید به دنبال حقیقت بدوند. نکته امّا این‌جاست که جمال مبارک آموزه‌ی تحرّی حقیقت و اصلاح رفتار و فکر را برای همگان آورده‌اند و قرار نیست که باور‌مندان به آیین بهائی از این آموزه غافل شوند و آن را صرفاً برای دیگران یادآوری کنند.

پس چه بهتر که ما نیز به آموزه‌های جمال اقدس ابهی پایبند باشیم و تعصّبات را کنار گذاشته و ترک تقالید نماییم و اگر هر یک از ما یقین کردیم که حتّی احبّا نیز در موضعی دچار اشتباه و نقصان شده‌اند ما هم کورکورانه و متعصبانه روش آن‌ها را در پیش نگیریم و با برچسب زدن و اتهام نقض عهد و روشن‌فکری و… به طرد دیگران نپردازیم و در مسیر تحرّی حقیقت تلاش کنیم. نصوص مبارکه را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم و کلام حضرت مولی‌الوری را با تبیین‌ها و توضیحات سطحی هم‌طراز نکنیم؛ چرا که ممکن است کج‌روی‌های عدّه‌ای در سالیان گذشته و تقلید اشتباه امروز ما، مسیر درست الاهی را که مایه‌ی سعادت بشر و وحدت بین ادیان و مکاتب است، جابه‌جا کرده و ناآگاهانه قدم در راه مخالفت با امر مبارک برداریم.

بنابراین جای این پرسش در اذهان طالبان حقیقت باقی است که:

آیا ما به‌عنوان یک بهائی واقعاً به تحرّی حقیقت و ترک تعصبات و تقالید پرداخته‌ایم و شخصاً نصوص مبارکه را مطالعه کرده‌ایم یا رعایت این آموزه الاهی را تنها وظیفه دیگران می‌دانیم؟!

نازنین م.

دیدگاهتان را بنویسید