یکی از کاربران عهد و میثاق با نام اسکار ذیل مقالهی «پاسخ به سخنان علی نخجوانی؛ بخش سوم» پرسشها و نظری مطرح کردهاند؛ وبگاه عهد و میثاق ضمن استقبال از پرسشها و نظرات کاربران و همراهان عزیز، مناسب دید تا پرسشها و نظر جناب اسکار و پاسخهای کامل و دقیق جناب علی ثابتی را به صورت یک یادداشت مستقل منتشر نماید.
پاسخ جناب علی ثابتی به پرسشهای جناب اسکار
جناب اسکار نوشتهاند:
«به نظر شما کسانی که وظیفه ی آنها بهصورت گسترده حفظ و صیانت جامعه امر الاهی در مقابل هجوم اعداء الله و ناقضین باشد و قرار باشد احبّای الاهی را در مقابل هجوم افکار باطل حفظ کرده و آنان را در حصن متین امر الهی نگهدارند در زمانی که شوقی افندی صعود کردند و به گفته همه حتی میسون ریمی هیچ وصیت نامه ای پیدا نشد باید چه میکردند؟»
بدون مطالعه و تفکر نصوص والواح را نادیده گرفتن و با چند جمله منکر حقایق شدن کار آسانی است.
کسی که ادعا میکند که بهائی است باید بداند که بنا بر مفاد توقیع 6 مارچ 1925 شوقی ربانی:
«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم موید مرکز عهد ومیثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: » وآنچه از قلم جاری البته ظاهر شده وخواهد شد ولایبغی من حرف الا وقدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور»…
(توقیع 6 مارچ 1925 )
حضرت عبدالبهاء وظیفه ایادی امرالله را در الواح وصایا بشرح زیر تعیین فرمودهاند:
«ای یاران ایادی امر الله را باید ولیّ امر الله تسمیه و تعیین کند جمیع باید در ظلّ او باشند و در تحت حکم او اگر نفسی از ایادی و غیر ایادی تمرّد نمود و انشقاق خواست علیه غضب الله و قهره زیرا سبب تفریق دین الله گردد وظیفه ایادی امرالله نشر نفحات الله وتربیت نفوس وتعلیم علوم وتحسین اخلاق عموم وتقدیس وتنزیه در جمیع شئون است از اطوار واحوال وکردار وگفتار باید تقوای الهی ظاهر وآشکار باشد واین مجمع ایادی در تحت اداره ولی امرالله است که باید آنانرا دائماً بسعی و کوشش و جهد در نشر نفحات الله و هدایت من علی الأرض بگمارد زیرا بنور هدایت جمیع عوالم روشن گردد و دقیقهئی در این امر مفروض بر کلّ نفوس فتور جائز نه تا عالم وجود جنّت ابهی گردد و روی زمین بهشت برین شود و نزاع و جدال امم و ملل و شعوب و قبائل و دول از میان برخیزد کلّ من علی الأرض ملّت واحده و جنس واحد و وطن واحد گردد»
(الواح وصایا صفحه 13)
ملاحظه مینمائید که مرکز میثاق به صراحت مشخص میفرمایند که موجودیت ایادی امرالله کاملأ به وجود ولی امرالله بستگی دارد «بايد در ظلّ او باشند و در تحت حكم او» . آنها انوار هدایت را از ولی امرالله (حی وزنده) دریافت وبه مردم منعکس می نمایند.
بر طبق بیان مبارک ایادی امرالله موظفند که تا زمانی که «عالم وجود جنّت ابهی گردد و روی زمين بهشت برين شود و نزاع و جدال امم و شعوب و قبائل و دول از ميان بر خيزد كلّ من علی الارض ملّت واحده و جنس واحد و وطن واحد گردد» در تحت حکم و اداره ولی امرالله به «نشر نفحات اللّه وتربيت نفوس در تعليم علوم و تحسين اخلاق عموم و تقديس و تنزيه در جميع شئون» اشتغال داشته باشند و حضرت عبد البهاء تاکید میفرمایند که » دقيقه ئی در اين امر مفروض بر كلّ نفوس فتور جائز نه»
بدون رهبری و هدایت ولی امرالله فیض و تائیدات الهی از ایادی سلب خواهد گشت و آنها که خود از انوار هدایت محروم خواهند بود نمیتوانند نور هدایت را به مردم منتقل نمایند.
همچنین در الواح مبارک وصایا میفرمایند:
«ایادی امر الله باید بیدار باشند بمحض اینکه نفسی بنای اعتراض و مخالفت با ولیّ امر الله گذاشت فوراً آنشخص را اخراج از جمع اهل بها نمایند و ابداً بهانهئی از او قبول ننمایند چه بسیار که باطلِ محض بصورت خیر درآید تا القای شبهات کند»
(الواح وصایا صفحه 13)
شوقی افندی اولین ولی امرالله بیان مبارک فوق را بشرح زیر تبین فرمودند:
«قسمت اول الواح وصایا صفحه 13 راجع به ایادی، آنها باید خطای عضو خاطی را به ولی امرالله گزارش دهند، ولی امرالله او را اخراج خواهد نمود.
موسسات سه گانه الواح مبارک وصایا: ولی امرالله مبین آیات است ، بیت عدل عمومی (بین المللی) قانونگزار است و ایادی امرالله از راه تحقیقات و نمونه بودن زندگی و منش خود به تدریس و تبلیغ میپردازند. چنانچه یکی از این موسسات از فعالیت بازماند نظم اداری امرالله فلج خواهد شد»
(یادداشتهای حیفا سخنان شوقی افندی نوشته می مکسول و دخترش روحیه خانم صفحه 29)
«Will,» part I, page 13: referring to the Hands; they must report the delinquent member to the Guardian, he puts them out. Three elements in the Will: the Guardian is the Interpreter, the International House of Justice the Legislator; the Hands propagate and teach the Cause, through research work and the example of their lives and conduct. The Administrative Order would be paralyzed if one of these institutions should cease to function.
http://bahai-library.com/maxwell_haifa_notes&chapter=1
حقیقت این است که اولین حمله به وحدت امرالله و اساس آن بلافاصله پس از صعود اولین ولی امرالله بوسیله همسر ایشان انجام شد، وی با سوء استفاده از موقعیت خود بعنوان منشی و همسر سوگوار ایشان کوشید تا توجه بهائیان را ازشورای بین المللی بهائی (بیت عدل اعظم درحالت جنینی ) منحرف و به ایادی امر جلب نماید و برای آنها مرجعیت و مرکزیت قائل گشته و احباء را به تمسک به آنان ترغیب و تشویق نماید و به این ترتیب جامعه بهائی را از مسیر اصلی و عهد ومیثاق الهی منحرف نماید ، او در همان تلگرام که صعود اولین ولی امرالله را مخابره نمود به بهائیان تکلیف نمود «به موسسه ایادی تمسک جویند و در تلگرام بعدیش تصمیم خود را برای تغیر مسیر امراعلام نمود:
«… از مومنین بخواهید که با ثبوت واستقامت برایمان به موسسه ایادی که اخیرأتقویت آن بوسیله ولی عزیز امرالله مورد تاکید قرار گرفته است تمسک جویند…»
(روحیه خانم،The Passing of Shoghi Effendi, p. 12 )
«…هر خبری که منتشر میشود باید حاکی از آن باشد که ایادی امرالله بزودی در حیفا مجتمع و در باره ترتیبات و برنامه های آینده تصمیمات خود را اعلام خواهند نمود…»
(روحیه خانم، The Passing of Shoghi Effendi, p. 13)
و به این ترتیب در زمانیکه هنوز پیکر اولین ولی امرالله دفن نشده بود بذر نقض عهد و میثاق پاشیده شد.
حضرت عبد البهاء میفرمایند:
«تا از تعاليم الهيّه تجاوز نشود انشقاق حاصل نگردد»
(مكاتيب حضرت عبدالبها – جلد ٤: صفحه ۲۷)
روحیه خانم با تشکیل جلسه سری ایادی آنها را با استفاده ازموقعیت خود به راه عهد شکنی هدایت و هدف خود را پیگیری نمود:
«وقتی که ولی امرالله صعود نمود مهمترین و فوری ترین کاری که در اولین جلسه سری ایادی در پیش داشتیم این بود که مطمئن شویم که هر چیزی که بنحوی با امور رهبری واداره امر در ارتباط است بسرعت و به نحوی استوار به موسسه ایادی امرالله منتقل وسپرده شود.»
(روحیه خانم، Ministry of the Custodians, p.10 )
ایادی فاقد هرگونه اختیار اداری هستند مگر آنکه وظیفه یا ماموریت خاص ومشخصی از جانب ولی امرالله به یکنفر یا چند نفر از آنان ارجاع گردد در اینصورت ولی امرالله اختیارات لازم برای انجام آن ماموریت را بطور مشخص و منجز تفویض مینماید. بدون ولی امرالله ایادی امرالله نمیتوانند موجودیت داشته باشند
در حالیکه تعیین جانشین ولی امرالله موکول به درج در وصیتنامه متعارف نیست پیدا نکردن وصیتنامه اولین ولی امرالله دلیلی بر این نیست که ایشان بر خلاف دستور حضرت بهاءالله درکتاب اقدس وصیتنامه خود را مرقوم نداشته باشند ، ضمن اینکه ایشان در طی دوران ولایت خود همواره بهائیان را به نوشتن وصیتنامه متذکر و تشویق مینمودند. بعید بنظر میرسد که در ایامی که در لندن از بیماری آنفلونزای آسیائی رنج میبردند و پزشک معالج اظهار نموده بود که در طی هفته گذشته دویست نفر در شهر لندن جان خود را در اثر ابتلا به آن بیماری از دست داده اند ایشان به خط خود یا با دیکته نمودن به روحیه خانم تاکید بر تعیین جانشین خود در سال 1951ننموده وحبا را از نحوه آن آگاه نفرموده باشند، ایشان در دوران ولایت خود همیشه بهائیان را از مسائل روز و تصمیمات خود آگاه میفرمودند.
طبق الواح مبارک وصایا اولیاء امرالله موظفند که در زمان حیات خود ولی امر بعد از خودرا تعیین نمایند و آنرا موکول به وصیتنامه نکنند:
«ای احبّای الهی باید ولیّ امر اللّه در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد و شخص معیّن باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و کمال باشد لهذا اگر ولد بکر ولیّ امر اللّه مظهر الولد سرّ ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه و شرف اعراق با حسن اخلاق مجتمع نیست باید غصن دیگر را انتخاب نماید»
(الواح وصایا)
ایادی سابق مبایست میدانستند و ایمان داشتند که:
«حصن متين امر اللّه باطاعت مَنْ هو وليّ امر اللّه محفوظ و مصون ماند و اعضای بيت عدل و جميع اغصان و افنان و ايادی امر اللّه بايد كمال اطاعت و تمكين و انقياد و توجّه و خضوع و خشوع را به وليّ امر اللّه داشته باشند . اگر چنانچه نفسی مخالفت نمود مخالفت بحقّ كرده و سبب تشتيت امر اللّه شود و علّت تفريق كلمة اللّه گردد و مظهری از مظاهر مركز نقض شود. زنهار زنهار مثل بعد از صعود نشود كه مركز نقض ابا و استكبار كرد ولی بهانه توحيد جعلی نمود و خود را محروم و نفوس را مشوّش و مسموم نمود . البتّه هر مغرور اراده فساد و تفريق نمايد صراحةً نميگويد كه غرض دارم لابد بوسائلی چند و بهانه ئی چون زر مغشوش تشبّث نمايد و سبب تفريق جمع اهل بهاء گردد.»
(الواح وصایا)
هیچ موسسه ای را حتی اگر در انتخاب اعضای آن بنحوی اعمال نظر یا تقلب نشده باشد بدون ولی امرالله بعنوان رئیس مقدّس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل در رأس آن نمی توان بیت عدل اعظم دانست.
«در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشکیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید این مجمع مرجع کلّ امور است و مؤسّس قوانین و احکامی که در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشکله در اینمجلس حلّ گردد و ولیّ امر الله رئیس مقدّس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نائب و وکیلی تعیین فرماید و اگر چنانچه عضوی از اعضا گناهی ارتکاب نماید که در حقّ عموم ضرری حاصل شود ولیّ امر الله صلاحیّت اخراج او دارد بعد ملّت شخص دیگر انتخاب نماید»
بعد از صعود اولین ولی امرالله اداره جامعه بهائی میبایست بوسیله شورای بین المللی بهائی که رئیس و همه اعضاء آنرا ولی امرالله منصوب فرموده بودند و بیت عدل عمومی در حالت جنینی بود انجام شود یعنی بیوت عدل محلی و ملی که بصورت جنینی (محافل ملی ومحلی) وجود داشتند میبایست زیر سرپرستی بیت عدل جنینی قرارگیرند نه ایادی امر .
علی ثابتی
پرسشهای جناب اسکار
به نظر شما کسانی که وظیفه ی آنها بهصورت گسترده حفظ و صیانت جامعه امر الاهی در مقابل هجوم اعداء الله و ناقضین باشد و قرار باشد احبّای الاهی را در مقابل هجوم افکار باطل حفظ کرده و آنان را در حصن متین امر الهی نگهدارند در زمانی که شوقی افندی صعود کردند و به گفته همه حتی میسون ریمی هیچ وصیت نامه ای پیدا نشد باید چه میکردند؟
آیا بحث سر کلمه قیادت یا صیانت است ؟
ایادیان امرالله کاملا به وظیفه محوله عمل نمودند و توانستند جامه را از هجوم اعداء الله و ناقضین نگآه دارند
جالب اینجاست که خود ریمی هم نمیدانست که ولی امر دیانت بهائی شده اما ارتدکس ها میگویند وی ولی امر ثانی دیانت بهائیست …
پاسخ جناب علی ثابتی به نظر جناب اسکار
درود جناب اسکار گرامی
روحیه خانم همسر اولین ولی امرالله بودند که گاهی نیز بعنوان منشی ایشان انجام وظیفه میکردند و بدون شک در طی دوران حیات حضرت شوقی افندی با راهنمائی ایشان خدمات مهمی انجام دادند اما متاسفانه پس از صعود اولین ولی امرالله با تغیر رویه بزرگترین آسیب را به امر وارد نمودند.
شورای بین المللی بهائی بموجب اعلامیه نهم ژانویه 1951 اولین ولی امرالله بعنوان جنین بیت عدل جهانی تاسیس گشت و در تاریخ دوم مارچ همان سال چارلز میسن ریمی و امیلیا کالینز را بعنوان رئیس و نایب رئیس آن شورا منصوب فرمودند و سپس یک سال بعد یعنی در تاریخ هشتم مارچ 1952 روحیه خانم را بعنوان عضو رابط بین ولی امرالله و شورا معرفی نمودند این عنوان نشانه ای بود از حالت جنینی بیت عدل مانند بند ناف که رابط موقت بین مادر و جنین است و در زمان مقرر باید قطع گردد و الا سبب هلاکت جنین میگردد. شورای بین المللی بهائی هرگز تشکیل جلسه نداد و طبعأ روحیه خانم هم عملأ در جلسه ای شرکت ننمود. رئیس و اعضای شورا مستقیمأ با ولی امرالله در ارتباط بودند و وظایفی که از سوی ایشان محول میگشت انجام میدادند. ایادی سابق دیگر نیز در زمان حیات اولین ولی امرالله منشاء خدمات قابل توجهی بودند اما این موضوع نمیتواند موجب تائید اعمال خلاف آنان پس از صعود حضرت شوقی افندی شود.
آنچه در باره عهد شکنی و رفتار نا درست روحیه خانم و دیگر ایادی سابق ذکر شده با توجه به نصوص و حتی نوشته های خود ایشان حقیقت دارد وثابت گشته و اتهام محسوب نمیشود.
ممنونم
علی ثابتی
نظر جناب اسکار
با سپاس از جناب امید و جناب ثابتی
خواستم متذکر بشوم اینکه فرموید بدون مطالعه و تفکر نصوص والواح را نادیده گرفتن و با چند جمله منکر حقایق شدن . این طور نبوده
البته حقیقتا بنده تا به حال با خیلی از این نصوت آشنا نبودم و از شما به خاطر بیان آن تشکر میکنم ولی اولا در این وبلاگ کمتر این لحن رو دیده بودم
ثانیا حضرت روحیه خانم خود در شورای بین مللی حضور داشتند و تاجایی که به خاطر دارم رابط بین شورا و ولی عزیز امرالله بودند و مقام ایشان نزد اهل بهاء معلوم است . پس در اتهام زدن به ایشان اندکی درنگ کنیم …