شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش سوم
شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش سوم
در صفحه 19 روحی 8 واحد 1 نوشته اند:
“ﮔﻔﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌه ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ است ﻧﻘﺶ ﻳﮏ هسته ﻣﺮﮐﺰﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎﺯﻯ کند، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﻮﻉ ﺑﺸﺮ ﻳﮏ ﺍﺻﻞ ﺍﺟﺮﺍﻳﻰ ﺑﻨﻴﺎﺩﻳﻦ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻳﺪ ﻭﺣﺪﺕ ﻭ اتحاد ﺑﻴﺴﺎﺑﻘﻪﺍﻯ ﮐﺴﺐ کند. به ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ واضحاً ﺁﻥ ﻧﻮﻉ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻫﺎﻳﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺮﻳﮏ از ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻼﺷﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺻﻞ ﻫﺪﻑ ﺍﻣﺮ حضرت ﺑﻬﺎءﺍﻟﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼً مغایرت دارد. ﻳﮑﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻞ ﺍﺳﺎﺳﻰ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺗﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﺮﺍﺩﻳﺎﻥ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺷﺪﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ، ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻣﺴﺌله ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻰ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.”
مسئله جانشینی، مرکزیت و مرجعیت از نظر مظاهر الهی روشن ومشخص بوده اما بعضی از نزدیکان به سبب سوء نیت و اغراض شخصی آنرا نامشخص جلوه داده اند.
مهمترین و اصلیترین دلیل اختلاف و انشعاب تبینات وتفاسیر متفاوت ومختلف بوده است که با گذشت زمان تبینات وتفاسیر رو به ازدیاد نهاده وبه ایجاد شعب مختلف می انجامد، برای نمونه دیانت حضرت مسیح را در نظر آرید که تنها دارای یک کتاب مقدس است اما تفاسیر گوناگون ازآن سبب ایجاد فرق و دسته های مختلف گشته (به روایتی حدود 3000 گروه ).
در دیانت بهائی :
“در اين دور مبارک محض صيانت امر الله که تفريق در بين حزب الله نشود جمال مبارک روحی له الفداء به اثر قلم اعلی عهد و پيمان گرفت و مرکزی معيّن فرمود که مبيّن کتاب است و رافع اختلاف آنچه او بنگارد و بگويد مطابق واقع و در صون حمايت جمال مبارک از خطا محفوظ. مقصد از اين عهد و ميثاق رفع اختلاف از آفاق است ”
(منتخبات مکاتیب حضرت عبد البهاء جلد چهارم صفحه ١٦٥)
” با ری از خصائص اين دور حضرت بهاء الله که در دوره ای سابق نبوده است يکی اين است که حضرت بهاءالله مجال اختلاف نگذاشت زيرا در يوم مبارکش به اثر قلم اعلی عهد و ميثاق گرفته و مرجع کلّ را بيان فرموده و مبيّن کتاب را تصريح کرده و ابواب تأويل را مسدود نموده جميع بايد شکر خدا کنند که در اين دور مبارک کلّ را راحت فرموده و مجال تردّد نگذاشته لهذا بايد اطاعت و انقياد نمود و توجّه تامّ داشت. ”
(حضرت عبدالبهاء، منتخبات مکاتیب جلد چهارم صفحه 165)
«باری ای احبای الهی صریح کتاب الهی اینست که اگر دو نفس در مسئله از مسائل الهیه جدال و بحث نمایند واختلاف ومنازعه نمایند هردو باطل اند ، حکمت این امر قطعی الهی اینست که در میان دو نفس از احبای الهی جدال ونزاع نشود ، بنهایت الفت ومحبت با یکدیگر گفتگو کنند، اگر اندک معارضه ئی بمیان آید سکوت کنند دیگر ابداً طرفین تکلم ننمایند و حقیقت حال را از مبین سؤال کنند این است حکم فاصل»
(مکاتیب حضرت عبد البها – جلد ۳ : صفحه ۳ ۳ )
“اگر چنانچه اختلافی حاصل مراجعت بآيات و نصوص کتاب مبين کنند اگر در معنی کتاب ارتيابی حاصل شود رجوع بمبيّن فرمايند تا بهيچوجه در اعتقاد و آراء و افکار و شئون و گفتار و رفتار اختلافی حاصل نگردد بلکه کلّ بوحدت اصليّه که مشيّت اوّليّه است رجوع کنند .”
(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد 2 صفحه132 )
آنچه در صفحه 26 نوشته اند موجب تاسف بسیار است، نظم بدیع دیانت بهائی را در حد احزاب و گروه های سیاسی قرار داده اند، نوشته اند:
“ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳکﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻳﻰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻯ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ، ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻳﻰ ﻣﻨﺒﻌﺚ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ، ﺗﺮﺱ، ﺍﻳﺪﺋﻮﻟﻮﮊﻯ، ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻣﺬﻫﺒﻰ، ﻋﻼﻳﻖ ﻣﺸﺘﺮﮎ، ﻭ ده ﻫﺎ ﻋﺎﻣﻞ ﺩﻳﮕﺮ. ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﺭﺍ دارند که در ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻯ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﻫﻢ متحد ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﻮﺩ ﻗﺴﻤﺘﻰ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻯ هم ﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻯ ً ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻯ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻭﺟﻮﺩ ﻳﮏ ﻣﺮﮐﺰ ﺭﺍ ﺍﻳﺠﺎﺏ می کند. ﻣﺜﻼ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ، ﻏﺎﻟبا ﻳﮏ ﻳﺎ ﺩﻭ ﻋﻀﻮ مسن ترمسئولیت تقویت حس هویت در بین سایر اعضا و حفظ مصالح تمامی خانواده را بر عهده دارند. ﻳﮏ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﮐﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻳﮏ ﺣﺰﺏ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﻰ ﻳﮏ ﮐﺎﻧﻮﻥ ﻣﺮﮐﺰﻯ، ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ خانواده هائی را به عضویت ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﺁﺭﻣﺎﻥ هاﻯ مشترک ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺴﺎﻋﻰ ﻣﺘحدانه آنان را در طلب یک هدف غایی رهبری نماید.”
در صفحه 27 روحی 8 واحد 1 نوشته اند:
” ﺩﺭ ﻏﻴﺎﺏ ﻳﮏ ﻣﺮﮐﺰ ﺭﻭﺣﺎﻧﻰ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻓﺮﺩﻯ ﻭ ﺟﻤﻌﻰ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎﻳﻰ ﮐﻪ ﻣﺨﺘﺼرا ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮصیف ﮐﺮﺩﻩ ایم، غالباً ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭﻧﺰﺍﻉ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.”
و در انتهای آن صفحه نوشته اند:
“حضرت عبد البهاء با تعین ولی امرالله و تائید مرجعیت بیت العدل اعظم، تضمین فرمودند که بهائیان هیچگاه از وجود مرکزی که بتوانند به آن توجه کنند محروم نخواهند بود”
مرکز روحانی ولی امرالله است و بیت عدل مرجع تشریع، حضرت عبد البهاء در الواح مبارک وصایا میفرمایند:
“حصن متین امر الله باطاعت من هو ولیّ امر الله (شخصی که ولی امرالله است) محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امر الله باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را بولیّ امر الله داشته باشند”
و مشخصات بیت عدل عمومی (اعظم) را بشرح زیر بیان میفرمایند:
“امّا بیت عدل الّذی جعله الله مصدر کلّ خیر و مصوناً من کلّ خطآء باید بانتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشکیل شود و اعضا باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم و دانائی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومی است یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشکیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید. این مجمع مرجع کلّ امور است و مؤسّس قوانین و احکامی که در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشکله در این مجلس حل گردد و ولیّ امر الله رئیس مقدّس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نائب و وکیلی تعیین فرماید و اگر چنانچه عضوی از اعضا گناهی ارتکاب نماید که در حقّ عموم ضرری حاصل شود ولیّ امر الله صلاحیّت اخراج او دارد بعد ملّت شخص دیگر انتخاب نماید این بیت عدل مصدر تشریع است و حکومت قوّه تنفیذ”
همان گونه که مشاهده می نمایید هیچ مجمعی بدون ولی امرالله نمیتواند بیت عدل عمومی یا اعظم نامیده شود.
علی ثابتی