روحی امّا بیروح!
اخیراً مقالهای از یکی از همراهان عزیز به عهد و میثاق واصل شده است و ایشان تقاضا کردهاند در صورت انتشار این مقاله، نام نویسنده نزد ما محفوظ باشد. وبگاه عهد و میثاق ضمن تشکّر از این دوست عزیز و احترام به درخواست ایشان برای عدم ذکر نامشان، شما کاربران و همراهان گرامی عهد و میثاق را به مطالعهی این مقالهی بسیار خواندنی و تأمّل و تعمّق در مفاد آن فرا میخواند.
روحی امّا بیروح!
یکی از وجوه تمایز انسان با سایر مخلوقات، نیرویی است در درون او به نام وجدان. این وجدان تأثیر غریبی بر افکار و افعال و رفتار آدمیان دارد؛ امّا مهمترین اشکال این ویژگی آنست که انسان را وامیدارد که حقوق دیگران را در معاشرت و قضاوت رعایت کند و ضمناً پیوسته در مورد افکار و اعتقادات خود تأمّل نماید و برای پرسشهای ذهنی خود در پیپاسخهای مستند و منطقی باشد.
سالها از دوران شباب گذشت و من هرچه کردم نتوانستم خود را از گرفتاری رعایت وجدان خلاص کنم و این ویژگی را از تفکّرات، قضاوتها و تأمّلات ذهنی خود کنار بگذارم و آن را نادیده بگیرم. ابتدا تمایلی به زیر پا گذاشتن وجدان نداشتم؛ ولی اطرافیان ترغیبمان کردند که سعیمان را بکنیم! روشهای گوناگونی را امتحان کردم؛ ولی اثر نکرد که نکرد! میگفتند هر آنچه ما میاندیشیم درست و هر آنچه دیگران میگویند نادرست است! میگفتند به گفتههای دیگران و به سؤالات ذهنی خودت توجّه نکن!
بهطور مثال، میگفتند: کنجکاوی و پرس و جو در مورد حقیقت عهد و میثاق، ولایت امرالله و امثال این مقولات، القائات اعدای امر و افکار شیطانی هستند و اجازه ترقّی روحانی به تو نمیدهند!
میگفتند: بطلان این افکار و پاسخ این پرسشها بعداً معلوم میشود!
میگفتند: توضیحاتش در کتابها هست، برو خودت بخوان تا بفهمی و من هرچه خواندم نفهمیدم که بالاخره این توضیحات چه ربطی به پرسشهایم داشت؟!
حضرت عبدالبهاء میفرمایند:
«وجدانِ انسانی مقدّس و محترم است و آزادگی آن باعثِ اِتّساعِ افكار و تعدیلِ اخلاق و اطوار و اكتشافِ اَسرارِ خلقت و ظهورِ حقایقِ مكنونهی عالمِ امكان است.»
(بیشتر…)