بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه

Warning

تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه (شبهه‌ی اطاعت نکردن شوقی ربّانی از دستور تعیین جانشین)

مدّتی قبل در اینترنت به مطلبی برخوردم که من را بسیار متأثر کرد. یادداشت کنایه‌آمیزی بود از سمت دشمنان امرالله به بهائیان و حمله‌ی مستقیمی بود به شوقی ربّانی که چرا ولیّ امر بعد از خود را معرفی نکرده است، در حالی که حضرت عبدالبهاء تأکید فرموده بودند که ولیّ امر باید «من هو بعده» را در زمان حیاتش تعیین فرماید!

بیش از هر چیز از این مطلب ناراحت شدم که چگونه بی‌توجّهی برخی از احبّای الاهی به اصول امر مبارک سبب می‌شود که تهمت‌های ناروایی به امرالله و جامعه‌ی بهائی وارد شود و آبروی دیانت بهائی در نظر اهل انصاف از دست برود. چگونه باید به بسیاری از پیروان دیانت بهائی تفهیم کرد که این‌گونه نبوده و حضرت شوقی ربّانی سرپیچی از دستورات هیکل مبارک نکرده‌اند و این خرده‌گیری غیرمنصفانه، حاصل اعمال برخی بهائیان است و به ولیّ امر الله ارتباطی ندارد؟! متأسفانه انتشار این گمان باطل می‌تواند صلاحیّت شخص حضرت ولیّ امر الله را زیر سوال ببرد؛ این‌گونه است که رفتار برخی از بهائیان در سالیان گذشته سبب شده است تا امروزه الاهی بودن دیانت بهائی به زیر سوأل رود!

(بیشتر…)

ادامه خواندنتذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه

کانال تلگرام

Telegram

همراهان عزیز عهد و میثاق؛

با توجّه به درخواست‌های احبّاء برای دسترسی مطالب وبگاه بر روی صفحات اجتماعی و به‌ویژه استفاده از نرم‌افزار و اپلیکیشن «تلگرام»، تصمیم گرفتیم تا مقدّمات آن را فراهم نماییم؛ بنابراین از تمام کاربران و مخاطبین گرامی تقاضا می‌کنیم در صورت تمایل آی‌دی «تلگرام» خود و دیگر دوستداران مطالب «عهد و میثاق» را از طریق بخش «تماس با ما» ارسال نمایند.

(بیشتر…)

ادامه خواندنکانال تلگرام

تحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

اندرین وادی که ره بر کس پدید از چاه نیست

پیرو نصّ الاهی بی‌گمان گمراه نیست

یکی از مهم‌ترین و عمیق‌ترین آموزه‌های دیانت بهائی آموزه تحرّی حقیقت و دوری از تعصّبات و ترک تقالید است.

تحرّی در لغت به معنی جستجو و طلب سزاوارترین است و حقیقت هم در اعتقادات دینی ـ چه در دیانت یهود و دیانت مسیح و اسلام و چه در دیانت بهائی ـ چیزی جز منبع علم الاهی نیست؛ یعنی اصولاً، انسان به تنهایی نمی‌تواند به حقیقت مطلق دست پیدا کند و ادّعای همه پیامبران بر این است که از طریق منبع علم لایزال الاهی به حقیقت دست پیدا می‌کنند و آن را بدون کوچک‌ترین کم‌وکاست به جامعه بشری انتقال می‌دهند تا سعادت‌ و رستگاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورند. در اسلام، عصمت حضرت محمّد و در دیانت مسیح هم عصمت حضرت عیسی قطعی و یقینی است. در دیانت بهائی هم مانند سایر ادیان، اعتقاد بر این است که حضرت بهاءالله مصون از خطا و اشتباه هستند و طبق کتاب اقدس «کتاب الذی ینطق بالحق» می‌باشند یا به عبارتی «قسطاس الحق». در واقع کلام و روش جمال مبارک برای احبّا، معیار حق و باطل است و عصمت ایشان هم امری متقن و قطعی است.

البتّه این ادّعا برای بسیاری از افرادی که اعتقاداتی ماتریالیستی و یا غیردینی دارند کاملاً مهجور و غیرقابل‌قبول است و در تفکر آن‌ها اصولاً هیچ بشری نمی‌تواند مصون از خطا باشد؛ امّا از دیدگاه افرادی که معتقد به اصول دیانت الاهیّه هستند؛ عصمت مظاهر و هیاکل مقدّسه از اصول اعتقادی محسوب می‌شود و کاملاً باورپذیر و ممکن است.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

آيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش سوم)

Question-People-1-Ahdvamisagh

آيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟!

(بخش سوم)

مقدمه:

عهد و ميثاق در مقالات پیشین خود، به بررسی دو پرسش اساسی پيش‌روی بيت‌العدل و نقد و بررسی پاسخ‌های ارائه شده توسط بيت‌العدل پرداخت، در اين قسمت نيز به يكی ديگر از پرسش‌های مطرح‌شده از سوی احبّاء و توضيحاتی در مورد آن می‌پردازیم. اميد است حاصل اين پرسش و پاسخ و توضيحات مطرح ‌شده، مورد استفاده‌ی متحرّيان حقيقت قرار گيرد.

پرسش سوم:

بيت العدل در پاسخ به اين پرسش كه:

 «در غياب ولیّ امرالله و با عدم حضور مقام تبيين در جلسات بيت العدل، طرز عمل بيت‌العدل در جریان وضع قوانين چگونه است؟ آيا بيت‌العدل اعظم در معرض اين خطر قرار ندارد كه از حیطه‌ی صحيح قانون‌گذاری منحرف‌شده و در ورطه‌ی خطا و اشتباه بيفتد؟

پاسخ بیت‌العدل[1]:

این‌گونه توضيح می‌دهد كه:

«اولاً تصوّر نشود كه بيت العدل به فكر و رأی خود عمل می‌نماید. استغفرالله، بيت العدل به الهام و تأیيد روح‌القدس، قرار و احكام جاری می‌نمايد و آن‌چه قرار دهد بر كل فرض و واجب است. در ثانی، بيت العدل كه خود به دريافت هدايات الاهی اطمينان داده‌شده است، به‌خوبی از نبود حضرت ولیّ امرالله آگاهی داشته و در تمامی امور مربوط به تشريع، فقط در حوزه‌ی اختيار خود عمل می‌نمايد. سوم آن‌که به اين بيان حضرت ولیّ امرالله توجّه دارد كه می‌فرمایند «هیچ‌یک از اين دو مؤسّسه (مؤسّسه‌ی ولايت امر و بيت العدل) نمی‌توانند به قلمروی ديگری تجاوز نمايد و هرگز تجاوز نخواهد كرد.».»

و در پايان، بيت العدل، نحوه‌ی وضع قوانين توسط خود را این‌چنین توضيح می‌دهد:

«در مقام اوّل، مسلماً نهايت دقّت و مراقبت در مطالعه‌ی نصوص مقدّسه و تبينات ولیّ مقدّس امرالله به عمل می‌آید و هم‌چنين نظرات جميع اعضاء مورد توجّه دقيق قرار می‌گيرد. آن‌گاه پس از مشورت كامل، موضوع تنظيم رأی متّخذه به ميان می‌آید. در اين مرحله نيز ممكن است موضوع به‌طورکلّی مجدداً مورد مطالعه قرار گیرد و چه‌بسا اتفاق می‌افتد كه قضاوت نهایی درنتیجه‌ی غور و تجدیدنظر ثانوی به نحو قابل‌ملاحظه‌ای با نتیجه‌ای كه قبلاً به‌دست‌آمده است متفاوت باشد و حتّی ممكن است بالاخره رأی هيأت بر آن تعلق گيرد كه در حال حاضر درباره‌ی موضوع مطروحه، وضع قرار و قانونی ضرورت نداشته باشد.»

توضيحات عهد و میثاق:

هرچند كه مؤسّسه‌ی ولايت امرالله و بیت العدل دارای اختيارات خاصّ خود هستند و هيچ‌يک نمی‌تواند به حدود ديگری تجاوز نمايد، ولی اين به آن معنی نيست كه ما بتوانيم بين اين دو ركن اساسی ديانت بهائی جدائی قائل شويم و بيت العدل را به تنهائی حلال مشكلات بدانيم.

اعضای بيت العدل كه از طریق انتخابات عمومی تعيين مي‌گردند، قطعاً دانای مطلق نيستند و همان‌طور كه عنوان نموده‌اند، تصميمات خود را از طريق مشورت اتخاذ می‌نمايند. بنابراين مانند ساير افراد معمولی، همواره در معرض اشتباه و خطا هستند. چون اطّلاعات خود را از طرق مختلف بشری دريافت می‌کنند، به همين دليل است كه به آن‌ها اجازه داده‌شده است تا در صورت نياز، مصوبات خود را تغيير دهند.

از نظر ما وجود ولیّ امرالله به‌عنوان مقام تبيین در كنار بيت العدل در هر زمان لازم و ضروری است و استدلال بيت العدل مبنی بر امكان صدور احكام در غياب ولی امر صحیح نمی‌باشد.

مراجعه به تبيینات گذشته و باقيمانده از ولیّ امرالله برای صدور احكام جديد به دلایل زیر كافی نيست:

(بیشتر…)

ادامه خواندنآيا پاسخ‌های بيت العدل، قانع‌کننده است؟! (بخش سوم)