بهائیان ارتدکس ایران
  ...سلسله‌ی   ولایت  امراللّه  هیچ‌گاه  منقطع نمی‌گردد
عهد و میثاق؛ ولایت امر، رکن رکین نظم بدیع آیین بهائی
Ahdvamisagh--2-SS
OBF-SS
Ahdvamisagh--3-SS
Comments-SS
previous arrowprevious arrow
next arrownext arrow
Shadow

تأملی در امتحانات الاهی

Exam Key Shows Examination Exams Or Web Test

گه‌گاه می‌شنویم که برخی از احبا در مقالات و سخنرانی‌های خود، سخن از آزمایش و امتحان الاهی به میان می‌آورند و به همگان هشدار می‌دهند که بکوشند تا از این امتحانات موفق و سربلند بیرون بیایند.

از جمله جناب علی نخجوانی در برنامه سال ۲۰۱۳ مجمع عرفان آکوتو ایتالیا، در نطق خود، این‌گونه ابراز داشتند که امتحانات الاهی انواع مختلفی دارد و در هر زمان به‌نوعی پدیدار می‌شود. ایشان با استناد به یکی از توقیعات مبارکه خطاب به احبای امریکا و غرب، الواح وصایای حضرت عبدالبهاء را دارای رموز و اسرار متعدد و پیچیده و چندجانبه دانستند و علت و حکمت این قبیل رموز و اسرار و مبهمات را که در آثار مرسلین آمده، موقعی قابل درک دانستند که کتاب مستطاب ایقان را مطالعه نماییم.

طبق بیان جمال مبارک، به کار بردن رموز و تغییر احکام مانند تغییر محل قبله مسلمانان یا گزینش فردی متهم به قتل یعنی حضرت موسی به مقام پیامبری، یا پذیرش این گفته، حضرت مریم که به قوه روح‌القدس حامله شده است، نیست مگر برای تربیت و خلاصی نفوس از قفس نفس و هوی و امتیاز حق از باطل و شمس از ظلّ.

(بیشتر…)

ادامه خواندنتأملی در امتحانات الاهی

چرا این‌چنین شد؟!

Why

چرا این‌چنین شد؟!

دل‌نوشته‌ی یک هم‌وطن بهائی

 

دوستان عزیز روحانی؛

حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه، شوقی ربانی را به‌عنوان جانشین خود، مبین و ولی امر دیانت بهائی معرفی نمودند و اطاعت ایشان را بر همگان ضروری دانستند.

همچنین هیكل مبارك برای حفظ وحدت در جامعه به شوقی ربانی دستور فرمودند که جانشین خود را در زمان حیات تعیین نماید تا جامعه‌ی بهایی پس ازایشان دچار اختلاف نگردد. عبارت حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا چنین است:

«ای احبّای الهی، ولیّ امر الله باید در زمان حیات خویش مَنْ هُوَ بَعدَه را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»

متأسفانه همان اتفاقی که حضرت عبدالبهاء از آن نگران بودند به وقوع پیوست و به دلیل وجود ابهام در جانشینی حضرت ولی امرالله، بین پیروان دیانت بهائی شکافی عمیق به وجود آمد و حاصل این‌که من و توی بهائی به‌جای اینکه با هم متحد باشیم؛ و در جهت پیشرفت امر الهی بکوشیم، سال‌هاست که از هم دوریم و بدون اینکه ریشه‌ی این اختلاف را جستجو کنیم با هم سر جنگ و نزاع داریم.

تو بی‌آنکه استدلالی داشته باشی من را ناقض عهد و میثاق حضرت عبدالبها می‌دانی و من نیز تو را به خاطر عدم توجه به توصیه‌های حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای مبارکه مورد انتقاد قرار می‌دهم.

در این مختصر، من در پی اثبات حقانیت یک‌طرف و یا رد معتقدات طرف دیگر نیستم بلکه می‌خواهم منشاء اختلاف و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهم.

ابتدا توجه به این نكته مهم ضروری است: شوقی ربانی در بیانات مختلف خود، استحکام و بقای نظم جهان‌آرای دیانت بهائی را بر دو پایه و رکن اساسی یعنی بیت العدل و ولایت امر می‌دانند و این دو رکن را لازم و ملزوم یکدیگر شمرده‌اند و بدون وجود مؤسسه ولایت امر، وحدت جامعه را در خطر دانسته و جدائی بین مؤسسه ولایت امر و بیت العدل را موجب تزلزل بنیان امر الاهی معرفی فرموده‌اند.(۱)

به بیان حضرت ولی امرالله مؤسسه ولایت امر می‌بایست همواره تداوم یابد و بدون حضور ولی امر، مصوبات بیت العدل از رسمیت و مشروعیت لازم برخوردار نخواهد بود.

(بیشتر…)

ادامه خواندنچرا این‌چنین شد؟!

جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا

Joel Bray Marangella

جناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا

سومین ولیّ امر دیانت بهایی

در 21 سپتامبر 1964، جناب چارلز مـِـیـسن ریمی، دومین ولی امر دیانت بهایی خبر از ایجاد دومین شورای بین‌المللی بهائی را داد و جناب ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا را به‌عنوان رئیس آن منصوب نمود. این انتصاب بویژه برای بهائیانی که تحت ولایت شوقی ربانی قرار داشتند، حائز اهمیت بود. شوقی افندی نیز جناب میسن ریمی را به عنوان رئیس اولین شورای بین‌المللی دیانت بهائی (بیت العدل اعظم جنینی) انتخاب نموده بودند.

  1. تاریخچه ابتدائی

ژوئل بـِـرای مارانجـِـلا در 22 سپتامبر 1918 در لین[1]، ماساچوست[2]، ایالات‌متحده آمریکا دیده به جهان گشود. پدرش فیلیپ آمالفی مارانجـِـلا[3]، ازیك خانواده بزرگ ایتالیائی بود مارانجلا زمانی که کودکی تقریباً چهارساله بوده به آمریکا مهاجرت کرد. در سنین جوانی به‌تدریج نسبت به آئین مذهبی گذشته اش اظهار نارضایتی کرد و درراه دستیابی به حقیقت به تحقیقات گسترده‌ای دست زد. روزی به‌طور اتفاقی در کتابخانه عمومی شهر نیویورک به کتابی برخورد که در مخالفت با آیین بهائی نوشته‌شده بود. این امر باعث شد که به یافتن حقیقت در خصوص این آئین مشتاق‌ گردد. مطالعات و بررسی‌های بعدی او منجر به پذیرفتن آیین بهائی گردید. این خصوصیت را مادر ژوئل، «ادیس بروکس گادری[4]» نیز که در ویرجینیا به دنیا آمده بود؛ داشت او نیز اهل تحقیق بود و حتی پیش از آشنایی با فیلیپ مارانجـِـلا، در مورد آئینی که بتواند نیاز های او را پاسخ دهد. بررسی‌های فراوان داشت كه منجر به بهایی شدن خود و همسرش گردید. از این رو، ژوئل در سـِنیـن كودكی با اصول آئین بهایی آشنا شد؛ اما با توجه به تأکید آئین بهائی به تحری حقیقت، خانواده‌ وی همیشه او را به بررسی ادیان و آیین های دیگر تشویق می‌کردند و او نیز همین کار را ‌کرد.

در خلال این سال‌ها مارانجـِـلا ‌شانس آنرا داشت که در هر تابستان برای چند ماه در گرین آکر[5]، الیوت[6]، ماین[7] که اولین مدرسه تابستانی بهاییان محسوب می شد، بگذراند. این مدرسه در آن زمان تازه پایه‌گذاری شده بود و آن محوطه به‌ عنوان قدمگاه حضرت عبدالبهاء از زمانی که در سال 1912 به آمریکا آمده و از آن محل دیدن کرده بودند، به‌نوعی مقدس محسوب می‌شد. هر کس از این مکان زیبا که حدود پنج کیلومتر با اقیانوس و رودخانه پیسکاتاکو[8] فاصله داشت بازدید می‌کرد و فضای روحانی و معنوی نافذ آن را درک می‌کرد، به‌خوبی متوجه می‌شد که چرا شوقی افندی اولین ولی امر آئین بهایی آن را «عکّای مغرب زمین» می‌نامید. اولین ملاقات ژوئل از گرین آکر زمانی بود که او دو سال بیشتر نداشت و پس‌ از آن، زمانی که پدرش به پارسموس[9] عزیمت کرد و خانه‌ای تابستانی را در گرین آکر بنا نمود، این فرصت را پیدا کرد تا در خلال تابستان‌ها مدتی طولانی تر با افرادی که به‌عنوان میهمان به مسافرخانه گرین آکر می‌آمدند، همنشین شده و در آنجا حضور داشته باشد. در این شرایط بود که توانست توجه بیشتری به کلاس‌ها و مقالات ارائه‌ شده در مدرسه داشته باشد و بیشتر افرادی را که تحت عنوان گروه‌های زائرین اولیه حضرت عبدالبهاء از آن مکان مقدس دیدن کرده بودند، بشناسد. به‌راستی ‌که ضمیر این افراد با عشق و ایمان به حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء شعله‌ور می‌شد. همین‌که این افراد به اهمیت عهد و میثاق بهاءالله و مفاد وصیت‌نامه ایشان – که منشاء تشکیل مؤسسات و نظامات اداری بهایی گردید، آگاه می‌گشتند، در زمره پیروان صادق شوقی افندی، ولی امر اول آئین بهایی درمی‌آمدند. وی همچنین با بعضی مؤمنین اولیه این آئین آشنایی پیدا کرد که از ساکنین دائمی گرین آکر محسوب می‌شدند مانند ماریون جک[10] یکی از مفاخر بهایی که از سوی شوقی افندی به‌عنوان نمونه‌ای درخشان برای رهروان آینده این آئین ستایش شد؛ و پیش از آن در پاسخ به درخواست شوقی افندی برای تبلیغ امر، زندگی خود را تا زمان مرگ، به‌طور تمام و کمال وقف اشاعه آئین بهایی در بلغارستان کرد.

معاشرت و آشنایی او با این‌گونه افراد باایمان که خود را وقف ترویج امرالله نموده بودند، بر روی او، به‌ عنوان پسری جوان که در تمام طول عمرش از خود ایستادگی نشان داده بود تأثیر عمیقی گذاشت.

(بیشتر…)

ادامه خواندنجناب ژوئل بـِـرای مارانجِلّا