یادداشت‌های روزانه‌ی جناب چارلز میسن ریمی؛ بخش هشتم (۱۹۱۳)

۲۸ آوریل ۱۹۱۳: نشریّه‌ی نجم باختر، سال ۴، شماره ۳ جمال، حاوی مطلب ذیل بود:

 لوح اخیر حضرت عبدالبهاء:

«حضور محترم آقای چارلز میسن ریمی؛ واشنگتن دی. سی.

علیه بهاء الله الابهاء

هو الله؛

ای جوان نورانی و محبوب روحانی من؛

نامه‌ی شما واصل شد و شادمانی از آن غیر قابل وصف است. نامه‌ی شما حاکی از کمال و سخاوت طبع شما، قدرت مساعی شما و خلوص و صفای قصد و نیّت شماست. شادمانی و سعادت عبدالبهاء با چنین اموری حاصل گردیده است.

اگر تمام تجمّلات دنیا برای عبدالبهاء فراهم می‌شد، او هرگز، برای لحظه‌ای، به آن‌ها چشمداشت نداشت؛ ولی زمانی‌که عطر روح‌نواز از گلزار قلوب احباء به شامّه‌ی عبدالبهاء می‌رسد، چنان شادی حاصل می‌شود که بی‌اختیار شکر و سپاس خود را به فرد کامل سعادتمندی که چنان بندگانی را تربیت کرده ، نثار می‌کنم.

اجمالاً، نامه‌ی شما لذّت بی‌شماری در من به وجود آورد؛ این فکر شما بسیار مناسب است.* امیدوارم که قلب مؤمنان محکم‌تر شده و ثبات رأی در آن‌ها متجلّی گردیده و این امر منجر به هدایت دیگران شود.

بنابر این با قدرت الاهی، با عزم و هدف آسمانی، زبانی شیوا و قلبی سرشار و لبریز از عشق الاهی، الواح را در دست گرفته و شهر به شهر سفر نمایید؛ حتّی به دورترین نقاط مثل هونولولو در هاوایی. شما در سراسر آمریکا سفر کنید و همه را به پایداری در پیمان فرا بخوانید. همه را با شراب روحانی میثاق سرمست کنید! همه را به نشر نفحات الله دعوت نمایید. ندای «یا بهاء الابهی» را بلند کنید و نام  «یا علی الاعلی» را سر دهید. (ای بلند مرتبه که بلند مرتبه ترینی)

احبّاء را بیدار کنید، پس از سال‌ها آزمون دیگری فرا خواهد رسید؛ مردمان در ظاهر مستحکم و در باطن  متزلزل، به آن صفحات خواهند آمد تا ایمان احباء به عهد و پیمان الهی  را تضعیف کنند. بگذارید که بیدار و هوشیار شوند! بگذارید تفکّر نمایند و فکور باشند!  به محض این که نشانه‌ای از نقض عهد دیدند، باید از ناقض عهد فاصله بگیرند، آن‌ها باید روز و شب تلاش کنند تا نور سلطنت ابهی، جهان آنان‌را فرا گیرد و تاریکی جهل کاملاً از جهان رخت بربندد … .

علیک بهاء الابهی

(امضا) عبدالبهاء عباس»

*: اشاره به نامه‌ای که حاکی از بیداری روحی در بین مردم در اثر سفر حضرت عبدالبهاء به آمریکا بود.

۸ سپتامبر ۱۹۱۳: نشریّه‌ی نجم باختر، سال ۴، شماره ۱۰ عزّت، مطلب زیر را به‌وسیله‌ی جناب میسن ریمی اعلام داشت:

«قدرت «میثاق الاهی» به تنهایی انسان را بازسازی می‌کند. شناخت «مرکز میثاق» مهم‌ترین موضوع پیش روی دنیای امروز است.

در طول مسافرت‌هایم در چند ماه گذشته دریافتم در حالی‌که مسائل هر محفل روحانی، ماهیّت و خصوصیّت خود را دارد؛ ولی یک موضوع و سوأل اساسی هم در میان است و آن عبارت است از پایداری بر مرکز میثاق الاهی (عبدالبهاء). تا این موضوع حل نشود، هیچ مسأله‌ای حل نخواهد شد و اگر این مسأله حل شود (هنگامی که ما بر عهد و میثاق ثابت شویم)، همه مسائل ما هم حل خواهد شد.

چنان‌چه اعضای یک محفل روحانی، یکایک و همگی، ثابت بر «مرکز عهد و میثاق» شوند، در آن‌صورت به‌طور طبیعی متّحد خواهند بود و حیات میثاق در قلب آن‌ها متجلّی خواهد شد؛ به این ترتیب اراده و خواست الاهی تحقّق خواهد یافت. این امر به هیچ روش دیگری محقّق نخواهد شد. ما باید همگی در خصوص مرکز میثاق، که همان «عشق به عبدالبهاء است» محکم و ثابت قدم باشیم.

*******************

«ریشه همه‌ی دانش‌ها، معرفت خداوند متعال است و این معرفت حاصل نمی‌شود، مگر از طریق تجلّی او.»

از کلمات قصار حضرت بهاءالله

خلاصه و برگرفته‌ای از نامه‌ی جناب چارلز میسن ریمی به یک محفل آمریکایی:

«خداوند در زمان هر یک از مظاهر الاهی پیشین عهد کرد که در این ایّام باقیمانده از جهان، قوانین مقدّسش را بر روی زمین اجرا خواهد کرد، عهد و میثاق خویش را تحقّق خواهد بخشید و سلطنتش را فاتحانه در میان مردمان مستقر خواهد نمود.

در زمان ظهور حضرت باب، که نقطه‌ی اولی بود، بهاءالله «اصل قدیم» بود و عبدالبهاء «غصن اعظم»، یا همان «فرع منشعب از اصل قدیم »؛ این سه‌گانه همان تحقّق وعده‌های پیشین الاهی و ایجاد و تحقّق عهد و میثاق الاهی است.

از آن‌جا که حیات در شاخه‌ی گیاه، همانست که در ریشه‌ی آنست؛ بنابراین روح القدس تجلّی یافته در عبدالبهاء  ـ شاخه ـ همان است که در ریشه ـ بهاء الله ـ تجلّی یافته است. عبدالبهاء همه چیز را در راه بهاء‌الله فدا کرد و اینک قدرت بهاءالله در جهان، از طریق عبدالبهاء متجلّی شده است. او مرکز عهد و میثاق است؛ بنابراین باید همگی به به او روی کنند و روی از او برنگردانند؛ زیرا عبدالبهاء فرد برگزیده است، یگانه طریقی است که از طریق او قدرت خداوند به هر فرد بهائی به‌عنوان عضوی از حاکمیت خداوند بر زمین، منتقل می‌شود،.»

*************

[نظر مؤلف: مهم است که بدانیم عبارات بالا در سال ۱۹۱۳، حدود ۸ سال پیش از صعود حضرت عبدالبهاء و آشکار ساختن الواح وصایای آن حضرت که منجر به تأسیس مؤسّسه‌ی ولات امرالله گردید، توسط جناب میسن ریمی نوشته شده است. حضرت عبدالبهاء، شوقی افندی را غضن منتخب و ولیّ امرالله نامید (نگاه کنید به صفحه‌ی ۱۱ الواح وصایای عبدالبهاء)  در صفحه ۱۲ نیز اینچنین نگاشته است: «… از این‌جا می‌توان به عظمت روحانی شجره مقدسه پی برد]

مجدّداً در ۸ سپتامبر ۱۹۱۳: نشریّه‌ی نجم باختر، سال ۴، شماره‌ی ۱۰، جایی‌که خلاصه‌ای از یک نامه‌ی جناب چارلز میسن ریمی آمده است:

«افرادی هستند که از آن‌ها به ناقضین تعبیر شده، کسانی‌که پس از قبول حقیقت الاهی و آمیختن با امر او، مرکز عهد و میثاق را تکذیب کردند (عبدالبهاء) و از قدرت امر رانده شدند. آن‌ها هم‌چون مردگانند، هم‌چون جنازه‌ای روحانی از سوی آنان تعفّنی مسموم به سمت مؤمنان می‌رود که باید مؤمنان در مقابل آن حفاظت شوند؛ چرا که در غیر این‌صورت، آن‌ها نیز آلوده می‌شوند و به روش مشابهی دچار بیماری و مرگ نسبت به حقایق الهیّه می‌شوند.»

ذیلاً بخشی از یکی از الواح حضرت عبدالبهاء، که توسط میرزا احمد سهراب به تاریخ ۴ ژوئیه ۱۹۱۳ ترجمه شده، ملاحظه کنید:

«بهترین تحیّات ابهی به مؤمنان؛ شیکاگو در مقایسه با سایر شهرهای آمریکا پیشرو و از نظر تعداد بهائیان سرآمد بوده؛ امّا زمانی ‌که تعفّن ناقضین در آن‌جا منتشر شد، رکود و رخوت حاکم گشت. امر در سایر شهرهای آمریکا روز به روز در حال پیشرفت است؛ ولی شیکاگو دچار سکون است؛ بنابر این، تلاش کنید که عطر شیرین وصایا و میثاق منتشر شود، شامه‌ی مؤمنان معطر گردد و ندای بهاء الابهی آشکار شود و خیمه‌ی وحدت  عالم انسانی برافراشته شود، آن‌گاه خواهی دید که شیکاگو بهشت ابهی خواهد شد. این تعداد معدود ناقضین نمی‌تواند کار زیادی بکند؛ حدّاکثر آن‌که آن‌ها تعدادی از بهائیان را در آن شهر اغفال خواهند کرد. شخص محروم از روح عهد و میثاق، هم‌چون مرده است؛ مرده نیز محکوم به متلاشی شدن است؛ بنابراین تا می‌توانید روح عهد و میثاق را در  قلب‌ها بدمید تا جان‌ها روز به روز پیشرفت کرده و روحیّه‌ی جدیدی بیابید.

علیک بهاء الابهی

(امضا) عبدالبها عباس»

حضرت عبدالبهاء در لوح دیگری مرقوم داشتند:

«پایداری بر میثاق به معنای «عبادت» است. کسی نمی‌تواند بگوید نظر من چنین است؛ بلکه او باید اطاعت کند، آن‌چه را که از قلم و زبان مرکز میثاق صادر شده است.»

۳۱ دسامبر ۱۹۱۳: نشریّه‌ی نجم باختر، سال ۴، شماره ۱۶، صفحات ۲۶۷ تا ۲۷۱، حاوی مقاله‌ای از جناب چارلز میسن ریمی تحت عنوان «بگذارید نو از نو پیروی کند» بود که درباره‌ی میثاق نگاشته شده بود.

دیدگاهتان را بنویسید