اولین روز اردیبهشت ماه مطابق با یکی از بزرگترین اعیاد بهائیان جهان موسوم به عید رضوان است. ۱۲ روز ابتدای اردیبهشت، به ایام رضوان معروف است که در این ایام، حضرت بهاءالله، آشکارا مقام من یظهره اللهی یا رسالت خود را به مؤمنین بیان یعنی بابیان و سایر مردمان اعلام نمود. بابیان بر طبق بیانات حضرت باب، منتظر قریب الوقوع من یظهرهالله (یعنی کسی که خداوند او را ظاهر می کند) بودند و معتقد بودند که او همان کسی است که جهان را از ظلم و بی عدالتی نجات خواهد داد و امر او در سراسر جهان مستقر خواهد شد.
حضرت بهاءالله در روز اول اردیبهشت در زمانی که از سوی دولت عثمانی، از بغداد به استانبول تبعید شده بود در اثنای خروج از بغداد در باغی موسوم به باغ رضوان به بابیان که در آن زمان شدیداً تحت تاثیر عظمت شخصیت ایشان بودند، رسالت خود و مقام خود را اظهار نمودند. حضرت بهاءالله به مرور جامعه ای را ایجاد کردند که وسعتش مرزهای ایران و عراق و کشورهای مجاور را درنوردید و به جامعه ای جهانی که اکنون در سراسر جهان پیروانی بسیار فعال و مومن دارد تبدیل گردید. ایشان تحولی عظیم در تصور و برداشت از معنای دین و هدف و مقصد آن ایجاد کرد و با تدابیری که اندیشید نظمی جدید در جامعه جهانی بهائی ایجاد نمود و مردمانی را تربیت کرد که تمام فکر و ذکرشان و اصلی ترین اعتقادشان، تلاش برای ایجاد وحدت عالم انسانی یعنی ایجاد ارتباطی انسانی و اخلاقی بین تمام مردمان جهان از هر نژاد و ملیت و مذهب و جنس است. بهاءالله در همان روز اول رضوان، صراحتاً بابیان را که تا قبل از آن همچون مسلمانان معتقد به جهاد در راه دین و مقابله با مشرکین بودند از هر گونه خشونت و جهاد و جنگ با اسلحه بر حذر داشت و جنگ و جدال و جهاد با شمشیر و اسلحه را ممنوع و مردود اعلام نمود و بر دوستی و مودت و تلاش برای وحدت و محبت بین قلوب تاکید نمود. همچنین مفهوم نجاست را در همان روز اول منسوخ نمود بدین معنا که دیگر هیچ کس حق ندارد کسی یا چیزی را اعم از حیوان یا انسان، ذاتاً نجس و ناپاک بداند (مفهوم نجاست با مفهوم کثیف بودن به معنای بهداشتی و علمی آن متفاوت است) و بنابراین این اعتقاد را که بهائیان، «اغیار» یا پیروان سایر ادیان را نجس یا مردود بدانند از میان برداشت و در کتاب اقدس صراحتاً فرمود که مومنین او باید با تمام مردمان جهان با نهایت روح و ریحان و شادی و سرور و محبت معاشرت نمایند. حضرت بهاءالله به مرور اساسی را بنا نهاد که بعدا پس از صعودشان، عبدالبهاء فرزند ارشد ایشان که مبین آیات و مرکز عهد و میثاق او بود برای بهائیان این اصول را به طور خلاصه در ۱۲ اصل بیان نمود که عبارتند از:
1_ وحدت عالم انسانی:
محور و اساس تمام تعالیم و اعتقادات بهائی است و سایر آموزه ها در حقیقت بستری برای تحقق این تعلیم و هدف اصلی است.
2_ ترک تقالید و تحرّی حقیقت:
حضرت بهاءالله همه را از تقلید و پیروی کورکورانه از هر کسی ممنوع نمود و بر جستجوی دائمی حقیقت و تطبیق اعتقادات با عقل و منطق و دانش حقیقی تاکید نمود بنابراین در دیانت بهائی هیچ مرجع تقلید و یا کسی که سایرین از او به عنوان عالم یا طبقه روحانی تبعیت و تقلید کنند وجود ندارد و عناوینی مانند کشیش یا آخوند یا خاخام در دیانت بهائی معنا ندارد. همه افراد با فکر و مطالعه خود، آثار و بیانات الهیه را مطالعه و البته با مشورت و تبادل نظر می بایست روز به روز درک و بینشی صحیح تر و منطبق با اصول اصلی آموزه های بهایی بیابند و به آن عامل گردند.
3_ وحدت اساس ادیان:
بهائیان معتقدند که هدف اصلی تمام ادیان الهی، تربیت انسان ها به اخلاق و کمالات معنوی بوده است و تفاوتشان تنها در احکام فرعی و حواشی تاریخی است که این تفاوت ها ناگزیر است اما اساس و هدف همگی یکی بوده و خواهد بود.
4_ دین باید سبب الفت و محبت باشد:
هرگز نباید اعتقادات دینی، سبب کدورت قلوب و دوری انسان ها از یکدیگر و فاصله انداختن و جدایی و دشمنی بین بشر گردد. اگر دین سبب جنگ و دشمنی شود مانند آن است که دارویی که باید سبب سلامت شود، خود سبب مرگ و هلاکت گردد.
5_ دین باید مطابق علم و عقل باشد:
دین و علم باید در کنار یکدیگر دو عامل رشد دهنده ی افکار و ویژگی های فکری و روحانی انسان ها باشند. علم و دانش باعث وسعت اندیشه و پیشرفت تکنولوژی و رفاه ظاهری انسان ها می گردد و در کنار آن دین نیز سبب ترویج اخلاق و وجدان و معنویت میباشد که برای استفاده ی درست و انسانی از علوم و تکنولوژی، ضروری ترین امر است.
در دنیای جدید فقدان اخلاق و ضعیف شدن نیروی وجدان و معنویت در اجتماع، باعث شده که علم و دانش و تکنولوژی، در کنار رفاه و پیشرفت ظاهری که برای بشر ایجاد کرده است، عامل گسترش بسیاری از ناامنی ها و فقر و فساد و حتی ظلم و بیداد شده است و این آموزه میتواند گره از مشکلات موجود، باز کند.
6_ تساوی حقوق زنان و مردان:
حضرت بهاءالله تاکید بسیاری نمودند که در دیانت بهایی، تفاوتی بین زن و مرد نیست و همگی باید از حقوق انسانی برابر برخوردار باشند.
7_تعلیم و تربیت عمومی و اجباری:
تمام کودکان جهان بدون استثناء باید تحت تربیت اخلاقی و تعلیم علم و دانش قرار گیرند تا آگاه و خردمند و در عین حال با اخلاق و با وجدان تربیت شوند. این آموزه اصل اساسی برای ایجاد جهانی است که مردمان آن قرار است بر اساس عقل و خرد و اخلاق با یکدیگر رفتار نمایند و چون عمیق بنگریم ریشه ی تمام مشکلات امروز جهان، قصور در امر تربیت اخلاقی صحیح و کمبود آگاهی و دانش است.
8_ زبان و خط بین المللی:
برای ارتباط آسان بین تمام انسان های جهان باید علاوه بر خط و زبان مادری و ملی، خط و زبانی بین المللی اختراع و یا از بین زبان های موجود انتخاب نمود و در تمام مدارس جهان به عنوان زبان دوم آموزش داده شود تا هر فردی در هر جای دنیا به راحتی بتواند با همه ی مردمان ارتباط دوستانه و صمیمانه برقرار کند. البته به موازات خط و زبان مشترک، ضرورت ایجاد واحدهای بین المللی یکسان در همه ی زمینه ها مانند پول و مقادیر و اوزان بین المللی نیز تاکید شده است.
9_ اعتقاد به لزوم دین و استمرار ادیان:
دین در کنار علم و دانش، همواره لازم و ضروری است اما دینی که خالی از تعصب و ارتجاع باشد و برعکس سبب انبساط فکر و پذیرش و دوستی انسان ها نسبت به یکدیگر گردد.
10_ ترک تمام تعصبات اعم از ملی و مذهبی و نژادی و غیره:
تعصبات، هادم بنیان بشری است و داشتن تعصب و یک جانبه نگری، نشانه ی جهل و عدم وسعت فکر است. دین باید منجر به کنار گذاشتن تعصبات گردد و فرد بهایی موظف است هرگونه تعصب را از خود دور کند و با همه انسانها با محبت و احترام رفتار نماید.
11_ تشکیل محکمه کبری بین المللی و صلح عمومی:
دیانت بهائی معتقد است باید یک حکومت جهانی متشکل از اعضای تمام ملیت ها تشکیل گردد که در آن همه اعضاء، دارای حقوق یکسان باشند و این مجمع، فارغ از جانب داری از یک ملت یا مذهب یا نژاد، تنها و تنها حافظ امنیت و حقوق انسانیِ تمام مردم جهان باشد و هر حکومتی که از قوانین بین المللی و معاهدات جهانی خارج گردد و بر شهروندان خود یا سایرین ظلمی وارد نماید این مجمع جهانی بر کار او نظارت نموده و او را از هر گونه ظلم و بی عدالتی ممنوع نماید. این حکومت جهانی باید دارای یک قوه مقننه و یک قوه مجریه و یک ارتش فراملی و یک دادگاه جهانی باشد تا بتواند فراتر از حکومت ملی، بر روابط بین انسان ها در تمام جهان نظارت نموده و امنیت و حقوق همگی را تضمین نماید.
12_ تعدیل معیشت و حل مشکلات اقتصادی:
با ترتیبات فوق می توان بر تمام مشکلات اقتصادی نیز فائق آمد چرا که ریشه اصلی نابرابری های اقتصادی، در تربیت و نحوه تفکر انسان ها و خصایل اخلاقی آنها است زیرا حرص و طمع و شهوت و منفعت پرستیِ انسان ها، عامل اصلی گسترش ظلم و بی عدالتی در زمینه های اقتصادی و سیاسی است و اگر انسان ها دارای تربیت اخلاقی صحیح باشند از ظهور و بروز بسیاری از تخلفات اقتصادی جلوگیری خواهد شد.
این 12 آموزه امروزه شاید بتواند به جمیع من علی الارض کمک کند تا از این جنگ و جدال و مشکلات خود ساخته بشری نجات یابد و بتواند به درجات بالای انسانیت و جایگاه حقیقی خود برسد.
لذا در نوشته های آتی هرکدام از این آموزه ها و تعالیم، به تفکیک تحلیل و بررسی می شود تا بیشتر با آن مانوس شویم.