کلید حل اختلاف


مقاله‌ی ذیل را خانم «نازنین میثاقیان» از همراهان عهد و میثاق ارسال نموده‌اند؛ ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به ارسال مقالات و یادداشت‌های خود جهت انتشار در عهد و میثاق فرا می‌خوانیم و به مطالعه‌ی این مقاله‌ی خواندنی دعوت می‌کنیم:


کلید حلّ اختلاف

قانون‌گذاری در هر اجتماعی امری لازم‌ الاجراست و در اهمّیّت آن شک و شبهه‌ای نیست. در هر اجتماعی که از مجموعه قوانینی پیروی می‌کند به صورت طبیعی در طیّ زمان تغییراتی پدید می‌آید و مسائلی نوپدید حادث می‌گردد، در تمام دنیا برای تفسیر و تبیین و حلّ اختلافات، راه‌کارهایی قرار داده‌اند؛ به طور مثال هر کشوری که داعیّه‌دار دموکراسی‌ست، برای ایجاد قوانینی جدید و یا تفسیر قانون اساسی مصوّب خود مجلس قانون‌گذاری وضع کرده و یا شورایی برای حلّ اختلافات ناشی از برداشت‌های متفاوت از قوانین.

دیانت بهائی نیز با شعار وحدت عالم انسانی، برای ایجاد این وحدت و هم بستگی و حلّ اختلافات راه حلّی قرار داده است. حضرت عبدالبهاء در مكتوبی كه صدمات و بلیّات وارده بر حضرت بهاءالله را توضیح می‌دهند چنین می‌فرمایند:

«… جمیع این بلایا و محن و رزایا را جمال موعود تحمّل فرمود تا در میان بشر وحدت انسانی تقرّر یابد و اتّحاد و یگانگی تأسیس جوید و بنیاد اختلاف و بیگانگی به كلّی بر افتد در جمیع الواح تحریص و تشویق و تصریح فرمود كه فلاح و نجاح حصر در وحدت عالم انسانیست.»

با توجّه به این بیانات و اهمّیّت این وحدت، سوألی که پیش می‌آید این است که مگر می‌توان بدون اتّصال به منبعی روحانی و برتر، اختلافات و تفاوت آراء را اصلاح کرد؟

جواب آئین بهائی به این سوأل واضح و روشن است؛ مسلّم است که همه‌ی ادیان الاهی بر این باورند که به غیر از اتّصال به منبعی الاهی و روحانی اختلافات حل نمی‌شوند و بلکه روز به روز شکاف و ناهماهنگی در هر مسأله‌ای بیشتر می‌گردد.

منبع متصل الاهی در باور اهل بهاء هم کسی نیست جز حضرت نقطه‌ی اولی و جمال مبارک، بعد از ایشان هم ولی امر عهده‌دار تبین آثار امری و حلّ اختلافات پیش آمده در نصوص می‌باشند؛ پس می‌توان به صورت واضح‌تر چنین بیان کرد که یکی از وظایف اختصاصی مقام ولایت امر در دیانت بهائی مرجعیّت در رفع اختلافات و در حلّ منازعات است.

حضرت عبدالبهاء در کتاب مکاتیب جلد سوم می‌فرمایند:

«ای احبای الاهی صریح کتاب اینست که اگر دو نفس در مسائل الاهیّه جدال و بحث نمایند و اختلاف و منازعه نمایند، هر دو باطلند. … اگر اندک معارضه‌ای به میان آید سکوت کنند و حقیقت حال را از مبیّن سوأل کنند.»

منازعات و اختلافات در مسائل دینی در آیین بهائی و هر آیین دیگری ناشی از برداشت‌ها و اظهارنظرهای شخصی است و این روش به‌صورت گسترده‌ای رایج می‌باشد؛ از این رو مؤسس آیین بهائی برای برون‌رفت از این معضل، رفع اختلافات را به مبیّن ارجاع نموده است تا آن‌چه که مبیّن آیات می‌فرماید روشن کننده مقصد و مقام بحث اختلافی باشد.

نکته‌ی دقیق در این موضوع این جاست که می‌فرمایند، هر دو طرف منازعه‌کننده باطل هستند؛ به هر حال در هر بحثی طرف محقّی وجود دارد و باطلی؛ دقّت در نصّ حضرت مولی الوری این نکته را می‌رساند که در اختلافات اگر به غیر از مبیّن آیات رجوع شود، هر تصمیمی با حقیقت در تعارض است؛ یعنی هر دو طرف خطا رفته‌اند؛ به عبارت ساده‌تر حتّی اگر تمام شواهد و قرائن بر این باشد که در اختلاف نظر، یکی از افراد و یا گروه‌ها درست می‌گویند، باز هم نمی‌توان حق را به یک طرف داد و البتّه که این نکته ناشی از اهمّیّت حضور مبیّن در جامعه‌ی بهائی و موظف بودن رجوع صاحبان دعوا به مبیّن و ولی امر است.

جالب‌تر این‌که چگونه ما بدون رجوع به مبیّن  ـ که راه حل و کلید تمام اختلافات است ـ می‌توانیم دم از وحدت عالم انسانی بزنیم و داعیه‌دار صلح در بین جمیع ادیان باشیم در حالی که امروز اختلافات خود را با قدرت طرد از جامعه به نتیجه می‌رسانیم و در دادگاهی که هیچ توجیه معقولی برای مصون نبودن از خطا ندارد، رفع اختلاف می‌کنیم!!

با توجّه به آن‌چه توضیح داده شد، هر معتقد به دیانت بهائی برای این دو پرسش باید پاسخی منطقی داشته باشد:

۱- با توجّه به این‌که بیت العدل مقام تشریع دارد و اجازه‌ی تبیین به آن داده نشده است، آیا می‌تواند در اختلافات، مرجع حلّ مشکلات باشد؟!

۲- تعلیم وحدت عالم انسانی در صورت نبود اختلاف و منازعه بین احبّا میسّر خواهد بود؛ آیا در حال حاضر هیچ‌گونه اختلافی که نیاز به تبیین مبیّن داشته باشد وجود ندارد؟!

 با تقدیم احترام

نازنین میثاقیان

دیدگاهتان را بنویسید