۱- لطفاً به سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس) اشاره بفرمایید و این که اصولاً جدائی بهائیان پیرو بیت العدل بدلی از دیانت حقیقی بهائی از چه زمانی آغاز گردید و آیا آن را اصولاً میتوان یک انشعاب نامید؟
سابقه تاریخی بهائیان حقیقی (ارتدکس): «زمان اظهار امر حضرت بهاءالله است زیرا آنها از کلیه تعالیم و دستورات حضرت بهاءالله و تبینات حضرت عبدالبهاء و تبینات اولیاء امرالله پیروی نموده و برخلاف افرادی که از یک مؤسسه بدلی و کاذب که به غلط خود را بیت العدل مینامد تقلید میکنند، اعتقاد دارند که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء جزء جدا نشدنی کتاب مستطاب اقدس است و مفاد آن تا پایان دوران دیانت بهائی به قوت و اعتبار خود باقی و برقرار خواهد بود و آنچه در آن مقرر گشته تغیر ناپذیر بوده و به مرحله اجرا در خواهد آمد؛ زیرا اراده و وعود الهی حتمی است.»
«صخرهای که اين نظم اداری بر آن استوار است مشيّت ثابته الهيّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهآءاللّه است. حامی و مدافعش جنود مجنّدهی ملکوت ابهی است… محوری که مؤسّساتش حول آن طائف مضامين محکمه الواح وصايای حضرت عبدالبهآء است… ارکانی که سلطهاش مستظهر بدانست دو مؤسّسۀ ولايت امر اللّه و بيت عدل اعظم است.»
(دور بهائی، صفحه ۹۵)
«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم مؤید مرکز عهد و میثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: “و آنچه از قلم جاری البته ظاهر شده و خواهد شد و لایبغی من حرف الا و قدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور”…»
(توقیع ۶ مارچ ۱۹۲۵)
– سابقه بیت عدل بدلی و طرفداران آن که توسط روحیه خانم و ایادیان سابق ایجاد گردید، برمیگردد به زمان صعود اولین ولی امرالله شوقی افندی در نوامبر ۱۹۵۷.
باید خاطرنشان نمود که راه انشعاب در دیانت حقیقی بهایی مسدود میباشد؛ زیرا تا پایان دوران این دیانت وجود مُبيّن آيات اللّه و وظایف و اختیاراتی که در الواح وصایای حضرت عبدالبها به ولاة امرالله تفویض گشته دین بهائی را از انشعاب و تبدیل به مذاهب گوناگون حفظ مینماید و امکان تشخیص و فهم حقیقیت را با جستجوی حقیقت و ترک تعصبات برای همگان میسّر و سهل کرده است. بدون تردید علت بروز فرقهها و مذاهب گوناگون در ادیان گذشته برداشتها، تفاسیر و تبینات مختلف و متفاوت از کتابهای مقدسه آن ادیان بوده و نتیجتاً تباین آراء و استنباط های گوناگون بزرگترين منبع و منشأ اختلاف و انشقاق بوده است.
«باری از خصائص اين دور حضرت بهاء الله که در دورهای سابق نبوده است يکی اين است که حضرت بهاءالله مجال اختلاف نگذاشت زيرا در يوم مبارکش به اثر قلم اعلی عهد و ميثاق گرفته و مرجع کلّ را بيان فرموده و مبيّن کتاب را تصريح کرده و ابواب تأويل را مسدود نموده جميع بايد شکر خدا کنند که در اين دور مبارک کلّ را راحت فرموده و مجال تردّد نگذاشته لهذا بايد اطاعت و انقياد نمود و توجّه تامّ داشت»
(منتخبات مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد چهارم، صفحه ١٦٩)
«ای احبای الهی صریح کتاب الهی اینست که اگر دو نفس در مسئله از مسائل الهیه جدال و بحث نمایند و اختلاف و منازعه نمایند هر دو باطلند، حکمت این امر قطعی الهی اینست که در میان دو نفس از احبای الهی جدال و نزاع نشود، بنهایت الفت و محبت با یکدیگر گفتگو کنند، اگر اندک معارضهای بمیان آید سکوت کنند دیگر طرفین تکلم ننمایند و حقیقت حال را از مبین سئوال کنند این است حکم فاصل»
(مکاتیب حضرت عبدالبها، جلد ۳، صفحه ۳۳)
«اگر حصن حصين امر الله به قوّۀ ميثاق محفوظ نماند در يک روز در بهائيان هزار مذهب پيدا شود چنانچه در دورهای سابق حاصل شد ولی در اين دور مبارک محض صيانت امر الله که تفريق در بين حزب الله نشود جمال مبارک روحی له الفداء به اثر قلم اعلی عهد و پيمان گرفت و مرکزی معيّن فرمود که مبيّن کتاب است و رافع اختلاف آنچه او بنگارد و بگويد مطابق واقع و در صون حمايت جمال مبارک از خطا محفوظ. مقصد از اين عهد و ميثاق رفع اختلاف از آفاق است.»
(منتخبات مکاتیب، جلد چهارم، صفحه ١٦٥)
«در اين خصوص بايد متذکّر گرديد که اين نظم اداری اساساً با آنچه انبيای سلف وضع فرمودهاند متفاوت است زيرا حضرت بهآءاللّه به نفسه اصولش را بيان و تأسيساتش را استوار و مبيّن کلمهاش را معيّن فرمودهاند و به هيئتی که مأمور تکميل و تنفيذ احکام شرعيّهاش بوده اختيارات لازم عنايت کردهاند و اين جمله خود رمز قوّت امر اللّه و ما به الامتيازش از ساير اديان و ضامن حفظ و وقايتش از انشقاق و تجزّی است.»
(دور بهائی، صفحه ٧٢)
۲- همانطور که مستحضرید طرفداران بیت العدل بدلی مدّعی هستند که چون به لحاظ کمیّت و تعداد، در اکثریت هستند و تعداد بهائیان حقیقی در جهان اندک است، پیروان بیت العدل بدلی به دلیل دارا بودن اکثریت جمعیت، مسیر صحیح را انتخاب کردهاند و چون بهائیان حقیقی در اقلیّت هستند راه را اشتباه رفتهاند؟
اولأ آمار صحیحی از تعداد پیروان بیت عدل بدلی در دنیا در دست نیست؛ ثانیأ حتی بالاترین رقمی که ادعا شده است در مقابل تعداد جمعیت مسیحیان که حدود یک سوم جمعیت کره زمین است (بیش از دو میلیارد) هیچ محسوب میشود چه رسد به کل جمعیت کره زمین، این احساس کاذب خود بزرگبینی که بوسیله عوامل بیت عدل بدلی به پیروان القاء میگردد برای تقویت انگیزه گلهای بودن و تضعیف اعتماد به نفس و وجدان فردی است یعنی اگر کسی به عهدشکنی ایادی سابق و بیت عدل ساخته آنان که فاقد “رئیس مقدس” و “عضو اعظم ممتاز لاینعزل” است پی برد و آگاه شود که بر خلاف آنچه تاکنون به او گفته شده ولایت امرالله در دیانت بهائی از بین نرفته و بر طبق اراده الهی که در الواح مبارک وصایا مذکور است ادامه یافته است، تحت تاثیر این فکر غلط که چون اکثریت از بیت عدل بدلی پیروی میکنند (ولو ظاهرأ) تصور نماید که شاید مؤسسه مذکور مشروعیت دارد!
استدلال خیلی ضعیف اینست که کسی تعداد طرفداران را دلیل صحت یا غلط بودن قلمداد نماید. اگر این استدلال درست باشد یک گوروی هندی که چهار یا پنج برابر تمام بهائیان دنیا پیرو دارد درست است و این دیانت غلط.
هر کس که از عقل و هوش بهره دارد میداند که الزامأ نظر اکثریت دلیل درستی نیست در حالیکه حضرت بهاءالله به پیروان خود دستور میدهند که در جمیع امور مستقلأ به جستجوی حقیقت پردازند و از تقلید بپرهیزند و به چشم خود ببینند نه به چشم دیگران و به گوش خود بشنوند نه به گوش دیگران.
آنها که تعداد کمتر را نشانه عدم حقانیت و مشروعیت میدانند دیانت بهائی را نفی میکنند؛ آیا تعداد بهائیان با تعداد مسیحیان (یک سوم جمعیت جهان)، (مسلمانان یک و نیم میلیارد)، هندوان (بیش از نهصد میلیون) قابل مقایسه است؟ با بیش از یک میلیارد افراد بیدین که منکر خداوند هستند چطور؟ جای تعجب است که شخصی که خود را بهائی معرفی میکند دلیل حقانیت یا عدم حقانیت دین را تعداد پیروان ذکر کند.
حضرت عبد البهاء میفرمایند:
«احبّای الهی، نظر بقلّت خويش و کثرت اقوام ننمائيد پنج دانه گندم سبب برکت آسمانی گردد و هزار خروار زوان هيچ ثمر و اثری ندهد، يک شجر پر ثمر سبب حيات جمعی شود و هزار جنگل اشجار بیثمر نتيجه ندارد ريگ هامون بسيار ولی لئالی کم بدست آيد يک لؤلؤ بهتر از هزار صحرای ريگ علی الخصوص که اين لؤلؤ مظهر برکت الهی است.»
(مكاتيب حضرت عبدالبها، جلد ٣، صفحه ۵۵)
«هر چند ياران در آن ديار قليلند و غافلان بسيار ولی اين قلّت به از آن کثرت است شاعر عرب سموئل گفته تعيّرنا الأقوام انّا قليل عدادنا فقلت لهم انّ الکرام قليل فما ضرّنا انّا قليل و جارنا عزيز و جار الاکثرين ذليل ميگويد که دشمنان ما را ملامت بقلّت مينمايند در جواب گويم دانايان بزرگوار هميشه قليلند و هر چند نفوس قبيله ما قليل است و لکن هر کس پناه آرد عزيز گردد و بسا قبائل کثيره هستند که پناه ندهند و ملتجی ايشان ذليل گردد حال ياران الهی نيز در آنسامان هر چند قليلند ولی جليلند و مورد مواهب ربّ قدير و مشمول بلحاظ عنايت خداوند مجيد»
(مكاتيب حضرت عبدالبها، جلد ٨، صفحه ۴۰)
«نظر بقلّت عدد نکنيد بلکه قلوب پاک بجوئيد يک نفس مقدّس بهتر از هزار نفوس ديگر»
(منتخباتي از مكاتيب حضرت عبدالبها، جلد ١، صفحه ۷۷)
«اميد است جميع سبب نورانيت عالم انساني شويم و از قلت عده انديشه ننمایيم چه بسيار واقع شد كه معدودي قليل بر امور مهمه قيام كردند و موفق شدند. اصحاب حضرت مسيح قليل بودند چون نيت خير داشتند بر عالمي غالب شدند حال هم هر چند ما ها در اينجا قليل هستيم لكن اميدواريم كه سبب شويم جنگ و جدال بر افتد حتی جان و مال را براي اين مقصد عزيز نثار كنيم تا صلح عمومي تحقق يابد»
(خطابات حضرت عبدالبها، جلد ٢، صفحه ۷)
۳- بیت العدل بدلی ادّعا دارد که در پی ایجاد وحدت عالم انسانی در جهان است و با همهی آحاد بشر با دوستی و محبت رفتار مینماید؛ به نظر شما برخوردهای تشکیلات بیت العدل بدلی با بهائیان حقیقی چگونه میتواند با تعالیم آسمانی جمال مبارک همخوانی داشته باشد؟
اکنون گردانندگان بیت العدل بدلی، اعضاء و عواملش علیرغم اخطارهای زیاد اولین ولی امر بهائی آن مؤسّسه نامشروع را که آلت و وسیلهای بیش نیست جانشین آئین بهائی تصویر مینمایند و با دنیاپرستی و جاهطلبیهای خود چهرهای مکدر از دیانت بهائی عرضه میکنند. اولین ولی امر بهائی میفرماید:
«قبلاً به تأکيد تمام ذکر شد که تشکيلات بهائی را بايد به منزله آلت و وسيله دانست و نبايد آنرا بدل و جانشين آئين بهائی شمرد. تشکيلات بهائی را بايد مانند مجرائی دانست که در آن نعم و مواهب موعوده حضرت بهاء الله جاری گردد و از هر انجمادی که مانع ظهور قوای آزادی بخش آئين مقدّس بهائی است بايد محافظه گردد… به عبارت ديگر دستگاه محافل و لجنات و انجمنهای شور را بايد به منزله آلت و وسيله دانست نه مقصد و هدف.»
(نظم جهانی بهائی، صفحه ۹)
وحدت عالم انسانی موقعی در جهان به وقوع میپیوندد که نظم بدیع حضرت بهاالله بهطور کامل همانطور که در نصوص ذکر و تأکید شده است پذیرفته شده و به اجرا در آید.
حضرت شوقی افندی در کتاب ندا به اهل عالم میفرمایند:
«… بشر خسته و درمانده را ديگر چه چارهای است مگر آنکه بهسوی اين هدف يعنی بهسوی نظم بديع جهانی روی آورد. نظمی که اساسش الهی است و نطاقش جامع و عالمگير و اصولش متکی بر عدل و انصاف و عناصر و اجزايش بینظير و مثيل است… زيرا اصل وحدت عالم انسانی که سنگ بنای نظام جهان آرای حضرت بهاءاللّه است تحقّقش ممکن نيست جز آنکه طرح بديعش برای اتّحاد بشر که قبلاً بدان اشارت رفت تنفيذ شود …»
و در کتاب دور بهائی در صفحه ۹۶ میفرمایند:
«ارکانی که سلطهاش مستظهر بدانست دو مؤسّسهی ولايت امر اللّه و بيت عدل اعظم است. مقصد اصلی و ضمنی که محرّک آنست استقرار نظم بديع جهان آرائی است که شالوده آنرا حضرت بهآءاللّه بنيان نهاده. روشی که بهکار ميرود و موازينی را که القاء مينمايد آنرا نه به شرق متمايل ميسازد و نه به غرب، نه به يهود و نه به غير آن، نه به فقير و نه به غنی، نه به سفيد و نه به سياه، شعارش وحدت عالم انسانی، علمش صلح اعظم، سرانجامش حلول دوره ذهبی هزار ساله يعنی يومی که سلطنتهای عالم به سلطنت الهيّه که سلطنت حضرت بهاءاللّه است مبدّل گردد.»
و همچنین در کتاب دور بهائی در صفحه ۷۸ میفرمایند:
در بدو امر بايد به نهايت وضوح و بدون هيچ ابهامی مذکور گردد که اين دو مؤسّسهی نظم اداری حضرت بهآءاللّه اساسش من عنداللّه است و وظایفش خطير و ضروری و مرام و مقصدشان مکمّل يکديگر. هدف مشترک و اساسی اين دو مُؤسّسه آنست که همواره سلطه و اختياراتی را که من جانب اللّه بوده و از نفس مظهر ظهور سرچشمه گرفته است حفظ نمايد و وحدت پيروان آئينش را محفوظ دارد و اصالت و جامعيّت تعاليمش را صيانت کند و به مقتضای زمان قوانين غير منصوصه را تشريح نمايد و چون اين دو مؤسّسهی لا ينفصم (جدا نشدنی) مُتّفقاً به اجرای وظایف پردازند امور تمشيت پذيرد و اقدامات جامعه مرتبط گردد و مصالح امر اللّه ترويج يابد و قوانينش تنفيذ شود و تشکيلات تابعهاش حمايت گردد هر يک منفرداً در حدود اختيارات معيّنه وظایف خود را انجام ميدهد و دارای تشکيلات فرعيّهايست که برای اجرای شايستهی وظایف و تکاليف آن مقرّر گشته است و نيز قدرت و اختيارات و حقوق و امتيازات خود را در حدود مشخّصه اعمال مینمايد…”
مؤسسهای که جز نام هیچ شباهتی با بیت عدل مذکور در نصوص و آثار دیانت بهائی ندارد و ولایت امر مهمترین رکن نظم جهانی حضرت بهاءلله و در واقع دیانت بهائی را انکار میکند هیچگاه نمیتواند در ایجاد وحدت بین بهائیان نقشی داشته باشد چه رسد به وحدت عالم انسانی.
هدف دیانت بهائی “وحدت عالم انسانی” است نه “وحدت گروهی” مبتنی بر تقلید و قبول تفاسیر اشتباه و غیر مجاز و مخالفت با مبین آیات الله اینگونه وحدت را که همه یا اکثریت مذاهب دارند.
۴- یکی از دوستان غیر بهائی این پرسش را مطرح نموده است که:
«بهائیان ارتدکس در اظهار نظرهای خود بیت العدل فعلی را فاقد مشروعیت دانسته و غیرقانونی معرفی مینمایند و بهدلیل عدم حضور ولیّ امر در رأس آن، مصوباتش را نادرست دانسته و این مؤسّسه را ملهم به الهامات الاهی نمیدانند؛ آیا این عقیده نوعی اعلام جنگ و دشمنی با بیت العدل فعلی تلقّی میشود؟ و آیا میتوان موضع بیت العدل و برخوردهای تند تشکیلات را با بهائیان معتقد به حضور ولیّ امرالله، به این بهانه توجیه نمود؟»
بهائیان حقیقی جز خیر و صلاح عموم چیزی نمیخواهند و حقیقت را بیان میکنند، بیان حقیقت اعلام جنگ محسوب نمیشود. اگر بنا به تصور عدهای بیان حقیقت اعلام جنگ باشد این اعلام را حضرت شوقی افندی اولین ولی امر بهائی نمودهاند که میفرمایند:
«هر هیئتی که به نظام الهی و برحسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویه که در صحف الهیه مشروحأ مثبوت و مسطور است کاملأ کما ینبغی و یلیق لهذا المقام الرفیع و المرکز المنیع انتخاب و تشکیل نشود آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه روحانی ساقط و از حق تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیر منصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه علیا محروم»
(توقيعات مباركه، ١٩٢٢-١٩٢٦: صفحه ۲۴۰)
حضرت عبدالبهاء در الواح مبارک وصایا بیت عدل حقیقی را چنین توصیف میفرمایند:
«اين مجمع مرجع كلّ امور است و مؤسّس قوانين و احكامی كه در نصوص الهی موجود نه و جميع مسائل مشكله در اين مجلس حلّ گردد و ولیّ امر اللّه رئيس مقدّس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل. و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نائب و وكيلی تعيين فرمايد. و اگر چنانچه عضوی از اعضاء گناهی ارتكاب نمايد كه در حقّ عموم ضرری حاصل شود وليّ امراللّه صلاحيّت اخراج او دارد بعد ملّت شخص ديگر انتخاب نمايد. اين بيت عدل مصدر تشريعست و حكومت قوّه تنفيذ.»
هر مؤسسهای که دقیقاً مطابق بیان مبارک فوق ایجاد نگشته یا نشود حتی اگر نام بیت العدل اعظم الهی بر خود نهد قابل اعتنا نبوده و هیچ اعتباری ندارد.
آئین مقدس بهائی یک دیانت جهانی است و هیچ مسألهای برای مخفی کردن ندارد و از هیچ سوألی ترس و وحشتی نیست، در این دیانت تقلید مذموم محسوب و امر بمعروف و نهی از منکر ممنوع است و همه موظف به تحری حقیقت هستند.
حضرت عبدالبها میفرمایند:
“تقالیدی که در دست ادیان است مانع اتحاد و اتفاق است زيرا تقاليد مختلف است اختلاف تقاليد سبب نزاع و نزاع سبب قتال لهذا بايد تقاليد را ترک نمود و تحري حقيقت كرد چون حقيقت یکی است اگر كل تحري حقيقت نمايند شبهای نيست كه كل يكي شوند متحد و متقق گردند زيرا اين همه نزاع از تقاليد است و الا اساس اديان الهي يكي است و آن فضائل انساني است هیچکس در فضائل اختلاف ندارد همه متققاند كه فضائل نور است و رذائل ظلمت است پس ما بايد رجوع به اساس اديان الهي نمائيم تقاليد را ترک كنيم يقين است متحد میشويم و بههیچوجه اختلافي نميماند.
(خطابات، جلد ۲، صفحه ۲۱۸)
همچنین میفرمایند:
تقاليد و رسوماتی كه منافي علم و ترقی است بايد زائل نمود… دين بايد سبب اتحاد باشد قلوب را بهيكديگر ارتباط دهد… اگر دين سبب اختلاف شود نبودن ان مرجج است.”
(خطابات، جلد ٢، صفحه ۵۶)
علت فساد در ادیان گذشته این بوده است که رهبران مذهبی برای حفظ قدرت و مهار پیروان با استفاده از تند روی و تنگ نظری از آزاد اندیشی افراد جلوگیری و سئوال در پارهای از امور آن دین را محدود نمودهاند.
اینکه تا کسی سئوالی عنوان کند یا مسئلهای را مطرح نماید فورأ دعوت به سکوت شود یا آنکه خدای نا کرده متهم به ایجاد شبهه و جو سازی شود نه تنها مسئله یا مشکلی را حل نخواهد نمود بلکه این آئین نازنین را در نظر غیر بهائیان به غلط به حد یک (کالت) جلوه خواهد داد.
بیت عدل بدلی احبا را به اطاعت کورکورانه از خود وادار و به آنها القاء مینماید که اطاعت از ولی امرالله نقض عهد و سبب انشعاب و انشقاق است و حفظ و صیانت امرالله بهمعنی پیروی از بیت العدل بدلی و مخالفت با ولی امرالله است. در حالیکه حضرت عبدالبهاء در الواح وصایای خود میفرمایند:
«حصن متين امرالله به اطاعت من هو ولي امرالله محفوظ و مصون ماند و اعضاي بيت العدل و جميع اغصان و افنان و ايادي امرالله بايد كمال اطاعت وت مكين و انقياد و توجه و خضوع و خشوع را به ولي امرالله داشته باشند. اگر چنانچه نفسي مخالفت نمود مخالفت به حق كرده و سبب تشتيت امرالله شود و علت تفريق كلمه الله گردد و مظهری از مظاهر مركز نقض شود.»
۵- بهائیان ایران این روزها تحت تضییقات مختلف حکومت ایران قرار دارند. عدم امکان تحصیل، تعطیلی محلّ کسب و کار و ایجاد محدودیتهای اقتصادی برای آنان، زندانی نمودن تعدادی از مدیران و افراد جامعه بهائی، منع سایر اقشار جامعه از مراوده با بهائیان از جمله این محدودیتها است؛ لطفاً بفرمایید نظر بهائیان ارتدکس در رابطه با این تضییقات چیست؟ جنابعالی علل ایجاد و تداوم آنرا چگونه ارزیابی میفرمایید؟
از نظر بهاییان حقیقی هر گونه ظلم، تعدی، تبعیض و خشونت مردود است و رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر الزامی. متأسفانه بعضی از حکومتها یا عوامل وابسته بهخاطر وحشت و ترس از دست دادن قدرت و جایگاه خود یا از روی تعصب و کینه مبادرت به اعمالی مینمایند که صرفنظر از عواقب اخروی سبب بد نامی و بی آبرویی آنها ونفرت و انزجار هموطنانشان و مردم دنیا میشود.
«در اين ايّام جميع خلق در هيجان و جنگ و جدال و قتال مستمرّند عالم انسانی در اضطراب و انقلاب با وجود آنکه حضرت مسيح به پطرس میفرمايد که شمشير را در غلاف نه و هر کس دست بشمشير نمايد بشمشير مؤاخذه خواهد شد ولی الآن کلّ من الارض بسلّ سيوف مشغول ولی بهائيان الحمدللّه شمشير را غلاف نمودهاند و در الفت و محبّت و يگانگی میکوشند تا جميع ملل با يکديگر دست در آغوش گردند زيرا از جمله تعاليم حضرت بهاءاللّه روحی له الفدا اينست که جميع بشر اغنام الهی هستند و خدا شبان مهربان بجميع اغنام خويش مهربانست اگر مهربان نبود خلق نمیفرمود رزق نمیداد حفظ نمیفرمود تربيت نمیکرد چون کلّ اغنام را باين الطاف مشمول فرمود البتّه باغنام خويش مهربانست. اين حقيقت ساطعه مثل آفتاب را انکار نتوان نمود اينست سياست الهيّه و چه سياستی اعظم از سياست اللّه بايد ما متابعت سياست الهی نمائيم نه سياست بشری. باری شکر کنيد خدا را که سراج هدايت در زجاجه قلوب برافروخت و در ملکوت اللّه داخل شدهايد ولی بايد بنهايت حکمت سلوک نمائيد پرده دری مکنيد زيرا دشمنان داخل و خارج در کمينند و بیخبران را تحريک مینمايند تا بر ضدّ حضرت بهاءاللّه قيام نمايند.»
(منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد دوم، صفحه ٢٠٢)
چنانچه اکثریت بهائیان پس از صعود اولین ولی امرالله به عهد و میثاق الهی پایبند میماندند و از کسانی که با ولایت امرالله و مبین آیات الله مخالفت نمودند پیروی نمیکردند و خود را از مرکز امر جدا نمیساختند بسیاری از مصائب و مشکلاتی که بشریت در سراسر گیتی بهطور کلی و بهائیان ایران بهطور اخص به انحاء مختلف با آنها روبرو هستند به احتمال بسیار اتفاق نمیافتاد، مسلمأ اگر ایادی سابق سیستم اداری ساخته خودشان را جایگزین نظم اداری حضرت عبدالبهاء نمینمودند امروز دنیا در شرایط بهتری بود.
ادیب طاهرزاده عضو متوفی بیت العدل بدلی نوشته است:
«وقتی نفوس بشری به مخالفت نقشه الهی قيام میكنند جريان تاريخ عوض میشود معلوم نيست كه اگر پيروان حضرت محمد به حضرت علی وفادار مانده بودند چه مواهب و بركاتي به عالم انسانی بهخصوص برجامعه اسلامی از سما فضل الهی نازل مي شد زيرا حضرت علی به فيض هدايت الهی مستفيض بود»
(نفحات ظهور حضرت بهاالله، صفحه۱۴۱(نسخه چاپی) و صفحه ۱۳۴، (نسخه الکترونیک)
نکته مهم دیگر این است که این پیروان در ابتدا باید خود تحری حقیقت نمایند و حقیقتاً بهائی شوند.
حضرت عبد البهاء میفرمایند:
«تا اين تقاليد باقی است وحدت عالم انساني مستحيل است پس بايد تحري حقيقت نمود تا بهنور حقيقت اين ظلمات زائل شود زيرا حقيقت حقيقت واحده است تعدد و تجزي قبول نكند و مادامی كه حقيقت تجزی و تعدد قبول نكند اگر جميع ملل تحري حقيقت كنند شبهه نيست كه كل متحد و متفق شوند.»
(خطابات حضرت عبدالبها، جلد ٢، صفحه ۱۴۵)