پاسخ چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، جناب نصرت‌الله بهره‌مند، به پیام ۱۸ می ۲۰۱۸ بیت العدل بدلی در موضوع ادّعای عصمت موهوبی

Nosrat'u'llah Bahremand--2

تلاش‌های بهائیان حقیقی ایران برای معرفی جایگاه رفیع ولایت امر و مفهوم واقعی عهد و میثاق الهی، مبنای گفتگو، پرسش و تردیدهای فراوان در مورد مدّعای بی‌پایه و اساس مصونیّت از خطای بیت بدلی محروم از حضور ولیّ امر گردید. از سوی دیگر این موضوع، سبب طرح پرسش و پیگیری برای کسب آگاهی در مورد شناخت مقام و منزلت بی‌بدیل ولیّ امرالله در بین احبّای فارسی زبان شده است.

این مهم، نگرانی بیت العدل خودخوانده را برانگیخته و آن را به تکاپو واداشت تا با انتشار پیامی مغلق و پر ابهام، به‌نحوی به مقابله با این موج فکری متقن و مستدل و پرتوافشانی‌های آن در جامعه برخیزد!

در این رابطه، توسط یکی از ایادیان امر، از محضر ولیّ امر چهارم دیانت بهائی، جناب نصرت الله بهره مند، درخواست شد تا در صورت صلاحدید، جهت روشنگری هر چه بیشتر افکار احبّای ایران و فارسی‌زبان، پاسخ لازم به مغالطه‌ها و دعاوی نادرست مطروحه در این پیام را مرقوم فرمایند.

 ایشان نیز با کمال محبّت و در نهایت بزرگواری، این خواهش را اجابت فرموده و مرقومه‌ی مستند و مستدل ذیل را انشاء فرمودند.

امیدواریم که زیارت و مطالعه‌ی دقیق این توقیع شریف، یاری‌گر احبّای مظلوم ایران در آشنایی هر چه بیشتر با معارف اصیل امر جمال مبارک و حقیقت مفهوم واقعی عهد و میثاق الهی باشد.   


نسخه‌ی آماده چاپ متن پیام را با کلیک بر روی آیکون‌ ذیل بارگذاری نمایید:

pdf-dl-Ahdvamisagh

متن پاسخ ولیّ امر چهارم به درخواست بهاییان حقیقی ایران در مورد نامه‌ی اخیر بیت العدل بدلی:

دوست ارجمندم،

مندرجات رونوشت نامه‌ای که ارسال فرمودید، حاوی مخلوطی از مطالب درست و نادرست است و همان‌طور که فرمودید این کار تازگی نداشته و نشانگر ضعف منطق ناقضین میثاق می‌باشد.

جناب شوقی افندی اوّلین ولیّ امرالله عهد و میثاق را به‌شرح زیر بیان فرموده‌اند: (ترجمه)

«ولیّ امرالله وجود دو نوع میثاق را ملاحظه می‌نماید که صراحتاً و مکرراً در الواح و آثار امری ذکر شده است. نوع اوّل عهد و میثاقی است که هر پیامبر الهی با بشریّت یا منجزاً می‌توان گفت با پیروانش منعقد می‌نماید که آنان مظهر ظهور بعدی که بازگشت و ظهور مجدّد حقیقت اوست پذیرفته و پیروی نمایند. نوع دوم عهد و میثاق مانند میثاقی است که حضرت بهاءالله با پیروانش بست که حضرت عبدالبهاء را پیروی نمایند و این به‌منظور استحکام و استقرار جانشینی سلسله مصابیحی است که پس از هر مظهر ظهوری ظاهر می‌شوند و بر این منوال است عهد و میثاقی که حضرت عبدالبهاء با بهائیان بستند که پس از ایشان نظمی که طرح فرمودند بپذیرند.

(LIGHTS OF GUIDANCE, p. 181)

احبّای الهی و مؤمنین حقیقی می‌دانند نظمی که حضرت عبدالبهاء طرح فرمودند و عهد و میثاقی که آن حضرت با بهائیان بستند، در الواح مبارک وصایای ایشان مندرج است که در نامه‌ی مورد بحث، بدون اشاره به مأخذ، فقط به قسمت کوچکی از آن بسنده شده و اصل عهد و میثاق را مخفی داشته‌اند؛ ذیلاً نوشته‌ی آن‌ها عیناً درج می‌گردد:

«همان‌طور که مطمئناً مطّلعید در آثار مبارکۀ بهائی بیانات بسیاری موجود است که در عبارات و الفاظی جامع و قاطع اعطای هدایات الهی و حفظ و صیانت ربّانی به ولی امرالله و بیت العدل اعظم را تضمین می نماید و عصمت موهوبی را توصیف می کند، از جمله این بیانات مبارک حضرت عبدالبهاء است که می فرمایند:

فرع مقدّس و ولی امرالله و بیت عدل عمومی كه بانتخاب عموم تأسیس و تشكیل شود در تحت حفظ و صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فائض از حضرت اعلی روحی لهماالفداست آنچه قرار دهند من عندالله است. من خالفه و خالفهم فقد خالف اللّه و من عصاهم فقد عصی الله و من عارضه فقد عارض الله و من نازعهم فقد نازع الله…»

اصل بیان مبارک در الواح وصایا به‌شرح زیر است که عهد و میثاق آن حضرت با حروف درشت مشخص گشته است:

«فرع مقدّس و ولیّ امرالله و بیت عدل عمومی كه به‌انتخاب عموم تأسیس و تشكیل شود در تحت حفظ و صیانت جمال ابهی و حراست و عصمت فایٔض از حضرت اعلی روحی لهما الفداست آن‌چه قرار دهند من عنداللّه است. من خالفه و خالفهم فقد خالف اللّه و من عصاهم فقد عصی الله و من عارضه فقد عارض الله و من نازعهم فقد نازع الله

و من جادله فقد جادل الله و من جحده فقد جحدالله و من أنكره فقد انكرالله و من انحاز و افترق و اعتزل عنه فقد اعتزل و اجتنب و ابتعد عنه الله، علیه غضب الله علیه قهرالله و علیه نقمة الله. حصن متین امر الله باطاعت من هو ولی امرالله محفوظ  و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله باید كمال اطاعت و تمكین و انقیاد و توجه و خضوع و خشوع را به ولی امرالله داشته باشند . اگر چنانچه نفسی مخالفت نمود مخالفت بحق كرده و سبب تشتیت امرالله شود و علت تفریق كلمة الله گردد و مظهری از مظاهر مركز نقض شود.»

(الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، صفحه ۱۲)

بیان مبارک فوق، ناظر به اهمیت، لزوم و ادامه‌ی سلسله ولایت امرالله در دیانت بهائی است و توجّه به این‌که بدون اطاعت از ولیّ امرالله (حیّ) در هر زمان حفظ و صیانت میسّر نیست و برای همین همه را به اطاعت و تمکین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع نسبت به ولیّ امرالله نصیحت فرموده‌اند و برای اطمینان به تداوم و تسلسل ولایت امرالله، اولیاء امرالله را با استفاده از واژه «باید» موظّف فرموده‌اند که:

«باید ولیّ امرالله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد.»

می‌فرمایند:

«ای احبّای الهی، باید ولی امرالله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد . و شخص معین باید مظهر تقدیس و تنزیه و تقوای الهی و علم و فضل و كمال باشد. لهذا اگر ولد بكر ولی امراللّه مظهر ألولد سّر ابیه نباشد یعنی از عنصر روحانی او نه و شرف اعراق با حسن اخلاق مجتمع نیست باید غصن دیگر را انتخاب نماید.»

(الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، صفحه ۱۳)

بیت بدلی علی‌رغم اخطار حضرت عبدالبهاء در انتهای الواح مبارک وصایا که همه را از تأویل بیانات مبارک برحذر داشته و دستور به پیروی از ولیّ امرالله (مرکز امر) و بیت عدل می‌دهندّ به‌کرّات به تأویل بیانات حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء مبادرت نموده است؛ از جمله، واژه‌ی «غصن دیگر» را به‌معنی کسی که از سلاله‌ی جسمانی حضرت بهاءالله باشد، تأویل و تحریف نموده است؛ در حالی‌که حضرت بهاءالله می‌فرمایند:

«در جمیع أعهاد و أزمان أنبیاء و أولیاء با قوّت ربّانی و قدرت صمدانی در میان ناس ظاهر گشته و عقل سلیم هرگز راضی نشود که نظر به‌بعضی کلمات که معانی آن را ادراک ننموده این باب هدایت را مسدود انگارد… و چون مؤمنین و محبّین به‌منزله‌ی أغصان و اوراق این شجره‌ی مبارکه هستند؛ لهذا هر چه بر اصل شجره وارد گردد، البتّه بر فرع و أغصان و أوراق وارد آید؛ اینست که در جمیع اعصار این‌گونه صدمات و بلایا از برای عاشقان جمال ذوالجلال بوده و خواهد بود.»

(مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر، صفحه ۳۳۸)

حضرت عبدالبهاء افزون بر الواح مبارک وصایا در بسیاری از الواح و مکاتیب خود به لزوم وجود مبیّن آیات الله و تداوم و تسلسل اولیاء امرالله تا پایان دوران دیانت بهائی تأکید فرموده‌اند که برای نمونه چند مورد ذکر می‌شود:

«باری از خصائص این دور حضرت بهاءالله كه در دورهای سابق نبوده است، یكی این است كه حضرت بهاءالله مجال اختلاف نگذاشت؛ زیرا در یوم مباركش به اثر قلم اعلی عهد و میثاق گرفته و مرجع كل را بیان فرموده و مبیّن كتاب را تصریح كرده و ابواب تأویل را مسدود نموده جمیع باید شكر خدا كنند كه در این دور مبارک كل را راحت فرموده و مجال تردد نگذاشته لهذا باید اطاعت و انقیاد نمود و توجّه تام داشت.»

(منتخباتی از مكاتیب حضرت عبدالبها، جلد ٤، صفحه ۱۶۹)

«اگر حصن حصین امرالله به قوّه میثاق محفوظ نماند در یک روز در بهائیان هزار مذهب پیدا شود چنان‌چه در دورهای سابق حاصل شد ولی در این دور مبارك محض صیانت امرالله كه تفریق در بین حزب الله نشود جمال مبارك روحی له الفدا به اثر قلم اعلی عهد و پیمان گرفت و مركزی معیّن فرمود كه مبیّن كتاب است و رافع اختلاف آن‌چه او بنگارد و بگوید مطابق واقع و در صون حمایت جمال مبارك از خطا محفوظ مقصد از این عهد و میثاق رفع اختلاف از افاق است.»

(منتخباتی از مكاتیب، جلد ٤، صفحه ۱۶۵)

نیز می‌فرمایند:

«باری ای احبّای الهی صریح کتاب الهی اینست که اگر دو نفس در مسأله از مسائل الهیه جدال و بحث نمایند و اختلاف و منازعه نمایند هر دو باطلند، حکمت این امر قطعی الهی اینست که در میان دو نفس از احبّای الهی جدال و نزاع نشود، به‌نهایت الفت و محبّت با یکدیگر گفتگو کنند، اگر اندک معارضه‌ای به‌میان آید، سکوت کنند دیگر طرفین تکلّم ننمایند و حقیقت حال را از مبیّن سؤال کنند این است حکم فاصل.»

(مکاتیب حضرت عبدالبها، جلد ۳، صفحه ۳۳)

هم‌چنین:

«می‌گویند آیات الله میزان است، كه می‌گوید نیست؟، لكن از برای این آیات مبیّن منصوص مخصوص تعیین شده نه آن كه هر مغل مبغضی و یا جاهل طالب عوضی دخل و تصرف در آیات الله نماید و به هوای خود معنی نماید، لایعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم.»

(منتخباتی از مكاتیب حضرت عبدالبها، جلد ٤، صفحه ۲۹۵)

و تأکید می‌فرمایند:

«آن‌چه از قلم میثاق صادر، یقین بدان محقّق و ظاهر خواهد شد.»

(مكاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۷، ص ۱۵۶)

اوّلین ولیّ امرالله طیّ سی و شش سال دوران ولایت امر خود، حتّی تا آخرین روزهای حیات جسمانی به تسلسل و تداوم و توالی ولایت امرالله تا پایان دوران دیانت بهائی تأکید فرمودند و یادآور شدند که:

«وعود الهیه و بشارات سامیّه که از قلم اعلی و کلک ملهم مؤیّد مرکز عهد و میثاق نازل گشته به‌مدلول این آیه‌ی مبارکه حتمی الوقوع است، قوله الاحلی: «و آن‌چه از قلم اعلی جاری، البتّه ظاهر شده و خواهد شد و لاینبقی من حرف الاّ و قد یراه المنصفون مستویاً علی عرش الّظهور»

(توقیعات مبارکه ۱۹۲۲-۱۹۲۶، صفحه ۲۱۹)

می‌فرمایند: (ترجمه)

«اگر در آیات منزله و اصول امر الهی تعمّق بیشتری معمول دارند به مفهوم ولایت امرالله واقف خواهند شد. وقتی شخصی قلباً و عقلاً به درک این حقیقت فائز شود که خداوند انسان را به‌وسیله مظهر الهی مصون از خطا در هیکل انسانی هدایت و راهنمائی می‌فرماید تنها نتیجه منطقی پذیرش این حقیقت چنین خواهد بود که مقام حضرت عبدالبهاء و اولیاء امرالله پذیرفته شود.

ولاة امرالله نشانه‌ی بلوغ نوع بشر هستند؛ به این معنی که بالاخره انسان در حدّی پیشرفت نموده که دنیای متّحدی با مدیریتی واحد برای نظام جهانی بشر داشته باشد و در حیطه‌ی روحانی نیز به مقامی ترّقی نموده که خداوند می‌تواند امور امر را در این دور مبارک به دست بشر بسپارد (یعنی ولاة امرالله) که به‌فرموده‌ی حضرت عبدالبهاء در الواح مبارک وصایا مستقیماً از سوی حضرت بهاءالله و حضرت باب هدایت می‌شوند. معنی این‌که امروز روزی است که شب در پی ندارد اینست که تا پایان دوران دیانت بهائی راهنمایی و فیض خداوند ابتدا توسط حضرت عبدالبهاء و سپس از طریق اولیاء امرالله به بشر خواهد رسید اگر کسی نائل به ایمان و ادراک مقام حضرت بهاءالله شود در پذیرش این حقیقت که ایشان افرادی را که در امور امرالله مهتدی به هدایت الهی هستند تعیین فرموده مشکلی نخواهد داشت.»

(Baha’i News, No. 232, p. 8, June 1950)

 (Compilations, Lights of Guidance, p. 309)

طی شش دهه‌ی گذشته، ابتدا ایادی خطاکار سابق و سپس مؤسّسه ساخته‌ی آن‌ها که بدون استحقاق به‌غلط بر آن نام بیت العدل نهادند، کوشیده‌اند که با نوشتن مطالب نادرست و انحرافی وانمود نمایند که مرتکب اشتباه و نقض عهد نشده‌اند و با این توهّم که بیت بدلی همان بیت عدل حقیقی مذکور در الواح وصایا است؛ از مصون از خطا بودن بیت عدل اعظم و صحبت از عهد و میثاق می‌نمایند؛ امّا نوشته‌ها و اعمال آن‌ها ثابت می‌نماید که آن‌ها به عمد یا به اشتباه مرتکب اعمالی شده و می‌شوند که آنان را در ردیف ناقضین قرار می‌دهد و بطلان ادّعاهای آنان را بر متحرّیان حقیقت آشکار می‌سازد.

میثاق حضرت عبدالبهاء درباره نحوه‌ی تشکیل بیت عدل عمومی یا اعظم و چگونگی ترکیب و ترتیب آن به‌شرح زیر در الواح مبارک وصایای ایشان بیان شده است:

«امّا بیت عدل الّذی جعله الله مصدر كل خیر و مصوناً من كل خطاء باید به‌انتخاب عمومی یعنی نفوس مؤمنه تشكیل شود و اعضاء باید مظاهر تقوای الهی و مطالع علم و دانایی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسانی باشند و مقصد بیت عدل عمومیست یعنی در جمیع بلاد بیت عدل خصوصی تشكیل شود و آن بیوت عدل بیت عدل عمومی انتخاب نماید. این مجمع مرجع كلّ امور است و مؤسّس قوانین و احكامی كه در نصوص الهی موجود نه و جمیع مسائل مشكله در این مجلس حل گردد و ولیّ امراللّه رئیس مقّدس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل. و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نایب و وكیلی تعیین فرماید. و اگر چنان‌چه عضوی از اعضا گناهی ارتكاب نماید كه در حقّ عموم ضرری حاصل شود، ولیّ امراللّه صلاحیّت اخراج او دارد، بعد ملّت شخص دیگر انتخاب نماید. این بیت عدل مصدر تشریع است و حکومت قوّه‌ی تنفیذ. تشریع باید مؤیّد تنفیذ گردد و تنفیذ باید ظهیر و معین تشریع شود تا ارتباط و التیام این دو قوّت بنیان عدل و انصاف متین و رزین گردد و اقالیم جنّةالنعیم و بهشت برین شود.»

(الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، صفحه ۱۵)

بنا به بیان مبارک باید اعضاء بیت عدل عمومی یا اعظم از سوی بیوت عدل خصوصی (چنان‌چه تشکیل شده باشند) انتخاب شوند و ولیّ امرالله ریاست آن مجمع را به‌عهده داشته باشد تا آن مجمع «مصون از خطا» شود. اصولاً تنها مجمعی بیت عدل عمومی یا اعظم محسوب می‌گردد که مرکّب از مبیّن آیات الله و اعضاء منتخب به‌وسیله‌ی بیوت عدل خصوصی (ملّی) باشد و هیچ مؤسّسه‌ای را بدون ولیّ امرالله (رئیس مقدّس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل) نمی‌توان بیت عدل اعظم نامید. مقرّر فرموده‌اند که اگر بنا به دلایلی ولیّ امرالله در جلسات بیت عدل حضور نیابد، نماینده‌ای به این منظور تعیین نماید؛ به‌علاوه مشخّص فرموده‌اند که تنها ولیّ امرالله صلاحیت اخراج اعضای خاطی را دارد.

هم‌چنین اوّلین ولیّ امرالله در کتاب دور بهائی، صفحه ۸۳ مشخص فرموده‌اند که هر گاه ولیّ امرالله «تصمیمی را وجداناً مباین با روح آیات منزله تشخیص دهد، باید ابرام و تأکید در تجدیدنظر آن نماید.»

بنا بر مراتب فوق، مؤسّسه‌ای که با بیت عدلی که حضرت عبدالبهاء مقرّر فرمودند، جز نام شباهتی ندارد و فاقد شرایط لازم است و مشمول بیان جناب شوقی افندی اوّلین ولیّ امرالله است که فرموده‌اند:

«هر هیئتی که به نظام الهی و بر حسب تعلیمات و اصول و شرایط سماویّه که در صحف الهیّه مشروحاً مثبوت و مسطور است کاملاً کما ینبغی و یلیق لهذا المقام الرفیع و المرکز المنیع انتخاب و تشکیل نشود، آن هیئت از اعتبار اصلی و رتبه‌ی روحانی ساقط و از حقّ تشریع و وضع احکام و سنن و قوانین غیر منصوصه ممنوع و از اشرف اسنی و قوه مطلقه علیا محروم.»

(توقیعات مباركه، ۱۹۲۲-۱۹۲۶، صفحه ۲۴۰)

نویسندگان نامه‌ی مورد بحث، نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که بر طبق الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء در دیانت بهائی: ولیّ امرالله مرکز امر، مبیّن آیات الله، ریٔیس دائمی بیت عدل عمومی یا اعظم است، تنها مقامی است که صلاحیّت اخراج عضوی از اعضاء که مرتکب گناهی شود که در حقّ عموم ضرری حاصل شود را دارد، تعیین و منصوب کننده‌ی ایادی امرالله است، تعیین کننده‌ی جانشین خود در زمان حیاتش می‌باشد و تنها مقامی است که حقوق الله راجع به او است.

دست اندرکاران بیت بدلی با نادیده انگاشتن نصوص به تعریفی غلط از عهد و میثاق پرداخته‌اند تا چنین القاء نمایند که عهد و میثاق یعنی اطاعت از آنانی که عهدشکنی نمودند در حالی‌که طبق فرموده‌ی مبارک حضرت عبدالبهاء و اوّلین ولیّ امرالله عهد و میثاق حضرت بهاءالله در وجود و حضور مبیّن آیات الله متجلّی و متبادر است.

حضرت عبدالبهاء در الواح مبارک وصایای خود صراحتاً مشخص فرموده‌اند که امرالله به اطاعت از کسی که ولیّ امرالله است، مصون و محفوظ خواهد ماند و ناقض کسی است که با ولیّ امرالله مخالفت نموده و سبب تشتت امرالله شود:

«حصن متین امر الله به‌اطاعت من هو ولیّ امر الله محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امر الله باید كمال اطاعت و تمكین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را به‌ ولیّ امرالله داشته باشند؛ اگر چنان‌چه نفسی مخالفت نمود مخالفت به‌حق كرده و سبب تشتیت امرالله شود و علّت تفریق كلمة الله گردد و مظهری از مظاهر مركز نقض شود.»

(الواح وصایای مباركه حضرت عبدالبها، صفحه ۱۲)

جناب شوقی افندی درباره ولایت امرالله مرقوم داشتند:

«بدون این مؤسّسه وحدت امرالله در خطر افتد و بنیانش متزلزل گردد و از منزلتش بکاهد و از واسطه‌ی فیضی که بر عواقب امور در طی دهور احاطه دارد بالمره بی‌نصیب ماند و هدایتی که جهت تعیین حدود و وظائف تقنینیّۀ منتخبین ضروری است سلب شود

(دور بهائی، صفحه ۸۰)

اوّلین ولیّ امرالله در توقیع رضوان ۱۰۵ بدیع مرقوم فرمودند:

«این نظم بدیع از انظمه باطله سقیمه عالم ممتاز در تاریخ ادیان فرید و بی‌مثیل و سابقه بنیادش بر دو ركن ركین استوار، ركن اوّل و اعظم ركن ولایت الهیّه كه مصدر تبیین است و ركن ثانی بیت عدل اعظم الهی كه مرجع تشریع است؛ هم‌چنان‌كه در این نظم الهی تفكیک بین احكام شارع امر و مبادی اساسیّه‌اش كه مركز عهد و میثاقش تبیین نموده ممكن نه. انفصال ركنین نظم بدیع نیز از یكدیگر ممتنع و محال.»

(توقیعات مباركه، خطاب به احبّا شرق، صفحه ۳۰۱)

تبیین و تشریح کامل روابطی که این دو رکن اساسی الواح وصایای حضرت عبدالبهاء را به یکدیگر متّصل و هر یک را به شارع آیین و مرکز میثاق مرتبط می‌نماید را به‌عهده‌ی اولیاء بعد از خود محوّل فرمودند:

«حال لازم است به تبیین خصائص و وظائف ولایت امر و بیت عدل دو رکن این بنیان مشید نظم اداری مبادرت گردد.

تشریح کامل عناصر مختلفه‌ای که با این مؤسّسات انجام وظیفه می‌نمایند خارج از حدود و مقصود این رساله است که متضّمن حقایق اساسی امرالله می‌باشد.

تبیین و تشریح کامل روابطی که این دو رکن اساسی الواح وصایای حضرت عبدالبهاء را به یکدیگر متّصل و هر یک را به شارع آییین و مرکز میثاق مرتبط می‌نماید وظیفه‌ ایست که نسل‌های آینده آن‌را کما ینبغی و یلیق ایفا خواهند نمود

(دور بهائی، صفحه ۷۷)

لازمست افرادی که خود را بهائی می‌دانند الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء و کتاب دور بهائی اوّلین ولیّ امرالله را مطالعه نمایند تا به اهمیت نظم اداری که «حضرت بهآءاللّه به نفسه اصولش را بیان و تأسیساتش را استوار و مبیّن کلمه‌اش را معیّن فرموده‌اند و به هیئتی که مأمور تکمیل و تنفیذ احکام شرعیّه‌اش بوده اختیارات لازم عنایت کرده‌اند و این جمله خود رمز قوّت امراللّه و مابه الامتیازش از سایر ادیان و ضامن حفظ و وقایتش از انشقاق و تجّزی است» پی برند و به «خصائص و وظایف ولایت امر و بیت عدل دو رکن این بنیان مشیّد نظم اداری» آگاهی یافته و به مسیر حقیقی دیانت بهائی بازگردند و مطمئن باشند که وعود الهی حتمی است و آن‌چه مقرر فرموده‌اند به مرحله‌ی اجرا درآمده و خواهد آمد و آگاه گردند که ولایت امرالله از نظم بدیع حضرت بهاءالله حذف نگردیده و همان‌طور که بیان فرموده‌اند: «تا آخر دوران دیانت بهائی راهنمایی و فیض خداوند ابتدا توسط حضرت عبدالبهاء و سپس از طریق اولیاءامرالله به بشر خواهد رسید.»

«نصرت‌الله بهره‌مند»

این پست دارای یک نظر است

  1. س.ب. نصراله

    ای ولی امر حق ای نازنین..
    ای که هستی حافظ دین مبین …

    نیکو بیان فرمودید و بیان حقایق در راستای راهنمایی و جلوگیری از انحراف مومنین واقعی امر یزدان را مستندا متذکر گردیدید …. ضمن تقدیم احترام و درود فراوان ، امید آنکه آذان عالم قابل به استماع کلام حق و اذکار ملحم واقعی به الهامات غیبی الهی و سلوک در سبیل او و ارتفاع امر در عالم خلق گردد …. سپاس بی پایان و آرزوی تایید

دیدگاهتان را بنویسید