جناب ا ش عزیز، شما در قسمتی از نامهی خود از بیت العدل بدلی پرسیدهای كه چرا بعد از صعود شوقی ربّانی، تأسیس محكمهی رسمی بهائی كه یكی از اهداف نقشهی ده سالهی بهائی و مقدمهی تشكیل بیت العدل بود، متوقّف شد و این هدف تا كنون به مرحلهی اجرا در نیامده است؟
تا آنجا كه اطّلاع داریم، بیت العدل در پاسخ شما، تغییر شرایط زمان و پیشبینی خود شوقی ربّانی را دلیل بر عدم اجرای این مهم اعلام نموده است؛ نمیدانیم این پاسخ برای شما قانع كننده بوده است یا خیر؟
اجازه میخواهیم ما نیز در چند جمله، پاسخ كوتاهی به پرسش شما داشته باشیم:
تأسیس محكمهی رسمی بهائی در ارض اقدس عملی نگردید؛ زیرا بعد از صعود ناگهانی و مشكوک آن حضرت، تعدادی از ایادیان امر كه فقط عنوان دستیاری شوقی ربّانی را داشتند، زمام امور را بهدست گرفته و همهی اختیارات اختصاصی شوقی ربّانی را به نفع خود، مصادره كردند. آنها نه تنها باب استمرار مؤسّسه ولایت امر را كه ركنی از اركان دیانت بهائی و وصیّت حضرت عبدالبهاء بود، مسدود اعلام كردند؛ بلكه هر نشانی از ولیّ امر ثانی، جناب میسن ریمی رئیس شورای بین المللی بهائی و رئیس بیت العدل جنینی یافت میشد، محو نمودند. متأسفانه بیت العدل خودخوانده نیز، بعد از ایادیان، این رویهی ناپسند را ادامه داد!
از جمله به چند نمونهی ذیل از این نوع رفتار اشاره میکنیم:
۱- ساخت مشرق الاذكار در كوه كرمل كه جزو اهداف نقشهی ده سالهی جهاد كبیر بهائی بود و نقشهی كامل آن توسط جناب میسن ریمی ترسیم گردیده و به تأیید حضرت عبدالبهاء و شوقی ربّانی رسیده بود و قرار بود از محلّ وصول تبرّعات و اعانات احبّا در اسرع وقت ساخته شود؛ بهطور كامل از برنامهی ایادیان و متعاقب آن بیت العدل حذف گردید.
۲- ایجاد بنای دارالولایه كه جزو هدف سیزدهم نقشهی ده سالهی جهاد كبیر بود و قرار بود در دامنهی كوه كرمل ساخته شود، به بهانهی انقطاع سلسلهی ولایت امر بهكلّی از برنامهها حذف گردید.
۳- ادامهی كار شورای بین المللی بهائی كه شوقی ربّانی از آن بهعنوان افتخار یاد كرده و برای آن برنامههای گستردهای را پیشبینی نموده بود، بهطور كامل حذف شد و جناب میسن ریمی رئیس آن شورا و یار صمیمی ولیّ امرالله ابتدا از ریاست شورا حذف شد و متعاقب آن از جامعه بهائی طرد گردید!
۴- اصل استمرار سلسلهی ولایت امر كه حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا بر آن تأكید فرموده و شوقی ربّانی وجود آن را مایهی وقر و اعتبار بیت العدل اعظم میدانستند، بهكلّی حذف کردند و بهجای آن اقدام به تشكیل بیت العدلی نمودند كه نه جزو اهداف نقشهی ده ساله بود و نه خصوصیات ذكر شده در الواح وصایا و سایر نصوص بهائی را داشت. بیت العدلی بدون رئیس و فاقد حضور مقام تبیین در رأس آن، بیت العدلی مستبد، مدّعی مصونیّت از خطا، حاكمی بدون مكانیزم كنترل و نظارت و فرمانروایی مطلق كه هم وضع قانون میكند و هم قانون را به اجرا در می آورد و هم در سمت قاضی، دیگران را محاكمه و مجازات میكند!
متأسفانه در مورد ایجاد محكمهی بهائی نیز همین رویّه تكرار شد و توصیههای شوقی ربّانی در مورد تشكیل آن نادیده گرفته شد!
بیت العدل بدلی به غلط ادّعا نموده است كه حضرت ولیّ امرالله خود صریحاً اشاره فرمودند كه تشكیل محكمهی مستقل شرعی ممكن است تحقّق نیابد و یكی از دلایل عدم تشكیل محكمهی رسمی بهائی را پیشبینی شوقی افندی ذكر مینماید. این سخن بیت العدل فاقد هرگونه سند و دلیل است و با این كلام شوقی ربّانی كه فرمودند «اجرای این نقشه و وصول به اهداف آن ممتنع و محال نیست» منافات دارد!
ایشان دربارهی عملی بودن اهداف نقشه و اجرایی بودن آن چنین فرمودند:
«ای یاران عزیزتر از دل و جان، تصور منمایید که تنفیذ و اجرای این نقشه و وصول بهاهداف این جهاد خطیر جهانی روحانی در این ایّام پر اغتشاش و انقلاب، صعب و یا آنکه ممتنع و محال است، اگر یاران باوفا چنانچه شایسته عبودیّت آستان بهاءست منقطعاً قیام نمایند و استقامت کنند؛ این انقطاع و قیام و استقامت چنان نفوذی در هویت عالم امکان نماید و تأثیر در آفاق و انفس نماید که خود حیران گردند.»
(توقیعات مبارکه، ۱۹۵۲-۱۹۵۷، صفحه ۱۰۹)
تبدیل شورای بین المللی بهائی به محکمه بهائی در صورتی امکانپذیر میگشت که ایادیان امر بهجای عهدشکنی و سرپیچی و اقدامات خودسرانه، از دومین ولیّ امر بهائی اطاعت و پیروی مینمودند و آنچنان كه شایستهی عبودیّت آستان بهاء بود به اجرای نقشههای تعیین شده قیام مینمودند و استقامت میكردند. در این صورت، تبدیل شورای بین المللی بهائی به محکمهی مستقل بهائی امری ممتنع و محال نبود. ایادیان (بر خلاف ادّعایشان) نمیخواستند چنین تحوّلی صورت پذیرد؛ زیرا اگر محكمهی رسمی بهائی تشكیل میشد، ایادیان و بیت العدل فعلی نمیتوانستند به حركتهای مستبدانهی خود ادامه دهند.
امّا این ادّعای ایادیان كه گفتهاند: «ما میخواهیم به یاران اطمینان دهیم که برای تأسیس یک محکمهی بهائی در ارض اقدس قبل از تاریخ تعیین شده از هیچ گونه کوششی فروگذار نخواهد شد» نیز ناموجه و دروغ است؛ زیرا اولاً در نظم اداری دیانت بهائی، ایادیان امر، فاقد هرگونه اختیارات اداری و اجرایی میباشند (مگر آنکه وظیفه مشخّصی صریحاً از جانب ولیّ امرالله به آنان ارجاع گردد) و پس از صعود شوقی ربّانی عملاً مسؤولیتی برای ادامهی كارها به عهدهی آنان نبوده است. در ثانی، بعدها نیز هیچگونه تلاشی برای تشكیل محكمهی بهائی از جانب آنان گزارش نشده است. به نظر من، عدم پیگیری این نهمین هدف نقشهی ده ساله بهائی از روی كینه و حسادت و فقط به این دلیل بود كه در گذشته، پیشنهاد ریاست آن از سوی شوقی افندی به جناب میسن ریمی داده شده بود(۱) و ایادیان و اعضای بیت العدل با اصل تفكیک قوا كه باعث محدودیّت در اختیارات آنان میگردید، مخالف بودند!
با بیان توضیحات یاد شده، مشخّص میگردد كه برخی از ایادیان و متعاقب آن، اعضای بیت العدل نامشروع، بهدنبال اهداف و برنامههای خود بودند و توجّهی به نصوص و توصیههای شوقی ربّانی و یا حتّی حضرت عبدالبهاء، نداشتند. بنابراین، هر برنامهای را كه در جهت اهداف آنان بود، بلافاصله به مرحلهی اجرا در آوردند و هر موضوعی و حتّی هر فردی را كه سدّ راهشان بود، بهكلّی حذف كردند؛ بنابراین در پاسخ پرسش جنابعالی شاید بتوان به طور خلاصه گفت:
خانه از پای بست ویران است خواجه در فكر نقش ایوان است
۱- جناب ژوئل برای مارانجلا در كتاب «یاداشتهای حیفا» مینویسد: زمانی كه رئیس محفل روحانی فرانسه بودم، بههمراه همسرم «ایرن» در تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۵۲ در یک سفر زیارتی میهمان شوقی افندی بودم؛ در سر میز شام كه میسن ریمی نیز حضور داشت، شوقی ربّانی از میسن ریمی پرسید كه آیا آمادگی دارد تا رئیس (قاضی) دادگاه بهائی در زمان تشكیل آن گردد.