ناقض عهد و میثاق کیست؟
کوروش جمالی
بیت العدل، طرفداران میسن ریمی ـ ولیّ امر دوم دیانت بهائی ـ را ناقض عهد و میثاق معرفی مینماید؛ در حالیکه بر اساس متون و آثار مبارکه، ناقض عهد و میثاق به کسی اطلاق میگردد که با یکی از طلعات مقدّسه یعنی جمال مبارک یا حضرت عبدالبهاء و یا شوقی ربّانی، مخالفت نماید یا منکر مقام آنان گردد و یا به لوح عهدی و الواح وصایای مبارکه، مؤمن و معتقد نباشد؛ چنان که در الواح وصایای مبارکه به صراحت بیان میفرماید:
«هرگاه نفسی با ولیّ امرالله مخالفت نماید، باید ایادی امرالله او را اخراج از جمع بها نماید.»
میرزا محمّد علی بهعلّت مخالفت با مرکز میثاق، به مرکز نقض معروف و به ناقض اکبر موصوف گشت. برادران شوقی ربّانی، بهدلیل مخالفت با غصن ممتاز، مطرود و از جامعه منفصل گردیدند یا نفوسی که بر خلاف دستور مبارک به آمریکا و فلسطین مسافرت نمودند، مستحقّ طرد گردیدند.
بهائیان ارتدکس به حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء، شوقی ربّانی، کتاب عهدی، الواح وصایای مبارکه ایمان دارند و اگر اعتقاد به ولایت امری جناب میسن ریمی نیز دارند، بهدلیل وجود نصوص مبارکهی فراوان در اثبات استمرار حضور ولات امر آینده است و اگر به بیت العدل فعلی اعتراض دارند، به استناد آیات و الواح نازله و به سبب عدم حضور ولیّ امر در رأس آن است.
ممکن است بیت العدل ادّعا نماید که برداشت بهائیان ارتدکس از آثار و الواح نازله صحیح نبوده و در این مورد به اشتباه رفتهاند. فرض کنیم که ما، در این مورد به اشتباه رفته و مقصود واقعی نصوص و آثار را بهدرستی درک نکردهایم (فرض محال که محال نیست!)؛ این که دعوا و فحش و ناسزا و طرد اخراج ندارد!
بنابر ادّعای بیت العدل در حال حاضر ولیّ امرالله موجود نیست و طریق تعیین ولات امر بهکلّی مسدود است. با فرض عدم حضور ولیّ امر که مبین و مفسّر آیات الهی است، این اختلاف برداشتها طبیعی است و مورد پیشبینی حضرت عبدالبهاء بوده است.
اگر ولیّ امرالله حاضر بود، رافع اختلاف میشد و مشکلی پیش نمیآمد؛ حالا که نیست، باید سکوت کنیم و به برداشتهای یکدیگر از نصوص، احترام بگذاریم و در مورد آن به گفتگو بنشینیم؛ نه آنکه چماق برداشته و بر سر کسی که برداشت ما را به هر دلیل قبول نکرده است، بکوبیم! در کجای تعالیم بهائی، کسی را به خاطر اختلاف برداشت از یک آیه یا لوح، از حقوق انسانی محروم می کنند؟!
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک، مردم با وجود اختلافنظر، با مسالمت در کنار هم زندگی میکنند و از حقوق انسانی مساوی برخوردارند؛ چرا پیروان آیینی که تعالیمی بدیع چون وحدت عالم انسانی و صلح عمومی دارد، نتوانند نظرات مخالف در جامعه را بشنوند و در کنار هم با صلح و آرامش زندگی کنند؟!
سختگیری هیاکل مقدّسه بهائی برای ناقضین و مخالفین لدود امر مبارک بود، نه برای بهائیان حقیقی که به آموزههای مقدّس ایشان، بیش از خود بیت العدل، احترام گذاشته و آن را نصبالعین خود قرار دادهاند!
آیا وقت آن نرسیده است که در افکار خود بازنگری کرده و راه صحیح را انتخاب نمائیم؟!
آیا وقت آن نرسیده است که بیت العدل که خود را جانشین هیاکل مقدّسه میداند، در رفتار و کردار خود تجدیدنظر کرده و به این اختلاف و کینهی قدیمی پایان دهد و در جهت ایجاد وحدت بین دو گروه معتقد، قدم مثبتی بردارد؟!