تعداد کتابها و نوشتههای موجود در دیانت بهایی به حدّیست که در میان مؤمنین امکان تفاوت در برداشتها و فهم و درکهای متنوّعی را فراهم آورده و حتّی در بعضی موارد آراء ایشان كاملاً متضاد و در مقابل یکدیگر نیز قرار میگیرد؛ اگر چه هر کس مجاز است که دریافت شخصی خود را داشته باشد، امّا آن درک و فهم، امری شخصی محسوب شده و نمیتوان آنرا به حساب دیانت گذاشت؛ تردیدی نیست که مؤمنین باید نظرات و برداشتهای خود را به نظر رسمی نزدیک و منطبق نمایند.
بعد از حضرت بهاءالله که مؤسّس دیانت بهایی بودند، حضرت عبدالبهاء به عنوان مبیّن آیات و سپس بعد از ایشان شوقی ربّانی اوّلین ولی امر عالم بهایی، مقام تبیین را عهدهدار بودهاند؛ بنا بر نصّ صریح و روشن، احبا در دیانت بهایی باید از هر گونه اعمال نظریات خود از طریق تفسیر و تأویل آیات به داخل آیین خودداری نمایند، تا آیات آن گونه که نازل گردیده و برای القای مطلبی خاص بیان شده از هدف خود خارج نشده، دچار تحریف نشود و نظر مؤسّس بدینوسیله بدون تغییر و تحریف باقی بماند.
اهمّیّت و بقای هر آیینی در گرو روند حفظ آن از ورود نظریّات غیر رسمی از سوی خودی و غیر خودی میباشد. لازم به تأکید است که سهم مؤمنین خودی در هر دیانت برای ایجاد تحریف به مراتب از دیگر عوامل بیشتر است؛ زیرا بسیاری از مؤمنین، ناخواسته آرزوهای خود را به طرق مختلف بر دیانت تحمیل میکنند و تفسیر و توجیههای شخصی را به عنوان نظر رسمی از دیانت به بازار عرضه میکنند!
دیانت بهایی ازجمله آیینهایی است که بعد از درگذشت شوقی افندی دچار این مشکل گردیده و از آن رنج میبرد؛ یعنی نبود مرکز رسمی برای تبیین آیات و ارائهی منویّات مؤسّس در رابطه با مسائل جدید در شرایط امروز جهان کاملاً مشهود است.
بهاییان حذف مبیّن از دیانت بهایی را بیش از نیم قرن است كه كلید زدهاند؛ ولی در مقابل گروه دیگر از بهاییان كه خود موسوم به بهاییان ارتدكس هستند بر عقیدهی تداوم ولایت امر پای میفشرند و نظر حضرت عبدالبهاء را مبنی بر تداوم سلسلهی ولات امر كه عهدهدار مقام تبیین آیات میباشند را همچنان پاس داشته، بر این عقیدهی استوار پایبند هستند و یقین دارند كه آیین بهایی بدون مبیّن آیات، طریق تزلزل و اضمحلال را خواهد پیمود. امروزه شاهد نشانههای بسیار جدّی از پسرفت جامعه هستیم، دیانت بهایی انحرافهای گوناگونی را تجربه میكند.
ملاحظه میفرمائید كه نبود مبیّن آیات، نقص غیر قابل انكاری در دیانت بهائی به حساب میآید که شایستهی آئین الاهی نیست و با رویکرد بیتالعدل فعلی، موضوعی به این اهمّیّت برای همیشه به تاریخ می پیوندد و بار سنگین این خلاء به دوش كسانی است كه جامعهی بهائی را از نعمت وجود مقام تبیین محروم میدانند!
آیا دیانت مقدّس بهائی بدون مقام تبیین آیات قابل تصوّر است؟!
آیا پیروان بیتالعدل فعلی برای محروم کردن جامعهی جهانی بهائی از نعمت بیبدیل مقام تبیین پاسخ منطقی دارد؟!
به راستی معتقدان بیتالعدل فعلی با وجود مخالفتهای آشکار آن با بیانات طلعات مقدّسه، جهت جلوگیری از اختلاف و تشتّت در آئین الاهی چه تمهیدی اندیشیدهاند؟!