شرحی از کتاب روحی ۸؛ بخش دوم
در بخش قبل بیان شد که در کتاب 8 روحی، نویسندگان جهت القای مطالب موردنظر خود که مخالف نصوص مبارکه هستند از سبک کتابهای شاهدان یهوه استفاده کردهاند. در این بخش به چگونگی استفاده این روش در القای معنای دلخواه و نادرست کلمه غصن، اشاره میکنیم.
نویسندگان کتاب روحی 8 در صفحات 14، 15 و 16 آن کتاب متن “کتاب عهد” را درج نموده اند اما قبل از آن در صفحات 9 و 13مبادرت به تاویل و تفسیراشتباه و غیر مجاز نموده اند:
کتاب روحی 8 واحد 1 صفحه 9:
“ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﻋﺎﺋﻠه ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻳام ﻗﺮﺏ ﺻﻌﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺗﻮﺩﻳﻊ ﺁﻥ ﻣﺤﻴﻰ ﺭﻣﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﻴﻦ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭﺳﻨﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﻰ ﮐﻪ ﺁﻥ را ﺑﻪ “ﮐﺘﺎﺏ ﻋﻬﺪﻯ” ﺗﺴﻤﻴﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ و در ایاﻡ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻏﺼﻦ ﺍﺭﺷﺪﺵ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎء ﺳﭙﺮﺩﻩ بود مندرج ساخته است.”
لقب حضرت عبد البهاء که توسط حضرت بهاء الله عنایت شده “غصن اعظم ” بوده، هست و خواهد بود. اگر منظور نشان دادن نسبت جسمانی است بایستی مانند نسخه انگلیسی کتاب روحی 8 که عیناً از کتاب God Passes By نقل نموده اند می نوشتند پسر ارشدشان:
“…His last farewell to the members of His family, who had been summoned to His bed-side, in the days immediately preceding His ascension, and had incorporated it in a special document which He designated as ‘the Book of My Covenant,’ and which He entrusted, during His last illness, to His eldest son ‘Abdu’l-Bahá” (Ruhi Book 8 Section 4, p11)
در کتاب روحی 8 نویسندگان سعی نموده اند که با جای گزینی واژه غصن ارشدشان بجای “پسرارشدشان” ، واژه غصن را صرفاً به ارتباط جسمانی محدود نموده و به این ترتیب عهد شکنی ایادی سابق را موجه جلوه دهند.
در صفحه 13 از واحد 1 نوشته اند:
“حضرت بهاءالله کلمه خاص “اغصان” را برای صحبت درباره اولاد واحفاد مذ کر خود استفاده فرموده اند.”
جمال مبارک هر یک از پسران خود را به القابی متشکل از یک صفت عالی یا تفضیلی و کلمه غصن ملقب فرمودند مانند غصن الاعظم ، غصن اکبر ، غصن اطهر و غصن انور، اما در آثار حضرت بهاءالله اثری مبنی بر اینکه حضرت بهاءالله نوه ها یا نبیره های ذکور خود را به القابی مشابه (غصن…) ملقب فرموده باشند یا آنکه فرموده باشند که هر یک ازسلاله ذکور ایشان غصن نامیده بشوند مشاهده نمیشود وایشان هرگز چنین حقی برای فرزندان ذکور پسران خود (نوه ها) قائل نگشتند که آنها نیز در القاب پدران خود سهیم بوده یا آنکه این القاب را به ارث برند وبه سهم خود آن را به فرزندان ذکور خود منتقل نمایند. علاوه بر اینکه درآثار حضرت بهاءالله هیچ مطلبی وجود ندارد که صحت این ادعا را تائید نماید که: «جمال اقدس ابهي سلاله ذكور خود را به اين كلمه ملقب فرمودند.» کتاب عهد (وصیتنامه آن حضرت) خلاف آن را بیان واثبات مینماید ، در کتاب عهد حضرت بهاءالله پسرانشان را بطور جمعی «اغصان» ذکر فرموده وآنها را از کلیه بازماندگان اعم از بستگان یا وابستگان، چه ذکورو چه اناث، ممتاز و جداگانه از آنها یاد می نمایند و واژه “اغصان” مذکور در کتاب عهد منحصر و ناظر به پسران آن حضرت می باشد.
در کتاب عهد حضرت بهاءالله پسرانشان را بطور جمعی “اغصان” ذکر فرموده وآنها را جدا از کلیه بازماندگان اعم از بستگان یا وابستگان، چه ذکور و چه اناث، یاد می فرمایند :
“وصيّة اللّه آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طرّاً به غصن اعظم ناظر باشند”
“محبّت اغصان بر کلّ لازم ولکن ما قدّر اللّه لهم حقّاً فی اموال النّاس يا اغصانی و افنانی و ذوی قرابتی نوصيکم بتقوی اللّه و بمعروف بما ينبغی و بما ترتفع به مقاماتکم”
“احترام و ملاحظه اغصان بر کلّ لازم لاعزاز امر و ارتفاع کلمه و اين حکم از قبل و بعد در کتب الهی مذکور و مسطور طوبی لمن فاز بما اُمر به من لدن آمر قديم و همچنين احترام حرم و آل اللّه و افنان و منتسبين نوصيکم بخدمة الامم واصلاح العالم”
بدیهی است که نوه های حضرت بهاءالله جزء آل اللّه و ذوی قرابتی و منتسبین قرار دارند، واژه عربی (آل) به معنی: اولاد، احفاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، نسل، فرزندان و فرزندزادگان می باشد.
حضرت شوقی افندی اولین ولی امرالله صریحاً درکتاب God Passes By p.239 مشخص فرمودند که واژه اغصان مذکور در کتاب عهد به معنی پسران حضرت بهاءالله می باشد:
“…commands His followers to aid those rulers who are “adorned with the ornament of equity and justice”; and directs, in particular, the Aghsán (His sons) to ponder the “mighty force and the consummate power that lieth concealed in the world of being”
(God Passes By, p.239) (152 Baha’i Library)
در بخش هفتم روحی 8 واحد 1 صفحه 16 نوشته اند:
“ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ ﺯﻳﺮ ﺍﺯ ”ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺮﻥ ﺑﺪﻳﻊ“ ﺩﺭﺑﺎﺭه ” ﮐﺘﺎﺏ ﻋﻬﺪ “ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺘﻦ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺷﺸﻢ ﺭﺟﻮﻉ ﮐﻨﻴﺪ ﻭ ﻧﻈﺮﺍﺗﻰ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ ﺍﻣﺮﺍﻟﻠﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ با ﻗﺴﻤﺖ ﻫﺎﻯ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ارتباط ﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺶ گرانبهایی از ماهیت عهد و میثاق حضرت بهاءالله به دست خواهید ﺁﻭﺭﺩ”
در این بخش ترجمه قسمتی از کتاب God Passes By, p.239 که حضرت شوقی افندی معنی واژه “اغصان” در کتاب عهد را بیان نموده اند به شرح زیر درج نموده اند:
“پیروانش رابه یاری حکامی که , به طراز عدل و انصاف مزین اند ، مأمور میکند ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺨﺼﻮﺹ ﺍﻏﺼﺎﻥ ﻳﻌﻨﻰ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺫﮐﻮﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺤﺖ می ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ قوﺕ ﻋﻈﻴﻤﻪ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ کامله که درﻭﺟﻮﺩ ﻣﮑﻨﻮﻥ ﻭ مستور است تفکرﮐﻨﻨﺪ.” (روحی 8 واحد 1- 17)
مرجع بیانات
ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ امرالله God Passes By (ﮐﺘﺎﺏ ﻗﺮﻥ بدیع) (ﻭﻳﻠﻤﺖ:۱ﻣﺆﺳﺴه ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ ﺑﻬﺎﺋﻰ، 1۹۷۰) ص239 (ﺗﺮﺟﻤه مصوب)
کتاب God Passes By بوسیله آقای نصرالله مودت (1897-1982) ترجمه شده است موجب تاسف است که دست اندر کاران بیت بدلی در سال 1992 یعنی ده سال بعد از صعود آقای مودت ضمن تجدید چاپ مبادرت به تغییر بعضی از قسمتها و در متن کتاب نموده اند، و در عنوان کتاب نیز به این کار خلاف اعتراف نموده اند؛ نوشته اند:
“کتاب قرن بديع اثر قلم حضرت وليّ امرالله، شوقی ربّانی ترجمه نصرالله مودت چاپ دوم با تجديد نظر … ١٤٩ بديع –1992 میلادی”
برای نمونه ترجمه قسمت فوق را به شرح زیر تغییر داده اند:
” و باعانت “مظاهر حکم و مطالع امر که بطراز عدل و انصاف مزيّن اند” امر اکيد ميفرمايد. اغصان سدره مقدّسه را باين خطاب اعلی “يا اغصانی در وجود قوّت عظيمه و قدرت کامله مکنون و مستور باو و جهت اتّحاد او ناظر باشيد” مخاطب…” ص 474
نمونههای فوق نشان میدهند که گردانندگان بیت العدل بدلی و همکارانشان میکوشند که واژهی «غصن» و جمع آن «اغصان» را تنها بهعنوان رابطهی خونی و جسمانی بهکار برده و محدود نمایند و نظرات اشتباه خود را به احبّا تلقین نمایند؛ در بخشهای بعد، نصوصی که اشتباه بودن این نظر تقلّبی را بهوضوح نشان خواهند داد ارائه میشود.
علی ثابتی