زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

remey-1

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

چارلز میسن ریمی (تولّد: ۱۵ می ۱۸۷۴ ، صعود: ۴ فوریه ۱۹۷۴)

دومین ولی امر آیین بهائی

  1. تاریخچه اوّلیّه

چارلز میسن ریمی در 15 می سال 1874 در بورلینگتون، ایوا، متولد شد. میسن بزرگترین فرزند دریادار جورج کولیه ریمی[1] و مری ژوزفین میسن ریمی[2] بود. مادر میسن، دختر اولین رئیس دادگستری ایوا  به نام چالز میسن بوده است[3]. پدر و مادر میسن او را در کلیسای انگلیکن ها پرورش دادند. میسن ریمی رشته معماری را در دانشگاه کرنل (1893 تا 1896) و مدرسه هنرهای زیبا ( 1896 تا 1903 ) خواند. در این دانشگاه وی برای اولین بار با آیین بهایی آشنا شد. میسن در 17 جولای 1931 با گرترود هایم کلم ازدواج کرد.5 همسر وی در 5 اوت 1932 در واشنگتن درگذشت.

ریمی در سپتامبر 1899 بر اثر مذاکره با فوب هرست و خانواده ماکسول و جورج ابراهیم خیرالله که برای رفتن به عکا وارد پاريس شده بودند به دیانت بهایی ایمان آورد و اولین بهایی قاره اروپا گردید . ریمی تعالیم بهائی را از مي آليس بالز آموخت و در تاریخ 31/12/1899 رسما خود را به عنوان یک بهائی معرفی نمود و به زودی به حضرت عبدالبها و خانواده ایشان نزدیک شد و مورد علاقه و احترام ایشان قرار گرفت . در 31 ژانویه 1902 چالز به دستور حضرت عبدالبها به همراه چند نفر از بهائیان امریکا برای تبلیغ به بالتيمور رفت ، او در سال 1905 اولین مقاله ی خود را درباره دیانت بهایی منتشر کرد .

  1. خدمات میسن ریمی به جامعه بهایی

ریمی اولین کسی بود که در سال 1907 پیشنهاد ساختن معابد بهائی را در سطح قاره‌ای مطرح نمود .

چارلز در 25 آوریل 1908 برای دیدار با احبا با کشتی از نیویورک عازم انگلیس و آلمان شد . و سپس در عکا با حضرت عبدالبها  دیدار و گفتگو نمود. او سپس برای بازدید از مشرق الاذکار عشق آباد به روسیه رفت و از آنجا برای ملاقات با احبای مهد روحانی دیانت بهائی به ایران مسافرت نمود .

از جمله سفرهای دیگر جناب ریمی كه در سال 1910 صورت گرفت سفر به هندوستان و سخنرانی در جاهای مختلف آن کشور بود .

ریمی از هند به عکا آمد و گزارش سفر خود را به حضرت عبدالبها داد – حضرت عبدالبها بعد از شنیدن گزارش میسن ریمی مقررفرمودند تا به مردم هند توجه بیشتری گردد و تبلیغ و تشویق هندیان در دستور کار احبا قرارگيرد.

رابرت استاكمن نویسنده کتاب دیانت بهائی در امریکا از چارلز میسن ریمی به عنوان یک از فعالترین و با معلومات ترین بهائیان امریکا یاد می کند . کسی که در یک گردش یکساله برای تبلیغ دیانت بهائی و منافع امر به دور دنیا سفر نمود [4]. ریمی انسانی فداکار و مشتاق و مشتعل بود ، به حضرت عبدالبها عشق می ورزید . او اولین حقوق دریافتی خود را که 9 دلار بود به حضرت عبدالبها تقدیم کرد.[5] و در مسافرت های تبلیغی متعددی که به دستور حضرت عبدالبها به سراسر دنیا انجام داد حقوق و یا هزینه ای دریافت ننمود . او حتی برای چاپ کتب و مقالات تبلیغی خود نيز هزینه ای دريافت نمي كرد.[6]

میسن ریمی معمار و طراح بزرگی بود ، او به دستور حضرت عبدالبها طرحی برای مشرق الاذکار کرمل در حیفا تهیه نمود و آنرا به تأیید شوقی ربانی رسانید ، همچنین چارلز به دستور شوقی ربانی مشرق الاذکار اوگاندا واقع در افريقا و مشرق الاذکار سیدنی در استرالیا و مشرق الاذکار  تهران را نیز طراحی نمود . او در زمان عبدالبها مسئول پروژه ساخت مشرق الاذکار ویلیت امریکا بود که در سال 1925 میلادی ساخته شد ، او همچنین طراح مرکز دارالاثار بین المللی است که در کوه کرمل ساخته شده است . حضرت عبدالبها در یکی از الواح خود که در مجله نجم باختر به چاپ رسیده است با جملاتی با مضمون زیر از میسن ریمی قدردانی کرد :

«آقای ریمی فردی بسیار بی ریا و خالص است . او مانند آب ، شفاف و بدون ناخاصی است . با وجود این که وی برای سالیان درازی خدمت نموده است ، اما هیچگونه منظور شخصی در پشت خدماتش نبوده است . وی هیچ تعلقی به غیر از امرالله ندارد که این نشانه خلوص روح وی می باشد.» [7]

  1. میسن ریمی از دید عبدالبها و شوقی ربانی

در سال 1906 میسن ریمی یکی از دو بهائی برجسته در واشنگتن امریکا بود که عمده‌ي  الواح حضرت عبدالبهاء را به زبان انگلیسی ترجمه می کردند و از این نظر ریمی خیلی زود در دل حضرت عبدالبهاء جاگرفت و مورد تأیید ایشان قرار گرفت ؛ در سال 1906 حضرت عبدالبها طی لوحی به میسن ریمی فرمودند :

«از خداوند می خواهم که تو را در همه حال مورد تأیید قرار دهد ».

در این لوح حضرت عبدالبها در مورد آینده میسن ریمی پیش بینی دقیقی داشته و فرمودند:

« هرگز محزون و غمگین مباش چرا که در زمانی دورتر خدایت تو را بعنوان آیتی برای هدایت در میان مردم و بشریت قرار خواهد داد» [8]

الواح صادره حضرت عبدالبها در تایید میسن ریمی فراوان است. در الواحی که حضرت عبدالبها در سال های 1913 میلادی و 1922 میلادی صادر فرموده است، از ریمی به انحاء مختلف قدردانی کرده است و او را به عنوان پسر خود  برگزیده است .

درپيام مورخ 1921 میلادی حضرت عبدالبها در آخرین دیدار خود خطاب به ریمی می نويسد:

«من تو را بعنوان پسر خود برگزیدم . تو باید این واقعه را بسیار سپاس گزار باشی . نحوه زندگانی تو با توجه به قواعد و روابط پدر و پسری مطابقت دارد . تو باید متوجه مسئولیت های خود باشی . دعاهای من تو را کمک خواهد کرد . من همیشه برای تو دعا می کنم». [9]

همچنین در مکاتیب حضرت عبدالبها نامه ای از ایشان خطاب به جناب میسین ریمی می نویسند ایشان را «جوان روحانی و عزیر روحانی خود خطاب می کنند»

«ای جوان نورانی و عزيز روحانی من، نامه تو رسيد و از قرائتش چنان مسرّتی حاصل شد که وصف نتوانم زيرا دليل بر علوّ فطرت و قوّت همّت و خلوص نيّت تو است عبدالبهاء را سرور باينگونه امور است اگر جميع لذائذ جسمانی جمع شود بخاطر عبدالبهاء خطور ننمايد که راحت و لذّتی در جهان هست ولی چون نفحه مشکباری از گلشن قلوب ياران بمشام برسد چنان فرحی دست دهد که بی‌اختيار بشکرانه جمال مبارک پردازد که چنين بندگانی تربيت فرموده است باری از نامه شما بی‌نهايت مسرورم.»[10]

جوليت تامیسن در خاطرات خود به رابطه خاصی که ریمی با حضرت عبدالبها داشته اند اشاره می‌کند. به نوشته تامیسن حضرت عبدالبها به ریمی می نویسد:

«تو آنقدر برای من عزیز هستی که هر صبح و شب به تو می اندیشم . تو پسر حقیقی من هستی ».[11]

برخی از این پیام حضرت عبدالبها استفاده کرده و میسن ریمی را به عنوان غصن روحانی حضرت عبدالبها می شمرند که بعد از شوقی ربانی می بایست به عنوان ولی امر دیانت بهائی انتخاب  گردد .

شوقی نیز از ارتباط نزدیک عبدالبها و ریمی با خبر بود . چرا که او نامه های عبدالبها به ریمی را ترجمه می نمود و در ملاقات هایی که ریمی از عبدالبها می کرد گفته های آن دو را برای طرف دیگری ترجمه می نمود . شوقی نیز به ایمان ریمی و خلوص در اعتقاد و خدمات وی اذعان داشت و در نامه ای که در هشتمین سفر ریمی به حیفا به وی می داد این موضوع را بیان فرموده است . شوقی در آن نامه ریمی را برادر خود خطاب کرده است .[12]

در سال 1950 شوقی ربانی از میسن ریمی درخواست نمود تا از واشنگتون مسافرت و حیفا را به عنوان منزل دائمی خود برگزیند.

  1. ریاست میسن ریمی در شورای بین المللی بهائی

شوقی در سال 1951 به عنوان یک اقدام مهم تاریخی طی بیانیه ای شورای بین المللی بهائی[13] را تاسیس نمود و بیان فرمود که این اولین موسسه ی بین المللی بهائی است که در مرحله جنینی قرار دارد و در آینده به بیت العدل اعظم یعنی مرکز عالی قانونگزاری بهائی تبدیل خواهد شد. شوقي به استناد الواح وصاياي حضرت عبدالبها تاكيد فرمود که ولي امرالله در هرزمان به عنوان ريس وعضو دائم اين مركز عالي خواهد بود.[14] شوقی افندی، در مارس 1951 ، میسن ریمی را به عنوان رئیس و امیلیا کولینز[15] را به عنوان نایب رئیس شورای بین‌المللی بهایی تعیین کرد و در 24 دسامبر 1951 ، شوقی افندی همچنین میسن ریمی را جزو اولین ایادیان امر الله مقیم ارض اقدس منصوب نمود.

شوقی ربانی برای شورای بین المللی بهائی وظایف مهمی را پیش بینی کرده بود و از تاسیس آن شورا به عنوان یک کار مهم و ارزشمند یاد می کرد . پس از مرگ شوقی ربانی رشد این شورای متوقف و اهداف آن هرگز جامه عمل نپوشید .

  1. بعد از صعود شوقی

زمانی که شوقی ربانی در سفر خود به لندن در سال 1957 به صورت ناگهانی صعود فرمودند، میسن ریمی در حیفا بود.  با صعود غير منتظره ي  شوقی ضربات سنگینی بر بهائیان و مومنان به آن حضرت وارد شد . هنوز جامعه بهائی از این شوک بیرون نیامده بود که ایادیان امرالله اعلام کردند که حضرت ولی امرالله برای خود جانشین تعیین نکرده است و چنین نتیجه گیری شد که ولایت امرالله که حضرت شوقی آنرا یکی از ارکان نظم اداری دیانت بهائی شمرده بودند با صعود شوقی منحل شده است و شوقی ربانی نتوانسته است علیرغم دستور حضرت عبدالبها در الواح وصایای مبارکه قبل از صعود جانشینی برای خود معرفی نماید .

توطئه ی حذف ولی امرالله توسط برخی ایادیان امرالله عملی شد و یک گروه 9 نفره از ایادیان بدون این که مجوزی داشته باشند ، هدایت جامعه بهائی و رهبری آنرا بعهده گرفتند . آنان  دکترین دسیسه آمیز خود را اعلام کردند که خدا برنامه و نقشه خود را تغییر داده است به این ترتیب، نظام جهانی بهاءالله نه تنها از وجود ولی امر محروم شده، بلکه موسسات اداری عالی ان نیز دیگر وجود نخواهد داشت و لذا نظم بهایی هیچ گاه تحقق نخواهد یافت.  تنها میسن ریمی(رئیس شورای جهانی بهایی) از پذیرش این ادعاهای ایادیان سر باز زد و در مدت دو سال و نیم تا صدور اعلانیه خود ، برای اثبات ادامه موسسه ي  ولایت امر تلاش کرد.

 میسن ریمی به عنوان عضو منتخب شوقی افندی بارها از ایادیان درخواست نمود که در جستجوی ولی امرالله باشند زیرا دیانت بهائی  بر طبق نصوص در هر زمان نیازمند به ولی امر زنده خواهد بود این تذکرات که در کتاب خاطرات میسن ریمی درج شده است در اياديان امرالله تاثيري نگذاشت وآنها بدون توجه به مفاد وصیت نامه حضرت عبدالبها به كار خود ادامه دادند.

در میان سالهای 1957 تا 1960 میسن ریمی به ثبت خاطرات بیشتری پرداخت و آن‌را تحت عنوان مشاهدات روزانه  در ارض اقدس انتشار داد. وی خاطرات خود از سالهای اقامت در حیفا بعد از صعود شوقی افندی را در سه جلد، ثبت کرد. میسن ریمی تاکید کرد که ایادیان به طور مکرر «باید به جستجوی ولی امر خود» بپردازند. ريمي در اواخرسال 1959 ميلادي حيفا را به مقصد امريكا ترك ودر سال 1960 ميلادي اعلام نمود كه جانشين بعد از شوقي رباني مي باشد واين مسئله را به محفل ملي امريكا اطلاع داد تا در كانونشن بين المللي مورد قرائت قرار گيرد

  1. اعلام ولایت امر توسط میسن ریمی

ریمی پس از مدت کمی اقامت در شهر واشنگتن ، در ابتدای دهه 1960 ، به فلورانس در ایتالیا رفت و در اوریل 1960، بیانیه ای عمومی انتشار داد، که در آن خود را «ولی امر دوم آیین بهایی» خواند. در این بیانیه، میسن ریمی چنین توضیح داد:

ولی امر محبوب  مرا برای ریاست شورای بین المللی بهایی انتخاب کرد  که بنا بر توضیح وی٬ بیت العدل جنینی است. از این رو من رئیس بیت العدل جنینی هستم.وقتی در ماه آوت آینده شورا به بیت العدل اعظم تبدیل شود٬ – اگر چنین چیزی در زمان حیات من باشد – من آنگاه رئیس اولین بیت العدل اعظم  بهایی خواهم بود.[16]

مدعای میسن ریمی مبنی بر جانشینی شوقی ربانی مورد قبول محفل ملی امریکا و اکثریت جامعه بهائی قرار نگرفت .

ایادی امر ادعای میسن ریمی را قبول نکرده و او را از جامعه بهائی اخراج نمودند ، و به این ترتیب، اختلافی بزرگ در پیکر جامعه بهائی ایجاد شد . ایادیان در حالی بیت العدل را در سال 1963 تاسیس کردند که این مجمع قانونگزاري  فاقد رئیس ومبين در راس آن بود ، ایادیان وصایای حضرت عبدالبها را نادیده گرفته و عهد و میثاق حضرت بهاءالله را از مسیر خود منحرف نمودند و کساني را که به وصایای حضرت عبدالبها در الواح وصایا پایبند مانده بودند را ناقض عهد و میثاق معرفی كردند ! درحالیکه خودشان عهد و میثاق حضرت بهاءالله وحضرت عبدالبها را زيرپا قرار داده بودند

اعلامیه صادره از سوی میسن ریمی همچون آذرخش در جامعه بهائی درخشید مومنين معتقد به ريمي برای در آغوش گرفتن دومین ولی امرخود و گفتن تبریک و آرزوی موفقیت براي  او ، از یکدیگر سبقت می گرفتند .اعلاميه ها و بخشنامه ها ونوشته هاي روشنگرانه ي ريمي در(خاطرات روزانه) سند هاي غير قابل انكاري بودند كه از روزهاي دردآلود وشوم اقامت در حيفا بعد ازصعود شوقي خبر ميدادند. هرچند كه مخالفت هاي مختلفي بعد از پخش اين پيام ها با ميسون ريمي صورت گرفت، ولی آیین حقیقی تحت زعامت ولی امرثانی به آرامی آغازودر چهار گوشه ي جهان رشد توسعه يافت وديري نپائيدكه در نقاط مختلف دنيا علي الخصوص امريكا ، پاكستان ، فرانسه و محافل محلي وملي بهائيان طرفدار ريمي قرار تشکیل گردید.

در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۶۴ در تاسیس دومین شورای بین المللی بهایی توسط دلي امر ثاني ديانت بهائي جناب ميسون ريمي برگزار گرديدوبه همه ي مومنين اطلاع داده شد که ژول برای مارانژلا[17] به عنوان جانشین و ولی امرثالث ديانت بهائي عهده دار وظائف محوله خواهد بود

  1. آثار و مکتوبات میسن ریمی

میسن ریمی نویسنده ای پرکاروفعال بود که آثار بسیاری راازخودبه جاي كذاشته است نوشته ، و بسیاری از آنرا منتشر نموده است. این آثار شامل موارد زیر است:

  1. عبدالبها، مرکز عهد و میثاق[18]
  2. تاریخ مفصل جنبش بهایی، 1927 در پنج مجلد[19]
  3. وحی و بازسازی بهایی، 1917[20]
  4. اصول سازنده جنبش بهایی، 1917[21]
  5. جنبش بهایی، مجموعه 19 مقاله، سال 1912[22]
  6. مجموعه ، خاطرات و زندگی نامه شخصی وی در مجموعه ای 119 جلدی تحت عنوان زندگینامه و نامه ها[23]

اینها تعداد اندکی از آثاری است که میسن ریمی نسبت به تدوين وچاپ آن اقدام نموده است

ریمی در سال های آخر عمر خود به عنوان نماینده ديانت بهائي سفرهای متعددی را به اروپا و آمریکای لاتین انجام داد . حدود سال 1940 میلادی وی تصمیم گرفت که چندین نسخه از تالیفات خود را در اختیار چندین کتابخانه از جمله کتابخانه عمومی شهر نیویورک ، کتابخانه دانشگاههای امریکا مانند دانشگاه استنفورد ودانشگاه ييل قرار دهد اما مقرر کرده بود که تالیفات وی تا سال 1995 میلادی سربسته باقی بماند. چارلزمیسن ریمی درسال 1974 ميلادي در سن 100 سالگي در فلورانس ايتاليا  دار فاني را وداع کرد وبه ملكوت اعلي پيوست.

 

منابع:

  1. خاطرات نه ساله٬ یونس افراخته٬ انتشارات کلمات
  2. یاداشت های روزانه میسن ریمی
  3. مکاتیب عبدالبها٬
  4. امر وخلق، مجموعه آثار مبارکه، لانگهایم، المان 1986 م.
  5. دور بهایی، حضرت ولی امر الله، لانگهایم، المان 1988 م.
  6. الواح وصایا حضرت عبدالبها٬ طبع میرزا ابوالقاسم کلستانه شیرازی٬‌شهر العظمه سنه ۸۱
  1. Charles Mason Remey Papers Ms. 375; Special Collections,Milton S. Eisenhower Library,The Johns Hopkins University.
  2. Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Johns Hopkins University, Special collections
  3. Abdu’l-Baha cited by Juliet Thompson. The Diary of Juliet Thompson. Kalimat Press, Los Angeles، 1983, p.71.
  4. Charles Mason Remey. A Pilgrimage to the Holy Land. Baha’i Archives of Washington, D.C, p 48،
  5. https://ahdvamisagh.wordpress.com/
  6. http://members.iinet.net.au/~guardian/Mason.proc.html

پی‌نوشت‌ها:

[1] George Collier Remey

[2] Mary Josephine Mason Remey

[3] Charles Mason Remey Papers Ms. 375; Special Collections,Milton S. Eisenhower Library,The Johns Hopkins University. (Link)

[4] یاداشت های روزانه میسن ریمی.بخش ششم (۱۹۱۰-۱۹۱۱)  (link)

[5] خاطرات نه ساله٬ یونس افراخته٬ ص ۵۴۰٬‌٬ انتشارات کلمات (link)

[6] یاداشت های روزانه میسون ریمی.بخش سوم (۱۹۰۶) (Link)

[7] Star of the west. Vol.11, No. 9, p. 139، 20 August 1920.(Link)

[8]  لوح ۳ می ٬۱۹۰۶ یاداشت های روزانه میسون ریمی٬بخش سوم (۱۹۰۶) (Link)

[9] Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Johns Hopkins University, Special collections

[10] مکاتیب عبدالبها٬ جلد ۳ ص ۲۳۲ (Link)

[11] Abdu’l-Baha cited by Juliet Thompson. The Diary of Juliet Thompson. Kalimat Press, Los Angeles، 1983, p.71.

[12] Charles Mason Remey. A Pilgrimage to the Holy Land. Baha’i Archives of Washington, D.C, p 48، 1922.

[13] International Bahá’í Council (IBC),

[14] الواح وصایا عبدالبها، امر وخلق ج 4 ص 305 و دور بهایی ص 83

[15] delineated

[16] (Link)

[17] Joel Bray Marangella

[18] Abdu’l-Bahá – The Center of the Covenant

[19] five volume A Comprehensive History of the Bahá’í Movement (1927)

[20] The Bahá’í Revelation and Reconstruction (1919)

[21] Constructive Principles of The Bahá’í Movement (1917),

[22] The Bahá’í Movement: A Series of Nineteen Papers (1912),

[23]برای مطالعه مجموعه این خاطرات مراجعه کنید به : (Link)

دیدگاهتان را بنویسید