دروغ بزرگ

بهائیان طرفدار بیت‌العدل فعلی اعتقاد دارند که شوقی ربّانی، ولی امر دیانت بهائی، دار فانی را وداع گفت بدون این‌که برای جامعه‌ی بهائی جانشینی تعیین و معرفی نماید.

ایادیان امر نیز پس از صعود (مرگ) شوقی اعلام نمودند که از او وصیّت نامه‌ای باقی نمانده و او نتوانسته است برای خود جانشینی تعیین و معرفی نماید.

این سخنان در حقیقت توهینی آشکار است به شوقی ربّانی، زیرا حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا تأکید کرده بودند که ولی امر باید در طول حیات خود، جانشین پس از خویش را تعیین و معرفی نماید تا پس از او اختلافی بروز نکند.

بنابر این کسانی که معتقدند شوقی ربّانی در زمان حیات، جانشین خود را تعیین نکرده است در حقیقت مدّعی‌اند که:

۱- الواح وصایای حضرت عبدالبهاء اشتباه است!!

۲- شوقی افندی نسبت به الواح وصایا بی‌توجّه بوده است!!

۳- مصونیّت از خطای مقام تبیین زیر سوأل است!!

۴- اظهارات خلاف واقع از سوی رهبران بهائی بیان شده است!!

اگر قرار نبود شوقی ربّانی برای خود جانشینی تعیین کند، چرا ایشان در پیام ۱۹۵۴ خود دستور به ایجاد ساختمانی به نام دارالولایه جهت استقرار و سکونت ولی امر و ایادیان دادند؟ آیا او نمی‌دانست که جانشینی نخواهد داشت و هرگز در بنای دارالولایه استقرار نخواهد یافت؟!

اگر شوقی می‌دانست که نیازی به تعیین جانشین نیست و بیت‌العدل به تنهایی امور را اداره خواهد کرد، چرا تنها چند سال قبل از صعود (مرگ) خود به درستی آرزو و انتظار خود را در قالب این جمله که:

«… سلسله‌ی جانشینان و اولیای امر خواهند آمد و این روزی است که پس از آن شبی نخواهد بود.»

بیان فرمودند. (بهائی‌نیوز ، ژوئن ۱۹۵۰)

چگونه می‌توان سلسله‌ی ولات امر را خاتمه یافته دانست در حالی‌که شوقی افندی فرمودند:

«مقام ولایت امر و بیت‌العدل جهانی، اختیارات و وظائف یکدیگر را تکمیل کرده و به طور بنیادین و مداوم دارای اهداف یگانه و متّحدی هستند و بعد فرمودند نظم جهانی بهاءالله چنان‌چه از نهاد ولی امرالله منتزع گردد بدون شک بی‌ثمر گشته و از اصل پیوستگی و وصایت آن‌گونه که حضرت عبدالبهاء گفته است محروم خواهد شد.»

ایادیان امرالله در پیام ۲۵ نوامبر ۱۹۵۷ خود ادّعا کرده‌اند که از شوقی ربّانی وصیّت نامه‌ای باقی نمانده است تا رافع اختلاف بین احبا باشد؛ حال سوأل اینست که در کجای الواح وصایای حضرت عبدالبهاء عنوان گردیده است که ولی امر باید از خود وصیّت‌نامه باقی بگذارد؟!

اهل خرد به خوبی آگاهی دارند که وصیّت‌نامه برای قرائت پس از مرگ است، در حالی که جانشین ولی امرالله به فرموده‌ی حضرت عبدالبهاء باید در زمان حیات او معیّن و معرفی گردد.

ملاحظه فرمایید که بهائیان و تشکیلات فعلی آن آمدند ابرو را درست کنند، زدند چشم را هم کور کردند!! برای این‌که از پذیرش جانشینی جناب میسن ریمی، ولی امر ثانی و یار مهربان حضرت ولی امرالله سرباز زنند، حاضر شدند الواح وصایا را بیهوده، شوقی ربّانی را بی‌اعتنا به الواح وصایا، حضرت عبدالبهاء را ناآگاه از تحوّلات آینده و بی‌توجّه به سرنوشت بهائیان و بیت‌العدل و تأسیسات آن‌را ابتر (بدون ولی امر) نشان دهند!! آن‌ها دیانت بهائی را بازیچه‌ی اهداف و مقاصد مادّی خود قرار دادند و با دیانت بهائی آن کردند که بر سر امّت‌های گذشته آمد.

حال این پرسش‌ها مطرح می‌شود که:

آیا نباید از وقایع اتّفاق افتاده پند گرفت؟!

آیا واقعیّت‌ها برای همیشه در پس پرده باقی خواهند ماند؟!

آیا بیت‌العدل فعلی برای نسل‌های آینده که به مرور با واقعیّت‌های تاریخی رو به رو خواهند شد، پاسخی خواهد داشت؟!

آیا این دروغ بزرگ که شوقی ربّانی فاقد جانشین است، سرانجام افشا نخواهد شد؟!

دیدگاهتان را بنویسید