تذکّر یک بهائی حقیقی در مورد یک شبهه (شبههی اطاعت نکردن شوقی ربّانی از دستور تعیین جانشین)
مدّتی قبل در اینترنت به مطلبی برخوردم که من را بسیار متأثر کرد. یادداشت کنایهآمیزی بود از سمت دشمنان امرالله به بهائیان و حملهی مستقیمی بود به شوقی ربّانی که چرا ولیّ امر بعد از خود را معرفی نکرده است، در حالی که حضرت عبدالبهاء تأکید فرموده بودند که ولیّ امر باید «من هو بعده» را در زمان حیاتش تعیین فرماید!
بیش از هر چیز از این مطلب ناراحت شدم که چگونه بیتوجّهی برخی از احبّای الاهی به اصول امر مبارک سبب میشود که تهمتهای ناروایی به امرالله و جامعهی بهائی وارد شود و آبروی دیانت بهائی در نظر اهل انصاف از دست برود. چگونه باید به بسیاری از پیروان دیانت بهائی تفهیم کرد که اینگونه نبوده و حضرت شوقی ربّانی سرپیچی از دستورات هیکل مبارک نکردهاند و این خردهگیری غیرمنصفانه، حاصل اعمال برخی بهائیان است و به ولیّ امر الله ارتباطی ندارد؟! متأسفانه انتشار این گمان باطل میتواند صلاحیّت شخص حضرت ولیّ امر الله را زیر سوال ببرد؛ اینگونه است که رفتار برخی از بهائیان در سالیان گذشته سبب شده است تا امروزه الاهی بودن دیانت بهائی به زیر سوأل رود!
اگر چه پیروان بیتالعدل فعلی در برابر این گونه شبهات و اتهامات پاسخی قانعکننده ندارند؛ ولی واقعیّت امر چیز دیگری است؛ اگر احبّای الاهی به تحرّی حقیقت پرداخته و واقعیّات را مطالعه مینمودند، متوجّه میشدند که حضرت شوقی افندی پیش از صعودشان بزرگترین ایادی امرالله، جناب چارلز میسن ریمی که خدمات بسیاری به جامعه امر نموده بودند و حتّی تأییدات بلیغی از حضرت عبدالبهاء داشتند را به ریاست شورای بینالمللی بهائی منصوب کردند و تأکید فرمودند که این شورا حکم بیتالعدل جنینی را داشته و نهایتاً به بیتالعدل مورد نظر ایشان تبدیل خواهد شد. همان طور که در نصوص بسیاری مشاهده میکنیم، ریاست بیت العدل بر عهده شخص ولیّ امر الله است، پس شوقی ربّانی با این انتخاب تکلیف جامعه بهائی را مشخص کردند و تلویحاً ولیّ امر بعدی را نه تنها معرفی بلکه منصوب نیز نمودند؛ لکن برخی از ایادیان امر الله تأکیدات حضرت ولیّ امر الله شوقی ربّانی و حضرت عبدالبهاء را کنار گذاشته و با ایجاد درگیری و به دست گرفتن امور، جناب میسن ریمی را کنار گذاشته و خود به تشکیل بیت العدلی نامشروع و بدون ولیّ امر پرداختند و سلسلهی ولایت امرالله را بالکل تمام شده پنداشتند!!
در نهایت ملاحظه میکنیم که بیتوجّهی به توصیهها و دستورات طلعات مقدّسه به چه میزان میتواند به دیانت بهائی آسیب زده و پرسشهای بیپاسخی را در برابر احبّا ایجاد کند و شبهات گوناگونی را در قلب ایشان به وجود آورد.
میلاد ح.
ای نویسنده گرامی ولی دروغگو! خودت بهتر میدانی که تاکیدت روی کلمه” بهایی واقعی” خود نشانه دشمنی تو با این آیین است و بهتر بود مینوشتی یک “نامسلمان واقعی” که عنوانی درست و حقیقت بود ، این فلسفه بافی که شما میکنی در شان خودت و سطح افکار یک نا مسلمان واقعی چون توست چه اگر مسلمان هم بودی از کذب که اعظم گناهان است چون آتش جهنم که مسلمانان واقعی به آن معتقدند پرهیز میکردی!