جناب آقای «کوروش جمالی» از همراهان عهد و میثاق که پیش از این مقالههای جوابیّهای در پاسخ به مقالهی آقای «تورج امینی» در سایت «نگاه» با عنوان «جنگ قدرت با سلاح طرد» و مقالهی «طرد از دیدگاه یک بهائی حقیقی» در پاسخ به مقالهی آقای «حامد صبوری» در سایت «ولوله در شهر» را برای عهد و میثاق ارسال کرده بودند؛ به تازگی و در پاسخ به بخشی از مطلب «گفتگو در قطار کایسری»، منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»، مقاله جوابیّهای جدید و در پاسخ به اشارهی این مقاله به اعتقاد بهائیان ارتدکس برای وبگاه عهد و میثاق ارسال نمودهاند که ضمن تشکّر از این عزیز، کاربران و همراهان گرامی را به مطالعهی مقالهی خواندنی ایشان فرا میخوانیم:
بیتالعدل حیفا، فاقد مشروعیّت قانونی است
پاسخی به مقالهی «گفتگو در قطار کایسری» منتشر شده در وبلاگ «کمند دوست»
به تازگی در بلاگ «کمند دوست» مقالهای تحت عنوان «گفتگو در قطار کایسری» درج گردیده است که در بخشی از آن، به بررسی چگونگی عصمت بیتالعدل و آرای مختلف در مورد آن، پرداخته شده است؛ از آنجا که در قسمتی از مقالهی یاد شده، اشارهای به نظرات بهائیان ارتدکس گردیده است و از ایشان بهعنوان ناقضین دیانت بهائی یادکرده و قول آنان در مورد عصمت بیتالعدل را نادرست قلمداد نموده است، لازم است پاسخی ولو کوتاه به ادّعای مطرح شده داده شود.
به طور ساده، «ناقض» به کسی گفته میشود که برخلاف پیامهای الاهی و اصول دیانت بهائی عمل کرده و عملاً در مقابل فرامین هیاکل مقدّسهی بهائی ایستاده و به مخالفت صریح یا ضمنی با نظرات آنان بپردازد.
با این تعریف، مؤسّسهای که در حال حاضر به غلط و بدون استحقاق و برخلاف نصوص قطعی تشکیل شده است و خود را «بیت العدل اعظم» نامیده است، مصداق بارز نقض و فاقد هرگونه مشروعیّت قانونی میباشد؛ زیرا بر اساس نصوص مبارکه، باید مقام شامخ ولی امر، ریاست عالیّهی مؤسّسه ولایت امرالله و بیتالعدل اعظم الاهی را تواماً به عهده داشته باشد:
«مرکز اعظم و مرجع مقدّسی که عالم انسانی و جمیع تشکیلات بشری در ظلّ آن میباشد، مقام مقدّس ولایت امرالله است که طبق نصوص الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، حافظ و حامی دین و مروّج شریعت و مبیّن آیات است و حائز مقام ریاست عالی و دائمی بیت العدل اعظم نیز میباشد، ایادی امرالله و مجمع ایادی و کلیّهی نفوس بهائی از هر رتبه و مقام، و کلیّهی اعضای بیوت عدل (محافل ملّی و محلّی) و اعضای بیت العدل اعظم، جمیعاً در ظلّ او و مطیع و منقاد حکمش میباشند؛ منتهی امور اداری و اجتماعی و صدور قوانین و احکام عمومیّه مقتضیّه در موارد غیر منصوصه از وظائف مخصوصهی بیتالعدل اعظم است و این دو مرکز سیاست و روحانیّت تواماً و متفقاً عالم انسانی را مشمول مواهب عظیمهی صلح عمومی و وحدت بشری خواهند نمود و هیچوقت و به هیچقسم بین این دو مرکز اختلافی حاصل نخواهد شد؛ زیرا اختیارات و وظائف مقدّسهی هر یک جداگانه محرز و معلوم است و بهعلاوه بهواسطهی ریاست عالیّه و دائمی ولی امرالله در بیتالعدل اعظم، نقطهی وحدت و اتصالی بین این دو قوّهی عظیمه مقرّر و مقدّر گشته است.»
(نظر اجمالی در دیانت بهائی، چاپ ۱۰۷ بدیع، صفحات ۶۵ و ۶۶)
پرسش اساسی اینجاست که بر اساس این بیان مبارک که در کتاب «نظر اجمالی در دیانت بهائی» آمده و مفاد آن کتاب به تأیید حضرت شوقی ربّانی رسیده است، در حال حاضر نقطهی وحدت و اتصال بین دو قوّهی ذکر شده در آثار کیست؟!
آن کسی که لازم است به عنوان حافظ و حامی شریعت حضور داشته باشد کجاست؟!
در حال حاضر اختیارات مقام ولایت امرالله را چه کسی عهدهدار است؟!
بر طبق نصوص، ولی امرالله باید به عنوان رئیس بیت العدل در جلسه حاضر باشد، همچنین اجازه اخراج اعضای خطاکار بیت العدل به عهده ولی امر الله است و او میتواند در صورت لزوم، درخواست اصلاح و تجدیدنظر در مصوبات بیتالعدل را صادر نماید؛ بدون حضور ولی امرالله چه کسی به جلسهی بیت العدل رسمیّت میدهد؟! چه کسی افراد خطاکار بیت العدل را اخراج مینماید؟ خود اعضای بیت العدل؟!
حل کنندهی اختلافات موجود در برداشت و استنباط از آیات الاهی و بیان معانی و تفسیر و تأویل آیات و حقایق واقعی آن چه برای اشخاص و چه برای محافل روحانی در هر زمان به ولی امرالله محوّل شده است و استنباط و بیان و نظر او در نهایت رافع هر اختلافی خواهد بود؛ با حذف مؤسّسهی ولایت امر چه کسی پاسخگوی ابهامات، رموز و اشارات موجود در آیات الاهی است؟!
استمرار مقام ولایت امرالله که در الواح وصایای مبارک حضرت عبدالبهاء به لزوم و تسلسل آن تأکید گشته و حضرت شوقی افندی اوّلین ولی امر دیانت بهائی در توقیعات مبارکه و پیامهای خود تا آخرین لحظات زندگی بر تداوم آن تأکید نمودهاند و آن را «رکن اوّل و اعظم» نظم بدیع حضرت بهاءالله دانسته است در حال حاضر به چه سرنوشتی دچار شده است؟!
ممکن است برخی از دوستان در جواب ادّعا نمایند که همهی مقامات مخصوصهی ولی امرالله بهدلیل فقدان ایشان، در اختیار بیت العدل قرار گرفته است؛ این ادعا کاملاً باطل است و با روح دیانت بهائی سازگاری ندارد، حتّی خود بیت العدل نیز جرأت بیان صریح چنین ادّعائی را ندارد؛ زیرا حضرت شوقی ربّانی خیمهی نظم الاهی بهائی را بر دو پایه و رکن قرار داده و وظیفهی هر رکن را جداگانه تعریف فرمودند و انفصال دو رکن از یکدیگر و دخالت یک رکن در رکن دیگر را با ذکر عبارت ذیل محال معرفی فرمودهاند:
«این نظم بدیع از انظمهی باطلهی سقیمه عالم ممتاز و در تاریخ ادیان فرید و بیمثیل و سابقه بنیادش بر دو رکن رکین استوار، رکن اوّل و اعظم رکن ولایت الاهیّه که مصدر تبین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الاهی که مرجع تشریع است، همچنان که در این نظم الاهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیّهاش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه، انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال.»
(توقیعات مبارکه، ۱۹۴۵-۱۹۵۲، صفحه ۱۲۷)
با توجّه به توضیحات یاد شده، آیا بهائیان حقیقی که به فرامین هیاکل مقدّسه توجّه کرده و با استناد به نصوص مبارکهی الاهی سخن میگویند، ناقض هستند و به مسیر اشتباه میروند یا ناقضین افرادی هستند که ولی امرالله و رکن رکین دیانت بهائی را کنار زده و به الواح وصایای حضرت عبدالبهاء بیاعتنا شده و تصمیم گرفتهاند تا جامعه بهائی را با کمک سازمانهای عریض و طویل نامشروعی که به دست خود ایجاد کردهاند، اداره نمایند؟!
با حذف مؤسّسهی ولایت امرالله چه کسی بر اعمال اعضای بیتالعدل نظارت خواهد کرد؟!
چه کسی معانی صحیح آیات را به درستی بیان خواهد نمود؟ تا به کی افراد خاطی بیت العدل به بهانههای مختلف از جمله کهولت سن و استعفا به صورت ناگهانی کنار کذاشته میشوند و فرد دیگری در ظاهر با انجام انتخابات و در واقع به توصیهی دارالتبلیغ بینالمللی جایگزین میگردد؟!
باید قبول کنیم که عقیدهی صحیح در باب عصمت بیت العدل و ملهم بودن آن به الهامات الاهی همین قول بهائیان ارتدکس است که معتقدند، جمال مبارک به خاطر حضور ولی امرالله در جلسات بیت العدل، آن مجمع را مشمول عنایت خود قرار خواهد داد؛ از این رو بهائیان حقیقی هیچگاه قبول نکردهاند که سلسلهی ولات امر منقطع گردیده است.
با نبود ولی امر در رأس بیت العدل، الهامات الاهی در جلسه حاکم نخواهد بود؛ نه نفر خطاکار با برنامهای در جلسه شرکت و با توجّه به گزارشات ضد و نقیض رسیده از سراسر دنیا و با مشورت بین خود، اخذ تصمیم نموده و پیام صادر مینمایند و مفاد آنرا ملهم به الهامات الاهی و بدون نقص میشمارند و با این بیان نه تنها جای هرگونه اعتراض و انتقاد را به تصمیمات خود جایز نمیشمرند، بلکه مسؤولیّت خطیر تصمیمات بعضاً اشتباه خود را نیز به طور ضمنی به گردن جمال مبارک میاندازند!!
مجدداً تاکید میگردد که بیت العدل فعلی بدلیل عدم حضور ولی امرالله در رأس آن، فاقد هر گونه مشروعیّت و اعتبار میباشد و نمیتواند مصون ازخطا باشد؛ لذا مصوبات بیت العدل نیز مانند تصمیمات سایر سازمانها و مجامع دیگر بشری بر اساس اطلاعات رسیده و مشورت با سایرین صورت میپذیرد؛ این تصمیمات ممکن است گاهی درست باشد و گاهی نیز خطا از آب درآید و نمیتوان به آن جنبهی قدسی یا الاهی داد.